یک آیه در روز
1051) 📖 وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ 📖 ترجمه 💢و شما آن هنگام مینگرید؛ سوره واقعه (56) آیه 84
.
1️⃣ «وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ»
ظهور اولیه این کلام - بویژه با توجه به آیه بعد «نحن اقرب الیه منکم: ما از شما به او نزدیکتریم»- آن است که این جمله ناظر است به کسانی که پیرامون شخص محتضر هستند؛ یعنی شما دارید جان دادن او را میبینید (مجمع البيان، ج9، ص342 ؛ الميزان، ج19، ص139 )
و این جمله حال باشد برای جمله قبل؛ یعنی در آیه قبل میفرماید «پس چرا [او را برنمیگردانید] آن هنگامی که جان[ش] به لب رسید» و اکنون تاکید میکند «در حالی که شما در این هنگام دارید به او نگاه میکنید»؛ که این بیان حال، تاکید بر حقیقتی است که انکار میکردند (مفاتيح الغيب، ج29، ص436 )؛ یعنی در آن حالی که شدیدترین تاسفها را بر از دست دادن او میخورند نمیتوانند وی را برگردانند (التحرير و التنوير، ج27، ص313 )
در عین حال، بویژه با توجه به اینکه مفعول «تنظرون» را ذکر نکرده، ضرورت ندارد که آن را حتما حال برای جمله قبل بگیریم؛ بلکه این جمله میتواند معانی دیگری هم داشته باشد؛ چنانکه در حدیث۱ بر اساس معنای دیگری از این آیه، تفسیر شده است.
از جمله این معانی دیگر که برای آیه محتمل است:
🍃الف. «شما» ناظر به همان کسی باشد که جانش به حلقوم رسیده (این گونه تغییر سیاق آیات از غایب به مخاطب و بالعکس در قرآن فراوان رخ داده؛ مثلا: «فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ» بقره/۱۹۶)؛ که در این صورت، مفعول «تنظرون» شخص محتضر نخواهد بود؛ بلکه میتواند گزینههای مختلفی باشد همچون:
🌱الف.۱. ملکالموت؛ و آنگاه این نگاه، نگاه از سر خوشحالی (برای مومن) یا ترس (برای کافر) یا غافلگیری یا ... باشد. مثلا شبیه همان حالتی که برای انسانی که در کشتی در حال غرق شدن گرفتار آمده رخ میدهد (عنکبوت/65).
🌱الف.۲. پیامبر ص و سایر کسانی که طبق روایات در هنگام مرگ نزد هر متوفایی حاضر میشوند (حدیث۱).
🌱الف.۳. دنیا و آنچه از دنیا باقی گذاشته، و آنگاه این نگاه، نگاه از روی حسرت یا از سر راحتی (برای مومنی که از سختیهای این دنیا رها میشود) یا ... باشد.
🌱الف.۴. ...
🍃ب. «شما» ناظر به همان اطرافیان شخص محتضر باشد، اما این نگاه نه به معنای «دیدن» بلکه به معنای چیز دیگری باشد مانند:
🌱ب.۱. عبرت گرفتن
🌱ب.۲. غافلگیر شدن (در فارسی میگوییم: ماتش برده است)
🌱ب.۳. ...
🍃ج. «شما» ناظر به همان اطرافیان شخص محتضر باشد، اما مفعول «تنظرون» شخص محتضر نباشد؛ بلکه گزینههای دیگری باشد همچون:
🌱ج.۱. اموالی که وی برجای گذاشته (نگاه وارث از روی طمع)
🌱ج.۲. کسانی که در محضر آن محتضر حاضرند (خواه افراد دنیوی یا پیامبر ص و ...)
🌱ج.۳. ...
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1051) 📖 وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ 📖 ترجمه 💢و شما آن هنگام مینگرید؛ سوره واقعه (56) آیه 84
.
2️⃣ «وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ»
بسیار میشود که انسان چیزی را بالعیان میبیند که کاملا خلاف دلخواهش است اما برای تغییر آن هیچ تواناییای ندارد؛ این موقعیتها اگر گرفتاریای در حد مرگ برای خود ما پیش آید، انقطاع کامل الی الله پیش میآید و انسان مخلصانه به خدا رو میکند (فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّين؛ عنکبوت/۶۵). اما اگر برای دیگری رخ داده باشد چطور؟ شاید این لحظات بهترین وقت باشد که به ناتوانی و فقر خود در محضر خداوند پی ببریم و به خود آییم.
📜حکایت📜
در انجیل برنابا باب ۱۹۷ آمده است:
عیسی جواب داد: به من بگو یوحنا؛ صاحبخانهای بود که تبرخوبی به یکی از خادمانش داد تا بیشهای را که جلوی منظرهی [مقابل] خانهاش را گرفته بود ببُرد. اما کارگر تبر را فراموش کرد و گفت: اگر آقا به من تبر کهنهای داده بود، براحتی میتوانستم بیشه را ببُرم. ای یوحنا، به من بگو که آقا چه گفت؟ مسلما او خشمگین شده، تبَر کهنهای را گرفته و بر سر او بکوبد و بگوید: «ای احمق فرومایه! من به تو تبر خوبی دادم که با آن میتوانستی بیزحمت بیشه را ببُری؛ اما تو این تبری را میخواهی که انسان باید با زحمتِ زیاد با آن کار کند و تمام آنچه بریده شود هدر رفته و هیچ فایدهای ندارد؟! من میخواهم این چوبها را به طریقی ببری که [حاصل] کارت خوب باشد» آیا این طور نیست؟
یوحنا در جواب گفت: همانا درست است در نهایت درستی.
آن وقت عیسی فرمود: «خدای میفرماید: سوگند به هستی خودم، که ابدی هستم، همانا من تبَر خوبی به هر انسان دادهام و آن مشاهده صحنه دفن یک مرده است. پس هر کس از این تبَر خوب استفاده کند، بیشه گناه را از دل خویش بیزحمت برخواهد کند. پس آنها وقتی شایستگی حیات ابدی را به خاطر کارهای خوبشان بدیشان بدهم لطف و رحمت مرا درمییابند. اما کسی که آن را فراموش میکند نابودشدنی است؛ با این که بارها میبیند که غیر او میمیرد باز میگوید که اگر میتوانستم زندگی پس از مرگ را ببینم، کارهای خوب میکردم. پس همانا خشم من بر او فرود آید و هر آینه او را به مرگ ابدی خواهم زد تا دیگر خیری نیابد.
پس آن گاه عیسی فرمود: «ای یوحنا، چه بزرگ مزیت دارد کسی که از افتادن دیگران بیاموزد که چگونه باید بر دو پای خود بایستد.»
📚متن فوق بر اساس کتاب «متن کامل انجیل برنابا؛ ترجمه سعید کریمپور» ص۷۹۳-۷۹۴ است که متن روانتری بود. این کتاب اول بار در زبان فارسی به دست حیدرقلی سردار کابلی ترجمه شده که متن ترجمه وی از این فصل از این کتاب را در لینک زیر میتوانید مشاهده کنید:
🌐https://fa.wikisource.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84_%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7/%D9%81%D8%B5%D9%84_%DB%B1%DB%B9%DB%B7
@yekaye
یک آیه در روز
1051) 📖 وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ 📖 ترجمه 💢و شما آن هنگام مینگرید؛ سوره واقعه (56) آیه 84
.
3️⃣ «وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ»
چرا با اینکه این جمله – بر اساس معنایی که عموما از آن استنباط کردهاند – جمله حالیه است باز تعبیر «حینئذ» در آن آمده است؟
🍃الف. شاید میخواهد تاکید کند که در آن لحظه نگاه کردن شما موضوعیتی خاص دارد؛ خواه از جهت عبرتگیری برای اطرافیان میت (شبیه آنچه در تدبر۲ گذشت)؛ خواه از جهت استیصالی که در آن لحظه به دست میدهد، چه برای اطرافیان و چه برای خود میت؛ و خواه ... .
🍃ب. ...
@yekaye
🔹أَقْرَبُ
در آیه ۱۱ همین سوره بیان شد که
▪️اغلب بر این باورند که ماده «قرب» در اصل به معنای نزدیکی و در مقابل «بُعد» (دوری) میباشد؛
▫️اما برخی دقت بیشتری به خرج داده، بر این باورند که معنای محوری این ماده وجود چیزی در مکانی است که دستیابی و رسیدن به آن راحت و آماده باشد،
▪️ و در خصوص «قُرب» مکانی و زمانی و حتی معنوی هم از این جهت «قرب» نامیده شده که امکان اتصال و وصول را فراهم میکند؛
▪️ و فرق آن با «دُنُوّ» را در این دانستهاند که «دنو» عمدتا برای حالتی به کار میرود که مسافتی بین دو چیز در کار باشد [یعنی بیشتر برای رابطه مکانی به کار میرود و در غیرمکانی حالت استعاری دارد] اما «قرب» عام است.
🔖جلسه ۹۷۸ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-11/
@yekaye
🔹لا تُبْصِرُونَ
درباره ماده «بصر»
▪️برخی بر این باورند که این ماده در اصل بر دو معنای متفاوت دلالت دارد:
▫️یکی به معنای علم به چیزی است چنانکه وقتی میگویند «بصرت بالشیء» یعنی نسبت بدان علم و بصیرت پیدا کردم و خود «بصر» به معنای چشم به کار میرود و وقتی چیزی را ببینند تعبیر «أبصرته» را به کار میبرند؛ و «بصیرة» به معنای زره و سنگر گرفتن هم ناظر به همین معناست؛
▫️معنای دوم به معنای غلظتی است که در چیزی هست چنانکه تعبیر «بُصرِ» کوه و آسمان و دیوار و مانند آن به کار میرود و «بَصرَه» به معنای سنگ سست ویا زمین گچی است؛ و گفتهاند شهر «بصره» را هم به همین جهت بصره نامیدند که وقتی مسلمانان آن را فتح کردند برای عمر نامه نوشتند که ما در «أرضاً بَصْرَةً» فرود آمدیم؛ و این اسم برای آنجا ماند (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص253-254 ؛ كتاب العين، ج7، ص117 )
▪️اما بسیاری کوشیدهاند یک معنای جامعی برای این ماده بیابند:
▫️اغلب این معنای جامع را ناظر به دیدن دانستهاند؛ مثلا راغب محور معنای این ماده را دیدن قرار داده و در خصوص کاربردهای دیگر آن هم معقتد است که یک نحوه به مساله دیدن گره میخورد مساله زمین «بصرة»، زمینی است که خاک نرم و گچمانند دارد به طوری که از دور به چشم میآید و ... (مفردات ألفاظ القرآن، ص127-128 )
▫️ و مرحوم مصطفوی هم این را به معنای علمی میداند که با نظر کردن حاصل میشود، خواه نظر کردن [ظاهری] چشم و خواه نظر کردن [باطنی] قلب؛ و همین دو مولفه (نظر + علم) را ممیزه این ماده از دو کلمه «نظر» و «علم» میداند که «نظر» مقید به علم نیست: «وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ» (اعراف/۱۹۸) و «علم» هم مقید به «نظر» و دیدن نیست؛ اما «بصر» جایی است که این دو مولفه با هم لحاظ شده باشد و کاربرد آن در معنای غلظت هم شاید بدین جهت بوده که همواره اول چیزی که به چشم میآید جسم است که غلظتی دارد و کاربردش در خصوص سنگهای نرم و گچی هم به خاطر آن سفیدیای است که در آنها هست و به چشم میآید (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص280 )
▪️اما حسن جبل این معنای محوری را «امساک (نگه داشتن) یا التقاط (درهمآمیختن) در اثنای یک امر جمعشده ویا ممتد» معرفی کرده چنانکه در دیدن همه صورتها در چشم جمع میشود و بصیرت به معنای زره هم همین است و در خصوص سنگهای نرم هم در واقع سنگریزههایی درون گِل احاطه و نگه داشته شده است. (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۳۰)
▪️البته اغلب اتفاق نظر دارند که عموم کاربردهای قرآنی این ماده ناظر به همان دیدن و درک کردن است. برخی گفتهاند کلمه «بَصَر» (که جمع آن «أبصار» است) به خود چشم (که عمل دیدن را انجام میدهد) و نیز به قوه بینایی اطلاق میگردد؛ مانند «كَلَمْحِ الْبَصَرِ» (نحل/77) و «وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ» (أحزاب/10)« فَما أَغْنى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ» (أحقاف/26) -هرچند که مقصود دیدن با چشم باطنبین باشد؛ مانند «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» (ق/22) یا «ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى» (نجم/17) - ولی به درک قلبی و قوه درک قلبی علاوه بر «بصر» از تعبیر «بصیرة» هم استفاده میشود: «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي» (يوسف/108) «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ» (قيامة/14) که جمع آن «بصائر» است: «قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُم» (انعام/۱۰۴)
▫️و برای دیدن غالبا از فعل «أبصر» استفاده میشود اما برای درک قلبی هم از «ابصر» استفاده میشود و هم فعل ثلاثی مجرد (بصر) و گفتهاند حتی آنجا که فعل «بصر» که برای دیدن به کار میرود غالبا زمانی است که مساله در افق حس محدود نشود و درک قلبیای هم همراهش باشد: «رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا» (سجدة/12) «وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ» (يونس/43) «وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ» (لصافات/179) «بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ» (طه/96) (مفردات ألفاظ القرآن، ص127-128 )
هرچند برخی فرق این دو را در این میدانند که «ابصار» بر نظر کردن دقیق که با یک نحوه اشراف همراه و نتیجهاش حصول علم و معرفت باشد اطلاق میگردد و متعدی است در حالی که «بصر» [و نیز کلمه «بصیر»] لازم است و دلالت بر یک نحوه ثبوت و استمرار دارد؛ و به همین مناسبت است که کلمه «مبصر» و ابصار در مورد خداوند به کار نمیرود (إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ اعراف/201) اما «بصیر» و «بصر» برای خداوند به کار میرود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص282-283 )
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه بحث از ماده «بصر»
▪️اشاره شد که کلمه «بَصَر» (که جمع آن «أبصار» است) گاه به خود چشم اطلاق میگردد و البته برای خاص چشم از تعبیر «باصرة» هم استفاده میشود.
برخی توضیح دادهاند که کلمه «بَصَر» در واقع مصدر است که گاه در معنای اسم فاعل به کار میرود و اطلاق مصدر بر اسم فاعل غالبا نشاندهنده آن است که نظر به جهت حدوث و فعل است نه ذات [یعنی «چشم» از حیث دیدنش مورد نظر است نه از حیث خود ذات چشم]؛ و البته این احتمال هم هست که «بَصَر» (همانند حسن) صفت باشد به معنای «کسی که بصارتی دارد» و به این جهت هم بر چشم و هم بر قلب اطلاق گردد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص280-281 ) و در تفاوت «بصر» با «عین» (= چشم) گفتهاند «عین» ابزار دیدن است؛ اما بصر، اسم برای خود دیدن است؛ لذا به کسی نابیناست میگویند: «عین» او کور (عمیاء) است، نه اینکه «بصر» او کور است. (الفروق في اللغة، ص۷۵ )
▪️ کلمه «مبصرة» هم مونث «مبصر» است به معنای چیزی است که بصیرت میدهد و مایه آگاهی است و دیدگان را روشن میکند: « فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آياتُنا مُبْصِرَةً» (نمل/13) «وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً» (إسراء/12) و گفتهاندن که گاه به معنای آنچه مایه عبرت است نیز به کار رفته است: «وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى بَصائِرَ لِلنَّاسِ» (قصص/43) (مفردات ألفاظ القرآن، ص127-128 )
▪️این ماده گاهی به صورت صیغه تعجب (افعل ب) به کار میرود: «أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ» (کهف/26) «أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا» (مریم/38) که برای دلالت بر مبالغه و تعظیم است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص283 )
▪️کاربرد این ماده در باب استفعال: «فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ» (قلم/5) «وَ كانُوا مُسْتَبْصِرينَ» (عنکبوت/38) برای دلالت بر طلب بصیرت است؛
و البته گفتهاند که گاه تعبیر استبصار به نحو استعاری برای «ابصار» به کار میرود همان گونه که استجابت به معنای اجابت به کار میرود (مفردات ألفاظ القرآن، ص128 )
▫️و در فرق «بصیر» و «مستبصر» گفتهاند که بصیر به معنای کسی است که بینا و عالم به مطلبی است اما «مستبصر» کسی است که مطلب برایش یک نحوه پوشیدگی یا ابهام داشته و دنبال بصیرت راه افتاده و مثلا مطلب را برایش توضیح دادهاند که الان به بصیرت رسیده؛ و لذاست که در مورد خداوند تعبیر «بصیر» به کار میرود اما مستبصر خیر. (الفروق في اللغة، ص74 )
▪️برای متعدی کردن این معنا از باب تفعیل هم استفاده میشود: « وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً؛ يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنيهِ» (معارج/10-11) که به معنای روشن کردن و آشکار کردن مطلب برای مخاطب است، گویی چشم طرف را به مساله مرود نظر باز میکنند و مصدر آن به صورت «تبصرة» هم در قرآن کریم به کار رفته است: «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنيبٍ» (ق/8) (مفردات ألفاظ القرآن، ص128 ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص283 )
🔸اشاره شد که ماده «بصر» به یک نحوه به معنای «علم» دلالت دارد؛ تفاوت «بصر» و «علم» را در عام بودن علم نسبت به بصر معرفی کردند؛ خوب است اشاره کنیم که تفاوت «بصیرت» و «علم» را هم در این دانستهاند که بصیرت تکامل علم و معرفت به چیزی است؛ و لذا کلمه «بصیرت» هم برای خداوند به کار نمیرود (الفروق في اللغة، ص84 )
📿ماده «بصر» و مشتقات آن ۱۲۸ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye