در خسوف چهرۂ ماهت هزار اعجاز هست
تار گشته دیده ام خورشید کنعان می رسد
#یاس خادم الشهدا رمضانی
#ارسالی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌹 #ساعت_عاشقی 🌹
کنج حرمت نشانده ای دنیا را
ضامن شدی و نگاه کردی ما را
بستی هر شب به پنجره فولادت
در ساعت هشت٬ پایِ آهوها را
یا ضامن آهو أدرکنی🌷🍃
🍃 امام رضا(ع)🍃
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
یاامام_رضاجانم😍
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
#صبحتون_امام_رضایی
#تسلیت_امام_زمانم💔
مولاے غریب ما امروز در بین الحرمين بقیع
گهے در عزاے جدش رسول الله (ص) مے گرید
و گه بر غربت عمویش حسن (ع)
#شهادت_حضرت_محمد_مصطفی (ص)
و #امام_حسن_مجتبی (ع) و #امام_رضا (ع) تسلیـــت باد 🏴
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh zakhmiyan_eshgh.
مداحی آنلاین - شخصیت امام حسن مجتبی - حجت الاسلام رفیعی.mp3
4.05M
♨️شخصیت #امام_حسن_مجتبی (ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
#السلام_علیک_یا_کریم_اهل_بیت_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
May 11
🔴طلب حلالیت پدر زم از رهبرمعظم انقلاب، سپاه و همه کسانی که مورد تهمت آمدنیوز قرار گرفتهاند
♦️بیانیه محمدعلی زم درباره دستگیری پسرش:ما اعضای خانواده، رهاسازی او را از سیاهچالههای دروغ، خیانت، انحراف و فریب دريوزگان ضدّ انقلاب و دشمنان اسلام و ایران، ارج نهاده و آن را نشان مِهر و رحمت دیگری از سوی حضرت ربالعالمین،میدانیم.
♦️امیدواریم با این دستگیری چهره همه منافقان و نفوذیها که اسباب فریب فرزندمان را فراهم ساختند، آشکار شود.
♦️هیچ یک از اعضای خانواده در دستگیری وی مشارکت نداشتند.
♦️خاضعانه بر خود لازم میدانیم كه نسبت به الطاف و راهبریهای رهبرِ هميشهبزرگوار و فرزانهٔ خود و عزيزان زحمتكش سپاه متشکر باشیم و از حضرت ایشان و سپاه محترم و همه اشخاص گرامی حقیقی و حقوقی که در یکی دو سال اخیر، ناجوانمردانه مورد اتهام و آزار کانال بیحسابوکتاب، مفتضح و بیاخلاق «آمدنیوز» قرار گرفتهاند، به سهم خود، عذرخواهی نموده و از همه بزرگواران برای فرزندم، طلب بخشش و حلالیت كنيم.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
چقدر آخـر اين ماه
سخت و سنگين است
تمام آسمان و زمين
بي قـرار و غمگين است
بزرگتر ز غم مجتبي (ع)
و داغ رضـا (ع)
فراق فاطمه (س)
با خاتم النبيين (ص) است
التماس دعا
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh zakhmiyan_eshgh
🍃زیارت نامه امام حسن مجتبی علیه السلام
ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﺭَﺳُﻮﻝِ ﺭَﺏِّ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﺃَﻣِﻴﺮِ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔَ ﺍﻟﺰَّﻫْﺮَﺍﺀِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣَﺒِﻴﺐَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻِﻔْﻮَﺓَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﻣِﻴﻦَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣُﺠَّﺔَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻧُﻮﺭَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻِﺮَﺍﻁَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺑَﻴَﺎﻥَ ﺣُﻜْﻢِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻧَﺎﺻِﺮَ ﺩِﻳﻦِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺴَّﻴِّﺪُ ﺍﻟﺰَّﻛِﻲُّ ، ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﺒَﺮُّ ﺍﻟْﻮَﻓِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻘَﺎﺋِﻢُ ﺍﻟْﺄَﻣِﻴﻦُ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻌَﺎﻟِﻢُ ﺑِﺎﻟﺘَّﺄْﻭِﻳﻞِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻬَﺎﺩِﻱ ﺍﻟْﻤَﻬْﺪِﻱُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﻄَّﺎﻫِﺮُ ﺍﻟﺰَّﻛِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲُّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﺤَﻖُّ ﺍﻟْﺤَﻘِﻴﻖ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪُ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖُ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﺑَﺎ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦَ ﺑْﻦَ ﻋَﻠِﻲٍّ ﻭَ ﺭَﺣْﻤَﺔُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺑَﺮَﻛَﺎﺗُﻪُ.
زیارت نامه پیامبر مکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نَبِىَّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَُ بْنَ عَبْدِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خاتَِمَ النَّبِيّينَ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسالَةَ وَاَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ اتَيْتَ الزَّكوةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَعَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ فَصَلَواتُ اللّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ وَعَلى اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شریک له وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ رَسُولُ اللّه وَاَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللّهِ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّك وَنَصَحْتَ لاُِمَّتِكَ وَجاهَدْتَ فى سَبيلِ اللّهِ وَعَبَدْتَ اللّهَ حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَاَدَّيْتَ الَّذى عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ وَاَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنينَ وَغَلُظْتَ عَلَى الْكافِرينَ فَبَلَّغَ اللّهُ بِكَ اَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ الْمُكَرَّمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذىِ اِسْتَنْقَذَنا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَالضَّلالَةِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَصَلَواتِ مَلاَّئِكَتِكَ الْمُقَرَّبينَ وَاَنْبِياَّئِكَ الْمُرْسَلينَ وَعِبادِكَ الصّالِحينَ وَاَهْلِ السموات وَالاْرَضينَ وَمَنْ سَبَّحَ لَكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ مِنَ الاْوَّلينَ وَالاْ خِرين عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَاَمينِكَ وَنَجِيِّكَ وَحَبيبِكَ وَصَفِيِّكَ وَخآصَّتِكَ وَ صَفْوَتِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ اَعْطِهِ الدَّرَجَةَ الرَّفيعَةَ وَ اتِهِ الْوَسيلَةَ مِنَ الْجَّنَةِ وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الاْوَّلُونَ وَالاْ خِرُونَ اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جآؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحيماً وَاِنّى اَتَيْتُك مُسْتَغْفِرًا تآئِباً مِنْ ذُنُوبى وَاِنّى اَتَوَجَّهُ بِكَ اِلَى اللّهِ رَبّى وَرَبِّكَ لِيَغْفِرَ لى ذُنُوبى اَسْئَلُ اللّهَ الَّذِى اجْتَباكَ وَاخْتارَكَ وَهَداكَ وَهَدى بِكَ اَنْ يُصَلِّىَ عَلَيْك اِنَّ اللّهَ وَمَلاَّئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا صَلّوُا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْليما
#لاله_های_زینبی
در دهم اسفند ماه سال ۱۳۴۷ به عنوان تنها پسر خانواده پرجمعیت خود در روستایی از بستان دیده به جهان گشود. در سن نوجوانی عراق به بستان حمله کرد و او به همراه خانواده به اهواز و بعد به سوسنگرد برگشت و تا سال ۱۳۸۵ در شهر کوت سیدنعیم زندگی کرد.
این مجاهد خستگی ناپذیر در سومین اعزامش به سوریه در روز یکشنبه سوم آبان ماه ۱۳۹۴ در جاده رقه در استان حماه سوریه بطور ناجوانمردانه ای به دست تڪفیری ها به درجهی رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهرش پس از روزها غربت به وطن بازگشت و در ۱۷ آبان در اهواز تشییع شد
#شهید_مدافع_حرم
#پاسدار_جبار_عراقی
#ایام_شهادت
#قبله_ی_من
#قسمت105
کیکه؟
لبخندمیزند
-کیکو کادو کردی؟!
دیوونه ها یه فرقی باید بکنن بابقیه.
درجعبه راباکنجکاوی باز می کنم. کیک به شکل یک جفت کفش نوزاد است که شمع
شماره
صفر رویش گذاشته شده. با سس شکلات رویش نوشته شده: مامانی اومدنم مبارک.
باچشمهای
ازحدقه درامده سریع دست میندازم و چیزی که زیرلباس یحیی است رابیرون می اورم.
یک
پستونک را بابند ابی به گردنش اویزان کرده! خدایا او مجنون است! یعنی. یعنی
که...من... دهان نیمه بازم توان جیغ زدن پیدا نمی کند. دوست دارم درآ*غ*و*شش
بپرم. مادرم چشمان پرازاشکش را به سقف میدوزد
خدایا شکرت.
بعد جلو می اید و پیشانی ام را میب*و*س*د. من ولی شوکه به چشمان یحیی خیره
میشوم. همه چیز دور سرم میچرخد. حالت تهوع...درد...نی نی کوچولو!
وقتی بردمت درمانگاه. ازمایش گرفتن. جوابشو صبح بهم دادن!. داشتم پس
میفتادم! باورت میشه؟
زمزمه می کنم: بابایی؟
یکدفعه بلند میگوید: ای جووووون بابایـی.
جلو می اید و من را محکم در آ*غ*و*ش میچالند.
خجالت زده از حضور مادرم، بازویش رانیشگون میگیرم و ارام می گویم: دیوونه، زشته!
سرم رااز روی س*ی*ن*ه اس برمیدارد و پر مهر نگاهم می کند. انگشت سبابه اش
رادر
کیک فرو میبرد و سمت دهانم می اورد
مبارکت باشه محیام.
دهانم را باز می کنم، انگشتش رادردهانم میگذارد. چشمانم را می بندم و شیرینی
شکالت را به جان میخرم. طعم زندگی میدهد. طعم ماه ها منتظر ماندن، طعمی ازیک
شروع. طعم توت فرنگی لبخند یحیی یا توصیفی جدید از محیای یحیی! دیگر حالم
بدنیست.
دلم اشوب نیست؛ توهستی و من و ثمره ی عشقمان.
عطریاس درفضای اتاق پیچیده. مقابل اینه ی میز توالتم میایستم و پیرهن سرهمی
ای
برایش خریده ام را روی شکمم میچسبانم. دورنگ ابی و گلبهی راانتخاب کرده
ام.نمیدانم خدا قراراست رحمتش را نصیبم کند یا پسری که دراینده ای نه چندان دور
پناه دومم بعداز پدرش باشد! هرچه است. دلم برایش ضعف میرود. اندازه ی لباس به
قدر یک وجب و نیم است که تاسرحد جنون انسان را به ذوق میکشاند! کاش یحیی
بود و
میدید چه کرده ام.میدید که دل بی طاقتم تا سه ماهه شدن صبر نکرد! خم میشوم و
یک
جفت جورابی که بقدر دوبند انگشتم است را برمیدارم و دوباره روی شکمم میچسبانم..
نمیداستم دیوانه ها هم میتوانند مادر بشوند! روی زمین مینشینم و دامنم را اطرافم
باز می کنم" کاش زودتر برگردی یحیی! اولین لباس فسقلی ات را خریدم!"البته ببخش
بدون تو و نظرت این کار را کردم. باشوق به پیش بند، یک دست لباس خانگی و یک
جفت
کفش که جلویم چیده شده نگاه می کنم. دستم را روی شکمم میکشم و چشمانم را می
بندم. دکترمی گفت الان به قدر نصف نخود است! ارام میخندم، زیرلب زمزمه می کنم:
آخه زشت مامان دست و پاام نداره قربون اونا برم که!
به ساعت دیواری نگاه می کنم: ده روز و هفت ساعت و پنج دقیقه است که نیستی.
زودتر بیا.
کفش و لباسهارا ازروی زمین برمیدارم و مرتب در کشوی اول میز توالتم روی تی شرت
کرم یحیی میگذارم. درکشو می بندم و دوباره در اینه به خودم نگاه می کنم. رنگ به
صورت ندارم! اما حالم خوب است.. خوب تراز هر عصر دیگر. چرخی میزنم و لی لی
کنان
از اتاق بیرون می ایم و. زیرلب ارام میشمارم: یک...
دو...
سه...
ده
↩️ #ادامہ_دارد...
#نویسنده:مهیاسادات_هاشمی
#کپی بدون ذکر و نام نویسنده پیگرد الهی دارد.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh