eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
349 دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
9.9هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
#امام‌صادق‌علیه‌السلام: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ عَارِفاً بِحَقِّهِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللهَ فِي عَرْشِه زیارت امام حسین (؏) در ڪربلا مانند زیارت خداوند در عرش است [کامل‌زیارات ص۱۴۹] #اللهم_ارزقنا_ڪربلا #رزمندگان_شهرستان_‌اراک نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
ای شهـــید؛ پنجشنبه است نگاهت را ، خیرات دلم کن که شیرین ترین حلواست . . . #پنجشنبه‌های_دلتنگی #شهدا_را_یاد_ڪنید #با_ذڪر_صلوات ❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و برای تمامی اعضای کانال زخمیان عشق هم نماز خودندموزیارت عاشورا إن شاء الله که حاجت روا بشن نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
دعا گوی همه اعضای محترم کانال زخمیان عشق در بین الحرمین بودیم و به نیابت از همه عزیزان نماز و زیارت عاشورا خواندم إن شاء الله حاج روا بشید از شما دوستان عزیز نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
از زائران کربلا دوستان شهدایی مون زیارت قبول باشه ان شاءالله ممنونم نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh .
4_723784306722145024.mp3
7.72M
شب جمعه حرم یــار براے دگــران خوشے لحظه ی دیدار براے دگــران منم و روضه ی گودال و دلےغم دیده چشم بستم به نسیمے ز دعاے دگـران شب جمعه است و دلم باز هوایت کرده😔 #شب_جمعه_ست_هوایت_نکنم_میمیرم نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#گزارش_تصویری از جاده های بیابانی #اربعین تا دریای #ظهور راهی نیست؛ فقط کافیست عطش را برای دلت مشق کرده باشی... #قرار_عاشقان_برای_فرج #ڪربلا_اربعین_دعای_فرج نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام سلام علیکم عرض ادب احترام شبتون مهدوی خوبین دوستان ولایی از همه دوستان بزرگوار که پیام میدن تصاویر می فرستند دعا کردن من حقیر یاد اعضای محترم کانال هستن واقعا ممنونم شرمنده کردید بیاد حقیر بودید هستید ان شاءالله زیارت همه شما دوستان شهدایی قبول باشه تشکر ویژه دارم از یکی از دوستان بزرگوار فرهنگی منت گذاشتن بر سر من هزینه سفر کربلا چند نفر دادند راهی سرزمین عشق شدند خدا خیرت بده دوست بزرگوار
#رمان #قبله_ی_من_ دو چشم تو مناجات است و بغض من اذان صبح و باران محبت را درون چشم تو دیدم #یاس_خادم_الشهدا_رمضانی_ نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
یاد آن شب می افتم. همین اشکها بود. همین لرزش خفیف که مراشکست! گذشته ام را... صدای خفه اش گویی که از ته چاه بیرون می اید: دارن به من میخندن... میگن دل خوش کردی به این دنیا...کجای کاری! خیلی جدی گرفتی... کمی تکان می خورم و چادرم را درمشت فشار میدهم. جدی گرفته ایم؟! چه چیزی را؟! گیج به یحیی نگاه می کنم. میلرزد! ماننده گنجشکی که سردش شده. یحیی هم سردش شده...از دنیا! یلدا ازپشت دست روی شانه ام میگذارد و اشاره می کند تا برویم. میخواهد یحیی خلوت کند یا خودمان؟ نوک بینی اش سرخ شده... فین فین می کند و سنگین نفس میکشد. ازکیفم یک دستمال بیرون می اورم و به دستش می دهم. تشکر می کند و میپرسد: چطوره؟ -چی؟ اینجا! -نمی دونم. و به قبرهایی که آهسته از کنارشان عبور می کنیم نگاه می کنم چیو نمیدونی؟ احساسی که داریو؟ -اره... شاید! ساده تر بپرسم. دوسش داری؟ -اره! زیاد... همین کافیه! -کجا میریم... یه عزیز دیگه. به تصویر ش*ه*ی*دی که از کنارش رد می شویم اشاره می کنم و میپرسم: مث این؟! اره... مثل این عاشق و همه ی عاشقای خوابیده زیر خاک. همه ی اونایی که به امروز ما فکر کردن و دیروز زن و بچشون رو با نبودشون سوزوندن. ا-شتباه کردن مگه؟ نه! فداکاری کردن. زنشون، عشقشون، هستیشون رو ول کردن و پریدن... یحیی میگه شهدا ازهمون اول زمینی نیستن! ازجنس اسمونن از جنس خدا -پس چرا میگی سوزوندن! چون بچشون تااومد بفهمه بغل بابا ینی چی... یکی اومد و در خونه رو زد و گفت بابایی رفت! بچه هم سوخت... محیا سوخت... بچه های ش*ه*ی*د توی این دوره هم اکرام میشن و هم مورد توهین قرارمیگیرن! نسلی که پدراشون روی مین سوختن و الان هم باز میسوزن! بهشون میگن سهمیه ای... این انصافه؟! یلدا دستمال را زیر چشمش میکشد و اشکش را پاک می کند. بغضم را به سختی قورت میدهم. اونوقت یه عده پامیشن میگن خب کی مجبورشون کرد که برن؟! میخواستن نرن! یکی نیست بگه اگر نمیرفتن تو الان نمیتونستی این حرفو بزنی. باید تا نونت رو از دشمن میگرفتی... اگر قد یه گندم آبرو داری از خون ایناس! همینایی که خیلیاشون مفقود شدن و برنگشتن... حتی جسمشون رو خداخریده. بغضم دیوانه وار قفسش را میشکند و اشکهایم سرازیر میشود...یکی از کسانی که روزی می گفت چرارفتند خود من بودم! دستم رامیگیرد و به دنبال خودش میکشد؛ قدمهایش تند میشوند، قطعه ی بیست و نه. یک دفعه سرجایم خشک میشوم. یک عکس... گویی بارها دیده بودمش! جوانی که چشمانش را بسته... و ارام خوابیده! همیشه حس می کردم عکس یک بازیگر است. یک هنرمند... هنر... هنر شهادت... پاهایم سست می شود... یعنی او واقعا ش*ه*ی*د بوده؟ ش*ه*ی*د امیرحاج امینی ... به سختی پاهایم را روی زمین میکشم و جلو می روم... دهانم باز نمی شود... اشک بی اراده می اید و قلبم عجیب خودش را به دیواره س*ی*ن*ه ام میکوبد! چادرم را بلند می کنم و جلوی قبرش زوی زانو می نشینم. ببین چطور خوابیده! چقدر ارام انگار نه انگار که سرش شکاف خورده. طوری پرزده که گویی ازاول دراین دنیا نبوده. دستم راروی اسمش میکشم و بلند گریه می کنم. حرفهای یلدا. تصویران لبخند... خوابی اسوده! مشتاق رفتن... خم می شوم و پیشانی ام راروی سنگ قبر میگذارم. عجیب دلم گرم می شود. خودم رارها می کنم... نمیتوان وصف کرد. چهره اش را... مادرت برایت بمیرد. تو چنین ارامی و دل خانواده ات... سخت در عذاب... یک لحظه جمالت کتاب فتح خ*و*ن جلوی چشمم میدود و حسین دیگر هیچ نداشت و حسین و علی اکبرش و او و امیر و صدها نفر دیگر مانند علی اکبر رفتند! یعنی خانواده ی شهدا هم دیگر هیچ ندارند؟! معلوم است! اگر همه چیزت را ببخشی. دیگر هیچ نداری. چطور میخواهیم جواب هیچ ها را بدهیم؟ ↩️ ... :مهیاسادات_هاشمی بدون ذکر و نام نویسنده پیگرد الهی دارد. نشر معارف شهدا در ایتا http://eitaa.com/joinchat/2538668050Cf6cc334d85
