یک آیه در روز
935) 📖 إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ نارا
.
7️⃣«إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً»
نفرمود «کسانی که اموال یتیمان را میخورند فقط در شکمهایشان آتش میخورند» بلکه این را مقید به ظلم کرد؛ یعنی این گونه نیست که هرگونه تصرفی در مال یتیم ظلم باشد، بلکه کسی که مال یتیم در دست اوست، میتواند با رعایت شرایطی آن را به تجارت اندازد ویا از آن به عنوان قرض بردارد و ... (مجمع البيان، ج3، ص21)
📌 مواردی از این مساله در احادیث ذیل آیه 6 (جلسه 931) گذشت.
@yekaye
یک آیه در روز
935) 📖 إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ نارا
.
8️⃣«إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً»
با توجه به اینکه خوردن همواره در شکم است، چرا کلمه «فی بطونهم» را آورد و فرمود: «فقط در شکمهایشان آتش میخورند»؟
🍃الف. این مطلب در آیات دیگری هم نظیر دارد؛
🔹 مثلا با اینکه سخن گفتن همواره با دهان انجام میشود باز فرمود «یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ» (آل عمران/167)
🔹و یا با اینکه معلوم است که قلب درون سینه است فرمود «وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» (حج/46) ]
🔹و یا با اینکه معلوم است که پرندگان با بالهایشان پرواز میکنند، فرمود «وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ» (أنعام/38)
♦️ و غرض از همه اینها تاکید و مبالغه در بیان است. (مفاتيح الغيب، ج9، ص507)
🍃ب. تعبیر «أکَلَهُ فی بطنه» و «أکَلَهُ» به یک معناست جز اینکه تعبیر اول صریحتر است (المیزان، ج4، ص204) و شاید میخواهد تاکید کند که این خوردن آتش را یک امر استعاری و مجازی نبینید؛ واقعا در همین شکمشان آتش می خورند.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
935) 📖 إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ نارا
.
9️⃣«إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً»
خداوند در مورد کسی که زکات نمیدهد تعبیر «داغ زدن بر پیشانی و پهلو و پشت» به کار برد (يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ؛ توبه/35) اما در این آیه برای کسی که مال یتیم را میخورد، از تعبیر خوردن آتش در درون شکم استفاده کرد؛ و شک نیست که این تهدید خیلی شدیدتر است؛
شاید بدین جهت است که فقیر ابتداءا مالک زکات نبوده اما اینجا یتیم واقعا صاحب مال است، به علاوه اینکه فقیر شخص بزرگسالی است که تاحدودی توان کسب و کار دارد ولی یتیم به خاطر خردسالیاش ضعیفتر است و ظلم در حق او بسیار به او بیشتر ضرر میزند. (مفاتيح الغيب، ج9، ص507)
@yekaye
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً 📖
💢ترجمه
خداوند شما را در مورد فرزندانتان وصیت میکند: برای پسر همانند بهره دو دختر باشد؛ پس اگر آنان [=همه وارثان، فقط] دخترانی بیش از دو تن بودند، پس دو سوم آنچه باقیمانده، از آنِ آنهاست؛ و اگر [وارث، فقط] یک دختر بود، نیمی از آنِ او است؛ و سهم والدینش، برای هریک از آن دو، یک ششم از آنچه باقیمانده است، اگر که او فرزند داشته باشد؛ ولی اگر فرزند نداشته و والدینش از او ارث میبرند، پس برای مادرش یک سوم است؛ و اگر او برادرانی داشته، پس برای مادرش یک ششم است؛ [اینها] بعد از وصیتی که بدان وصیت شده یا [ادای] بدهی است؛ پدرانتان و فرزندانتان، نمیدانید کدامیک برایتان سودمندتر است؛ [اینها] واجب شدهی از سوی خداوند است؛ در حقیقت خداوند بسیار دانا و حکیم است.
سوره نساء (4) آیه 11
1398/4/8
25 شوال 1440
@yekaye
🔹يُوصيكُمُ / وَصِيَّةٍ يُوصي بِها
▪️ماده «وصی» در اصل دلالت دارد بر وصل کردن چیزی به چیزی؛ و وصیت کردن را بدین جهت چنین گفتهاند که گویی کلامی که مورد وصیت قرار میگیرد کلامی است که هنوز وصل نشده است (معجم المقاييس اللغة، ج6، ص116).
و برخی گفتهاند اصل این ماده، به معنای متعهد شدن در وصل کردن و به انجام رساندن کاری است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص128)
▪️«وصیت» عبارت است از اینکه دیگری را برای انجام عملی سفارش کردن که این سفارش با وعظ و نصیحت همراه باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص873) و به تعبیر دیگر، برنامه متعهد شدن و به انجام رساندن است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص128)
▪️«وصیّ» بر وزن فعیل کسی است که متعهد میشود که آنچه مورد سفارش قرار گرفته را وصل کند و به انجام رساند که به چنین کسی «الموصی الیه» هم گفته میشود. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص128)
▪️به کسی که وصیتی به دیگران میکند «موصی» گفته میشود: «فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً» (بقره/182)
▪️وصیت کردن (در معنای متعدی) غالبا با باب افعال یا تفعیل به کار میرود.
▫️در باب افعال نظر به جهت صدور و انتساب فعل به فاعل است [یعنی وصیت کننده مورد توجه است] «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها» (نساء/11)
▫️اما در باب تفعیل، نظر به جهت وقوع و نسبت فعل به مفعول (آنچه مورد وصیت قرار گرفته) بیشتر مطمح توجه است: «وَ وَصَّى بِها إِبْراهيمُ بَنيهِ وَ يَعْقُوبُ يا بَنِيَّ ...» (بقره/132) «أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهذا» (انعام/144) «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ» (عنکبوت/8؛ لقمان/14؛ احقاف/15) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص129)
▪️و این ماده وقتی به باب تفاعل میرود به معنای این است که برخی به برخی دیگر وصیت کنند: «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر/3) «أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ» (ذاريات/53) (مفردات ألفاظ القرآن، ص874)
📿ماده «وصی» و مشتقات آن 32 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
📖اختلاف قرائت
▪️در اغلب قراءات به صورت «يُوصيكُمُ» (باب افعال) قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت حسن (از قراء اربعه عشر) و برخی قراءات غیرمشهور (ابن ابی عبله) به صورت يُوَصّيكُم» (باب تفعیل) قرائت شده است.
📚(البحر المحيط، ج3، ص536؛ معجم القراءات، ج2، ص27)
@yekaye
🔹أَوْلادِكُمْ / وَلَدٌ
▪️قبلا بیان شد که
ماده «ولد» به معنای فرزند است و آنچه از نسل شخصی ادامه پیدا کند. کلمه «وَلَد» (فرزند) را هم برای یک نفر یا بیشتر، و نیز هم برای پسر و دختر به کار میبرند.
▪️با اینکه خود کلمه «وَلَد»، برای جمع هم به کار میرود (بقره/۲۳۳)، اما برای جمع آن به نحو خاص کلمات «وِلدان» (مزمل/۱۷؛ نساء/۷۵ و ۹۸ و ۱۲۴) و «اولاد» (اسراء/۶۴؛ جمعا ۲۳ مورد در قرآن) و «وُلْد» (نوح/۲۱؛ بنابر قرائت برخی از قراء سبعه: مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وُلْدُه) نیز استفاده شده است.
🔖جلسه 332 http://yekaye.ir/al-balad-90-3/
@yekaye
🔹لِلذَّكَرِ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «ذکر» در اصل در دو معنای مختلف به کار میرود: یکی در معنای جنس نر در مقابل ماده، یا مذکر در مقابل مؤنث (وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى، آل عمران/۳۶) و دیگری در معنای «یاد و حافظه» که نقطه مقابل «غفلت» (وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا، کهف/۲۸) و «نسیان» (وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيت، کهف/۲۴) میباشد.
▫️برخی احتمال دادهاند معنای اول آن هم از معنای دوم گرفته شده به این مناسبت که فرزند پسر بوده که یاد و اسم شخص را زنده نگه می داشته است.
▪️کاربرد این ماده در معنای «جنس نر» با مشتقات: «ذَکَر، ذَكَرَيْنِ، ذُكْران، ذُكُور» بوده است.
🔖جلسه 465 http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-19/
@yekaye
🔹الْأُنْثَيَيْنِ
▪️ماده «أنث» و کلمه «أنثی» نقطه مقابل جنس مذکر است (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص144؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص93)
این کلمه در خصوص شمشیری که چندان برنده نباشد (سیف أنیث) و یا زمینی که نرم و هموار باشد (أرض أَنِيثٌ) به کار میرود؛
▫️برخی گفتهاند چون جنس مونث غالبا ضعیفتر از جنس مذکر است، بدین مناسبت در مورد امور ضعیفتر این کلمه به کار رفته؛ و یا در خصوص زمین نرم، از این جهت که آمادگی پرورش گیاه در دل خود را دارد (همان گونه که بدن زن بستر و محیط مناسبی برای شکلگیری نوزاد است) (مفردات ألفاظ القرآن، ص93) و
▫️ در مقابل برخی مساله را از آن سو دیده و بر این باورند که اصل اطلاقش در مورد هر چیز نرم و انعطافپذیر بوده و چون زن نرمخوتر از مرد است این ماده در مورد او رایج شده است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص156)
▪️اگرچه کلمه «اُنثی» به صورت اسم جنس هم به کار میرود و دلالت بر معنای عام دارد (اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى؛ رعد/8) اما این کلمه هم به صورت تثنیه «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» (نساء/11 و 176) و هم به صورت جمع «يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ، أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً» (شوری/49-50) نیز در قرآن کریم به کار رفته است.
📿ماده «أنث» و مشتقات آن 30 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹حَظِّ
▪️ماده «حظظ» دلالت دارد بر نصیب و سهم و بهره (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص14)
▫️برخی توضیح دادهاند که این واژه، نه بر هر گونه نصیبی، بلکه بر نصیب مقدر و معین شده (مفردات ألفاظ القرآن، ص243)
▫️و به تعبیر دیگر، سهم و نصیب مخصوصی که مورد استفاده شخص معین است، (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص248) دلالت دارد.
📿از این ماده فقط کلمه «حظّ» و 7 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye