☀️4) از امام رضا ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده که شنیدم که رسول اله ص میفرمودند:
من بر شما در خصوص خوار و خفیف شمردن دین و فروش حُکم [= رشوه گرفتن و حکم را عوض کردن] و قطع کردن رَحِم می ترسم؛ و نیز اینکه قرآن را همچون سرودها* قرار دهید و کسی را بر خود مقدم کنید [= حکومت را به دست کسی بدهید] که در دین برترین شما نباشد.
✳️* احتمالا مقصود این است که به جای توجه و جدی گرفتن محتوای آن و عمل به آن، صرفا به نیکو خواندن آن و چهچهه زدن با آن و ... مشغول شوید.
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص42
حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ الْفَقِيهُ الْمَرْوَزِيُّ بِمَرْوَرُودَ فِي دَارِهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرِ بْنِ سُلَيْمَانَ الطَّائِيُّ بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي فِي سَنَةِ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ وَ مِائَةٍ وَ حَدَّثَنَا أَبُو مَنْصُورٍ أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ بَكْرٍ الْخُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْفَقِيهُ الْخُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْهَرَوِيُّ الشَّيْبَانِيُّ عَنِ الرِّضَا عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع؛
وَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأُشْنَانِيُّ الرَّازِيُّ الْعَدْلُ بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَهْرَوَيْهِ الْقَزْوِينِيُّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَيْمَانَ الْفَرَّاءِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ
حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِي ٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ:
إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمُ اسْتِخْفَافاً بِالدِّينِ وَ بَيْعَ الْحُكْمِ وَ قَطِيعَةَ الرَّحِمِ وَ أَنْ تَتَّخِذُوا الْقُرْآنَ مَزَامِيرَ وَ تُقَدِّمُونَ أَحَدَكُمْ وَ لَيْسَ بِأَفْضَلِكُمْ فِي الدِّينِ.
@yekaye
یک آیه در روز
1048) 📖 أَ فَبِهذَا الْحَدیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ 📖 ترجمه 💢آیا پس نسبت بدین حکایت شما مسامحهکار
.
1️⃣ «أَ فَبِهذَا الْحَدیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ»
مقصود از «هذا الحدیث» و به تبع آن «مدهن» بودن چیست؟
🍃الف. اغلب مفسران «هذا الحدیث را اشاره به «قرآن کریم» دانستهاند؛ و «مدهن» بودن را هم گفتهاند مقصود سست گرفتن امر قرآن و اعتنا نکردن به آن و جدی نگرفتن آن است (المیزان، ج۱، ص)؛ اما در خصوص اینکه مشخصا مقصود از «مدهنون» کیست:
🌱الف.۱. به معنای «مکذبون» (تکذیبکنندگان) است؛ و مخاطب مشرکان مکهاند (ابنعباس؛ به نقل از مجمع البيان، ج9، ص342 و الدر المنثور، ج6، ص162 ) ظاهرا از این جهت که قرآن را جدی نمیگرفتند؛ و این مبتنی بر آن است که قرآن را از جانب خدا ندانند و آن را دروغ بشمارند. موید این دیدگاه، آیه بعدی است که از تکذیبگری آنان سخن میگوید.
🌱الف.۲. مقصود «متمایلان به کفار» است؛ یعنی در مواجهه با کفار مانند کفار به سمت کفر ورزیدن به قرآن میروید (مجاهد؛ به نقل از مجمع البيان، ج9، ص342 و الدر المنثور، ج6، ص162 )
🌱الف.۳. مقصود «منافقان» است؛ از این جهت که در مواجهه با قرآن از سویی در ظاهر آن را تصدیق میکنند و میگویند بدان ایمان آوردیم اما در عین حال در روابط با مشرکان همچنان مداهنه و سستی میورزند و در خلوت به آنها میگویند ما با شماییم؛ در واقع، «مدهن» کسی است که یک نحوه نرمی از خود نشان می دهد تا کفرش را مخفی کند (مؤرج؛ به نقل از مجمع البيان، ج9، ص342 )
🌱الف.۴. چهبسا اشاره به هر کسی باشد که محتواها و توصیههای قرآن را جدی نمی گیرد؛ یعنی چهبسا این تعبیر دیگری باشد از همان گلایه رسول الله ص که قرآن کریم در این باره در جای دیگر فرمود: «وَ قالَ الرَّسُول يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا» (فرقان/۳۰)
🌱الف.۵. ...
🍃ب. چهبسا مقصود از «هذا الحدیث» جملات قبلی باشد؛ که در این صورت میتواند مقصود:
🌱ب.۱. جملات قبلی کفار در همین سوره باشد (هذا الحدیث = ما تحدثوا به من قبل) یعنی آنجا که «وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ: و دائم میگفتند آيا هنگامی که بمیریم و خاکی و استخوانی شویم، آیا واقعا ما باز هم برانگیخته میشویم؟ و آیا پدران اولین ما نیز؟!» (واقعة/47-48). آنگاه مقصود این است که خداوند در آیات قبل با دلایلی که برشمرد این دیدگاه آنان را به چالش کشید و نهایتا سوگند خورد که این قرآن از جانب خداست؛ اکنون دوباره به سراغ سخنان آنان رفت و فرمود: آیا با آن سخنانی که گفتید قصد ماستمالی کردن مطلب را دارید؛یعنی طبق این دلایلی که ما توضیح دادیم خودتان هم میدانید که قیامت در کار است اما برای فریب دادن پیروانتان با آن تعابیر میخواهید افرادی که دور و بر شما را گرفتهاند همچنان پیرامون خود نگه دارید. (مفاتيح الغيب، ج29، ص434 )
🌱ب.۲. شاید ناظر به خود سوالات و هشدارهایی باشد که خداوند در آیات قبل مطرح کرد؛ یعنی شواهدی که بر قدرت خداوند در همین دنیا ارائه کرد (زمینی که میکارید؛ آب باران که می نوشید؛ آتشی که برمیافروزید؛ که اینها واقعا به دست شما بود یا خدا)؛ و الان میفرماید اگر اینها را فهمیدید چرا باز مساله را ماستمالی میکنید و نمیخواهید به قطعی بودن معاد اذعان کنید؟
🌱ب.۳. چهبسا ناظر به محتوای خود آیه قبل باشد؛ یعنی این مطلب را که قرآن نازل شده از جانب رب العالمین است جدی نمیگیرید و باور نمیکنید؛ که در این صورت شاید کسانی که اشتمال قرآن بر همه حقایق را - به خاطر اینکه بعید میدانند در یک کتاب بتوان همه حقایق عالم را جمع کرد – منکرند مخاطب قرار میدهد؛ و به آنها میگوید اگر این کتاب را همچون کتابهای دیگر نمی دانستید و کاملا جدی میگرفتید که این کتابی بسیار ارجمند (کریم) و مستقیما از جانب رب العالمین است اینچنین استبعادی را روا نمیشمردید.
🌱ب.۴. ..
🍃 ج. با توجه به اینکه تعبیر «حدیث» بسیاری از اوقات به معنای یک مطلب خاص و یک حکایت به کار رفته (مثلا: حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ، نساء/۱۴۰ و انعام/۶۸؛ وَ هَلْ أَتاكَ حَديثُ مُوسى، طه/۹) این احتمال منتفی نیست که این تعبیر برای اشاره به یک مطلب و حکایتی باشد که در بین پیامبر و آنان رد و بدل شده باشد (مثلا ولایت امیرالمومنین ع یا چیز دیگری شبیه این) (موید این دیدگاه که «هذا الحدیث» اشاره به یک واقعه بیرون از متن باشد - شان نزولی است که برای این مجموعه آیات، بویژه آیه بعد مطرح شده و قبلا در ذیل آیه 75 (جلسه ۱۰۴۲ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-75/ ) مطرح شد)
🍃د. ...
✅یادآوری
با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا اینکه همه اینها هم مد نظر بوده باشد بعید نیست؛ و هرچه باشد از صرف اینکه برای یکی از این اقوال شواهد بیشتری هست منطقا نمیتوان نادرستی سایر اقوال را نتیجه گرفت.
@yekaye
یک آیه در روز
1048) 📖 أَ فَبِهذَا الْحَدیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ 📖 ترجمه 💢آیا پس نسبت بدین حکایت شما مسامحهکار
.
2️⃣ «أَ فَبِهذَا الْحَدیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ»
اگر مقصود از «هذا الحدیث» قرآن باشد (بنا بر قول مشهور مفسران در تدبر۱.الف) چرا در مقام مواخذه کسانی که قرآن را جدی نمیگیرند از تعبیر «هذا الحدیث» استفاده کرد؟
🍃الف. حدیث کلامی است که با آن با دیگران محادثه و گفتگو میکنند و وصفی است برای چیزی که نو میباشد و سخن نو دارد؛ و قرآن کریم همواره محتواهای نو و جدید برای انسانها دارد (اقتباس از مفاتيح الغيب، ج29، ص434 )
🍃ب. شاید عملا میخواهد تذکر دهد به وجه بی اعتنایی افراد به قرآن؛ یعنی قرآن کتابی است که همواره حقایق نو دارد و به تعبیر حضرت امیر ع «لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ» (نهجالبلاغه، خطبه۱۸) اما شما نسبت به این مساله بیاعتنایید و
💢 همین که یک مطلب اولی و تکراری از آیهای برداشت کردید گذر میکنید و دنبال دریافت حقایق نو و کاربردی و ناظر به زندگی از قرآن نیستید.💢
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1048) 📖 أَ فَبِهذَا الْحَدیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ 📖 ترجمه 💢آیا پس نسبت بدین حکایت شما مسامحهکار
.
3️⃣ «أَ فَبِهذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ»
هر چه قداست و عظمت بيشتر باشد، سهل انگارى خطرناكتر و توبيخ بيشتر است.
(تفسير نور، ج9، ص444)
@yekaye
یک آیه در روز
1048) 📖 أَ فَبِهذَا الْحَدیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ 📖 ترجمه 💢آیا پس نسبت بدین حکایت شما مسامحهکار
.
4️⃣ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ... أَ فَبِهذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ»
مداهنه و سازشكارى در برابر اصول مسلّم دين، پذيرفته نيست. (تفسير نور، ج9، ص444)
@yekaye
یک آیه در روز
. 1️⃣ «أَ فَبِهذَا الْحَدیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ» مقصود از «هذا الحدیث» و به تبع آن «مدهن» بودن
ناظر به تدبر 1️⃣
این دو نکته اضافه شد:
🌱الف.۵. شايد اشاره به سستی و بیمبالاتی بعضی از مردم دارد كه در امر قرآن سستی ميكنند و در فهميدن رموز و اسرار آن جدّيت ندارند، به اصطلاح راجع به فهم قرآن خون سردند! (مخزن العرفان در تفسير قرآن (سیده امین)، ج12، ص106)
🌱الف.۶. [این توسط یکی از اعضای محترم کانال مطرح شد:] آیا تعبیر دیگر از چیزی که فرمودید می تواند این باشد که «شما که به زعم خود دنبال حرف نو میگردید و حرف دین را کهنه تلقی می کنید توجه ندارید که در همین کتاب چقدر حرف نو هست، و در نتیجه با تمام ادعای نوگرایی، بواسطه فهم کهنهی خود از آن، تکذیبش می کنید»؟
@yekaye
🔹 تجْعَلُونَ
▪️ماده «جعل» در معانی متعددی به کار رفته از فعل «جَعَل» به معنای انجام دادن و چیزی را به نحو خاصی قرار دادن، تا «جَعْوَل» به معنای بچه بوقلمون، یا «جُعْل» و «جِعالة» آن مبلغی است به عنوان اجرت یا پاداش که کسی تعیین میکند برای اینکه کار خاصی برایش انجام شود؛ «جَعلَة» به معنای خرما بُن (درخت خُرماى كوچك كه از درخت مادر جدا شده و كاشته شود)؛ و ... و به همین جهت برخی از اینکه بتوان یک ماده واحدی برای تمام معانی آن یافت اظهار عجز کردهاند (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص460 )
▪️ اما برخی دیگر از اهل لغت که اصل واحدی برای این ماده قائل شدهاند اغلب محور را همان معنای فعل «جَعَلَ» قرار دادهاند؛
▫️مثلا حسن جبل بر این باور است که معنای محوری این ماده «چیزی را به وضع یا هیئتی معین درآوردن (بعد از متحول کردن جرم آن و یا منتقل کردن آن) چنانکه «جَعلَة» که متحول میگردد و درخت خرما میشود و بوقلمون هم به از این رو به آن رو شدن معروف است [در فارسی هم تعیر بوقلمونصفت رایج است] و در قرآن هم جعل یا برای متحول ساختن و به وضع خاصی درآوردن به کار رفته، مانند «الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً» (بقره/22)؛
یا برای آفریدن که خود این هم یک نحوه متحول ساختن و در هیئت جدید پدید آوردن چیزی است؛ مانند «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ» (انبیاء/30)؛ که از این نحوه ایجاد یک معنای قرار دادن هم در پی میآید مانند «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِن» (انعام/۱۱۲)
و به صورت فعل ناقص هم وقتی به کار میرود هم معنای «طفق» میباشد؛جعل یفعل کذا، یعنی به سوی این متحول شد و آن کار را ادامه داد.
«جُعل» و جعاله هم دستمزدی است که برای کاری قرار داده میشود. (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۳۱۶)
▫️مرحوم مصطفوی نیز بر این باور است که اصل واحد در این ماده معنایی است نزدیک به تقدیر و تقریر و تدبیر (و آنچه در همه اینها مشترک است چیزی را در حالتی قرار دادن است) بعد از آفریدن و پدید آوردن؛ که این تقدیرِ بعد از تکوین،
گاه در همان زمان تکوین خارجی رخ میدهد و صرفا از حیث اعتبار و لحاظ متاخر است مانند «جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً» (یونس/۵) «وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً« (نحل/۷۲) «وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ» (نحل/۷۸) «ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ» (سجده/8) «وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ» (انبیاء/۳۱)
و گاه در زمانی بعد از زمان تکوین مانند «جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلًا» (فاطر/۱) «وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى فَجَعَلَهُ فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى» (اعلی/۴-۵) «إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ» (حجرات/۱۳).
این جعل گاهی از باب مقام و منزلت دادن بعد از تکوین است مانند « إِذْ جَعَلَ فيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكا» (مائده/۲۰) «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبیاء/۷۳)
و گاه در مقام تشریع و احکام است مانند «فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً» (اسراء/۳۳) «ما جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْناءَكُمْ» (احزاب/۴)
و خلاصه اینکه جعل مفهومش زمانی محقق میشود که منسوب به آثار و لوازم تکوین و یا آنچه بدان متعلق است در نظر گرفته شود چنانکه معانی مشابهش مثل تقدیر و تدبیر و تنظیم و حکم (به معنای حکم وضعی) همگی بعد از خلق و تکوین میباشند. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص89 )
ایشان در ادامه تلاش کردهاند سایر معانی مانند جوجه بوقلمون و جعاله و نهال خرما و ... را نیز به همین معنا برگردانند؛ که البته مطالب ایشان در اینجا مقداری تکلف آمیز میشود.
👇ادامه مطلب👇
@yekaye