#شهیدانه 🌷
رفته بودیم سخنرانی حاج آقا خوش وقت. بعد از سخنرانی دور حاج آقا جمع شدیم،
مصطفی پرسید:« حاج آقا ظهور نزدیکه؟»
حاج آقا گفت:« تا شما توی نطنز چه کار کنید!»
مصطفی گفت:« یعنی ظهور ربط به این داره که ما آنجا چه کار می کنیم؟!»
حاج آقا گفت:« بله، ارتباط داره، شما برید نطنز کار کنید، کوتاه نیایید یک ثانیه رو هم از دست ندید، با چراغ خدا برید سر کار با چراغ خدا هم برگردید.»
بهانه زیاد بود برای اینکه کار را ول کنیم و برویم... ولی مصطفی خواب و خوراک نداشت، حاج آقا گفته بود رهبر چقدر پیگیر بحث هستهای است، ورد زبان مصطفی شده بود 👈🏻 باید کاری کنیم از دغدغه های آقا کم بشه..🙂
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
برگرفته از کتاب :« #مکتب_سلیمانی »
••┈┈••❥•♥️•❥••┈┈••
@yoosofezahra_1180
#شهیدانه 🌷
یکی از ارگان های نظامی دنبال نیروهای فنی- مهندسی بود. مصطفی داوطلب شد و رفت.
روی سوخت موشک کار میکردند بعضی از آنهایی که آنجا بودند تخصص نداشتند. روش هایی که به کار می بردند غیرعلمی بود. مصطفی با آنها صحبت می کرد. کوتاه نمی آمد. رئیس و مسئول هم نمی شناخت. بهشان میگفت مثل زمان جنگ جهانی دوم کار می کنید. می دید که بیت المال را هدر میدهند. جلویشان می ایستاد. به یک سال نکشید زد بیرون.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
برگرفته از کتاب « #مکتب_سلیمانی »
••┈┈••❥•♥️•❥••┈┈••
@yoosofezahra_1180