🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂
🌺🍂🌺 🍂🌺🍂
🍂🌺🍂
🌺
♡یالطیف♡
📒رمان عاشقانه هیجانی #هیوا ❣
🖊به قلم:ریحانه عزت پور؛ #نهال 🌷
🍂 #قسمت_هفتادم
مامان گوشی رو سر جاش میذاره،بابا بدون اینکه نگاهش رو از روی لقمه کره و عسلش برداره میگه :کی بود بهنوش ؟
-خانوم فاطمی تبار
پاشا یهو سیخ میشینه و به سمت مامان نگاه می کنه:فاطمی تبار؟
-آره
-خانوم؟
-چی میگفت بهنوش؟
-گفت که می خوان بیان اینجا واسه امر خیر
-برای؟
-امر خیر
-نه برای؟
-بابا امر خیر
-نه واسه کی؟
-آهان برا پناه
-برا کدوم؟
-پناه
-نه برا کدوم
-وا پناه دیگه
-واسه کدوم پسرشون
این بار نگاه ها برگشت سمت پاشا :آخه دوتا برادرن محمد حسین ومحمد حسن
بابا بلند شد ،به سمتم اومد و نگاهی کرد بهم :نمی خوام دخالت کنم بابا ولی پسری که قبلا ولت کرده لایق اعتماده؟
هیچ چیز نگفتم ،بابا هم نگفت و رفت .
****
لیوان چایی رو با نظم پر میکنم که خدایی نکرده یه لیوان حتی یه میلم کمتر نداشته باشه ،بین قندها غنچه های گل محمدی بهم می خندیدند .ملکا و فرشته خانوم اومدن دیدنم یا شایدم ناز کشی .قندون رو توی سینی می زارم و کنارش چهار لیوان چایی دستی به صورتم می کشم و شومیزم رو مرتب میکنم ،موهای نصفه و نیمه ام رو دو طرف بافته ام ،شلوار لی تیره ام رو میزون میکنم و وارد پذیرایی میشم .
-به به عروس قشنگم
مامان لبخندی تحویل فرشته خانوم می دهد ،شروع میکنم به پخش کردن چایی ها .منظم کنار مامان بهنوش میشینم .
-ما امروز برای ،آقا محمد حسینمون اومدیم خواستگاری گفتم اول مسائل رو بین خانوم ها حل کنیم بعداً محمد حسین رو بیاریم وسط البته بگم که این شازده ما دیگه داره سن زن داریش میگذره وقتشه ترشی بندازیمش
مامان خنده ای میکنه:اختیار دارین هنوز وقت هست پاشای ما هم ازدواج نکرده
-پاشای شما هم دیر اقدام کردن
-هنوز اقدامم نکردن
سکوت حاکم میشه،از مجلس های سرو سنگین خوشم نمی اومد .
-محمد حسین ما پلیسه ،شغلش خطرناکه ولی پسر اهلیه قصد ندارم تعریف کنم ولی خدایی تا حالا چیزی به غیر از چَشم نشیدم ازش ،همیشه هم پشت خواهر و برادرش هست .تا حالا نشده چیزی بخوان وکم بزاره براشون .چند سال پیش که باباشون دیگه تاب زمین و زمینی ها رو نداشت .
-خدا بیامرزه
-خدا که آقا رضا رو آمرزیده ،خدا من رو سیاه رو بیامرزه
-اختیار دارین
-ممنون ...محمد حسینم شد مرد خونه ،جون کند ملکا رو فرستاد دانشگاه و برای محمد حسنم یه کارگاه گرفت
-خدا حفظشون کنه
-هم چنین بچه های شما رو اون زمان هایی هم که سایه باباش رو سرمون بود ،باباشون تمام سعیش رو برای رفاه ما می کرد ،این آخری ها شش یاریش نکرد ،شد مرد خونه نشین و چقدرم عذاب می کشید.
ملکا بغضش رو قورت می داد ،دختر بود و فقط یه دختر می فهمید پدر یه روز نباشه چی به سر دل آدم میاد .
-محمد حسین از همون موقع خرجی بده خونه شد،به خاطر همینم نتونست بیشتر از فوق دیپلم بخونه چون از بچگی عاشق پلیس و پلیس بازی بود ،دوست باباش کاراش رو جور کرد نه اینکه پارتی بازی کرده باشه فقط کمکش کرد ...بقیه اش دیگه به خودتون بستگی داره که بخواین دسته گلتون رو بدین به پسر ما یا نه
حالا دیگر تنها سخنران مجلس هم ساکت شد و از لای پولکی های رو میز یه پولکی برداشت و آروم آروم چایی رو مزه مزه کرد بعد هم گره روسریش رو باز میکنه که یاد حضور پاشا میفته .
-پسرتون خونه اس؟
-بله ...ولی خوابه ،قرص خورده خوابیده اگرم بیدار شه نمیاد بیرون
-بله اون که بهش ایمان دارم که چشم پسرتون پاکه
-شما لطف دارین برای اینکه خیالتون راحت شه میگم پناه بره و یه نگاه بندازه
-نه راحت باش
-نه پناه جان پاشو
بلند میشم پله ها رو بالا می رم ،در رو باز میکنم نگاهی به اتاق پاشا میندازم ،پاشا هیچ وقت مثل آدم ها نمی خوابید بچه که بود فقط غلت می خورد ،حالا هم که معلوم نیست اصلا چطوری اینجوری خوابیده،وقتی می خوابید بیشتر از قبل عاشقش میشدم ،چشم های قشنگش ،بسته قشنگ ترم میشد ،ریش هایش که حسابی ریخته بود هم معصوم تر شد بود ،موهای خرمایش ریخته بود بهم .
🌺🍂ادامه دارد.....
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
دعـای هفتمـ صحیفـهـ سجادیهـ
به توصیهـ #رهبر عزیزمون،جهت رفع بیماری #کرونا ... ان شالله🍃
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
عید قربان شده و در عوض قربانۍ
ما به قربان تو رفتیم اباعبدالله
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#صبحم_بنام_شما
#کانال_زخمیان_عاشق
"و فَدَیناهُ بِذِبح عَظیم"
و ما قُربانی بزرگی را،
فدای او ساختیم ...
صافات؛ نشانه ۱۰۷
#ح_س_ی_ن 🌱'
اما خداى ابراهيم ..!
او نمىخواهد اسماعيلها كشته شوند،
او مىخواهد ابراهيمها آزاد شوند و رشد كنند.
-علیصفاییحائری؛مسئولیتوسازندگی،ص۴۳🌿
نكاتي پيرامون روز عرفه:
حاج فاطمي نيا:
▫️روز عرفه ، از اعیاد بزرگ اسلام است
▫️در اين روز ، خداوند عنايت خاصي به بندگان دارد
▫️بزرگاني را ديدم كه به اين روز چشم دوخته بودند
▫️اعمال این روز را به قدر نشاط انجام دهید
▫️عمده این است که برای انسان معرفت حاصل شود
▫️در مضامین دعای عظیم عرفه تامل بفرمایید
▫️گاهی تامل در یک جمله،مسیر زندگی را تغییر میدهد
▫️روز عرفه ، روز شهادت حضرت مسلم بن عقیل است
▫️توسل به حضرت مسلم در اين روز ، مهم است
#سلام_بر_شهدای_عرفه
#حاج_احمد_کاظمی سردار بزرگ و فاتح خرمشهر بود که در روز عرفه همراه با یارانش در سال ۸۴ آسمانی شد.
در عملیات فتح المبین ترکش بزرگی به سر حاج احمد خورد و در بیمارستان بستری شد.
بعید بود بتواند نیرو ها را فرماندهی کند.
چند ساعت بعد خودش را به نیروهای لشکر نجف رساند و همراه با آنها کار را تمام کرد.
بعدها به نیروهایش گفت: من در بیمارستان بودم و حالم اصلا مساعد نبود.
#وجود_مقدس_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها تشریف فرما شدند و گفتند: #فرمانده_بلند_شو، ما تو را شفا دادیم. #پاشو_و_نیروها_را_فرماندهی_کن.
از آن روز دیدگاه حاجی به دفاع مقدس و شهدا کاملا تغییر کرد...
📕برگرفته از کتاب مهر مادر. اثر گروه شهید هادی
♥️ نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
✅ #خاطرات_شهدا 🌷
🌺🕊 شهید مرتضی مسیب زاده
شهید خیلی دوست داشت با دوستان قدیمی و هیأتی اش رفت و آمد داشته باشیم
به همین خاطر معمولا مهمانی دوره ای داشتیم و زمانی که نوبت منزل ما می شد، ایشون تاکید داشت که همه چیز ساده و به دور از تشریفات باشدتا همه احساس راحتی و صمیمیت بکنند
هیچ وقت اجازه نمی داد که دو نوع غذا تدارک ببینم
صمیمیت آقا مرتضی و دوستانش به حدی بود که یادم می آید در ماه مبارک رمضان یکی از دوستان صمیمی اش قصد داشت ضیافت افطاری داشته باشد و چون ما در سفر مشهد بودیم، منتظر شدند تا برگردیم و بعد این مهمانی برگزار شد
دوستان شهید به ایشان ارادت ویژه ای داشتند و همدیگر را برادر خطاب می کردند و این دوستی حتی بعد از شهادت ایشان دستخوش تغییر نشد
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
⚜️عبودیت به تسلیم و یقین است⚜️
♥️خلیلا عید قربانــت مبارک♥️
🌺قبول امر و فرمانت مبارک🌺
#عید_سعید_قربان_مبارک
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
ذبح کن شیطان جهلت را...
بُریدهام از فاصلهها
ببین! . . .
اینبار به مسلخ آوردهام
تمام خودم را !
مُهر بزن پاےِ بندگیِ نصف و نیمهام ...
قصد کردهام از زندان من رها شوم!
🎊🌺 #عید_قربان مبارک 🌺🎊
🌸 اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
بین سعادتـ و شقاوتـ یک قدم بیشتر
فاصلھ نیستـ و آن قدمۍ ستـ کھ بر
هواۍ نفس گذاشتھ شود !
❲شهیدمصطفےچمران❳
°
چگونه این چنین که بلند بر زَبَرِ ما سوا ایستاده ای
در کنار تنور پیرزنی جای می گیری،
و زیر مهمیز کودکانه بچگکان یتیم،
و در بازارِ تنگِ کوفه...؟
پیش از تو هیچ اقیانوس را نمی شناختم
که عمود بر زمین بایستد...
پیش از تو، هیچ خدایی را ندیده بودم
که پای افزاری وصله دار به پا کند،
و مَشکی کهنه بر دوش کشد
و بردگان را برادر باشد.
آه ای خدای نیمه شب های کوفه ی تنگ.
ای روشن ِ خدا
در شبهای پیوسته ی تاریخ
ای روح لیلة القدر
حتّی اذا مَطلعِ الفجر
اگر تو نه از خدایی
چرا نسل خدایی حجاز «فیصله» یافته است...؟
نه، بذرِ تو، از تبار مغیلان نیست...
-سیدعلیموسویگرمارودی -🌱 °•.
در اين مسير، روح من، اسماعيل من است
و برای ابراهيم شدن، تيغی تيزتر از
«فراموشی خود» ندارم ...
به راستی، تنها كسانی فراموش نمی شوند؛
كه خود را از ياد ببرند . . !