eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_16939975800004686885648.mp3
4.01M
نماهنگ مسیر خدایی ... مسعود پیرایش . اربعین حسینی 🎶استودیویی
.pending-1722362164-enc_16938258930467109593863.mp3
4.74M
نماهنگ دلنشین ... عبدالرضا هلالی . اربعین حسینی 🎶استودیویی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
amin_ghadim_yeki_inja 128.mp3
10.97M
_ یکی اینجا دلش تنگِ ....🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹🍃🌹 ، بارانےست که بر همه یکسان مےبارد چطور بعضی ها مےکنند و بعضی چون خار... و نم نم اثری در آنها ندارد؟؟ خدایا! را تو حرَس کن درد جدا کردنشان را تحمل مےکنم التماس دعا 🙏🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فتح الفتوح این کشور چیست؟ 🔻صحبت‌های زیبای مقام معظم رهبری درمورد دفاع مقدس ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
. به یاد شهید نوری🕊🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
1_6011934681.mp3
9.94M
♡•• هواے‌حَـرمـ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
جزئیات تعهدات بیمه زائران اربعین حسینی 🔹زائران صرفاً با ثبت‌نام در سامانه سماح و پرداخت حق بیمه از پوشش خدمات تعیین شده برخوردار خواهند شد. 🔹خدمات بیمه‌ای در قالب سه بسته متنوع ارائه می‌شود که هر یک از زائران می‌توانند بنا به تمایل خود بسته مورد نظر را انتخاب و هزینه مربوط به آن را در سامانه سماح پرداخت کنند. 🔹پوشش بیمه‌ای هر یک از بیمه‌شدگان در مسیر‌های هوایی از ۱۲ ساعت قبل از ساعت پرواز مندرج در بلیط آغاز و در طول مدت اقامت در کشور عراق ادامه خواهد داشت و تا ساعت ۲۴ روز بعد از ورود به کشور خاتمه می‌یابد.
📣 انجام پروازهای اربعین توسط ۱۶ شرکت/ ۴ هزار پرواز فقط از تهران مدیرعامل شهر فرودگاهی امام خمینی(ره) : 🔺️آمادگی و امکانات برقراری ۴ هزار پرواز از فرودگاه امام در بازه زمانی اربعین وجود دارد؛ البته علاوه بر خدمات رسانی به زائرین حسینی، ۲۶ موکب فرهنگی به مناسبت عزای حسینی نیز در فرودگاه امام برپا خواهد شد. 🔺️عملیات پروازهای اربعین از ۲۲ مردادماه آغاز و تا پس‌از ایام صفر ادامه خواهد داشت؛ همچنین پارکینگ فرودگاه سلام امام ظرفیت پارک ۱۱ هزار خودروی زائران را به صورت رایگان دارد. 🔺️حدود ۱۴ شرکت هوایی داخلی و ۲ شرکت هوایی خارجی عملیات پروازهای اربعین را انجام خواهند داد.
♦️کدام رده سنی مشمول دریافت ارز اربعین هستند؟ / این افراد باید اصل شناسنامه ارائه دهند 🔹بانک مرکزی از هفتم مرداد ماه سال جاری و در راستای تسهیل شرایط زائران اربعین ۱۴۰۳، با هدف تامین ارز برای زائران اقدام به فروش ارز عتبات عالیات تا سقف ۲۰۰ هزار دینار عراق می‌کند. 🔹مشمولان دریافت این ارز افراد بالا پنج سال (متولدین پیش از ۱۳۹۸/۰۶/۰۱) هستند که با نرخ ارز تالار معاملات مرکز مبادله ارز و طلای ایران می‌توانند ارز اربعین را خریداری کنند. در سال‌های گذشته، ارز اربعین تنها به افراد بالای هجده سال که در سامانه سماح ثبت نام کرده‌اند تعلق می‌گرفت که این سن به ۵ سال تغییر کرده است. 🔹در خصوص زائرین بین ۵ تا ۱۵ سال باید اصل شناسنامه به جای کارت ملی ارائه شود.
ما در امنیت و آرامشِ کشور شیعه ، داریم عزاداری اباعبدالله رو میکنیم !  
و این امنیت و آرامش رو، مدیون جمهوری اسلامی هستیم .. | مناسبِ‌استوری🌱
‍ ♦️ در عزاداريها حال خوشي داشت. خيليها با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال خاصي پيدا ميكردند. 💔 ابراهيم هر جايي که بــود آنجا را كربلا ميكرد! گريه ها و ناله هاي ابراهيم شــور عجيبي ايجاد ميكرد. نمونه آن در اربعين سال 1361 در هيئت عاشقان حسين(علیه‌السلام) بود. 🔻بچه هاي هيئتي هرگــز آن روز را فراموش نميكنند. ابراهيم ذكر حضرت زينب(سلام‌الله‌علیها) را ميگفت. 💥 او شور عجيبي به مجلس داده بود. بعد هم از حال رفت و غش كرد! آن روز حالتي در بچه ها پيدا شد كه ديگر نديديم. مطمئن هستم به خاطر سوز دروني و نَفس گرم ابراهيم، مجلس اينگونه متحول شده بود. 🌹شهید ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
🌷به مناسبت سالروز شهادت شهید شهین بایزیدی ▪️در سال 1352 در خانواده‌ای متدین در روستای توریور شهرستان سنندج به دنیا آمد. زندگی در روستا از او دختری سخت‌کوش و صبور ساخته بود. طاقت و صبرش زبانزد اهالی روستا بود. ◽️به‌خاطر نبودن آب لوله‌کشی در روستا، مجبور بود صبح‌ها برای آوردن آب، فرسنگ‌ها راه را طی کند و کوزه‌های آب را با جثه کوچکش بر دوش بگذارد و به منزل برگردد. شهید بایزیدی علاقه بسیار زیادی به قرآن کریم داشت و سوره‌های فراوانی از قرآن را حفظ کرده بود. ◾️سرانجام در ماه محرم در 2مرداد1366 در سن 14سالگی توسط گروهک تروریستی کومله در زادگاهش به‌شهادت رسید. ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز ترور شهید بهشتی نژاد و برادرزاده خردسالش در اصفهان حجت الاسلام سید حسن بهشتی‏ نژاد که به تبلیغ و تدریس در نهادهای انقلابی همچون جهاد سازندگی و سپاه مشغول و نماینده مجلس اصفهان بود به همراه برادرزاده سه ساله اش بدست گروهک منافقین در سوم مرداد 1360 به شهادت رسید. یادش گرامی وراهش همیشه جاودان 🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
🌷شهید دهقان، تکه کلامی داشت که می‌گفت: یه چادری از حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خانم ها ارث رسیده و داشتن این و حفظ کردن اون لیاقت میخواد..✨ و حجاب دری‌ست به سوی بهشت همان حجابی که تقوا را افزون میکند شهید🕊🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
📚 📝 نویسنده ♥️ دوباره سکوت شد. بعد از چند دقیقه، صدای حسین را شنیدم: خوب، ببخشید از اینکه وقتتون رو گرفتم. من دیگه مرخص می شم. و رفت. پنج دقیقه بعد از رفتن حسین، کوه آتشفشان منفجر شد. صدای مادرم تمام در و دیوار و بنیان خانه را لرزاند: - وای، وای امیر، دارم سکته می کنم. پسره فقط کور و کر نبود! تمام درد و مرض هاى دنيا رو با هم داره، آخه كدوم سرش رو بگيرم، از هر طرف مى گيرى یک ور ديگه اش در مى ره، مجروح، شيميايى! بگو مى خواد دختره رو بدبخت كنه و بره پى كار خودش!... دلم مى سوزه كه اين احمق ساده دل ما هم دلش سوخته مى خواد ايثار و فداكارى كنه! ديگه نمى دونه دوره اين حرفها گذشته، ديگه كسى دوزار هم براى اين كارا ارزش قايل نيست... آخه بدبخت! بيچاره تو كه از درد و مرض نداشته كوروش مى ترسى چه جورى حاضر مى شى با یک آدمى كه هر لحظه ممكنه بميره، زندگى كنى؟... اصلا نمى فهمه مى خواد چه كار كنه ها! همش از روى بچگى و نادونى اين دختره است، فكر كرده اين هم یک جور بازيه، اما نه هالو! اين بازى نيست، وقتى با يكى دو تا بچه، بيوه شدى، مجبور شدى برگردى كنج خونۀ پدرى ات، بهت مى گم دنيا دست كيه! تمام تنم گر گرفته و از شدت خشم مى لرزيدم. چرا مادرم فكر مى كرد من احمق و هالو هستم؟ چرا اين حرفها را مى زد؟ جورى از حسين حرف مى زد انگار در مورد یک جسد مجهول الهويه صحبت مى كند. بعد با صدای پدرم به خود آمدم: - مهناز جون، انقدر حرص نخور. خدای نکرده سکته می کنی ها! حالا که اتفاقی نیفتاده! این هم یک خواستگار مثل بقیه خواستگارها، ردش می کنیم بره پی زندگی اش، مهتاب هم حتما این چیزا رو در موردش نمی دونسته، تازه هنوز حرفی نزده که، نه گفته «نه» نه گفته «بله»، شاید اصلا خودش هم مخالف باشه... چند لحظه بعد، فقط صدای گریه مادرم سکوت خانه را می شکست. اما من، سنگ شده بودم. اصلا دلم نمی خواست از اتاقم بیرون بیایم و به مادرم دلداری بدهم و بگویم حق با اوست و من از ازدواج با حسین منصرف شدم. چند روز بعدی، همه ساکت بودند. سهیل و گلرخ هم انگار از جریان مطلع شده بودند و مشکوکانه به حرکات من دقت می کردند. ظاهرا زندگی عادی در جریان بود و انگار نه انگار که اصلا حسین به این خانه آمده و رفته است. نزدیک به امتحانهای آخر ترم بود که لیلا با خوشحالی به دانشگاه آمد. بعد از چند وقت که همیشه سگرمه هایش درهم بود، با تعجب پرسیدم: - چیه، امروز خیلی خوشحالی؟ شادی با خنده گفت: حتما مهرداد زن گرفته، خیال لیلا راحت شده... لیلا با حرص جواب داد: نه خیر، ولی می خواد زن بگیره! با تعجب پرسیدم: حالا کی هست؟ لیلا خندۀ فاتحانه ای کرد و گفت: بنده! شادی پوزخند زد: چی شده؟ مادرت فراموشی گرفته؟ لیلا ابرویی بالا انداخت: نه خیر، ولی دید مخالفت فایده ای نداره، بنابراین موافقت کرد. قراره آخر شهریور عقد و عروسی بگیریم. با هیجان پرسیدم: چی شد که بالاخره راضی شد؟ لیلا با آب و تاب گفت: دیشب مهرداد دوباره آمده بود. انقدر گفت و گفت تا مادرم تسلیم شد. متعجب پرسیدم: چی گفت که راضی شد؟ لیلا پیروزمندانه خندید: هیچی، قرار شد مهرداد حق انتخاب محل سکونت رو به من بده، سند خونه اش رو هم به اسم من بزنه تا مادرم هم موافقت کنه... شادی فوری گفت: به به، پس اینطور که معلومه با * (نشیمنگاه) افتادی تو فسنجون! لیلا عصبی برآشفت: بی تربیت! شادی قهقهه زد: خوب ببخشید با **! (نشیمنگاه) در دل برایش آرزوی سعادت و خوشبختی کردم. پنهانی از خدا خواستم که کار مرا هم درست کند. ادامه دارد.... ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh