یک آیه در روز
1024) 📖 نحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ 📖 ترجمه 💢ما شما را آفریدیم؛ پس چرا تصدیق نمیکنی
.
2️⃣ «نَحْنُ خَلَقْناكُمْ ...»
چرا نفرمود: «أنَا خَلَقْتُکم» و با تعبیر متکلم مع الغیر (ما آفریدیم) از آفرینش آنان سخن گفت؟
🍃الف. این نه متکلم مع الغیر، بلکه از باب متکلم معظم لنفسه است. (شبیه سلاطین و پادشاهان که میگویند: ما دستور میدهیم که ...)
🍃ب. شاید اشاره است به آفرینشی که واسطههای فیض هم در کار بودهاند؛ در مقابل جایی که خداوند آفرینش را فقط به خودش نسبت میدهد.
💠تبصره
معروفترین واسطههای فیض الهی در آفرینش که به ذهن میرسد فرشتگاناند که خداوند در جایی بر نقش آنان در تدبیر امور تاکید کرد: «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْرا» (نازعات/۵). اما حقیقت این است که دست کم در یک مورد مساله آفرینش فرشتگان را هم با ضمیر جمع تعبیر کرد و فرمود «أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُون» (صافات/۱50). پس چهبسا این واسطه فیض، انوار مقدس پیامبر اکرم ص و اهل بیت ایشان باشند؛ که مضمون واسطه فیض بودن آنان در روایات متعددی مورد تاکید بوده است (چنانکه مثلا در زیارت جامعه کبیره از امام هادی ع آمده است: بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ، وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ، وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ، وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ، وَ بِكُمْ يَكْشِفُ الضُّرَّ). چیزی که میتواند موید این معنا باشد آمدن تعبیر «کم» در این آیه بعد از تعبیر «هم» در آيه قبل است.
🔖(توضیح بیشتر در تدبر۳. ب خواهد آمد)
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1024) 📖 نحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ 📖 ترجمه 💢ما شما را آفریدیم؛ پس چرا تصدیق نمیکنی
.
3️⃣ «نَحْنُ خَلَقْناكُمْ ...»
در آیات قبل ابتدا پیامبر فرمود که او این گمراهان را مورد خطاب قرار دهد؛ سپس خودش از آنان با ضمیر غایب تعبیر کرد و فرمود این پذیرایی اولیه آنان است؛ اکنون تعبیر کرد «ما شما را آفریدیم».
این بازگشت از ضمیر غایب به مخاطب چه توجیهی دارد؟
🍃الف. چون سیاق سیاق توبیخ و عتاب است، مخاطب قرار دادن این حالت را تشدید میکند. (الميزان، ج19، ص132)
🍃ب. مخاطب اولیه این آیات، پیامبر ص بود و از وی خواسته بود که این سخنان را به گمراهان تکذیبگر گوید: «قُلْ: إِنَّ الْأَوَّلينَ وَ الْآخِرينَ؛ لَمَجْمُوعُونَ إِلى ميقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ؛ ثُمَّ إِنَّكُمْ ...»؛ و بدین سان این گمراهان مخاطب پیامبر ص قرار گرفتند. در آیه قبل از آنان با ضمیر غایب یاد کرد؛ که نشان میدهند ادامه آیات دیگر خطاب پیامبر ص به آنان نیست؛ بلکه سخن و خطاب خداوند با پیامبرش است؛ اکنون چهبسا با تعبیر «ما» پیامبر ص را به نحو طولی در کنار خود نشاند (بر اساس این مبنا که برخی از مواردی که خداوند فعل خود را ضمیر جمع بیان میکند اشارهای به نقشآفرینی اسباب و عللی دارد که خود وی آنها را اسباب قرار داده است؛ (توضیح بیشتر در جلسه 97 تدبر۵) و اکنون خداوند همراه با پیامبرش این گمراهان را خطاب قرار میدهند؛ که اگر چنین باشد چون تعبیر میکند «ما شما را آفریدیم» اشاره ضمنیای دارد به واسطه فیض بودن پیامبر اکرم ص؛که در این آفرینش الهی وی هم نقشی ایفا کرده است.
🔖(ر.ک. تدبر۲.ب)
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1024) 📖 نحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ 📖 ترجمه 💢ما شما را آفریدیم؛ پس چرا تصدیق نمیکنی
.
4️⃣ «نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ»
فرمود چرا تصدیق نمیکنید؟! این تصدیق ناظر به چه چیز است و به تعبیر دیگر، متعلق این تصدیق چیست؟
🍃الف. در قبال هم تکذیبی است که در ابتدای این فراز اشاره شد «ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» (واقعه/51) و همان اقوالی که در آنجا مطرح شد در اینجا نیز قابل طرح است؛ یعنی میتواند ناظر به توحید و نبوت و معاد باشد یا به هر حقیقتی (جلسه 1018، تدبر۳)
🍃ب. میتواند ناظر به حقیقت داشتن آخرت و عذابهایی باشد که در آیات قبل بدانها پرداخته شد.
🍃ج. میتواند ناظر به استبعاد آنان نسبت به اصل برانگیخته شدن بعد از مرگ باشد به قرینه اینکه این سخن که «چرا تصدیق نمیکنید؟!» را متفرع کرد بر آفرینش اولیه خود آنان. (تدبر۱)
🍃د. ...
@yekaye
@yekaye
یک آیه در روز
1024) 📖 نحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ 📖 ترجمه 💢ما شما را آفریدیم؛ پس چرا تصدیق نمیکنی
.
5️⃣ «نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ»
توبيخ بعد از استدلال است:
اول مىفرمايد: «ما شما را آفریدیم» سپس توبيخ مىكند: «پس چرا تصدیق نمیکنید» (تفسير نور، ج9، ص434)
@yekaye
🔹تُمْنُونَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «منی» در اصل به معنای «تقدیرِ» (=اندازهگیریِ) چیزی میباشد ویا اینکه حکمی در مورد آن چیز محقق گردد.
به «منیِ» انسان و حیوانات از این جهت «منی» میگویند که خلقت آنها از این طریق مقدر شده است.
▫️ برخی گفتهاند اصل این ماده به معنای میل به حصول چیزی است که البته در آن نوعی تقدیر و اندازهگیری هم مد نظر باشد. و «منی» همچنی به معنای «قصد» هم به کار رفته است؛
که ممکن است «منی» اصطلاحی هم از این جهت باشد که بروز و ظهور نوعی قصد و میل است.
▪️در تفاوت «نطفه» با «منی» هم توضیح دادهاند که «نطفه» در اصل به معنای «آب قلیل» بوده است و به خاطر کثرت استعمالش در مورد «منی» کمکم فقط این معنا از آن فهمیده میشود؛ اما «منی»، از این جهت بر آن اطلاق میشود که فرزند از آن مقدر میگردد.
▪️«أمنی یُمنی» را اغلب به همان معنای «مقدر کردن» دانستهاند و لذا تعبیر «أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى» اشاره است به منیای که به اراده خداوند انسان از آن مقدر میشود و برخی آن را هممعنای «منی الرجل» (منی از آن مرد خارج شد) دانستهاند؛ یعنی اشاره است به منیای که از انسان خارج میشود؛
و حتی برخی تعبیر کردهاند که این به معنای ریختن منی در رَحِم میباشد؛ و هرچند کاربرد آن در آیه «مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى» (نجم/46) با معنای اول هم سازگار است اما چهبسا کاربرد آن در آیه «أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ» (واقعه/58) هم موید ترجیح معنای دوم باشد. «استمناء» هم آن است که شخص خودش «منی» را طلب کند (کاری کند که منی از او خارج شود).
▪️«مَنِیّة» به معنای «مرگ» است از این جهت که برای همگان مقدر شده است.
▪️«تَمَنِّي» (فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ ... وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً، بقره/94-95 وجمعه/6-7؛ وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ، آلعمران/143؛ وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ، نساء/31؛ وَ أَصْبَحَ الَّذينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ، قصص/82؛ أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى، نجم/24) به معنای آرزویی است که شخص در نظر گرفته است و گفتهاند در واقع یک نوع معین و مقدر کردن چیزی در ذهن است و چون غالبا بر اساس تخمین و گمان بوده است و غالبا نادرست درمیآمده، اغلب برای آرزوهای بیپشتوانه به کار میرود؛ چنانکه مرحوم طبرسی توضیح داده که «تمنی» آن است که وقتی چیزی واقع شده باشد شخص بگوید ای کاش نمیشد؛ و یا اگر رخ نداده باشد بگوید ای کاش رخ می داد؛ و از ابوهاشم نقل کرده که تمنی حصول یک معنای در دل است، نه از مقوله شهوت است و نه اراده؛ زیرا اراده فقط به چیزی تعلق میگیرد که رخ دادنش صحیح و ممکن باشد و شهوت هم بدان چیزی که گذشته است تعلق نمیگیرد؛ در حالی که تمنی غالبا نسبت به گذشته است. [در فارسی تعبیر «تمنا کردن» از همین ماده است].
▫️البته «تمنی» در معنای قرائت کردن و تلاوت کردن هم به کار میرود: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ في أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ» (حج/۵۲) و درباره وجه تسمیهاش گفتهاند چون قرائت و تلاوت مقدر کردن و قرار دادن هر آیهای در موضع خودش است.
▪️«اُمْنِيَّة» (إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ في أُمْنِيَّتِهِ؛ حج/۵۲) صورتی است که از تمنای چیزی در ذهن حاصل میآید و جمع آن «أَمانِيَّ» (لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِیّ، بقره/۷۸؛ لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتاب، نساء/۱۲۳) میباشد؛ و از آنجا که دروغ هم تصور چیزی است که واقعیت ندارد گاه به «کذب» تمنی و آرزو میگویند چنانکه مجاهد در توضیح آیه « وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَ» این کلمه را بر «کذب» تطبیق کرده است؛ و وقتی به وزن تفعیل برود «منّی یمنّی» (وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُم ... يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ؛ نساء/۱۱۹-۱۲۰) به معنای آن است که با مشتبه کردن امور، امنیه و آرزویی در شخصی ایجاد کنند.
🔖جلسه ۳۹۵ http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-37/
📖اختلاف قرائت
▪️در اغلب قرائات به همین صورت فعل باب افعال «تُمْنُونَ» قرائت شده است؛
▪️اما در برخی از قرائات غیرمشهور (ابن عباس و أبو سمال و محمد بن سميفع و أشهب عقيلي) به صورت فعل ثلاثی مجرد «تَمْنُونَ» قرائت شده است.
📚 (معجم القراءات ج۹، ص308 )
@yekaye
☀️۱) روایت شده است که یکبار ابوحنیفه بر امام صادق ع وارد شد و امام ع وی را از اینکه به قیاس* اقدام میکند و بر اسسا قیاس در دین خدا فتوا میدهد برحذر داشتند و با استدلالهای مختلف نادرست بودن رویه قیاس را برملا کردند. در فرازی از این گفتگو آمده است:
سپس فرمود: آیا ادرار کثیف و ناپاکتر است یا منی؟
گفت: ادرار.
فرمود: پس بر اساس رویه قیاسی تو، باید غسل برای ادرار واجب میشد نه برای منی! در حالی که خداوند غسل را برای منی واجب کرد نه برای ادرار.
سدس خود حضرت توضیح دادند: زیرا منی یک امر اختیاری است و از تمام پیکر انسان ریشه میگیرد و در زمانهای خاصی حاصل میشود؛ اما ادرار یک امر اضطراری و غیرقابل اجتناب است و هر روز بارها رخ میدهد.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص253
أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِيُّ فِي الْأَمَالِي وَ أَبُو نُعَيْمٍ فِي الْحِلْيَةِ وَ صَاحِبُ الرَّوْضَةِ بِالْإِسْنَادِ وَ الرِّوَايَةُ يَزِيدُ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ عَنْ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ وَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ أَنَّهُ دَخَلَ ابْنُ شُبْرُمَةَ وَ أَبُو حَنِيفَةَ عَلَى الصَّادِقِ ع
فَقَالَ لِأَبِي حَنِيفَةَ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَقِسِ الدِّينَ بِرَأْيِكَ فَإِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ إِذْ أَمَرَهُ اللَّهُ بِالسُّجُودِ فَقَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ...
ثُمَّ قَالَ الْبَوْلُ أَقْذَرُ أَمِ الْمَنِيُّ؟
قَالَ: الْبَوْلُ.
قَالَ: يَجِبُ عَلَى قِيَاسِكَ أَنْ يَجِبَ الْغُسْلُ مِنَ الْبَوْلِ دُونَ الْمَنِيِّ وَ قَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ الْغُسْلَ مِنَ الْمَنِيِّ دُونَ الْبَوْلِ.
ثُمَّ قَالَ ع: لِأَنَّ الْمَنِيَّ اخْتِيَارٌ وَ يَخْرُجُ مِنْ جَمِيعِ الْجَسَدِ وَ يَكُونُ فِي الْأَيَّامِ وَ الْبَوْلُ ضَرُورَةٌ وَ يَكُونُ فِي الْيَوْمِ مَرَّاتٍ ...
✳️* قیاس در فقه یعنی بر اساس ظن شخصی و مثلا صرفا به خاطر شباهتی که به نظر ما بین دو چیز وجود دارد درباره چیزی که حکمش را در کتاب و سنت پیدا نکردهایم فتوا بدهیم.
@yekaye