فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام اربابم✋(: ••••
#استوری
🌴💎🌴
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
🌴💎🥀💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فَكَمْ يَا إِلٰهِى مِنْ كُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَها ، وَهُمُومٍ قَدْ كَشَفْتَها ، ... وَحَلْقَةِ بَلاءٍ قَدْ فَكَكْتَها...
ای خدای من چه بسیار سختیها که گره گشودی و اندوهها که برطرف کردی، ... و زنجیر بلا که باز کردی..!
- گره هر اندازه سخت
- اندوه هر چه طولانی
- بــلا هر قــــدر عظیم
🌴💎🌴 « خــــدا همان خداست »
همان قـدر؛ " مُفَرِّجَ الْهُمُوم است و کَاشِفَ الْکُرُوب و دافِعَ الْبَلِیّات "
✦ و ظهـــور؛
طراحی بینظیر خــداست برای گشایش تمامِ گرههای عالـــم . . .
🌴💎🕯💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشق که باشی....💔
با حال خوب تماشا کنید🕊🌹
#یا_اباالفضل_العباس
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
فراموش نمیکنیم که چه دسته گل هایی پرپر شدند
به بهانه ززآ جوانان ما را به قتل صبر ، شهید کردید
و حالا با بی حجابی در کوچه و خیابان جولان می دهید؟
حاشا که بگذاریم این کشور به دست بی ناموس ها بیفتد!!
حاشا که پشت امام و مقتدایمان را خالی کنیم!!!
حاشا که از انقلابمان بگذریم...
✍🏻سین.ر
#حجاب
#شهید_امنیت
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
Khaheshe-Zeinab.mp3
9.05M
نواهنگ فوق العاده محشر
و بسیار سوزناک خواهش زینب
با صدای مرآت محمدی
🎼پاییزی توی بهارمون نبود
ما جدایی توی کارمون نبود
شرط ازدواج من بودی حسین
به خدا که این قرار ما نبود
#پای_کار_حسین_ایستاده_ایم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#تو_هر_شرایطی_لبیک_یا_حسین
#آجرک_الله_یا_بقیه_الله
#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌴🏴🕯🏴🌴
@Yas8488
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنرمند ایرانی جوری نقاشی کشیده که از سمت راست شهید ابو مهدی المهندس دیده می شود و همان نقاشی از سمت چپ شهید حاج قاسم دیده می شود
به یاد همه شهدا صلوات🌸🌸🌸
#محرم_اربعین
#جهاد_تبیین
#التماس_دعا
#اللهمعجللولیکالفرج
🌴🕯💎🕯🌴
برای سلامتی و ظهور امام عصر(عج)صلوات
نگرانِ فردایت نباش ؛
خدای دیروز و امروز ، خدای فردا
هم هست ما اولین بار است بندگی
میکنیم ولۍ او بیزمانی است
که خدایی میکند :)!✨
🦋🌤🌿
♥️شهید سیف الله شیعه زاده از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید که او خانواده ای ندارد.
کم سخن می گفت و با سن کم سخت ترین کار جبهه یعنی *بیسیم چی* بودن را قبول کرده بود.
😔سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از شهادت رساندن وی ، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ...❤️🔥
یادمان باشد پای سفره چه کسانی نشسته ایم و این نظام اسلامی امانت شهدای مظلوم است!👌
شهید#سیف_الله_شیعه_زاده
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا😔♥️
شهید #سیفالله_شیعهزاده🌷🕊
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#میان_فرهنگی
آداب و رسوم خوردن #قهوه در بین عربهای عزیز کشورمون ☕️
واقعاً چقدر
اصالت
زیبایی
احترام
فهم
بزرگ منشی
و انسانیت
از همین رسم و رسوم به ظاهر ساده میباره 🙂😍
🌴💎🥀💎🌴
تاریخ امانتدارِ فریادِ
"هَل مِنْ ناصر" حسین است
و فطرت گنجینه دار آن، و از آن پس
کدام دلی است که با یاد او نتپد؟!
مُردگان را رها کن ؛
سخن از زندگان عشق میگویم...
#شهید_مرتضی_آوینی
🌴💎🕯💎🌴
🕊🌹شهید محمدحسین معز غلامی در ششم تیرماه ۱۳۳۷ در خانوادهای مذهبی در شهر همدان به دنیا آمد.
🖌در سال ۱۳۶۲ با اینکه حکومت عربستان از حضور تصویر رهبر انقلاب در آن کشور نیز بیم و هراس داشت به زیارت خانه خدا مشرف شد و در راهپیمایی برائت از مشرکین در حالیکه تصویر بزرگی از امام خمینی (ره) را با خود حمل میکرد و شعار میداد از طرف پلیس سعودی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و جراحات عمیقی به وی وارد شد.
او هنگام سفر وصیتنامه خود را نوشت و در آن قید کرد که برای شهادت میرود نه برای زیارت.
محمد حسین عضو شورای فرماندهی جهاد سازندگی همدان بود و به خاطر موقعیتی که در جهاد داشت از رفتن او به جبهه ممانعت میشد.
وقتی اصرارهای او برای حضور در جبهه نتیجه نمیداد گریههای بلندش بیانگر شدت علاقه اش به جهاد در راه خدا بود که با تلاش فراوان موفق شد موافقت مسئولان را برای حضور در جبهه جلب کند از این رو به جبهه پیرانشهر رفت و در ستاد پشتیبانی جنگ مشغول خدمت شد. مدتی بعد برای شرکت در چهلمین روز شهادت یکی از همکارانش به همدان بازگشت و در راه بازگشت به همدان در ۱۷ مردادماه ۱۳۶۳ درجاده سردشت به بانه در کمین نیروهای اشرار و ضد انقلاب که با همکاری ستون پنجم صورت گرفته بود به شهادت رسید و در گلزار شهدای همدان آرام گرفت.
شهید#محمدحسین_معزغلامی🕊🌹
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
رمان زیبای
#سو_من_سو
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#سو_من_سه
#قسمت_چهاردهم
یک پاتوق مان کلبۀ جنگلی بود. کلبه که نبود، قهوه خانۀ بزرگ و امروزی توی جنگل نه، توی همین تهران خودمان بود. جای دنجی بود و حال های خوب و خراب را یکجا دو سه ساعتی نگه می داشت و بعد که می زدیم بیرون همان بود که بود.
صدها دقیقه هم غنیمت بود برای اینکه زور بزنیم تا فراموش کنیم. هر چند افکار مثل مگس رهایمان نمی کرد و در سرمان دور می زند. دیروز علیرضا را تعقیب کردم. رفت توی یک خانۀ در بسته. خیلی عقب ایستادم تا دیده نشوم. بعد از علیرضا چند تا پسر و دختر دیگر هم وارد آن خانۀ در بسته شدند. دخترها وحشی آرایش کرده بودند و پسرها ابرو برداشته و خالکوبی...
آرشام با پا می کوبد به زانویم. بیرونم می کشد از فکر خوره وار دیروز.
نگاهش که می کنم برایم ابرو بالا می اندازد. دستانش را پشت سرش قالب می کند و من کلافه چشم می چرخانم بین تخت ها!
برای خالصی ذهن پوسیده ام از هجوم افکار، مرور افراد می کنم؛ همه شلوار لی و ساپورت؛ پاره و آبی و یخی و مشکی و جذب. همه لباس های مارک. همه لم داده و دو تا لب به نی و چای و قهوه و کاپوچینو.
موبایل ها فعال برای سلفی های بی پایان و تکراری. لبخندها با نی و دود قاطی... گاهی هم پنهانی با یار مست آن پشت و پست. اینها صحنۀ یکسان شیره کشخانه ها است. از من بپرسید که دو ساعت
نه، دو سال نه، با دو گروه رفیق دو سه سالۀ عمرم، لحظه لحظه این جاها دارند دود می شوند. ذغال ها که خاکستر می شد، جواد می گفت:
- صداش کن این یارو بیاد عوض کنه. دو قِسم عمرمون خاکستر شد و هیچ."
اینها را بعد از فرید می گفت. اما قبل از رفتن فرید می گفت:
- دو لُپ عمرم چاق شد بگو بیاد حال
مون خاکستر نمونه.
من هر دو حسش را خوب می فهمیدم. خرابی و خرابتری را.
دو سوم چپقخانه ها، مشترک بین دختر و پسر است و نی رژی جابه جا می شود. دخترها توالت می کردند که زیبا باشند پسرها یک کاری می کردند که زندگی مونث و مذکر، عمیق و دقیق بوی توالت می گرفت. چشمم به در است تا علیرضا بیاید. با چند من اخم و گوشت تلخ در را باز می کند. نفس عمیق می کشم و لبم را می جوم. ذهنم از سیل مشکالت علیرضا هنگ است. جمع جوانی ما چقدر درهم است!!! از نفس عمیقم به سرفه می افتم...
سگ بگیرند به همۀ این بند و بساط ها. گاهی آنقدر دود فضا را پر می کند که وقتی بیرون می آییم باید دو لیتر ادکلن اصل فرانسه بزنیم.
فرانسوی ها هم حتما گند بو بوده اند که مخترع بو شدند. بوی مصنوعی خوب. آرشام کلکسیون این بوها را داشت و همیشه برای جواد را او می زد. خراب جواد بود. رو نمی کرد. جواد کم محلی اش نمی کرد، اما آرشام خرابش بود. بعد از فرید ساکت تر بود و گاهی خیره می شد به تخت های بغل و آدم هایش! مثل خودمان بودند؛ یک سری نابالغ و بالغ بخت برگشتۀ خندان!
دیدن نداشت که! بخت سیاه اگر نداشتند اینجا نبودند.من اگر بخواهم به اصالتم برگردم، تمام این چپقخانه ها را آتش می زنم. تخت هایش را می کنم ذغال و می گذارم دو قرن بگذرد تا نفت شود.
وجود ما فسیل شده است و به هیچ درد دیگری هم نمی خورد.
قالیچه ها و پشتی هایش را هم اگر در آب دریا بیندازی، باز هم بوی تن عرق کرده و تعفن می دهد. قاب هایش را هم توی سر صاحبانش می شکنم که با آن لحن داش مشدی و خوش آمدگویی و تحویل گرفتن ورودی، یک طویله درست کردند از... مثل ما. با دود، پول جمع کردند، نه حال ها خوب شد و نه دنیا عوض شد. اما پول ها رفت زیر پارویشان. آرشام که زل می زند به حلقه های دود و لبهای کم کم سیاه شده و صورت های آدم های روبرو، حس بدی پیدا می کنم. انگار می دید که هربار نی کنار می رود و دود بالا، یک نعش روی دوش نعشکش های سیاه پوش بیرون می رود.
یکبار که علیرضا علف زده بود و قاط قاط بود، شروع کرد به وراجی کردن و چیزهایی گفت که حال همه مان را خراب کرد؛
- ببین. ببین از پایۀ تختا و میزا کرما دارن در میان. جون من وحید ببین.
اووه چه می لولند، کرما سیان. چه تابی می خورن، دارن بالا میان. دارن قالیچه ها را می جون و اوه چاقتر شدن. آب دهنشون چه کشی میاد. آب سیاه ها رو می بینی از بدنشون داره می ریزه. ببین ببین رد زرد میندازه پشت سرشون. رسید روی پای آدما، یک بوی گند خوبی می ده. اوووم.(عق زده بود) آب زرد دهنشون چه کش میاد. یه کرمم رو سیگار یاروئه. رو نی قلیونا رو نگا.
از عکسای تابلوهام داره کرم در میاد. می خندن. کرما می خندن. بی همه چیزا قهقهه شون مستت می کنه. مثل موسیقی اجرای زنده است. ببین.
#نرجس_شكوريان_فرد
#سو_من_سه
.
.
.
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 --٭٭٭٭٭
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh