ادامه تدبر 7️⃣ (جایگاه #انتظار در #تاریخ_بشریت)
بله، درست است که انتظار، آماده شدن است، نه دست روی دست گذاشتن و کاری نکردن؛
اما آمادگیای که اساسا در پیوند برقرار کردن با فرستاده مخلَص (خالصشده) خدا (= امام معصوم ع که حکومت حق تنها با او ویا به اذن اوست) معنی دارد؛
از این رو، انتظار پیشدستی کردن هم نیست؛
منتظر با جهاد اکبر خود را آماده ظهور کرده و همواره دست به شمشیر است؛ اما شمشیرش در نیام است و میداند که کاری که امام باید انجام دهد را فقط او میتواند انجام دهد.
و این مساله است که از ابتدای تاریخ تا امروز هنوز برای انسانها حل نشده است:
افراد یا دست روی دست میگذارند و عملا با ظالم همکاری میکنند،
یا در حالی که شرایطش (بویژه جهاد اکبر و اتصال به امام ع) را مهیا نکردهاند میخواهند خودشان ریشه ظلم را برکنند.
اینجاست که ائمه اطهار ع شیعیان خود را از همراهی با کسانی که میخواستند چنان قیامی علیه ظلم رقم بزنند برحذر میداشتند؛
میگفتند درست است که اینان علیه ظلم قیام کرده و سختیها را به جان میخرند،
اما ما میدانیم که هوای نفس در کارشان است (حدیث۵) و اگر واقعا کارشان درست بود بر ما سبقت نمیجستند (حدیث۶)؛
یعنی همین که ما اقدام نکردهایم بدانید که موقعیت قیام مهیا نشده است؛
و حتی در مورد کسانی که بعد از اشاره به قیامشان، تایید میکنند که کشتگانشان شهیدند، میفرمایند ما اگر باشیم باز خودمان را برای صاحب این امر نگه میداریم (حدیث۷).
این گونه بود که ایشان شیعیان را از هرگونه عجله کردن پیش از ظهور برحذر میداشتند؛ علائم قطعی ظهور را معرفی میکردند، تا کسی آن قیام اصلی را با نسخههای بدل اشتباه نگیرد (حدیث۸ و۹) و جانش را بیهوده هدر ندهد (حدیث۴).
به تعبیر دیگر، پاسخ آن #شبهه_فرعون شاید این است:
مردم به هر اندازه آماده شوند همان قدر هم هدایت میشوند؛
مردمان در زمان ۱۲۴۰۰۰ پیامبر بسیار ادعا کردند اما هیچگاه آن طور که باید و شاید آماده نشدند؛ و لذا اگرچه همواره مردم را به اطاعت پیامبران (قبول حکومت ایشان) فراخواند؛ و اگرچه در مقاطعی هم معدودی از پیامبران حکومت را به دست گرفتند، اما همان هم دیری نپایید که از دست رفت.
نهایتا خداوند برترین مخلوق خود، پیامبر خاتم ص را هم فرستاد تا حجت را بر همگان تمام کند؛
اما باز نشان دادند که آماده نیستند؛ همه دلشان میخواهد امور دست خودشان باشد نه دست امام حق؛ و لذا با شهادت ایشان، باز همان آش و همان کاسه.
اگر غیر امامی به نام زید هم قیام کرد و ائمه ع - علیرغم اینکه وی را برحذر میداشتند، اما - شخصیت وی را تخطئه نکردند، به خاطر این است که این اندازه بر نفس خویش غلبه کرده بود که اگر به حکومت برسد آن را یکسر به امام ع واگذارد و خودش کاملا کنار بکشد؛ اما حتی در اینجا هم، صرف نظر از اینکه هیچیک از یارانشان را به شرکت جستن در رکاب زید تشویق نکردند (حدیث۴)، گفتند کو کسی که همچو زید باشد؟! (حدیث۵)
💢این گونه است که انسانها چون عجله دارند، نمیتوانند حقیقت غیبت را درک کنند (حدیث۱۰)؛
و چون حقیقت غیبت را درک نمیکنند نمیفهمند که «اگر صبر کنند تا تو بر آنان بیرون آیی برایشان بهتر است» (حجرات/۵)،
بلکه عجله میکنند که خودشان عدالت را علیرغم نواقص معنوی خویش و آن هم در حد فهم خود محقق کنند؛
و این گونه است که تحقق عدالت همواره فدای قدرتطلبیها یا کجفهمیهای مدعیانش میشود.
💢در چنین شرایطی اینکه کسی که پیامبر و امامش را ندیده، بتواند با سیاههای بر روی صفحهای سفید، ایمانش را نگه دارد بسیار عجیب و ستودنی است. (حدیث۱۱)
✅تبصره
این سخنان به هیچ عنوان به معنای شانه خالی کردن از وظایف و مسئولیتهای اجتماعی نیست.
کسی که به بهانه جهاد اکبر در انجام وظیفه اجتماعیاش سستی بورزد، در این جهاد از همان ابتدا شکست خورده است. اگر مسلمانی صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نیست؛ اگر صدای مظلومی را بشنود و بتواند یاریش کند و کاری نکند دین ندارد.
قطعا در اسلام سیاستورزی جزیی از دیانت است؛
اما سخن این است که مواظب باشیم که مبادا شعار #سیاست_ما_عین_دیانت_ماست سر دهیم اما در حقیقت #دیانت_ما_عین_سیاست_ما_باشد❗️و در حالی که خود را نساختهایم ویا عدالت را آن گونه که باید و شاید نمیشناسیم، وارد میدان قدرت شویم و عدالت را آن طور که فهم ناقصمان اقتضا میکند پیگیری کنیم؛ که خروجیاش آن نیست که قرار بود باشد.
💢همه سخن این است که قدر و اندازه خود را بدانیم:
اگر واقعا خود را برای کاری نساختهایم، به بهانه احساس تکلیف، وارد آن نشویم؛
و آنجا که باید صبر کنیم تا او خروج نماید، نخواهیم که پیشدستی کنیم!
@yekaye
#حجرات_5