#با_شهدا_گم_نمی_شویم
روزی که مصطفی به خواستگاری من آمد مادرم به او گفت :
این دختر صبح ها که از خواب پا می شود ، در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زند ، یک نفر تختش را مرتب کرده است و لیوان شیر را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه را آماده کرده اند. شما می توانید با این دختر ازدواج کنید ؟
مصطفی که خیلی آرام گوش می کرد ؛ گفت :
(( من نمی توانم برایش مستخدم بگیرم ، ولی قول می دهم تا زنده ام ،وقتی بیدار شد ، تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم روی تخت.))
تا وقتی شهید شد این کار را می کرد ، خودش قهوه نمی خورد اما چون می دانست ما لبنانی ها عادت داریم ؛ درست می کرد و وقتی منعش می کردم ، می گفت :
((من به مادرتان قول داده ام تا زنده ام این کار را برای شما بکنم.))
از کتاب نیمه ی پنهان ماه...شهید چمران
#شهید_مصطفی_چمران
@yousof_e_moghavemat
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
یادمه تو باختران توی اون ساختمان های آناهیتا که گردانمون (گردان_عمار) مستقر بود (سال ۶۶) منو شهید ابراهیم نوری با هم خلوت عارفانه ای کرده بودیم.. هرکدوم برای شهادتمون دعا و آرزو میکردیم.
ابراهیم میگفت دعا کن من شهید شم.
حتی برای نوع شهادتشم آرزو کرد.. گفتش: "دوست دارم توپ مستقیم بخورم پودر شم"
آخرم تو فکه به همین آرزوش رسید.
تو تنگه ابوقریب فکه هدف یه گلوله مستقیم تانک قرار گرفت و بدنش از هم پاشیده شد..
"شهید ابراهیم نوری"
#شهید_ابراهیم_نوری
@yousof_e_moghavemat
آیتالله خامنهای، در جمع
فرماندهان #سپاه در سالهای
جنگ (شهید #خرازی در کنار
رهبرانقلاب دیده میشود.)
۸اسفند: سالروز شهادت
سردار حسین خرازی
#شهید_هاشمی و #شهید_همدانی
و #شهید_همت در تصویر حضور دارند
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@yousof_e_moghavemat
روزی نزدیک ظهر در خدمت شهید رجایی بودم، صدای اذان شنیده شد، در حالی که ایشان به منظور آماده شدن برای اقامه نماز از جا حرکت کرد، یکی از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت: غذا آماده است، سرد می شود، اگر اجازه می فرمایید بیاورم.
شهید رجایی فرمودند: خیر، بعد از نماز.
وقتی خدمتگزار از اتاق خارج شد، شهید رجایی با چهره ای متبسم و دلی آرام خطاب به من فرمودند: عهد کرده ام هیچ وقت قبل از نماز، ناهار نخورم، اگر زمانی ناهار را قبل از نماز بخورم، یک روز روزه بگیرم، «به کار بگویید وقت #نماز است، به نماز نگویید کار دارم»
#شهید_رجایی
#درس_اخلاق
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@yousof_e_moghavemat
بهنام در تاریخ ۱۲ بهمن ماه ۱۳۴۵ در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به دنیا آمد. شهریور ۵۹ بود که شایعه حمله عراقی ها به خرمشهرقوت گرفته بود خیلی ها
داشتند شهر را ترک می کردند باور نمی کرد که خرمشهر دست عراقی ها بیفتد اما جنگ واقعاً شروع شده بود. بهنام تصمیم گرفت بماند. بمباران هم که می شد بهنام ۱۳ ساله بود که می دوید و به مجروحین می رسید.
خمپاره ها امان شهر را بریده بودند و درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود مثل همیشه بهنام سر رسید اما ناراحتی بچه ها دیگر تاثیری نداشت او کار خودش را می کرد کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود ناگهان بچه ها متوجه شدند که بهنام گوشه ای افتاده است و از سر و سینه اش خون می جوشید پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود و چند روز قبل از سقوط خرمشهر شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در ۲۸ مهرماه ۱۳۵۸ پر کشید ❤️...
🌸🌸🌸🌸
#شهید_بهنام_محمدی
#زندگینامه_کوتاه
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@yousof_e_moghavemat
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
كارگرزاده ای بود از استان اصفهان؛
یک ناخنش به خاطر جوشکاری کبود بود، قبل از عملیات_خیبر به همرزمش شفیعی گفت: "اگر شهید شدم مرا از ناخنم و گودی کف پایم بشناسید."
شفیعی دلش لرزید. بارها حسین را دیده بود که با گریه می گفت: خدایا مرا مثل امام حسین (ع) شهید کن.
اواخر اسفند وقتی شفیعی را برای شناسایی شهدا به تعاون لشكر ۱۴ امام حسین(ع)خواستند، حسین را فقط از روی ناخنش و گودی كف پایش شناخت، چون حسین سر نداشت.
#شهید_محمد_حسین_باغبان
@yousof_e_moghavemat
داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم، دستی به شانه ام زد. سلام و علیک کردیم. نگاهی به آسمان کرد و گفت« علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم. » گفتم «مثلا چی کار کنیم؟» گفت « دوتا کار ؛ اول خلوص، دوم سعی و تلاش. »
منبع:یادگاران،جلد چهار،کتاب حسن باقری،ص ۹۳
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#شهید_حسن_باقری
@yousof_e_moghavemat
شهیــد محمد مهدوے : |❣|
مے گفت هرڪارے مے خواهم بڪنم اول نگاه میڪنم میبینم، امام زمان (عج) از این ڪار راضیه؟!چه دردے از درد امام زمان (عج)دوا مے شود؟! اگی مےبینید امام زمان از ڪارے ناراحٺ مے شود انجام ندهید. [♥️🌱]
#وصیت_شهدا
#یاصاحب_الزمان
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@yousof_e_moghavemat
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
شعری که شهید درطول دوران زندگی اش مدام آن را زمزمه می کرد و بعد از شهادتش توسط مادر بزرگوارم در محضر رهبر معظم انقلاب خوانده شد وامام خامنه ای آن را تصحیح کردند:
سر که زد چوبه ی محمل ،
دل ما خورد ترک
غربتش ریخت به زخم دل عشاق نمک
وچنان سوخت
که بر سر در آن ، این شده حک
سر زینب به سلامت ،
سر نوکر به درک
حضرت آقا در جواب این مادر شهید شعر را تصحیح کرده و فرمودند: چرا به درک؟ به فلک!
🌹
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
@yousof_e_moghavemat
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
شهیدحسینعلی عالی در کلام شهید حاج قاسم سلیمانی:
شهید عالی شاید کمتر از 19 سال سن داشت. شب عملیات روی سیمهای خاردار میخوابید و به بچّهها اصرار و التماس میکرد که از روی او رد شوند. اینها شهدای حقیقی اصول دین بودند. یعنی همهی اصول دین در وجود آنها تبلور پیدا کرده بود.
#شهید_حسین_علی_عالی
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
اگر میخواهی بدانی
که کارت مخلصانه و برای
خدا هست یا نه
راهش این هست که
هر کاری ک انجام میدهی
انتظار تشکر نداشته باشی
فقط فقط دیدت برای
خشنودی خدا باشه..
#شهید_محمود_راد_مهر
@yousof_e_moghavemat