یک آیه در روز
855) 📖 وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ 📖 💢ترجمه و با
.
1⃣ «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»
بعد از اینکه در آیه قبل از نجات حضرت لوط سخن گفت در این آیه به عذابی که بر آنان فرستاده شد اشاره میکند و میفرماید «و باراندیم بر سر ایشان، چه بارانی!»
و در جای دیگر شرح داد که این باران، بارانی از سِجّیل (سنگ-گِل) بود: «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيل» (حجر/84) آن هم سِجّیلی فشرده و درهمتنیده: «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُود» (هود/82)
و اینجاست که باید عاقبت مجرمان را نظارهگر بود.
@Yekaye
یک آیه در روز
855) 📖 وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ 📖 💢ترجمه و با
.
2⃣ «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»
در اینجا برای نزول عذاب بر آنان، از تعبیر «مطر» که عموما برای بارش باران استفاده میشود، استفاده شد؛ چرا؟
🍃الف. این باریدن چنانکه در آیات دیگر آمده، بارش سجیل (سنگ-گِل) است و میخواهد نشان دهد که این سجیلها به تعداد بسیار زیاد و پیاپی بر سر آنان فرود آمد؛ همانند اینکه از آسمان سنگ ببارد.
📚(مجمع البيان، ج4، ص685)
🍃ب. با توجه به آیات دیگر، میدانیم که این بارش، نه بارش آب، بلکه بارش سنگ بوده است؛ اما همین که تعبیر «سجیل» را در این آیه نیاورد و فقط بر تعبیر باریدن تاکید کرد، چهبسا میخواهد با آوردن واژه باران – که بارش آن عامل تطهیر و پاکی بوده است - به طور غیرمستقیم بر پاک کردن و تطهیر زمین اشاره کند؛ گویی آنان با این عمل شنیع خود آلودگیای در زمین پدید آورده بودند و خداوند با بارشی آن آلودگی را پاک کرد.
🍃ج. چهبسا میخواهد با این تعبیر نشان دهد که باطن و حقیقتِ این عذاب خداوند، رحمتی بر جهانیان بوده است؛ در واقع، این بارش، که آن ناپاکان را از روی زمین پاک میکرد، اگرچه برای خود ناپاکان، مصداق غضب و عذاب بود، اما برای جهان و جهانیان رحمت است.
🍃د. [میخواهد نشان دهد] تغيير راه فطرت، (ارضاى جنسى از طريق همجنس، و همجنسبازى،) تغيير نعمت را به دنبال دارد. به جاى باران، پاره سنگ مىبارد؛ چنانکه در دعاى كميل مىخوانيم «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَم: خدایا ببخش و بیامرز گناهانی را که نعمتها را تغییر میدهد»
📚(تفسير نور، ج4، ص113)
🍃ه. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
855) 📖 وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ 📖 💢ترجمه و با
.
3⃣ «كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ؛ وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً»
ابتدا آنان را «غابرین: برجای ماندگان» خواند و سپس از نزول عذاب بر آانان سخن گفت؛ عذابی که آنان را به جهان دیگر منتقل کرد.
میدانیم که تعبیر «برجای مانده» را در مورد کسی به کار میبرند که در مسیری باشد و دیگران بروند و او بماند.
🤔چهبسا میخواهد نشان دهد که اینان به جای همراهی با حضرت لوط ع در موقعیتی که داشتند برجای ماندند؛ و اگر کسی با اراده خود رفتن به سوی خدا را انتخاب نکند، با عذاب او را بدانسو میبرند.
@Yekaye
یک آیه در روز
855) 📖 وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ 📖 💢ترجمه و با
.
4⃣ «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»
قهر و غضب الهى مخصوص آخرت نيست، گاهى نيز در همين دنياست و انسان را گاهی به عذاب استیصال [عذابی که دست انسان از همه جا بریده میشود] مبتلا می کند.
📚 (مجمع البيان، ج4، ص685؛ تفسير نور، ج4، ص113)
@Yekaye
یک آیه در روز
855) 📖 وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ 📖 💢ترجمه و با
.
5⃣ «فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»
از تاريخ و سرنوشت ديگران عبرت بگيريم. قهر خداوند مخصوص يك دسته از مجرمان نيست، همه مجرمان به هوش باشند كه سنّت الهى استثنا بردار نيست.
📚(تفسير نور، ج4، ص113)
@Yekaye
یک آیه در روز
855) 📖 وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ 📖 💢ترجمه و با
.
6⃣ «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»
در اسلام، یکی از مجازاتهایی که برای کسانی که مرتکب عمل شنیع لواط و اقدام همجنسگرایانه میشوند، قرار داده است «سنگسار» است.
🤔چهبسا، این آیه به نحوی به فلسفه این مجازات اشاره دارد؛
چرا که خداوند کسانی را که مرتکب این عمل شدند با سنگباران عذاب نمود؛
و سپس هشدار داد که این عاقبت چنین مجرمانی است.
@Yekaye
یک آیه در روز
855) 📖 وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ 📖 💢ترجمه و با
.
7⃣ «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»
اگر قوم لوط به خاطر عمل همجنسگرایانهشان عذاب شدند؛ و خداوند آنان را بدین سبب مجرم خواند و تصریح کرد که از عاقبت این مجرمان عبرت بگیرید، پس اگر هر جامعه دیگری هم این عمل در میانشان عادی و رایج شود، باید منتظر عذاب الهی باشند.
🌐تطبیق بر روز🌐
برخی میگویند اگر خداوند همجنسگرایان را چنین عذاب میکند پس چرا بر جوامع غربی که دچار این رویه شدهاند عذابی نازل نمیشود⁉️
♦️در پاسخ به چند نکته باید توجه کرد:
🔸الف. قوم لوط این گونه نبود که همان روز اولی که به این کار اقدام کردند عذاب شوند.
در برخی روایات تاریخی آمده که حضرت لوط چهل سال قومش را مورد انذار قرار داد تا عذاب الهی سر رسید. در واقع، ابتدا باید اتمام حجت شود؛ و اتمام حجت، یک امر یک شبه نیست.
🔸ب. این گناه در میان آنان فراگیر شده بود.
قرآن کریم در آیات دیگر، به مجادله حضرت ابراهیم با فرشتگان الهی درباره قوم لوط اشارهای کرده و در برخی روایات [و نیز در کتاب مقدس مسیحیان) در توضیح این آمده که وی از خداوند خواست که عذاب را به تاخیر بیندازد چون احتمالا مومنانی در این شهر هستند و از رقم 50 نفر احتمال داد و همین طور این رقم را کاهش داد تا اینکه فرشتگان گفتند جز یک خانه (ذاریات/36؛ که علیالقاعده همان خانه حضرت لوط ع است)، کسی نیست که این گونه نباشد.
در واقع، عذاب استیصال زمانی سرمیرسد که فراگیری گناه خیلی جدی شده باشد؛
در حالی که امروزه علیرغم تبلیغات شدیدی که برای عادیسازی این عمل شنیع انجام میشود و حتی آن را در زمره حقوق بشر قرار دادهاند و انسانهای شرافتمندی را که با عادی شدن این عمل شنیع مخالفت میکنند را ضدحقوق بشر معرفی میکنند، با این حال، آمارهای خودشان از تعداد بسیار کم افرادی که خود را همجنسگرا میدانند-مثلا در آمریکا کمتر از 2 درصد:
🔖 https://www.statista.com/statistics/248822/american-adults-who-identify-as-lesbian-gay-or-bisexual-by-gender/
و از همینها هم تعداد بسیار کمی به ازدواج همجنسگرایانه اقدام میکنند - حدود 10 درصد از اینها، یعنی کمتر از 2/. درصد از آن جامعه :
🔖 https://news.gallup.com/poll/212702/lgbt-adults-married-sex-spouse.aspx
🔸ج. اگرچه طبق توضیح فوق، نزول عذاب استیصال [عذابی که همه را نابود کند و راه فراری نگذارد] بسیار بعید است، اما مراتبی از عذاب خداوند در این جوامع مشاهده میشود.
سادهترینش همین شیوع بیماریهای بیسابقهای همچون ایدز در جهان است، که اولا عامل اصلی انتقال آن روابط جنسی است و ثانیا طبق آمارهای رسمیِ همان کشورها با اینکه آمار همجنسگرایان حدود 2 درصد این جوامع هم نمیشود، شیوع این بیماریها در همجنسگرایان چندین برابر افراد غیرهمجنسگراست؛ به طوری که در آمریکا بر اساس تحقیقاتی که انجام شده، احتمال ابتلای به HIV در مردان همجنسگرا 50 برابر بیش از مردان طبیعی میباشد و مرگ و میرهای ناشی از آن هم در میان اینها 15 برابر بیشتر بوده است:
📚 Dyana Bagby, “Gay, bi men 50 times more likely to have HIV: CDC reports hard data at National HIV Prevention Conference,” Washington Blade, August 28, 2009.
از این گذشته، شیوع این روابط، بشدت پایههای زندگی اجتماعی این جوامع را سست کرده است، به طوری که امروزه بسیاری از متفکران غربی، این اقدام را نه از باب دغدغه دینی، بلکه از زاویه مضرات اجتماعی شدیدی که در جامعهشان به ارمغان آورده، مورد نقد قرار می دهند.
📚(مثلا مراجعه کنید به مقاله "Debating Homosexuality :Understanding Two Views" نوشتهی peter sprigg در:
🔖https://downloads.frc.org/EF/EF11J33.pdf
@Yekaye
1⃣«وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ؛ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ؛ وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ؛ فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ؛ وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»
این آیات بوضوح نشان میدهد مهمترین گناه قوم لوط که عامل عذاب آنها شد، همین شیوع عمل لواط (رفتار همجنسگرایانه) در میان آنان بوده است.
🔺 حضرت لوط ابتدا آنان را به خاطر انجام «الفاحشه» مذمت میکند (که گفته شد که کاربرد این واژه در مورد روابط جنسی غیرمجاز بسیار متداول است) و
🔺سپس تصریح میکند که آنان مردانشان به جای اینکه روابط جنسی را با زنان انجام دهند، به سراغ مردان میرفتند؛
🔺و این مطلب را با تاکیدات متعدد («إنّ» ، حرف «لـ» بر روی فعل، و آوردن جمله اسمیه) مورد تاکید قرار میدهد؛
🔺 سپس با «مسرف» خواندن آنان تاکید میکند که آنان کسانیاند که «از حد و اندازهای که خداوند مقرر فرموده، تجاوز میکنند و به حق خویش راضی نیستند».
🔺سپس از نجات حضرت لوط از میان اینان سخن میگوید و نهایتا از عذاب آنان؛ و آنان را «مجرم» میخواند و عذاب را ناشی از «مجرم» بودنشان میشمرد.
🤔آیا این همه تصریح کافی نیست که یقین کنیم رفتارهای همجنسگرایانه آنان بود که ایشان را سزاوار چنان عذابی کرد؟
@Yekaye
2⃣ «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ؛ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ؛ وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ؛ فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ؛ وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»
با اینکه نوک پیکان مواخذه حضرت لوط متوجه کسانی بود که عمل همجنسگرایانه انجام میدادند،
اما وقتی عذاب آمد، علاوه بر آنان، زن لوط را هم دربرگرفت؛ در حالی که او قطعا خودش رفتار همجنسگرایانه نداشته است.
او از این جهت با آنان عذاب شد که کار آنان را تایید میکرد؛
و خداوند او را هم جزء مجرمانی که باید از عاقبتشان عبرت گرفت معرفی کرد.
در واقع،
🤔کسانی هم که از همجنسگرایان دفاع میکنند، از منظر الهی واقعاً در زمره آنان محسوب میشوند❗️
@Yekaye
7. اعراف 80-84.docx
173.7K
فایل Word از مطالب مربوط به آیات 90-84 سوره اعراف درباره حکایت قوم لوط که در این کانال بارگزاری شد.
@Yekaye
7. اعراف 80-84.pdf
1.11M
فایل PDF از مطالب مربوط به آیات 90-84 سوره اعراف درباره حکایت قوم لوط که در این کانال بارگزاری شد.
@Yekaye
856) 📖 وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ 🌹
💢ترجمه
و به یقین، فرستادگان ما ابراهیم را بشارت آوردند. سلام کردند. گفت: سلام. پس دیری نپایید که گوسالهای بریان آورد.
سوره هود (11) آیه 69
1397/9/19
2 ربیعالثانی 1440
@Yekaye
🔹بِالْبُشْرى
قبلا بیان شد که
▪️ماده «بشر» را در اصل به معنای «ظهور چیزی همراه با حُسن و جمال» دانستهاند که از این ماده «بشرة» به معنای ظاهر پوست انسان (که نمایان است) معروف است؛ و «بشیر» هم در اصل به معنای «خوشسیما» بوده است، و وقتی «بشارت» در مقابل «انذار» به کار میرود، دلالت بر خبر خوش دادن (در مقابل بیم دادن) دارد.
همچنین توضیح داده شد که از نظر برخی، اصل این ماده، همین پوست ظاهری است و «بشارت» (= مژده دادن) را هم از این جهت بشارت گفتهاند که موجب انبساط در چهره (پوست صورت) شخص میشود.
📚جلسه ۵۳۴ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-45/
@Yekaye
🔹سلاماً ؛ سَلامٌ
قبلا بیان شد که
▪️«سَلام» از ماده «سلم» به معنای صحت، عافیت، و سلامتی از هرگونه عیب و نقصی است؛ و تعبیر «سلام» به معنای طلب سلامتی کردن است که در انسانها با سخن، و در خداوند با فعلش انجام میشود [مانند تعابیر قرآنی که خداوند میفرماید: سلامٌ علی…]؛ و همچنین اسمی از اسماء الله است؛ بدین جهت که از هر عیب و آفتی که بر خلائق عارض میگردد مصون و سالم است.
▫️برخی گفتهاند اصل این ماده، نقطه مقابل «خصومت» (دشمنی) است و به معنای همراهی و موافقت شدید در ظاهر و باطن است به صورتی که هیچ اختلافی در میان نباشد.
▪️بدین ترتیب معلوم میشود که چرا «سِلْم» به معنای صلح است. (وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها؛ انفال/۶۱) و برخی گفتهاند «سَلَام» و «سِلْم» و «سَلَم» هر سه به معنای صلح به کار میرود و لذا کاربرد آن در دو آیه (وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَم؛ نحل/۸۷) و (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً؛ نساء/۹۴) را نیز به معنای صلح دانستهاند.
▪️تعبیر «اسلام» (إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ؛ آلعمران/۱۹) و «تسلیم» (وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً؛ احزاب/۲۲) را هم برخی چنین توضیح دادهاند که افراد در «سِلم» و صلح با یکدیگر وارد میشوند هرکس با اسلام آوردن به شخص دیگر اعلام میکند که از هر آسیب و صدمهای از جانب من مصون هستی؛ و
برخی گفتهاند به این جهت اسلام نامیدهاند که شخص با قبول آن، از سرپیچی کردن و مخالفت ورزیدن [با حق] سالم میماند؛ و «مُسلِم» هم به کسی گویند که تسلیم حق شده و به حق اذعان میکند. (إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛ نمل/۸۱)
▪️«سلیم» هم صفت مشبهه از سلامت است و «قَلْبٍ سَليمٍ» (شعراء/۸۹) قلب و باطنی است که از هر گونه دغل و خیانتی سالم باشد.
🔖جلسه 533 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-44/
🔹قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ
چنانکه مشاهده میشود سلام اول منصوب و سلام دوم مرفوع آمده است. درباره چرایی آن، گفتهاند:
🔸الف. منصوب بودنش از باب این است که مضمون سخن آنان ( ونه خود سخن) نقل شده؛ یعنی آنان سلامی را گفتند؛ اما مرفوع بودنش از باب این است که متن سخن حضرت ابراهیم نقل شده و مبتدا است برای خبر محذوف؛ یعنی «او گفت: سلام [بر شما]»
📚(مجمع البيان، ج5، ص268؛ مجاهد و سدی و ابن عطیه، به نقل از البحر المحيط، ج6، ص179)
و برای مرفوع بودن، تحلیل دیگرش این است که آن را خبر بگیریم بدین بیان که آنان سلام کردند، حضرت ابراهیم ع که آنان را نمیشناخت در واقع گفت «هو سلامٌ إن شاء الله، اما شما کیستید؟»
📚(معاني القرآن (فراء)، ج2، ص21)
🔸ب. سلام در هر دو حالت مقول قول است [یعنی سخنی است که بیان شده) با این تفاوت که منصوب بودنش در اولی از باب قعلی است که مقدر بوده است؛ مثلا «سلمنا علیک سلاماً»
📚 (البحر المحيط، ج6، ص179)
🔸ج. مصنوب بودن سلام دلالت بر تجدد (در حالت جدید وارد شدن) دارد؛ اما مرفوع بودن سلام دلالت بر ثبوت و استقرار.
📚(البحر المحيط، ج6، ص179)
🔸د. گفتهاند حالت رفع در سلام احترام و اکرام و تحیت بیشتری را میرساند.
📚(الميزان، ج10، ص320)
گویی حضرت ابراهیم ع به آیه «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها» (نساء/86) عمل کرده است.
📖اختلاف قرائت
▪️در قرائت اهل مدینه (نافع) و مکه (ابن کثیر) و شام (ابن عامر) و بصره (ابوعمرو) و برخی از قرائات اهل کوفه (عاصم از قراء سبعه، ابوجعفر و یعقوب و خلف از قراء عشره) و برخی قرائات غیرمشهور (سلام) به همین صورت «قالوا سَلاماً قال سَلامٌ» قرائت شده است.
▪️در قرائت برخی از اهل کوفه (حمزه و کسائی) و برخی قرائات غیرمشهور (یحیی بن وثاب و ابراهیم نخعی) به صورت «قالوا سَلاماً قال سِلْمٌ» قرائت شده است؛
که دو احتمال برای «سِلم» مطرح است: یکی اینکه «سلم» به همان معنای «سلام» باشد؛ چنانکه به جای «حلال» تعبیر «حِلّ» به کار میبرند؛ و احتمال دیگر این است که به معنای سِلم و صلح در مقابل دشمنی باشد، چنانکه در ادامه وقتی آنها غذا نمی خورند احساس نگرانی میکند و آنها از قبل گفتند که ما با تو صلح و سلامتی خواهیم بود و قصد آزاری نداریم.
📚مجمع البيان، ج5، ص267-268 ؛ البحر المحيط، ج6، ص179
@Yekaye
🔹لبِثَ
▪️ماده «لبث» به معنای مکث و درنگ کردن است و وقتی به صورت «لَبِثَ بالمكان» میآید به معنای اقامت کردن و در جای خاصی ماندن است
📚(معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۲۲۸؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۳۳)
▪️تفاوت «لبث» با «مکث» در این است که مکث به درنگ کردن اختیاری گویند اما لبث در مورد درنگ کردنی است که به قهر و اجبار و خارج از اراده شخص واقع میشود.
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص157)
▪️این ماده ۳۱ بار در قرآن کریم آمده که تنها یکبار آن به صورت اسم فاعل (لابث: درنگ کننده) است (لابِثينَ فيها أَحْقاباً، نبأ/۲۳) و همه موارد دیگر به صورت فعل است که تمامی این افعال هم به صورت ثلاثی مجرد (لَبِثَ، یَلبَثُ) است غیر از آیه «ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسيراً» (احزاب/14) که به باب تفعّل رفته است.
🔹فما لَبِثَ أَنْ جاءَ ...
▪️این عبارت را به لحاظ نحوی به طرق مختلفی میتوان تحلیل کرد:
🔸الف. «ما» مای نافیه باشد؛ آنگاه:
🔺الف.1. «أن جاء» در موضع نصب باشد به نزغ خافض؛ یعنی گویی در اصل چنین بوده: «ما لبث و أبطأ عن مجیئه بعجل» (دیری نپایید از اینکه گوساله بریانی بیاورد)
📚(مجمع البيان، ج5، ص271؛ معاني القرآن (فراء)، ج2، ص21؛ البحر المحيط، ج6، ص180)
🔺الف.2. شبیه مورد قبل، با این تفاوت که میتواند فاعل «لبث» حضرت ابراهیم ع باشد؛ یعنی حضرت ابراهیم درنگی ناکرد در اینکه گوساله بریانی آورد.
📚(البحر المحيط، ج6، ص180)
🔺الف. 3. «أن جاء» در مقام فاعل باشد برای «لبث» یعنی «ما لبث مجیئه بعجلِ: آوردن گوساله بریان طولی نکشید.»
📚(معاني القرآن (فراء)، ج2، ص21)
🔸ب. «ما» مای مصدری باشد و عبارت مبتدا باشد و «أن جاء» هم که معنای مصدری میدهد خبر آن؛ یعنی: درنگ کردنش همان آوردن گوساله بریان بود.
📚(البحر المحيط، ج6، ص180)
🔸ج. «ما» مای موصوله باشد به معنای «الذی لبثه»، آنگاه در خبر، کلمهای مانند «قدر» در تقدیر است، یعنی آن که او را معطل کرد به اندازه این بود که گوسفند بریانی بیاورد» که این سرعت عمل به خرج دادن برای پذیرایی از میهمان را میرساند.
📚(البحر المحيط، ج6، ص180)
@Yekaye
🔹عِجْلٍ
قبلا درباره ماده «عجل» بیان شد که
▪️ «عجله» به معنای «شتاب کردن» و «سرعت گرفتن» و طلب کردن چیزی است قبل از اینکه زمانش برسد
▫️ برای همین در تفاوت «عجله» و «سرعت» گفتهاند که «سرعت» تقدم یافتن در جایی است که این تقدم سزاوار و ممدوح است و نقطه مقابلش (ابطاء: کندی و کاهلی) مذموم است؛ در حالی که «عجله» در جایی است که این تقدم مناسب و سزاوار نیست و نقطه مقابلش ممدوح است.
🔖جلسه ۱۶۲ . http://yekaye.ir/al-isra-017-018/
📚اکنون میافزاییم که «عِجْل» به معنای «گوساله» (بچه گاو) است. برخی آن را یک اصل کاملا مستقل از معنای عجله دانستهاند (معجم المقاييس اللغة، ج۴، ص۲۳۷) اما دیگران این کلمه را هم از همان معنا دانسته، و درباره وجه تسمیه آن گفتهاند که از این بابت است که گوساله (در مقایسه با گاو) پرشتاب و پرسرعت است و آرام و قرار ندارد.
📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۴۸؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص42)
📿ماده «عجل» 47 بار در قرآن کریم به کار رفته است که غیر از 8 مورد آن همین کلمه «عِجل» به معنای گوساله است؛ و یک مورد هم که به صورت «عجول» آمده، بقیه موارد همگی به صورت فعل به کار رفته است.
@Yekaye
🔹حَنيذٍ
▪️کلمه «حَنذ» برای بریان و برشته کردن گوشت با سنگ داغ به کار میرود
📚(كتاب العين، ج3، ص201)
▫️ بدین مناسبت ماده «حنذ» را به معنای «پخته» و «بریان» شدن دانستهاند
📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص109)
▫️ برخی گفتهاند که پخته شدنی است که بعد از بریان کردن حاصل میشود
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص293)
▪️«حنیذ» یعنی بریان شدهی بین دو سنگ؛ چرا که گوشت را بین دو سنگ داغ میگذارند تا لَزِج بودنش خارج شود و بریان گردد.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص260)
▫️ برخی این را این گونه توضیح دادهاند که یک نحوه بریان کردن در میان بادیهنشینان است که زمین را حفر کرده و در آن آتش میافروختند، سپس آتش را خاموش، و گوشت را در آن گذاشته و با سنگهای داغ رویش را میپوشاندند تا در اثر حرارت بریان شود. و «حنیذ» هم بر وزن فعیل و در معنای مفعول است، شبیه «قتیل» که به معنای «مقتول» است.
📚(معاني القرآن (فراء)، ج2، ص21)
📿از ماده «حنذ» تنها همین کلمه و همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
☀️1) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
اهالی موتفکات (ظاهرا اسم منطقهای است که قوم لوط در آن زندگی میکردند و در قرآن کریم نیز جداگانه به این اسم و سرنگونیِ آن اشارهای شده است؛ نجم/53) از باجلالتترین مردمان بودند و در خوبی و خرمی بسر میبردند تا اینکه [زمانی رسید که] قحطی و گرانیای گریبانگیرشان شد. ابلیس لعین به سراغشان آمد و بدانها گفت: علت اینکه این چنین به قحطی و درماندگی افتادهاید این است که مردمان را از ورود در خانههایتان بازداشتید، اما از بوستانهایی که در بیرون شهر دارید ممانعت نکردید.
گفتند: چگونه میتوانیم آنجا هم مانع شویم؟
گفت: بین خودتان این رویه را قرار دهید که اگر غریبهای را در دیارتان یافتید، اموالش را [به زور] از او بگیرید و از پشت با او نکاح کنید؛ وقتی این گونه کنید دیگر کسی جرات وارد شدن بر شما را نخواهد داشت.
پس آنان تصمیم به انجام این کار گرفتند؛ و اطراف شهر گشتند که چه کسی میخواهد بر آنان بگذرد. پس ابلیس خود را به صورت نوجوانی که هنوز مو بر صورتش نروییده درآورد و خود را آراست. پس به سوی او هجوم آوردند و اموالش را گرفتند و از پشت با او نکاح کردند و طوری شد که خوششان آمد؛ پس این عادت آنها شد در مورد هر غربیهای که مییافتند؛ تا جایی که کار از غریبهها گذشت و به سراغ اهالی دیار خویش میرفتند و دیگر بدون اینکه قصد گوشمالی دادن داشته باشند چنین میکردند؛ برخی مفعول واقع میشدند و برخی فاعل این کار بودند.
وخداوند به حضرت ابراهیم ع وحی کرد که من لوط را به پیامبری برگزیدم؛ پس او را به سراغ این قوم بفرست. حضرت ابراهیم ع به سراغ لوط ع رفت و وی را از این ماموریت خبردار کرد و به او گفت: به شهرهای سدوم برو و آنان را به بندگی خداوند بخوان و به آنان درباره امر خداوند و عذاب او هشدار بده و به آنان یادآوری کن آنچه بر سر قوم نمرود فرود آمد.
پس لوط به راه افتاد تا به آن شهرها رسید؛ ایستاد و نمیدانست از کدام شروع کند. پس وارد شهر سدوم شد که بزرگترینشان بود و پادشاه آن شهرها در آنجا مستقر بود. پس رفت تا به میانه بازار رسید و گفت: ای قوم! تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید؛ و خویشتن را از این کارهای زشتی که پیش از شما کسی به انجام مانند آن سبقت نگرفته، بازدارید و به سراغ عبادت بتها هم نروید؛ همانا من فرستاده خداوند به سوی شما هستم.
و این معنای آن آیاتی است که فرمود «و لوط را، هنگامی که به قوم خویش گفت: آیا آن کار ناشایستی را میآورید که هیچ یک از جهانیان بدان بر شما سبقت نگرفته است؟! همانا شما درآیید به مردان به شهوت، به جای زنان؛ بلکه شمایید گروهی اسرافپیشگان. و جواب قومش چیزی نبود جز اینکه گفتند آنان را از سرزمینتان بیرون کنید؛ قطعاً آنان مردمانیاند که میخواهند پاک باشند!» (اعراف/80-82) از اینکه بر مردان درآیند ...
خبر این مطلب به پادشاه سدوم رسید و گفت: او را نزد من بیاورید.
چون وی را آوردند از او پرسید: تو کیستی؟ و چه کسی تو را فرستاده؟ و برای چه آمدهای؟ و به سوی چه کسانی مبعوث شدهای؟
گفت: اما اسم من لوط است، برادرزاده حضرت ابراهیم ع هستم؛
و اما کسی که مرا فرستاده، پروردگار من و پروردگار شماست؛
و اما اینکه به چه کار آمدم، آمدم شما را به اطاعت از خداوند و دستوراتش فرابخوانم و از این کارهای زشت بازدارم.
شاه چون این سخنان را شنید در دلش رعب و ترسی افتاد و گفت: من هم یک نفر از قوم خویش هستم. به نزد آنان برو؛ اگر تو را اجابت گفتند من هم با آنها خواهم بود.
پس لوط از نزد او بیرون آمد و به سراغ قوم برگشت و شروع کرد به دعوت کردن آنها به عبادت خداوند و بازداشتن آنان از معصیت؛ و آنان را از عذاب خداوند برحذر میداشت؛ تا اینکه از همه سو به او حمله کردند و گفتند: «ای لوط! اگر دست برنداری» از این دعوت کردنت، «قطعا از راندهشدگان خواهی بود» (شعراء/167) یعنی از این سرزمین ما؛ «گفت: بىترديد در قبال اين عمل شما» که بسیار خبیث است «از دشمنانش هستم» (شعراء/168) یعنی از کسانی که از آن نفرت دارند «پروردگارا، مرا و خانوادهام را از این کاری که میکنند نجات بده» یعنی از این کار زشت و شنیع. (شعراء/169)
@Yekaye
👇ادامه حکایت 👇