eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
349 دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
9.8هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 💐 ۱۰مهر_ماه_۹۸ 💐 ۴۲۹ 💐 ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @zakhmiyan_eshgh ╚═ ⚘════⚘ ═╝
4_396596098996639821.mp3
720.7K
#کانال_زخمیان_عشق
🌻روز چهارشنبه به نام حضرت_موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است. زیارت آن بزرگواران: السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. سلام بر شما اى دوستان خدا، سلام بر شما اى حجتّ هاى خدا، سلام بر شما اى نور خدا در تاريكي هاى زمين، سلام بر شما، درودهاى خدا بر شما و بر خاندان پاكيزه و پاكتان، پدر و مادرم فدايتان، به راستى خدا را خالصانه پرستيديد و در راه خدا آنچنان كه شايسته بود جهاد نموديد تا مرگ شما را دربر گرفت، لعنت خدا بر دشمنانتان از تمام پريان و آدميان، من به سوى خدا و به سوى شما از دشمنانتان بيزارى می جويم، اى سرور من يا ابا ابراهيم موسى بن جعفر، اى سرور من يا ابا الحسن علی بن موسى، اى سرور من يا ابا جعفر محمّد بن على، اى سرور من يا ابا الحسن على بن محمّد، من دل بسته شما هستم، ايمان دارم به نهان و آشكار شما، در اين روز شما كه روز چهارشنبه است از شما درخواست پذيرايى دارم، و به بارگاه شما پناه می جويم، پس مرا پذيرا باشيد و پناهم دهيد، به حقّ خاندان پاكيزه و پاكتان.
#حسین_جان شعلهٔ عشقِ تو ؛ سوزنده تر از هر چه حرارت باشد گر بسوزد پرِ پروانه ز عشقت ، چه سعادت باشد . . . #صباحکم_حسینی #پاسدار_مدافع_حرم #شهید_محمدتقی_سالخورده نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
یه تیکه کلام داشت؛ وقتی کسی می خواست غیبت کنه با خنده می‌گفت:«کمتر بگو» طرف می‌فهمید که دیگه نباید ادامه بده ... #شهید_مدافع_حرم #شهید_مهدی_قاضی_خانی
یادتان باشد که ستون به ستون را مدیون قطره قطره خون شهیدانید . .. اربعینی ها ! وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهن هایشان می نوشتند : یا زیارت ، یا شهادت اربعینی ها ! میان ِ هروله های بین الحرمین ، یاد کنید از شهدایی که در آرزوی زیارت ِ شش گوشه ی ارباب پرپر شدند ... اربعینی ها ! یاد کنید از شهدای مفقودالاثر در مرزهای مهران ... چزابه ... حاج عمران ... شلمچه ..
★ساقی #جبهه سبو ❣بر لب هر مست نداد ★ #نوبت_ما که رسید ❣میکده را بست نداد😔 ★حال خوش بود، ❣کنار شهدا🌷 آه، دریغ ★بعد #یاران_شهید ❣حال‌خوشی دست نداد😭 #شهید #سید_جلال_حبیب_الله_پور #شهید #میثم_علیجانی #شهید #سید_سجاد_خلیلی #شهید #محمدتقی_سالخورده #شهید #حسین_مشتاقی #شهید #سید_رضا_طاهر #مدافعان_حرم_الله_خانم_زینب نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
📸 تصویری از سرلشکر قاسم سلیمانی، سید حسن نصرالله و شهید عماد مغنیه در اتاق عملیات جنوب ضاحیه 🔹برگرفته از مصاحبه اخیر فرمانده نیروی قدس با سایت رهبر انقلاب نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
شیر بچه‌های خمینی که دشمن بعثی را به زانو درآوردند. خیلی زودتر از آنکه فکرش را بکنی، بزرگ شدند، رزمنده شدند و دنیا را در درک عظمت خود ناتوان گذاشتند. نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
حرمت موی سفید پدرت را نگهداری ، درحریم الهی راهت میدهند ومیشوی جزء خوبان خدا ... همچون شهدا .. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
✒️ یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم، نیم خیز هم که شده، از جاش بلند می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد. می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت میدی؟ می گفت: « احترام به والدین، دستور خداست». 🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh.
🏴 نیست در مذهب این سلسله هرگز، دستی خالی از پنجره فولاد رضا (ع) برگردد سیدمسعود طباطبائی امام رئوف❤️ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#ای_شهیـــد ای طراوت هـمیـشه دوست دارانت💖 را دریاب مـا آن بی دِلانیم که دلِ ♥️خود را در افق های #آبی_ات می جوییم . . . #شهید_جاویدالاثر #شهید_علی_آقاعبداللهی #سالروز_ولادت🎈 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🚨 🔸بسم ربّ الشّهداء والصّدّیقین و عباده الصالحین 🌷امروز و در آستانه اربعین حسینی و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها سرهنگ پاسدار حاج جانشین قرارگاه در کردستان عراق، در جریان عملیات کاوش پیکرهای مطهر شهدای دوران دفاع مقدس در منطقه عملیاتی پنجوین عراق به درجه رفیع شهادت نائل گردید ✅اطلاعات تکمیلی متعاقباً اعلام می گردد. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
داریوش به سال ۱۳۳۶ در شهر کرمانشاه دیده به جهان گشود. از کودکی به ورزش علاقه‌مند بود و همزمان با تحصیل به ورزش کشتی نیز می‌پرداخت. او در مسابقات کشتی دانش‌آموزی ‌قهرمان شد شهید ریزوندی فرماندهی لایق و توانا و مورد علاقه رزمندگان بود. در شب عملیات مسلم بن عقیل (ع) در حالی که فرماندهی گردان مالک اشتر تیپ محمد رسول الله (ص) را بر عهده داشت، نیروهای تحت امرش را جمع کرد و همانند سرورش حسین بن علی (ع) برای آنان سخن گفت و آنان را برای شرکت در عملیات مخیر آماده کرد. سرانجام در مهر سال ۱۳۶۱ در عملیات مسلم بن عقیل و در منطقهٔ سومار، نزدیک پاسگاه مندلی عراق با ‌ترکش خمپاره به #شهادت رسید. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
خدایا! به من نعمت‌هایی دادی که نه قدرش را دانستم و نه لیاقتش را داشتم. پس مرا زبانی ده که تو را به بهترین نحو ذکر گویم، حافظه‌ای که همیشه تو را به یاد داشته باشم، ذهنی ده که همیشه تو در آن باشی و آنی از ذهنم دور نشوی، چشمانی ده که همیشه تو را ببینم و حسی که همیشه تو را احساس کنم. خدایا هر چه بخواهم کم است و هر چه بگویم کافی نیست و هر چه بشنوم ناقص و هر چه از تو بخواهم و تو بدهی لازم و هر چه درک کنم ناکامل و هر چه حس کنم محسوس و هر چه ببینم نامعلوم، پس خدایا آنی به من عطا کن که با داشتنش تو را بهتر درک کنم. خدایا! به قدری گناه کردم و از فرمان تو سرپیچی نمودم که شرمنده‌ام. مرا از بخشیده شدگان درگاه خودت قرار ده. خدایا! هرگز مرا آنی به خودم وامگذار که بی‌تو همیشه هیچم... به امید پیروزی اسلام بر کفر جانی 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh.
🕊 تو سوز آه من ای مرغ شب چه می دانی؟ ندیده ای شب من، تاب و تب چه می دانی؟.. دوستان دعام کنید تورا خدا مشکلم حل بشه ان شاءالله نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
زندگی نامه و خاطرات #شهید_مرتضی_ابوعلی_‌ #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 5⃣1⃣ ✍ خاطرات شهید از سوریه 🌻آخر دوره آموزشی در سوریه، شب قبلی که قرار بود به فرودگاه برویم و به کشورمان برگردیم یک سری فرم دادند که پر کنیم، همانجا گفتند امکان برگشتن شما به ایران نیست، مشخص شده است ایرانی هستید باید بمانید، گفتم من مدرک دارم، گفتند باید گذرنامه ات را استعلام کنیم، خیلی جدی گفتم: «بروید همین الان استعلام کنید، هر وقت متوجه شدید غیر از این است من را برگردانید». گذرنامه را گرفتند و هنوز هم دستشان است؛ ولی الحمدالله مشکلی پیش نیامد. 🌻یک بنده خدایی از ایرانی ها وارد فاطمیون شده و به سوریه آمده بود. یک بار سید ابراهیم (سید مصطفی صدرزاده) پرسید اهل کجا هستی با لهجه ترکی گفت بچه ی بامیان! سید هم با خنده گفت تو چیزی نگو، هرکسی پرسید ساکت باش، آخر هم فهمیدند ایرانی هست و برگشت. در منطقه به دوستانی که وضعیت ما را دارند به شوخی می گوییم «بچه بامیان». 🌻متاسفانه زیاد توفیق این را نداشتم که با شهید ابوحامد باشم. در عملیات تل قرین قرار بود شهر الحباریه را پس بگیریم، بعد از اینکه آتش تهیه سنگین ریختیم توانستیم شهر را بدون هیچ درگیری و تلفاتی فتح کنیم. در هماهنگی با فرمانده گفتند تا تل قرین راهی نیست، پنج نفر نیروی کمین برای پاکسازی جلو رفتند و 15 نفر نیروی داوطلب درخواست کردند. 🌻من که فرمانده دسته بودم در بین نیروها اعلام کردم برای گرفتن تل قرین داوطلب می خواهیم. به محض این که گفتم، هنوز حرفم تمام نشده بود که شهید نجفی مثل فنر از جا پرید و گفت من میایم. خدا رحمتش کند، آدم بسیار مخلصی بود. 🌻مسوولیت دسته را به یکی از دوستان سپردم و با شهید نجفی رفتیم. به مسوولیت سید ابراهیم تعدادی هم از دسته های دیگر آمدند. با هم به سمت تل قرین حرکت کردیم. دی ماه بود و آنجا هوا سوز داشت. نیروها بادگیر به تن داشتند و چون تبادل هوا در بادگیر نبود و مهمات زیادی داشتیم خیس عرق شده بودیم. ادامه دارد... 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
تصویری از پیکر عارف شهید حسین یوسف‌الهی که سردار حاج قاسم سلیمانی در خاطرات خود از او به عنوان حسین پسر غلام‌حسین یاد کرد. شهید یوسف‌الهی در اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسید. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#رمان #قبله_ی_من_ دو چشم تو مناجات است و بغض من اذان صبح و باران محبت را درون چشم تو دیدم #یاس_خادم_الشهدا_رمضانی_ نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
به موهایش چنگ میزند و میگوید: نه! فعال داره باقاشق داغ امتحانم میکنه! پشتش را می کند و این بار باتمام توان میدود. جمله ی آخرش درسرم می پیچد... چه گفت؟! کتونی هایم را یک گوشه جفت می کنم و رو زیر انداز تقریبا جفت پا شیرجه میروم. عموجواد لبش راگاز میگیرد و به حاج حمید میگوید: خیلی شیطونه ماشاءالله! و من برای خودم زیرنویس رفتم: خیلی بیشوره بخدا! آذر تخمه ژاپنی را بین دندانهای جلویش میشکند و روبه سهیلا همسر حاج حمید می گوید: راست میگه! یه جا نمیشینه که! بازهم ترجمه: قد نخود حیا نداره... چهار زانو کنار آذر می نشینم و دستم رابه طرف ظرف تخمه دراز می کنم که عمو میپرسد: خانوم این دختر کجاغیبش زده؟! یحیی پوفی می کند و با کلافگی لبش راگاز میگیرد." چش شده؟!" سارا دختر کوچک حاج حمید لبخند معناداری میزند و میگوید: آقاجواد حتما رفته گشت بزنه! عمو متعجب همراه باتردید رو به حاج حمید می کند و میگوید: پسرتوام نیستا! حاج حمید وا میرود و دنبال جواب نگاه ملتمسانه ای به سهیال میندازد. سهیلا - سهیل و سینا رفتن خوراکی و دغال بگیرن برای جوجه ها یحیی خونسرد میگوید: ذغال که خودم خریدم سهیلا خانوم! ازجا بلند می شود که من برپا میدهم. آذر با اخم می پرسد: کجا؟! -میرم پیش یلدا... پیام داد گفت یه جارو پیدا کرده سمت آب خوری! آذر دهانش باز میماند. میخواهم بگویم حناق نیست که آخه! دروغه! مثل شما که دارید به عمو و یحیی دروغ میگید! دلیلش را خوب میدانستم. عمو میگوید: -به رفیقم دختر نمیدم! والسلام! عجب منطقی داردها! معادله ی نیوتون هم باید جلویش لنگ پهن کند! کتونی هایم را پامی کنم و از جمع دور میشوم. حضورش را پشت سرم احساس می کنم... دنبال من می آید؟! به یک پیچ میرسم و وارد چمن میشوم... برگ های زرد، نارنجی و قهوه ای زمین را آرایش کرده! مثل زنی طناز میماند که اگر نازش کنی صدای خنده های مستانه و ریزش دلت را میبرد! پاهایم راروی برگها میگذارم و سعی می کنم صدای خنده ی زمین را بشنوم! پائیز را حسابی میپرستم! فصل خنگی است! تکلیفش باخودش روشن نیست! یکروز آفتابی و یک روز سرد است! گیج میزند! من هم ازگیج ها خوشم می آید! پشتم رانگاه می کنم دستهایش را درجیب های شلوارش فروبرده و سرش پایین است! آفتاب دسته ای ازموهایش را طلایی و دسته ای دیگر را خرمایی کرده! به راهم ادامه میدهم. دلم برایش میسوزد... برای دیدن یلدا به دنبال من آمده... مسیرم را سمت خلوت ترین جا کج می کنم. متوجه نیست! یعنی گیج است! باید دوستش داشته باشم؟! پقی میخندم و میدوم... یعنی اوهم میدود؟ پشت سرم را نگاه می کنم... خشکش زده و به دویدنم نگاه می کند... دردلم فحشش میدهم... مثل بچگی... یک دفعه میدود... به سرعت من... دیوانه است! صدایم میزند: صبرکنید. صبرکنید! میدوم... انگار که نشنیده ام. داد میزند: دخترعمو! صبرکنید! به پشت سرم نگاه می کنم... یک دفعه پایم به یک چیز بزرگ و تیز گیر می کند ↩️ ... :مهیاسادات_هاشمی بدون ذکر و نام نویسنده پیگرد الهی دارد. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh