☀️۲) الف. از امام صادق ع روایت شده عدهای از متکلمان معروف خدمت پدرشان امام باقر ع رسیدند و از ایشان درباره اینکه حدودی که خداوند برای امور مختلف قرار داده سوال کردند؛
در فرازی از این گفتگو امام باقر ع درباره حدود و وظایفی که شخص در هنگام نوشیدن آب دارد فرمودند:
... و بگوید «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي سَقَانِي عَذْباً فُرَاتاً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ مِلْحاً أُجَاجاً بِذُنُوبِي: حمد خدایی را که مرا با آبی گوارا سیراب کرد و آن را به خاطر گناهانم شور و تلخ قرار نداد.»
📚المحاسن، ج2، ص448 و ۵۷۸؛ مكارم الأخلاق، ص151
عَنْهُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ أَبِي أَتَاهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع يَسْتَأْذِنُ لِعَمْرِو بْنِ عُبَيْدٍ وَ وَاصِلٍ مَوْلَى هُبَيْرَةَ وَ بَشِيرٍ الرَّحَّالِ فَأَذِنَ لَهُمْ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَجَلَسُوا فَقَالُوا يَا بَا جَعْفَرٍ إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ حَدّاً يَنْتَهِي إِلَيْهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع نَعَمْ إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ حَدّاً يَنْتَهِي إِلَيْهِ ...
... وَ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي سَقَانِي عَذْباً فُرَاتاً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ مِلْحاً أُجَاجاً بِذُنُوبِي.
▪️در منابع اهل سنت این دعا را امام باقر ع از قول رسول الله ص نقل میکند و عبارت آن کلمه «برحمته» هم دارد؛یعنی بدین صورت است که:
☀️ب. امام باقر ع فرمود هرگاه رسول الله ص آب مینوشید میفرمود:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي سَقَانا عَذْباً فُرَاتاً بِرَحْمَتِهِ وَ لَمْ يَجْعَلْهُ مِلْحاً أُجَاجاً بِذُنُوبِنا: حمد خدایی را که به رحمت خود مرا با آبی گوارا سیراب کرد و آن را به خاطر گناهانمان شور و تلخ قرار نداد.»
📚الدر المنثور، ج6، ص161
أخرج ابن أبی حاتم عن ابی جعفر رضی الله عنه عن النبی صلی الله علیه و [آله و] سلم:
انه كان إذا شرب الماء قال الحمد لله الذی سقانا عذبا فراتا برحمته و لم یجعله ملحا أجاجا بذنوبنا.
@yekaye
☀️۳) الف. در منابع اهل سنت روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
مردم را از مازاد آب و مراتع و آتش منع نکنید که همانا خداوند آنها را قرار داد «مایه بهرهمندی بیابانگردان» (واقعه/73) و قوتی برای مستضعفان [یا: مایه قوام بهرهگیرندگان]
📚الدر المنثور، ج6، ص161
و أخرج الطبرانی و ابن مردویه و ابن عساكر عن واثلة بن الأسقع رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه و [آله و] سلم:
لا تمنعوا عباد الله فضل الماء و لا كلاء و لا نارا فان الله تعالی جعلها «مَتاعاً لِلْمُقْوِینَ» و قوة للمستضعفین؛ - و لفظ ابن عساكر: - و قواما للمستمتعین.
▪️حدیثی در منابع شیعی هست که به فهم مراد از حدیث فوق کمک میکند:
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که:
رسول الله در خصوص آبراههای درختان نخل چنین قضاوت کرد که مانع بهرهوری چیزی نشوند؛ و در مورد بادیهنشینان ه دستور داد که مازاد آب را [از مسافران] منع نکنند تا بدین وسیله مازاد مراتع را از آنان دریغ کنند [یعنی چاهها را چنان نکنند که کسی نتواند به آب آنها دسترسی داشته باشد؛ تا وقتی افراد امیدشان از دستیابی به آب چاه قطع شود عملا مراتع هم در اختیار خودشان باشد]؛ و فرمود: نه ضرر دیدنی باید در کار باشد و نه ضرر رساندن.
📚الكافي، ج5، ص294
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص بَيْنَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ فِي مَشَارِبِ النَّخْلِ أَنَّهُ لَا يُمْنَعُ نَفْعُ الشَّيْءِ وَ قَضَى ص بَيْنَ أَهْلِ الْبَادِيَةِ أَنَّهُ لَا يُمْنَعُ فَضْلُ مَاءٍ لِيُمْنَعَ بِهِ فَضْلُ كَلَإٍ؛ وَ قَالَ لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ.
@yekaye
یک آیه در روز
1037) 📖 لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم آن را شور و ت
.
1️⃣ «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ»
انسانها زمانی بابت نعمتی تشکر میکنند که آن نعمت به چشمشان بیاید؛ نعمتی که انسان در آن غوطه ور است غالبا مورد غفلت واقع میشود؛ اما آیا این رواست؟
این آب گوارایی که خداوند به وسیله ابرها از دریاها به مناطق مختلف جهان ارسال میکند و بدون هیچ زحمتی در اختیار همگان قرار میدهد، اگر بخواهد میتواند آن را شور و تلخ نماید؛ و همه ما را اگر از اصل آن محروم نکند لااقل از لذتش محروم کند.
آیا علاوه بر سهولت دسترسی به آب در مناطقی که بسیار از دریا دور است، به لذتی که خداوند در نوشیدن آإ گوارا برایمان قرار داده هیچ اندیشیدهایم؟
آیا اصلا به این نعمت عظیم که تمام زندگیمان بدان بسته است توجه داریم؛ آیا ذرهای شکر آن را به جا میآوریم؟
📝 تذکر #اخلاقی
برای اینکه اهل شکر شویم نیاز نیست که حتما نعمت جدیدی به ما برسد؛ همین روند عادی زندگیمان را ببینیم، و توجه کنیم که بسیاری از اوضاع و احوال به چه صورت دیگری می توانست بشود، که اکنون نشده است، کافی است تا ما را بنده شاکری گرداند.
@yekaye
یک آیه در روز
1037) 📖 لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم آن را شور و ت
.
2️⃣ «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ ... فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ؛ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً ... لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ»
در سه فرازی که گذشت (آفرینش انسان از منی تا مردن وی، روییدن گیاه از بذر، و باریدن باران از ابر)
▫️در فراز اول صریحا فرمود که ما مرگ را برای شما مقدر کردیم و کسی نمیتواند بر ما سبقت بگیرد که شما را نمیرانیم؛
▫️در مورد دوم فرمود اگر میخواستیم به جای اینکه آن بذر به گیاهی سرسبز تبدیل شود آن را در مرحله چوب خشکیدهای رها میکردیم؛
▫️و در این فراز میفرماید اگر میخواستیم آب باران را شور میکردیم.
🤔 فراز اول را با مواخذه بر اینکه چرا متذکر نمیشوید ختم کرد و دو فراز بعدی را با مواخذه اینکه چرا شکر نمیکنید. چرا؟
🍃الف. مورد اول یک محدودیت قطعی است که پیش روی همه انسانها واقع میشود؛ لذا صریحا از مشیت خداوند برای قرار دادن این محدودیت سخن گفت؛ و گلایه کرد که با دیدن این محدودیت صریح در زندگی چرا متذکر نمیشوید.
مورد دوم و سوم به ترتیب محدودیتهایی است که یکی گاه و بیگاه در زندگی بشر رخ میدهد و خداوند به تسری دادن این محدودیت به کل زندگی (که اگر همه کشتها حطام شوند چه خواهید کرد) تهدید کرد و دیگری به طور عادی در زندگیها رخ نمیدهد اما رخ دادنش محال نیست (اینکه آبی که از ابر میبارد شور و تلخ شود)؛ و خداوند در این دو مورد گلایه کرد که چرا شکرگزار نیستید.
آن محدودیتی که همه زندگیهای ما را فراگرفته و قابل رفع شدن نیست باید ما را به یاد خداوند و اینکه امور عالم و بلکه تمام زندگی و امور ما به دست اوست بیندازد؛ و آن محدودیتهای نسبی که در زندگی رخ میدهد و یا میتواند رخ دهد باید ما را شاکر نعمتی گرداند که میتوانست محدود بشود اما فعلا خداوند ما را از آن محروم نکرده است.
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1037) 📖 لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم آن را شور و ت
.
3️⃣ «أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ؛ أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ؛ لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ»
توجّه به نقش آب در رفع تشنگى «تَشْرَبُونَ»، چگونگى پيدايش آب «مِنَ الْمُزْنِ»، فروآمدن باران «نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ»، و مزه و طعم آن «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً»، انسان را به شكرگذارى وامىدارد.
(تفسير نور، ج9، ص437)
@yekaye
یک آیه در روز
1037) 📖 لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم آن را شور و ت
.
4️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً ... لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً»
در آیه 65 (لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ) جزای شرط (جعلناه) را با حرف «ل» آورد؛ اما در اینجا بدون حرف لام. چرا؟
🍃الف. حرف لام برای تاکید است؛ و آیه قبل ناظر به خوردن بود و این آیه ناظر به نوشیدن؛ و چهبسا با این تعبیر میخواهد اهمیت تهدید به محرومیت از خوردن بر تهدید به محرومیت نوشیدن را نشان دهد. (الكشاف، ج4، ص466 )
🍃ب. حرف «لو» با توجه به اینکه در اصل برای شرط نبوده و به دلایل ثانوی دلالت بر معنای شرط کرده، پس چون عملا بر دو جمله وارد میشود (جمله شرط و جزای شرط) نیازمند حرف مکمل برای جمله دوم است؛ و چون یکبار این در آیه قبل آمده بود، آوردنش در آیه دوم ضرورتی ندارد (الكشاف، ج4، ص466 )
البته برخی اشکال گرفتهاند که این پاسخ مناسبی نیست زیرا شبیه این وضعیت و بلکه با فاصله کمتری در آیات «لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى أَعْینِهِمْ» (یس/66) «لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ» (یس67) رخ داده پس چرا در آنجا دومی حذف نشده است؟! مگر اینکه گفته شود که در این آیه به لحاظ معنایی (خوردن و نوشیدن) به هم نزدیکند در حالی که معنای مسخ با طمس تفاوت زیادی دارد و لذا حرف لام تکرار شده است. (مفاتیح الغیب، ج29، ص421 )
🍃ج. حرف شرط وقتی بر جملهای وارد شود آن را از حالت جمله [= مرکب تام خبری] بودن درمیآورد پس باید یک علامتی برای جزای شرط بیاید که تفاوتش با جمله عادی را آشکار کند؛ که در مستقبل به صورت مجزوم جلوه میکند. از سوی دیگر اقتضای طبیعی شرط این است که در جایی استفاده شود که جزای آن امری یا مشکوک باشد یا معلوم العدم (یعنی در مورد جایی که جزای شرط موجود است ویاقطعا واقع میشود تطویل بلافایده است). در زبان عربی دو حرف هست؛ برای امر مشکوک، حرف «إن» استفاده میشود و برای امر معلوم العدم حرف «لو»؛ از آنجا که امری که در گذشته باشد امر معلوم است، و امور مستقبل است که مشکوک است، پس حرف «ان» عموما بر جمله حال یا مستقبل وارد میشود و حرف «لو» اقتضای اولیهاش این است که بر فعل ماضی وارد شود. «ان» وقتی بر مستقبل وارد میشود با مجزوم شدن فعل عملا متعلق خود (جزای شرط) را آشکار میکند اما چون مجزوم شدن در فعل ماضی معنا ندارد، حرف لو برای آشکار کردن متعلق خود (جزای شرط) نیازمند عامل دیگری است که همین حرف لام تاکید میباشد. اکنون میگوییم هرجا که این جزای شرط کاملا ارتباطش با جملهای که «لو» بر سر آن آمده واضح باشد میتوان حرف «ل» را نیاورد؛ در آیه قبل ناظر به «حطام شدن» کشتزار است؛و این امری است که بسیار رخ میدهد لذا باید حرف «ل» میآورد که کاملا این متفرع بر «لو نشاء» شود؛ اما هیچگاه آبی که از باران میبارد تلخ و شور نیست، برای همین کاملا واضح است که اگر تلخ و شور شود به خاطر مشیت خاص خدا بود و این جمله کاملا متفرع بر «لو نشاء» است؛ لذا آوردن حرف «ل» ضرورتی ندارد. (مفاتیح الغیب، ج29، ص421 )
🍃د. مطلب فوق را شاید بتوان بدین بیان هم گفت که اقتضای اولیه حرف «لو» - چنانکه در بند قبل گذشت – آن است که روی جمله جزاء حرف «ل» بیاید؛ منتها حرف «لو» در اصل باید برای تعلیق ماضی بر ماضی به کار رود؛ و در قرآن تمام موارد اینچنین با حرف لام آمده است (مثلا: وَ لَوْ شِئْنا لَآتَینا، سجدة/13؛ و لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَیناكُمْ، ابراهیم/21)؛ اما اگر برای فعل مستقبل به کار رود از جایگاه عادی لفظی خودش خارج شده، میتواند در جزا هم از روال عادی خود خارج شود و جزایش بدون لام بیاید چنانکه نظیر این باز هم در قرآن کریم داریم مانند «أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ» (یس/47) (مفاتیح الغیب، ج29، ص421-422 )
🍃ه. ...
@yekaye