موهایم را به ارامی شانه میزنم و دراینه محو خاطراتی می شوم که روی پرده ی چشمانم درحال اجرا است. آه حسرت از عمق دلم بلند می شود. همان روزها بود که یحیی اعالم کرد که میخواهد برود. ان روز چهره ی عموجواد و اذر دیدنی بود و همینطور من که لقمه ی شام دردهانم ماسید! همه مات لبخند رضایتش بودیم. همان دم بود که به احساس درونم ایمان اوردم! شکم مبدل به یقین شد! او را دوست داشتم و دراین بحثی نبود. موهایم را با یک تل عقب میدهم...موهایی به رنگ فندقی تیره. دیگر خبری از ابشار طالیی نیست! خبری از ربودن دلت نیست. اخر تویی نیستی که بخواهد دلت هم باشد! یادم می اید یلدا از سر میز بلند شد و به اتاقش رفت و آذرهم دیگر لب به غذا نزد. چهارشنبه شب رسما مهمانی برای همه زهرشد. تواما چنان خبر اعزامت را دادی که گویی قراراست کت و شلوار دامادی تنت کنند! من تنها به لبخندت خیره شدم. مات ... مثل یک عروسک چوبی دیگر حرکت نکردم.. نمیدانم ان لحظه خودم راسرزنش کردم یانه... ولی...دیگر مطمئن بودم که مهرت عجیب به جانم نشسته! توهمانی بودی که دستم راگرفتی و پروبالم دادی...همانی که علاقه ام را به خوبی باور کرد و ناامیدی ام را شکست! چطور می شد تورادوست نداشت؟؟!. دستم رازیر چانه میزنم و دراینه دقیق میشوم... زیر چشمانم گود افتاده... هرروز برایم تمثیل یک سال است... اگر چنین باشد ...ازرفتن تو قرنهاست که میگذرد... بادستمال لبم راپاک و به چشمان یحیی زل میزنم.. امیددارم که شوخی اش گرفته یاحرفش بی مزه ترین جوک سال باشد. عموبه طرفش خم می شود و تشر میزند: اعزام شی؟! بااجازه کی؟! سرش راپایین میندازد و لبش را به دندان میگیرد. اذر درحالیکه لبش از بغض میلرزد میگوید: یحیی مامان... چندباردیگه میخوای مارو جون به لب کنی...عزیزم...قربون قدو بالت بشم... رفتی المان درستو تموم کردی که الان بری جنگ؟؟! هوفی می کند و با ملایمت جواب میدهد: مادرمن... این چه حرفیه! کلی دکتر و مهندس میرن و شب و روز خاک و دود میخورن...من بااونا چه فرقی دارم؟! عمو هیچی! فقط عقل تو کلت نیست! یذره ام حرمت نگه نمیداری! من باباتم راضی نیستم! پس بشین سرجات! یحیی ببین پدرم. اونجوری که فکر می کنی نیست! فقط... عمو توگوش کن! من هیچ جوری فکر نمی کنم! کلا نمیخوام راجع به این مسئله فک کنم! الان جهاد واجب نیست...کسیم اعلام دفاع نکرده و فریضه الزامی نشده! پس نطق نکن! و بعد بشقابش را کنار میزند و دستش را روی پیشانی اش میگذارد. یحیی دست دراز می کند و بشقاب عمو را دوباره جلو میکشد.. تروخدا یدیقه گوش کنید... حتما نباید هلمون بدن که! وقتی یه مسلمون ازهرجای دنیا طلب کمک میکنه...من باید برم! این گفته من نیست...امیرال. عمو ببین اقاعلی ع رو سرمن اصلا! پسر! چرا نمیفهمی؟! من رضایت نداشته باشم حتی نمیتونی حج بری...هروقت مردم پاشو برو.. اصال بری ش*ه*ی*د شی ان شاءالله! اذر محکم به صورتش میکوبد ای وای اقاجواد...نگو تروقران. براش کلی ارزو دارم... ↩️ ... :مهیاسادات_هاشمی بدون ذکر و نام نویسنده پیگرد الهی دارد. نشر معارف شهدا در ایتا http://eitaa.com/joinchat/2538668050Cf6cc334d85
شبهای پاییزی با نبود تو برایم طولانی تر شده یک طولانی بی معنا #شهید_رضا_دامرودی🌷 "سالروز شهادت" #شبتــون_آرام_بایاد_شھــدا🌹 نشر معارف شهدا در ایتا نشر معارف شهدا در ایتا http://eitaa.com/joinchat/2538668050Cf6cc334d85
شهید پلارک نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
شهید پلارک نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
در جوار حرمش ؛ هرکه دعاگوست ، بگو جای ما ، در وسط صحن فقط گریه کند . . . یا حسین جانم فدای تو آقا جانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🍁زخمیان عشق🍁
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh