#خاطرات_شـهدا
🌷وقتی که #اراده کرد به جبهه برود، به او گفتم: فعلاً دانشجو هستی درس بخوان📚 بعد از تحصیلات برو. گفت: من با یک دست سلاح ⚔و با دست دیگرم #قلم را برمیدارم. گفتم: بعد از جنگ مملکت به نیرو برای نوسازی و بازسازی نیاز داره.گفت: ❗️فعلاً امروز زمان #جنگ است و وظیفهی مهمتری داریم.
🌷یکی از دوستان دانشگاهیاش تعریف میکرد، یک روز به او گفتم: سید، چقدر #موهایت خوشگل و خوش حالت هستند😍، روز بعد دیدم که موهای سر را تیغ زده که مبادا با این تعریف من، دچار #غرور بشه.
ما این خانه🏡 را به اسم او کرده بودیم و برای #رفاه او چیزی کم نگذاشتیم.👌
🌷 امروز وقتی #دانشجوها به این جا میآیند و متوجه میشوند که سید عباس در کمال رفاه و آسایش،😇 زندگی را رها کرده و به #جبهه رفته، برایشان جالب است...سید میگفت بروید به خانوادهٔ #شهدا سر بزنید؛ به جبهه ها کمک کنید. به فکر حفظ جان فرزند خود نباشید⚠️، در #هویزه جوانان این مرزو بوم را زنده به گور میکنند.😔
✍راوی؛مـادر شـهید
#شهید_سیدعباس_امیرجهانشاهی🌷
📎سالروز شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh