#تمنای_شهادت 🚩
♡
☆
روز آخر، مرخصی ۲۴ ساعته از #حاج_همت گرفت. با خانوادهاش خداحافظی کرد و زودتر از موعد هم برگشت. هربار که از #حاج_همت درخواست رفتن به خط را میکرد، حاجی مسئولیتهایش را پیش میکشید و اجازه نمیداد از قرارگاه فرماندهی، قدمی جلوتر بگذارد.
.
.
.
...اما روز ۲۸ آبان ۱۳۶۲ با همهی روزها فرق داشت.
عباس شده بود یک تکّه خواهش و تمنا.
به #حاج_همت گفت: «بهم الهام شده؛ باید بروم...»
قسمش داد. اشک ریخت.
حاجی او را در آغوش گرفت و با هم گریه کردند.
#حاج_همت به خوبی میدانست معنای این گریهها چیست، لذا دربرابر تمنایش تسلیم شد و #حاج_عباس_ورامینی همانشب به آرزویش رسید و #شهید شد.
☆
♡
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
#شهدای_والفجر_چهار
#شهید_ورامینی
#شهید_حاج_عباس_ورامینی
@yousof_e_moghavemat
نوزدهم آذر ۱۳۳۸، در روستای هشتچین از توابع شهرستان خلخال به دنیا آمد. سال ۱۳۵۵ پس از اخذ ديپلم، در رشته جامعه شناسى دانشگاه تهران پذيرفته شد و به تحصيل پرداخت. او از اعضای کمیته استقبال از امام در ۱۲بهمن۱۳۵۷ در تهران بود.
با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه شد. وقتی در جبهه آوازه رشادت، مقاومت و هوش خارقالعادهاش به گوش حاجهمت فرمانده لشکر ۲۷حضرترسولﷺ میرسد طی حکمی مسئولیت گردان حبیببنمظاهر را به او میسپارد. او که در جمع نيروهايش به "فرمانده عبدالله" معروف بود سرانجام در سال۱۳۶۲ در عملیات خیبر در منطقه طلائیه شهد شهادت را گوارای وجود میکند و اثری از پیکر پاکش در زمین باقی نمیماند و از آن زمان تاکنون مفقودالاثر است.
#شهید_سردار_عمران_پستی
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
از راست نشسته نفر دوم شهیدمحمدرضا دستواره، از چپ ایستاده نفر دوم شهید همت، نفر سوم شهید عباس کریمی قهرودی، نفر چهارم شهید عباس ورامینی
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
🌿 تصویر: اردوگاه قلاجه - حضور #شهید_همت در مقر تاکتیکی لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص)
ا🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
❄️ سرمای قلاجه و اورکت حاج همت
🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص):👇
💠 سال ۶۲ ما از پادگان #دوکوهه به اردوگاه #قلاجه (گردنه بین اسلام آباد و ایلام) منتقل شدیم. در آن وقت، هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان #دوکوهه داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج #همت یک شب به آنجا آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم!!!
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#بخوانید
🌿 از زندگی در #کانادا
... تا پرواز از #فاو 🕊🕊
#شرح_حال
🌷شهید بهمن کاشانی
❇️ به نقل از همرزم شهید:👇👇
بهمن در خانواده ای بی نیاز از نظر مالی بزرگ شد. در زمان شکل گیری انقلاب در کانادا مشغول به تحصیل بود. با پایان یافتن تحصیلات در رشته راه و ساختمان، در همانجا مشغول به کار می شود.
غیر از بهمن ،دو برادر و سه خواهرش نیز در کانادا زندگی میکردند. بعد از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی، او به شرکت محل کارش رفته و استعفا می دهد, وقتی که مدیریت شرکت علت را جویا می شود بهمن در جواب میگوید در سرزمین مادری ام جنگی رخ داده و من باید بروم و از سرزمین آبا و اجدادی خود دفاع کنم .
خانواده و خواهران و برادرانش وقتی متوجه تصمیم او میشوند، هرچه سعی میکنند نمیتوانند خللی در عزم او ایجاد کنند.
او به اتفاق خانوادهاش به ایران می آید. در این ایام، بنا بر عللی همسرش از او جدا می شود و تنها دختر کوچکشان را نیز با خود میبرد و بدنبال آن، با مردی، ازدواج مجدد میکند. در این مدت، بهمن هربار که به دیدن فرزند خردسالش می رفت، خود را دوست پدرش معرفی میکرد! چون به کودک گفته بودند: پدرت مرده است!!
بهمن سپس راهی جبهه های جنگ میشود و در زمان حضورش در آنجا چند بار زخمی میشود.
پدر بهمن از ملاکان تجریش تهران بود و وضع مالی خوبی داشت.
هربار که بهمن مجروح میشد از او میخواست جبهه را رها کرده و به کانادا برگردد، هزینه سفرش را نیز متقبل میشود، حتی یکبار که فرزندش از ناحیه چشم مجروح شده بود، به او میگوید: «برگرد کانادا که در آنجا مداوا هم بشوی... خرج عملت را هرچه باشد پرداخت میکنم» ... ولی باز او قبول نکرد!!
اصرار پدر به جایی نرسید و دست آخر به او گفت: اگر بازنگردی از ارث پدری محرومت میکنم و هیچ مال و املاکی به تو نخواهد رسید!!!
... اما بهمن میگوید: من اینبار بروم، دیگر باز نخواهم گشت و شهید می شوم🌷
او با یک ندای امام و رهبر، بی آنکه چیز زیادی از او بداند، راهی نبرد حق علیه باطل شد. غیرت ملی و مذهبیاش کاری کرد که به تمام ثروت، مقام و امکانات رفاهی و دنیوی و ویزای خارج پشت پا زده و به سادگی از تمامی آنها بگذرد. او یکشبه ره صد ساله را پیمود، ... سیر و سلوکی که بسیاری از علما و بزرگان آرزویش را داشتند.
او به جبهه آمد، گردان عمار، دسته ی ویژه آر.پی.جی زن ها، ... در مقطعی هم تیربارچی بود.
رزمنده مخلص و سالک گمنام، سرانجام در نبرد والفجر ۸ در #فاو آسمانی شد.
ما پس از اتمام عملیات، وقتی برای مرخصی، به تهران آمدیم، به دنبال مزار وی گلزار شهدا میگشتیم که تازه متوجه شدیم خانوادهاش مراسمی برای او نگرفته بودند و با اینکه چندین بار به آنها یادآوری شده بود نیامده بودند و پیکر مطهر مدت ۲۰ روز در معراج شهدا باقی مانده بود!!!
در آن موقع، خودمان دست بکار شدیم تا تشییع و تدفین شهید را انجام دهیم.
مراسم شهید با خیل انبوه جمعیت برگزار شد ... تشییع کنندگان در خیابان فرصت، کارگر شمالی تجمع کرده بودند تا برای انجام مراسم تدفین به گلزار شهدا بروند.
اصلا برای ما معلوم نشد آنها از کجا و چطور متوجه شده بودند که خودشان را سراسیمه به آنجا رسانده بودند!!
چقدر دسته گل آورده بودند!!!
گروه ارکست، موزیک مارش عزا مینواخت...
بچههای کمیته آمده بودند...
خیلیها میگفتند نمیدانیم چطور به تشییع جنازه شهید دعوت شدیم!!؟؟
بله!! معامله با خداست،
... و خودش هم جوابگو و پذیرای میهمان خود است
مهمانی که با اخلاص و فقط به نیت رسیدن به ذات مقدس ربوبی، تمام داشته و نداشتههایش را فدای محبوب کرده ...
... و به حق، جاودانگی از آن چنین پرستوهاییست که جملگی غریبانه و عاشقانه به دیار دوست کوچ کردند🕊🕊🕊
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
«اگر حول معارف الهى انديشه كنيد و خود را بيشتر بكاويد عاشق او مى شويد و در راهش سر از پا نمى شناسيد و تا به وصالش نرسيد آرام نمی گيريد و با هر تقريبى كه برايتان حاصل شود عشقتان شعله ورتر می گردد تا جاى كه اين زمزمه الهى و ملكوتى را به گوش جان
می شنويد.»
«فكر نكنيد كه شهادت همين طورى به دست می آيد بلكه همان طور كه امام فرمودند شهادت يك هديه اى است از جانب خداى تبارك و تعالى براى آن كسانى كه لايق هستند.»
بخشی از وصیت نامه زیبای
فرمانده دلاور
گردان حبیب بن مظاهر
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
جاوید الاثر
پاسدار شهید
سردار حاج عمران (عبدالله) پستی
شهادت: اسفند ۱۳۶۲ عملیات خیبر
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
قاب ماندگار
🌴شهید محمدابراهیم همت،سردار خیبر در جمع باصفای شهدا، فرماندهان غیور و دلاور لشگر پرافتخار محمّد رسول الله(ص) سال ۶۲ - قبل از عملیات والفجر چهار
📷 تصویر بالا👆 | در این عکس تاریخی به غیر از دو تن همگی به مقام والای #شهادت رسیدند...🕊🕊
#شهیدان :
▫️ منصور حاج امینی : معاون گردان مقداد
▪️علی اکبر حاجی پور: فرمانده تیپ ۱ عمّار
▫️اسماعیل لشگری : فرمانده گردان عمّار
▪️ محمد ابراهیم همت : فرمانده سرافراز لشگر ۲۷
🌷 احمد نوزاد : فرمانده گردان مقداد
▪️ محمود خدایی : معاون گردان کمیل
▫️ قاسم دهقان : فرمانده گردان ابوذر
▪️ اسماعیل ذاکری : معاون گردان انصار
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔺نحوه شهادت محمد زندی
🎙به روایت جانباز شیمیایی بهروز بیات:👇
⚪️ قبل از شروع عملیات بیت المقدس ۲ گردان کمیل در موقعیت فاطمیون مستقر شده بود.
هشتم بهمن دستور حرکت از فاطمیون و گذشتن از ارتفاع گرده رش به گردان رسید.
بغیر از تدارکات و تعاون تقریبا تمام چادرها جمع شد و نفرات گروهان ها یک به یک توسط تویوتاهای لشگر به قرارگاه تاکتیکی منتقل شدند.
نزدیکی غروب آفتاب از گروهان شهید مدنی دسته اباعبدالله ، نیروهای دسته یک مانند بقیه وسایل را جمع کردند و منتظر آمدن تویوتا بودند.
همه رفته بودند و از مسئولان تنها محمد زندی در اردوگاه فاطمیون مانده بود تا مطمئن شود همه نیروهایش منتقل شدند.
انتظار طول کشید و خبری نشد.
من پیش محمد رفتم و گفتم هوا سرده بچه ها کلافه شدن، چکار کنیم.
خود زندی ناراحت بود. گفت بی سیم زدم ماشین شما چپ کرده ؛ باید بمونید بعد نماز صبح برید.
چادر را رو به راه کن ، منم میام پیشتون.
برگرداندن وسایل با آن وضعیت گل و شل منطقه بسیار سخت بود. علیرضا دامغانی کولاک کرد، یک تنه کلی وسایل را به چادر منتقل کرد. همه دور فانوس حلقه زده بودیم که محمد زندی وارد چادر شد.
با همون خنده همیشگی، سلام کرد و از بچه ها عذرخواهی کرد.
بعد کنسروهایی که آورده بود و بین نیروها تقسیم کرد تا شام بخوریم.
در بین غذا خوردن بچه ها شروع کرد خاطره تعریف کردن.
از عملیاتهای مختلف و شهدای گردان گفتند، از شجاعتها و از خودگذشتگی رزمندگان
هرچه منتظر شدم در بین خاطرات چیزی از خودش نگفت.
نه این که نگفت، بلکه گفت رزمنده ای فلان کرد بهمان کرد. از بین نفرات داخل چادر فقط من و عبدالله امینی می دونستیم اون رزمنده ناشناس خود محمد زندی هست.
کلی گفت و ما رو خنداند.
آخر سر هم قبل از رفتن از چادر یک نگاه به همه کرد و گفت : بچه ها شب عملیات وقتی دشمن منور زد و تیربارهاش شروع به تیراندازی کرد ؛ یه سیخ جگرتون و بگیرید بدوید طرف خاکریز دشمن و بچسبید بهش و گرنه مجروح و شهید میشید.
فردا قبل از حرکت ستون به سمت ارتفاع دلبشک ، مرتضی کلایه اومد منو کشید کنار و با هم رفتیم زیر پل ، که سنگر امداد بود. اونجا دیدم محمد زندی و مرتضی سنگتراش غرق در خون کنار هم آرمیده اند.
همان جور که آرزو داشتن ترکش خمپاره سر و سینه و بازو و پهلوهایشان را دریده بود.
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#سالروز_شهادت
🌷شهید يوسف کابلی
فرمانده تیپ ذوالفقار لشکر ۲۷
او در 29 آبان ماه 1335 در يكي از جنوبيترين مناطق تهران چشم به جهان گشود. كودكياش همچون همسن وسالانش در شور و نشاط گذشت. خانواده مذهبي او از همان سنين ابتدايي سورههاي كوچك قرآن را به او آموختند. وقتي وارد دبستان شد بسياري از سورههاي قرآن را حفظ بود و نمازش ترك نميشد. در دوران تحصيل آنچه كه او را از ساير دوستانش متمايز ميساخت هوش سرشار و روح ايثارگري او بود. در دوران دبيرستان سعي ميكرد تلاوت قرآن را به دوستان و ساير محصلان ياد بدهد و براي آنها رساله امام خميني (ره) را آموزش ميداد. پس از اتمام دبيرستان در سه رشته شيمي در دانشگاه تبريز، رشته الهيات در دانشگاه شيراز و رشته مهندسي طرا حي در دانشگاه علم و صنعت تهران قبول شد كه از اين ميان رشته مهندسي را برگزيد. در سال 1355 مبارزات سياسي خود را به صورت گسترده آغاز كرد. طي دوران تحصيل به مبارزه عليه خطوط منحرف و غالباً فاسد كه دانشجويان را به انحراف ميكشيدند پرداخت. پس از پيروزي انقلاب سيد همچنان در تمام صحنههاي جنگ حضوري فعال داشت. از جمله فعاليتهاي او در اين دوران عبارتند از: فعاليت در امر بنيانگذاري سلاح سنگين و توپخانه در سپاه، تشكيل واحدهاي ضد زره در سپاه پاسداران، طراحي موشكهاي هدايت شونده ضد تانك. او در طول سالهاي جنگ چندين بار مجروح گشت اما هر بار مصممتر به جبهه بازگشت. سرانجام در روز 18 بهمن 1365 در عمليات كر بلاي 5 (بين شهرك شلمچه دوئيجي) تركش خمپاره او را به آرزوي ديرينهاش رساند و راهي ديار شهيدان ساخت
#آشنایی_با_شهدا
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
۹ بهمن ۶۵ -- سالروز شهادت مهدی چگینی
رزمنده گردان از لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
متولد: یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۴۶ شهادت: پنجشنبه نهم بهمن ۱۳۶۵
مزار: تهران، شمیرانات، گلزار شهدای امامزاده علیاکبر (ع) چیذر
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
🌷26 بهمن 1364 - سالروز شهادت جعفر انصاری، معاون دسته گروهان شهید بهشتی، گردان مالک اشتر لشگر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ - عملیات والفجر 8
🔹 مزار شهید: بهشت زهرا (س) - قطعه 53 ردیف 60 شماره 1
ا🌷🪴🌷🪴🌷🪴🌷
📷 #عکس 👆 | معرفی مسولین گردان مالک اشتر لشکر ۲۷
🚩 اردوگاه کنار رود کارون ، عقبه منطقه عملیات والفجر 8 - زمستان 1364
🔹از راست:
1.شهید رجبعلی بکشلو، معاون گروهان بهشتی
2. یحیی عنقایی، فرمانده دسته گروهان بهشتی
3.شهید علیرضا لشکری، پیک گردان
4.شهید حمید سلمانی، پیک گروهان بهشتی
5.شهید عبدالرضا اثباتی، معاون دسته گروهان سیدالشهدا(ع)
6.شهید جعفر انصاری، معاون دسته گروهان بهشتی
7. حسین حکیمی، فرمانده دسته گروهان بهشتی
8. سیدمجید کسایی، فرمانده گروهان سیدالشهدا(ع)
9.شهید علی فخارنیا ، پیک گروهان بهشتی
10. نصرت اله اکبری، فرمانده گردان
11. کاظم قربانی، پیک گروهان سیدالشهدا(ع)
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
سرنوشتِ مقلدان خمینی،
چیزی جز شهادت نیست ...
🌷۲۸ بهمن ۱۳۶۱ - سالروز شهادت پاسدار شهید «مهدی محمدباقری» - عملیات والفجر مقدماتی - منطقه #فکه
⚪️ معاون تیپ سلمان، لشگر ۲۷
🌱 متولد: یکم تیر ۱۳۳۷ - تهران
ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat