eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
356 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🌈🍄☔️ 🌈🦋 🍄 ☔️ 🦋🌈عاشقانه ای شور انگیز را بخوانید 🦋 باقلم شیوای بانو فاطمی🍄🌈 🦋⚡️ رمانی متفاوت با آنچه که تا به حال خوانده اید.❣ روایتی عاشقانه❣مذهبی ، از دختری بد حجاب که بعد از شناخت دلبسته استاد راهش می شود.🌟 💖عشقی پاک که او را از فرش به عرش برساند.🍄🌈 🌟💕بعد از ازدواج عاشقانه ی و کیان ادامه ماجرای زیبا و خواندنی را به زودی در دنبال میکنیم😍💕 😍 رمان زیبای را در کانال زیبای زخمیان عشق دنبال کنید نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 بعد از آن شب چندروزی از روهام خبری نشد. نگرانش بودم ،دلم میخواست خوش حالش کنم دنبال بهانه ای بودم برای جبران اشتباهم. کیان روی تخت دراز کشیده بود . من هم مقابل پنجره ایستاده بودم و هم نوا با صدای باران پاییزی برای او شعرهای اخوان را میخواندم _آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش. باغ بی برگی، روز و شب تنهاست، با سکوت پاکِ غمناکش. سازِ او باران، سرودش باد. در حال خواندم بودم که یکهو چیزی به ذهنم رسید با ذوق کتاب را بستم. _چی شد خانوم بقیه شعر چی شد؟ _کیان جونم سه روز دیگه تولد داداشمه ،اجازه هست براش تولد بگیرم _شما تاج سری خانوم شما خودت صاحب اختیاری عزیزم هرکاری میخوای کن ،منم در خدمتم هرکاری بود بگو _فدات بشم انقدر مهربونی ،شما فقط زود خوب شو با شوق به سمتش رفتم _آقایی ایرادی نداره شما رو چندساعت تنها بزارم؟ _برو راحت باش عزیزم منم کمی میخوابم .فقط لطفا مواظب خودت باش. چشم بلند و بالایی نثارش کردم که زد زیر خنده با عجله لباس پوشیدم و بعد از خداحافظی کیان به سمت ساختمان پدرجان رفتم . چند ضربه به در زدم و با شنیدن صدای زهرا به داخل رفتم __صاحبخونه مهمون نمیخوای؟ زهرا از طبقه بالا داد زد _بیا تو خودتو لوس نکن باخنده با طبقه بالا رفتم و جلو در اتاقش ایستادم _خاله اینا نیستند؟داداش کمیل کجاست _مامان که رفته تا خیاطی الاناست که برگرده، باباهم که سرکاره .کمیل هم که امروز پرواز داشت ،ان شاءالله فردا برمیگرده .جایی میخوای بری ،شال و کلاه کردی؟ _زهرا سه روز دیگه تولد روهامه میخوام براش جشن بگیرم .البته یک جشن خودمونی. زهرا بی اختیار گفت _ای جوونم تولد با لبخند و ابروهای بالا پریده نگاهش کردم.انگار تازه متوجه شد سریع رو برگرداند .نمیخواستم بخاطر ذوقش خجالت بکشه _میدونستم تو عاشق تولدی.حالا میای بریم بیرون خرید _اره بریم .دو مین بصبر تا آماده بشم. &ادامه دارد... ☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 با زهرا راهی بازار شدیم. بعد از کلی گشت و گزار،من برایش یک کیف اداری چرم عسلی رنگ خریدم .زهرا هم برایش ست کمربند و کیف پول همان رنگ خرید . بعد از خرید هدیه دلم هوای دیدن روهام را کرد . _زهرا میای تا شرکت بریم .دلم برای روهام تنگ شده زهرا خیلی خانمانه گفت _بریم عزیزم، من که بیکارم. هردو سوار ماشین شدیم و به سمت شرکت به راه افتادم. شرکت در ساختمان ده طبقه خیلی شکی قرارداشت که دو طبقه آخر متعلق به پدر من بود. طبقه نهم محل نقشه کشی و محل کار کارمندان شرکت بود و طبقه دهم هم اتاق پدرم و اتاق روهان قرار داشت. ماشین را داخل پارکینگ پارک کردم و با زهرا سوار آسانسور شدیم. از وقتی تغییر کرده و محجبه شده بودم پایم را به شرکت نگذاشته بودم. آسانسور طبق دهم ایستاد.اول زهرا و سپس خودم از آسانسور خارج شدیم . طبق معمول در ورودی شرکت باز بود.وارد که شدیم چشمم به مش رمضان افتاد.مرد مهربان و با خدایی که از همان سالهای اولیه تاسیس شرکت ،برای پدرم کار میکرد. او مستخدم شرکت بود . به سمتش رفتم _سلام مش رمضون _سلام دخترم با کی کار دارید متعجب گفتم _مش رمضون من روژانم ،نشناختید با لبخند و مهربانی نگاهم کرد _ماشاءالله ماشاءالله زمین تا آسمون فرق کردی دخترم.خیلی خوش اومدی .بفرما بشینید من برم واستون چایی بیارم _ممنونم مش رمضون ،بابا و روهام نیستند؟ _آقای ادیب که رفتند خونه ولی آقا روهام هستند،الان با خانم معتمد تو اتاق جلسه دارند.فکرکتم الاناست که جلسه تموم بشه. بدون حرف اضافه دیگری به آبدارخانه رفت و برای ما چای و بیسکوییت آورد و روی میز گذاشت _دختزم اگه امری نداری من برم تو آبدارخونه _ممنون ،شما بفرمایید. زهرا که تا آن لحظه ساکت بود رو به من کرو _شرکت خوشگلی دارید.چرا اینجا انقدر خلوته! _بخاطر اینکه کارمند ها طبقه پایین هستند اینجا فقط مخصوص مدیریت و جلسات مهم با شرکت های دیگه هستش. &ادامه دارد... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻➰🌻➰🌻➰🌻➰🌻 ~ بِسْم‌ِاللّٰـہ‌ِالرَّحمٰـن‌ِالرَّحیــمِ ~ " إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ " [ ] 🌾 [ ] 🌾 نماز روزه همه شما دوستان قبول درگاه حق..! 🖤🌼
پشتیبان این انقلاب خداست ... أفَلا یَتَذَکّرون يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ سرزمینی که شن کویرش هم لشکر خدا شد ... وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ‌ ‌‏شنهای روان مامور خدا بودند إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ به اذن الهی آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند یک‌روز شن ها مامور خدا شدند یک‌روز هم موشک ها در هرحال راه گریزی جز نابودی ندارید ؛ و گزینه‌های خدا همیشه روی‌میز است ۱۳۵۹
"افاطم لو خلت الحسین مجدلا وقدمات عطشاناً بشط فرات اذا للطمت الخد فاطم عنده واجریت انهاراً علی الوجنات" ای فاطمه، اگر حسین را که بر خاک کربلا افتاده و کنار فرات تشنه لب جان داده را در خیالت تصور کنی، بر گونۀ خود می‎زنی و نهرهای آب بر صورت خود جاری می‎کنی. منتهی‌الامال؛بخشی‌ازقصیده‌دعبل‌خزاعی🌱✨
AUD-20210224-WA0035.mp3
6.41M
💎 🎤 حاج مهدی سماواتی 🏝دعای‌مجیردرایام‌البیض‌رمضان 💠هر کس دعای مجیر را در «ایام البیض» ماه رمضان ( سیزدهم و چهارهم و پانزدهم ) این ماه بخواند هر چند به عدد دانه‌هاى باران و برگ‌هاى درختان و ریگ‌هاى بیابان باشد! آمرزیده میشود. 💠با این وجود خواندن آن براى شفاى بیمار، اداى دین، بى نیازى، توانگرى، رفع غم و اندوه سودمند است. 📚 مفاتیح الجنان/اعمال ماه رمضان