eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.2هزار فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر ایتا @zameneashk1 باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات مقتل و دریافت کتاب شیعتی و مذبوح فرات @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ 2 توضیح مخدوش شدن روضه ی زیبای ام حبیبه خادمه اهل بیت ع با زن ملعون یزید لع 1 - ام حبيبه خادمه زينب (س) در دوران حضور وي در کوفه، صداي ام کلثوم را که مي شنود، مي گويد: «غير از اهل بيت پيامبر اکرم (ص) صدقه بر احدي حرام نمي باشد. اينان که هستند؟» زينب (س) نگاهي به ام حبيبه مي کند و مي فرمايد: «من الان از سرزمين کربلا مي آيم. اين گرد و غبار، گرد و غبار رنج کربلاست.» اما، گويي ام حبيبه او را نمي شناسد. زينب (س) با سوز دل مي فرمايد: «ام حبيبه! منم، زينب، دختر علي (ع)، تو در اين کوفه کنيز من بودي. چگونه است که مرا اينک نمي شناسي؟» ام حبيبه نگران و مضطرب سؤال مي کند: «اگر تو زينب هستي، او هيچ گاه بدون برادرش حسين جايي نمي رفت، بگو حسينت کجاست؟» دل زينب (س) آتش مي گيرد و مي فرمايد: «نگاه بر نوک نيزه رو به رويت بنما. آن، سر بريده حسين مي باشد!». بالجمله، اهل بيت را به تمام ذلت و زحمت به جانب کوفه کوچ دادند و ايشان همواره در طي مسافت بناليدند و بگريستند. 33/3 2 - از پاره‏اي اخبار چنان مستفاد مي‏شود که روز بعد از عاشورا پسر سعد کشتگان خود را دفن کرد و بعد از عصر آن روز و به روايتي روز ديگر به جانب کوفه رهسپار شدند و شامگاه در خارج شهر کوفه فرود شدند. در کتاب بحر المصائب از جلد سيم ابواب الجنان و سيد بن طاوس روايت کند که در بيرون شهر کوفه محله‏اي بود و در آن محله زني مستوره در خانه خويش بر سجاده نشسته بود و در حضرت پروردگار بي‏نياز راز و نياز مي‏کرد و از قضيه‏ي هايله کربلا و شهادت حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه آگاهي نداشت. ناگاه غوغايي عظيم و آشوبي بزرگ برخاست. آن عفيفه در چادر عصمت بيرون تاخت و بر فراز بام سراي نگران گشت. سپاهي فوج از پس فوج و سرهايي چون تابنده ماه و فروزنده خورشيد بر فراز نيزه‏ها بديد و گروهي را اسيروار سوار نگريست که بي‏چادر و معجر از خجالت نظاره سر به زير افکنده‏اند و در مقدم آنان زني بلندبالا بديد که دختري چهارساله در آغوش آورده با حالتي پريشان بر آن طفل نگران و گريان بود. در آن حال طفل از آن زن آب همي‏خواست و چهره‏ي شريفش از بي‏آبي و بي‏تابي چون آبي (يعني به.) زرد مي‏نمود و ناگاه از کثرت عطش در کنار آن اسير بيهوش بيفتاد. آن زن از مشاهده‏ي اين حال در ملال گرديد و به خداي بناليد. آن زن عفيفه سخت بي‏تاب و آرام شد و گفت: «شما از کدام جماعت اسيرانيد؟» فرمود: «ما اسيران از آل محمديم و اولاد آن حضرتيم.» آن زن چون اين سخن بشنيد، بر چهره طپانچه زد و گفت: «اي زن خميده قامت! بفرماي چه نام داري؟ همانا با دختر شاه ولايت بسيار شباهت داري و همانند زينب خاتون باشي! مگر از خويشاوندان اويي؟ بازگوي سردار اين سرها کيست و نامش چيست؟» و از اتفاق روزگار آن زن بلند قامت، حضرت صديقه صغري زينب خاتون سلام الله عليها بود. سر مبارک را بلند کرد و به آن زن نگريست و فرمود: «اي زن! از حال ما چه مي‏پرسي؟ همانا نام من زينب است و سرور و سردار شهدا، حسين حجازي برادر من است.» آن زن چون اين سخن بشنيد، از نهايت حسرت و ضجرت سيلي بر روي و طپانچه بر سر بزد و گفت: «نام پدر و مادرت چيست؟ تو کدام زينبي؟» آن مظلومه فرمود: «پدرم علي و مادرم فاطمه است.» چون آن زن ايشان را بشناخت، هر چه سريع‏تر از بام به زير آمد و آنچه داشت، از چادر و مقنعه با ديده‏ي گريان و دل سوزان به حضرت اسيران آورد و به حضرت زينب سلام الله عليها تسليم کرد. سپهر، ناسخ التواريخ حضرت زينب کبري س، 322 - 319/1. نکات مقتل: 1. روضه ام حبیبه روضه کوفه است نه شام؟ 2. ام حبیبه زن با تقوایی بوده است که در غرفه مناجات داشته است؟ 3. از شهادت امام حسین ع خبر نداشته است. 4. بعضی روضه را مخدوش کرده او را زن یزید می دانند. 5. ام حبیبه کنیز خانه حضرت زهراء س است. در حالیکه باید سنش بالای سال 50 باشد که به یزید لع نمی خورد. 6. ام حبیبه خادمه حضرت زینب س در کوفه بوده است. که بعد از شهادت علی ع اهل البیت ع به مدینه برگشته اند همانجا مانده است. سال شهادت مولی ع سال 40 بوده است و حالا سال 61 است. 20 سال است ام حبیبه زینب س را ندیده است. پس طبیعتا خانم را نشناخته است. 7. در مقاتل معتبر زنی سر از غرفه می کند و می گوید شما از کدام اسراء هستید که این چنین مظلوم و نورانی هستید که جواب میشنود نحن اسراء آل محمد ص. 8. اینجا خانم خویش را معرفی می کند و ادامه آنچه روضه می خوانند. @zameneashk1
✴️معرفي اجمالي حضرت زينب س حضرت زينب (س) روز پنجم جمادي الاولي سال پنجم يا ششم هجري ديده به جهان گشود. پدرش ‍ حضرت امير المؤمنين (ع) و مادرش حضرت فاطمه زهرا (س) مي باشد.[1] پس از تولّد، حضرت فاطمه دخترش را نزد حضرت علي (ع) بردند و از ايشان خواستند که نامي براي وي انتخاب نمايد، امير المؤمنين (ع) فرمود: از پيامبر(ص) پيشي نمي گيرم در آن هنگام پيامبر (ص) در مسافرت بودند. پس از بازگشت، علي (ع) به محضرشان شرفياب شد و از ايشان در خواست کرد که براي دخترش ‍ نامي انتخاب بکند. رسول خدا (ص) فرمودند: من هم از پروردگارم پيشي نمي گيرم. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام اين دختر را «زينب» انتخاب کن. زيرا خداوند چنين فرموده است. سپس از مصائبي که بر اين کودک وارد مي شود خبر داد؛ پيامبر (ص) در حالي که سخت مي گريستند فرمود: هر کس بر او بگريد مانند کسي است که بر حسين (ع) گريسته. کنيه او را نيز ام کلثوم گذاشتند.[2] وي دختر بزرگ اين خانواده مي باشد.[3] . حضرت زينب لقب هاي فراواني دارد که عبارت اند از: صدّيقه صغري، عقيله بني هاشم، عقيلة الطّالبيّين، موثّقه، عارفه، عالمه غير معلّمه، فاضله، کامله، عابده آل ابي طالب.[4] . کنيه اش، امّ المصائب، امّ الرّزايا، امّ النّوائب، امّ کلثوم کبري، امّ عبداللّه و امّ الحسن بوده است.[5] . با نزديک شدن وفات پيامبر اکرم (ص) حضرت امير المؤمنين (ع) و حضرت فاطمه (س) هر کدام خوابي حاکي از وفات پيغمبر (ص) مي ديدند و به همين جهت گريه زاري مي کردند. حضرت زينب (س) خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: يا جدّاه در خواب ديدم که باد تندي وزيد دنيا و آنچه در آن است تيره و تار شد و مرا از جايي به جاي ديگر حرکت مي داد، من از شدّت آن باد به درخت تنومندي تکيه دادم، در اين هنگام آن درخت از جا کنده شد و بر روي زمين افتاد. به يکي از شاخه هاي نيرومند آن چسبيدم اما آن شاخه شکسته شد، به سراغ شاخه ديگري رفتم آن هم شکست به دو شاخه ديگر پناه بردم آن دو نيز شکستند و من از خواب بيدار شدم. رسول خدا (ص) از شنيدن سخنان زينب اندوهگين شد و اشک غم از ديدگانش ‍ جاري شد؛ آنگاه فرمود: آن درخت که از ريشه کنده شد منم جدّ تو؛ و آن شاخه اوّل مادرت فاطمه (س)، شاخه دوم پدرت علي (ع) و آن دو شاخه ديگر برادرانت حسن و حسين (ع) هستند! دخترم! اين خواب حکايت از آن دارد که دنيا از فقدان آنان تيره و تار مي شود، و شما دچار مصائب و دشواريهاي فراواني خواهيد شد.[6] . طولي نکشيد که براي زينب (س) آنچه را که در خواب ديده بود در بيداري تعبير شد و او به غم فراق جدّ بزرگوار و مادر مهربان خود دچار گرديد. وي در زمان رحلت پيامبر (ص) پنج ساله بود[7] و در عين اينکه خردسال بود امّا از مادرش ‍ فاطمه سلام اله عليها[8] و اسماء بنت عميس و طهمان يا ذکوان (غلام پيامبر ص) حديث نقل مي کند.[9] . برخي از مورّخين نوشته اند که: حضرت زهرا (س) به زينب سفارش کرد که در کنار حسين (ع) باشد و بعد از او براي آنها مادر باشد، زينب هم هيچ گاه اين سفارش مادر را فراموش نکرد.[10] . زماني که زينب (س) پا به سنّ ازدواج گذاشت خواستگاران زيادي داشت امّا با تنها مردي که شايستگي و لياقت همسري زينب (س) را داشت يعني عبداللّه جعفر (پسر عموي خود) ازدواج کرد.[11] برخي از مورخين تاريخ اين ازدواج را سال هفدهم هجري مي دانند.[12] ثمره اين ازدواج چهار و يا پنج فرزند مي باشد که دوتاي آنها به نامهاي عون و محمد که در کربلا به شهادت رسيدند که در بخشهاي ديگر به آن اشاره خواهد شد.[13] . موقعيت زينب (س) نزد امام حسين (ع): برخي از مورخين چنين آورده اند: حسين (ع) نسبت به زينب (س) احترام ويژه اي قائل بود به طوري که هرگاه زينب بر او وارد مي شد امام مي ايستاد و زينب را در جاي خود مي نشاند و اين نشانه منزلت و عظمت زينب است [14] و همچنين وارد شده که آن حضرت مشغول تلاوت قرآن بوده وقتي زينب (س) وارد شد امام (ع) قرآن را زمين گذاشت و به احترام زينب ايستاد.[15] . يحيي مازني گويد: من در مدينه مدّت زيادي همسايه امير المؤمنين (ع) بودم و به آن خانه اي که زينب (س) سکونت داشتن نزديک بودم امّا سوگند به خدا نه اندام زينب را ديدم و نه صداي او را شنيدم؛ هنگامي که اراده زيارت مرقد مطهر رسول خدا (ص) را داشت شبانه حرکت مي کرد در حالي که امام حسين (ع) سمت راست او، امام حسن سمت چپش و امير المؤمنين (ع) پيشاپيش دخترش حرکت مي کرد؛ زماني که نزديک قبر مطهر مي رسيدند علي (ع) چراغ قنديل را خاموش مي کردند وقتي امام حسن (ع) علّتش را پرسيد علي (ع) فرمودند: مي ترسم اشخاصي در اين اطراف باشند که قيافه و اندام خواهرت را ببينند.[16] . ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم 252 ‌سلام علیکم لطفا مقتل نوجوانان حضرت زینب سلام الله علیها هر کس مطلب کتاب فایل ی داشت لطفا در گروه قراره بده سلام علیکم مقتل دو طفلان زینب س 1- منها: محنتها عند استشهاد ولديها [1] . مصائب حضرت زینب س هنگام شهادت دو فرزندش موسوعة الحسین ع / ج 10،ص 598-599 2- وصل الموکب الي کربلاء و نزلوا بها، و کان للسيدة زينب عليهاالسلام في المنازل التي مروا بها في الطريق، و کذلک في کربلاء، مواقف أخوية صادقة، و قضايا شجاعة و هامة، و مصائب عظيمة و مؤلمة، قد تعرض لذکرها التاريخ، و کتبت عنها المقاتل بتفصيل و اسهاب. منها: انها عليهاالسلام قدمت ولديها: محمدا و عونا، و ألبستهما لباس الحرب، و أمرتهما بنصرة أخيها الامام الحسين عليه‏السلام و مجاهدة أعدائه، و تفدية أنفسهما من أجله. الجزائري، الخصائص الزينبية،/179 3- أما محمد و أخوه عون ابنا عبدالله بن جعفر الطيار، فقد خرجا مع خالهما الحسين عليه‏السلام، و أمهما زينب الکبري، الي العراق. و قد أوصاهما أبوهما بخالهما، و أن لا يفارقاه فأقبلا في رکب الحسين الي الطف، و جاهدا بين يديه يوم عاشوراء و قتلا، و أمهما زينب تنظر اليهما. الهاشمي، عقيلة بني‏هاشم،/37 - 36 4- و لم يحدث التاريخ أن العقيلة زينب ندبت ولديها [2] ، أو تعلقت بهما، کما کانت الأمهات يصنعن حين خروج أولادهن و مصرعهم، بل کان الحسين شاغلها الوحيد الذي أنساها کل شي‏ء، و هان عليها مصابها بهما أنهما قتلا في نصرة الحسين عليه‏السلام. [3] . [ صفحه 600] الصادق، زينب وليدة النبوة و الامامة،/63 منها: محنتها عند استشهاد ولديها [1] . مصائب حضرت زینب س هنگام شهادت دو فرزندش موسوعة الحسین ع / ج 10،ص 598-599 1- پاورقی مقتل [1] دست محمد و عون را بگرفت و در آستان مبارک برادرش امام همام عليه‏السلام حاضر ساخت و عرض کرد: «جدم خليل از يزدان جليل قبول فدا فرمود. تو نيز اين قرباني از من بپذير و البته اگر نه آن بودي که بر زنان جهاد و قتال وارد نگشته، در هر آن هزار جان نثار جانان کردي و به هر ساعت، هزار شهادت خواستار شدي.» وقار و سکينه‏اش به آن رتبت نايل گشت که چون روز عاشورا دو پسرش را شهيد کردند، از خيمه پا بيرون نگذاشت و در شهادت حضرت ابي‏الفضل العباس عليه‏السلام از خيمه بيرون نتاخت؛ لکن چون نخل قامت قيامت آيت جناب علي اکبر سلام الله عليه را بر خاک افکندند، با ديده‏ي نمناک و سر و پاي برهنه فريادکنان بيرون دويد و همي‏فرمود: «يا حبيباه! يا ثمرة فؤاداه!» پرسيدند: «کيست؟» گفتند: «زينب دختر علي بن ابي‏طالب صلوات الله عليهم است.» پس خود را روي نعش علي اکبر انداخت. امام عليه‏السلام دستش را بگرفت و به خيمه باز آورد. سپهر، ناسخ التواريخ حضرت زينب کبري 75 - 74/1 مساوي و از او محلاتي، رياحين الشريعه، 43/3 معلوم باد که در کتب اخبار که به نظر رسيده، از دو پسر زينب عليهاالسلام جز صاحب عمدة الطالب مذکور نداشته است که در يوم الطف شهيد شدند و ديگران اين پسران عبدالله بن جعفر را که شهيد شدند، از ديگر زن‏هاي او نوشته‏اند؛ چنان که مذکور خواهد شد. سپهر ناسخ التواريخ حضرت زينب کبري عليهاالسلام، 231/1 در مقاتل ابوالفرج است که عون بن عبدالله بن جعفر الطيار که والده‏ي ماجده او زينب الکبري عقيله بني‏هاشم بود، در کربلا در رکاب خال کرامش حضرت سيدالشهدا عليه‏السلام شهيد شد. و در کامل بهايي است که در کربلا، دو پسر از حضرت زينب شهيد شد؛ جناب عون و جناب محمد بن عبدالله بن جعفر الطيار. خراساني، منتخب التواريخ،/67. [2] ولکنها ندبت العباس و عليا الأکبر. [3] در مقاتل ابوالفرج است که عون بن عبدالله بن جعفر الطيار که والده‏ي ماجده او زينب الکبري عقيله بني‏هاشم بود، در کربلا در رکاب خال کرامش حضرت سيدالشهدا عليه‏السلام شهيد شد. و در کامل بهايي است که در کربلا، دو پسر از حضرت زينب شهيد شد؛ جناب عون و جناب محمد بن عبدالله بن جعفر الطيار. خراساني، منتخب التواريخ،/67. متضمن البکاء فاطمة الزهراء س ضامن اشک بر امام حسین ع در قیامت مادرش فاطمة س است 1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk1 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh
معرفي اجمالي حضرت زينب حضرت زينب (س) روز پنجم جمادي الاولي سال پنجم يا ششم هجري ديده به جهان گشود. پدرش ‍ حضرت امير المؤمنين (ع) و مادرش حضرت فاطمه زهرا (س) مي باشد.[1] پس از تولّد، حضرت فاطمه دخترش را نزد حضرت علي (ع) بردند و از ايشان خواستند که نامي براي وي انتخاب نمايد، امير المؤمنين (ع) فرمود: از پيامبر(ص) پيشي نمي گيرم در آن هنگام پيامبر (ص) در مسافرت بودند. پس از بازگشت، علي (ع) به محضرشان شرفياب شد و از ايشان در خواست کرد که براي دخترش ‍ نامي انتخاب بکند. رسول خدا (ص) فرمودند: من هم از پروردگارم پيشي نمي گيرم. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام اين دختر را «زينب» انتخاب کن. زيرا خداوند چنين فرموده است. سپس از مصائبي که بر اين کودک وارد مي شود خبر داد؛ پيامبر (ص) در حالي که سخت مي گريستند فرمود: هر کس بر او بگريد مانند کسي است که بر حسين (ع) گريسته. کنيه او را نيز ام کلثوم گذاشتند.[2] وي دختر بزرگ اين خانواده مي باشد.[3] . حضرت زينب لقب هاي فراواني دارد که عبارت اند از: صدّيقه صغري، عقيله بني هاشم، عقيلة الطّالبيّين، موثّقه، عارفه، عالمه غير معلّمه، فاضله، کامله، عابده آل ابي طالب.[4] . کنيه اش، امّ المصائب، امّ الرّزايا، امّ النّوائب، امّ کلثوم کبري، امّ عبداللّه و امّ الحسن بوده است.[5] . با نزديک شدن وفات پيامبر اکرم (ص) حضرت امير المؤمنين (ع) و حضرت فاطمه (س) هر کدام خوابي حاکي از وفات پيغمبر (ص) مي ديدند و به همين جهت گريه زاري مي کردند. حضرت زينب (س) خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: يا جدّاه در خواب ديدم که باد تندي وزيد دنيا و آنچه در آن است تيره و تار شد و مرا از جايي به جاي ديگر حرکت مي داد، من از شدّت آن باد به درخت تنومندي تکيه دادم، در اين هنگام آن درخت از جا کنده شد و بر روي زمين افتاد. به يکي از شاخه هاي نيرومند آن چسبيدم اما آن شاخه شکسته شد، به سراغ شاخه ديگري رفتم آن هم شکست به دو شاخه ديگر پناه بردم آن دو نيز شکستند و من از خواب بيدار شدم. رسول خدا (ص) از شنيدن سخنان زينب اندوهگين شد و اشک غم از ديدگانش ‍ جاري شد؛ آنگاه فرمود: آن درخت که از ريشه کنده شد منم جدّ تو؛ و آن شاخه اوّل مادرت فاطمه (س)، شاخه دوم پدرت علي (ع) و آن دو شاخه ديگر برادرانت حسن و حسين (ع) هستند! دخترم! اين خواب حکايت از آن دارد که دنيا از فقدان آنان تيره و تار مي شود، و شما دچار مصائب و دشواريهاي فراواني خواهيد شد.[6] . طولي نکشيد که براي زينب (س) آنچه را که در خواب ديده بود در بيداري تعبير شد و او به غم فراق جدّ بزرگوار و مادر مهربان خود دچار گرديد. وي در زمان رحلت پيامبر (ص) پنج ساله بود[7] و در عين اينکه خردسال بود امّا از مادرش ‍ فاطمه سلام اله عليها[8] و اسماء بنت عميس و طهمان يا ذکوان (غلام پيامبر ص) حديث نقل مي کند.[9] . برخي از مورّخين نوشته اند که: حضرت زهرا (س) به زينب سفارش کرد که در کنار حسين (ع) باشد و بعد از او براي آنها مادر باشد، زينب هم هيچ گاه اين سفارش مادر را فراموش نکرد.[10] . زماني که زينب (س) پا به سنّ ازدواج گذاشت خواستگاران زيادي داشت امّا با تنها مردي که شايستگي و لياقت همسري زينب (س) را داشت يعني عبداللّه جعفر (پسر عموي خود) ازدواج کرد.[11] برخي از مورخين تاريخ اين ازدواج را سال هفدهم هجري مي دانند.[12] ثمره اين ازدواج چهار و يا پنج فرزند مي باشد که دوتاي آنها به نامهاي عون و محمد که در کربلا به شهادت رسيدند که در بخشهاي ديگر به آن اشاره خواهد شد.[13] . موقعيت زينب (س) نزد امام حسين (ع): برخي از مورخين چنين آورده اند: حسين (ع) نسبت به زينب (س) احترام ويژه اي قائل بود به طوري که هرگاه زينب بر او وارد مي شد امام مي ايستاد و زينب را در جاي خود مي نشاند و اين نشانه منزلت و عظمت زينب است [14] و همچنين وارد شده که آن حضرت مشغول تلاوت قرآن بوده وقتي زينب (س) وارد شد امام (ع) قرآن را زمين گذاشت و به احترام زينب ايستاد.[15] . يحيي مازني گويد: من در مدينه مدّت زيادي همسايه امير المؤمنين (ع) بودم و به آن خانه اي که زينب (س) سکونت داشتن نزديک بودم امّا سوگند به خدا نه اندام زينب را ديدم و نه صداي او را شنيدم؛ هنگامي که اراده زيارت مرقد مطهر رسول خدا (ص) را داشت شبانه حرکت مي کرد در حالي که امام حسين (ع) سمت راست او، امام حسن سمت چپش و امير المؤمنين (ع) پيشاپيش دخترش حرکت مي کرد؛ زماني که نزديک قبر مطهر مي رسيدند علي (ع) چراغ قنديل را خاموش مي کردند وقتي امام حسن (ع) علّتش را پرسيد علي (ع) فرمودند: مي ترسم اشخاصي در اين اطراف باشند که قيافه و اندام خواهرت را ببينند.[16] .
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه امام سجاد ع در مجلس یزید لع در افشاگری بنی امیه لع گويند: امام زين العابدين به يزيد لعين فرمود: «مرا اجازت ده تا خطبه بخوانم روز جمعه.» گفت: «شايد.» چون روز جمعه شد، زيد، ملعوني به دست آورد سخت فصيح و شوخ و گفت: «بايد که بر منبر روي و هرچه بر زبان آيد، از بدی علي و حسين بگويي و ثنا و شکر شيخين تقرير کني.» آن شخص بر منبر رفت و هر مطلبی که مقدور بود، گفت. امام گفت: «اجازت ده تا من نيز خطبه بخوانم.» لعين را ندامت و پشيماني حاصل شد. گفت: «نه!» مردم بسيار شفاعت کردند. قبول نکرد. پسر آن لعين، معاويه گفت: «اي پدر! او در صغر سن است. بگذار تا خطبه بخواند. معلوم است که خطبه‏ ي او به چه رسد.» يزيد گفت: «شما را در کار او و در کار اين خاندان به شک‏ آيد. ايشان را علم و فصاحت ميراثي است. من مي‏ترسم که از زير اين خطبه فتنه حاصل شود که وبال ما باشد.» عاقبت اجازت داد. امام عليه‏ السلام بر منبر رفت و گفت: «الحمد لله الذي لا بداية له، والدائم الذي لا نفاد له، والأول الذي لا أول لأوليته، والآخر الذي لا مؤخر لآخريته. والباقي بعد فناء الخلق، قدر الليالي والأيام، و قسم فيما بينهم الأقسام، فتبارک الله الملک العلام.» «شکر و سپاس مر خداي را که بدايتي نيست مر او را دائمي که تمامي نيست مر او را اولي که او را اولي نيست و آخري که آخر کننده‏ اي نيست آخر او را و باقي که بعد از فنا همه چيز باشد. تقدير کرد شب‏ها و روزها را و قسمت کرد در مابين ايشان قسمت‏هاي فتبارک الله پادشاهي داننده را.» به اين ترتيب مي‏فرمود: پس به آخر گفت: «حق تعالي حلم و علم و شجاعت و سخاوت به ما داد و محبت بر دل مؤمنان نهاد و رسول صلي الله عليه و آله وسلم و وصي او و سيدالشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدي که دجال را بکشد از ماست.» «ايها الناس! من عرفني فقد عرفني، اي مردمان! هر که مرا شناسد، پس شناسد و من لم يعرفني فقد أعرف بحسبي و نسبي، و هر که مرا نشناسد،حسب و نسب خود ظاهر کنم تا بشناسد. أنا ابن مکة و مني منم پسر مکه و مني أنا ابن زمزم والصفا منم پسر زمزم و صفا أنا ابن من حمل الرکن بأطراف الردا منم پسر آن کس که برداشت رکن را بر اطراف ردا. أنا ابن خير من ائتزر و ارتدي منم پسر بهترين آنان که ازار پوشيده و ردا بر دوش انداخته است. أنا ابن خير من طاف وسعي منم پسر بهترين از هرکس که طواف کرده و سعي کرده است. أنا ابن خير من حج و أتي منم پسر بهترين کسي که حج کرد و بيامد، أنا ابن من أسري به الي المسجد الأقصي منم پسر آن کس که خدا او را حرکت داد به سمت مسجد القصی أنا ابن من بلغ به الي سدرة المنتهي منم پسر آن‏کس که نزديک شد به خداپس سخت نزديک شد. أنا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني پس بوده نزديکي دو کمان‏دار يا نزديک‏تر. أنا ابن من أوحي اليه الجليل الي ما أوحي منم پسر آن‏کس که وحي کرد به او خداي بزرگ به آنچه وحي کرد. أنا ابن‏ الحسين القتيل بکربلاء منم پسر حسين کشته شده به کربلا. أنا ابن‏ علي المرتضي منم پسر علي مرتضي أنا ابن‏ محمد المصطفي منم پسر محمد مصطفي أنا ابن‏ فاطمة الزهراء منم پسر فاطمه‏ي زهرا أنا ابن‏ خديجة الکبري منم پسر خديجه‏ي کبري أنا ابن‏سدرة المنتهي منم پسر سدرة المنتهي. أنا ابن‏ شجرة طوبي منم پسر شجره‏ ي طوبي. أنا ابن المرمل بالدماء منم پسر آغشته به خون‏ها أنا ابن من بکي عليه الجن في الظماء منم پسر آن‏کس که بگريست بر او جنيان در ظلمات. أنا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء منم پسر آن‏کس که نوحه کردند بر او مرغان هوا.» چون سخن به اين‏جا رسانيد، غريو از خلق برآمد و مردم در گريه افتادند. يزيد ملعون بر خود ترسيد و بانگ بر مؤذن زد که: «بانگ نماز بگو.» مؤذن برخاست و گفت: «الله اکبر.»امام فرمود: «نعم، الله أکبر و أعلي و أجل و أکرم مما أخاف و أحذر؛ يعني گفت: «آري! خدا بزرگ‏تر و برتر است و جليل‏تر و کريم‏تر از آنچه من مي‏ترسم و حذر مي‏کنم.» چون مؤذن گفت: «أشهد أن لا اله الا الله».امام گفت:
4_5846043710738927368.mp3
زمان: حجم: 6.4M
1882 سلام استاد اگر ممکنه یه بار دیگه جریان سوار شدن حضرت زینب س در عصر روز یازدهم بر ناقه که فضه خادمه کمکش کرد و خلاصه بیان کنید. آی دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک" https://telegram.me/zameneashk گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI
عبدالله بن جعفر همسر زينب کبري و داماد علي‏ «ع‏» و پسر جعفر طيار.وي، نخستين نوزاد مسلمان درحبشه بود.در ايامي که پدرش جعفر بن ابي طالب به حبشه هجرت کرده بود، در آن کشور به دنيا آمد. مادرش‏ «اسماء بنت عميس‏» بود.اسماء، پس از شهادت جعفر طيار در جنگ‏ موته، به همسري ابو بکر، سپس علي بن ابي طالب در آمد.عبدالله بن جعفر، مورد عنايت ‏خاص پيامبر اکرم بود، بويژه که پدرش سردار بزرگ شهيد جبهه اسلام به شمار مي‏آمد. همچنين مورد علاقه امير المؤمنين بود و ارادتي شايان به امام حسن و امام حسين‏ «ع‏» داشت.مردي سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود.[1] عبدالله جعفر، از جمله کساني بود که به سيد الشهدا نامه نوشت و از او خواست که از سفر به عراق منصرف شود.گر چه خود در کربلا حضور نداشت، اما دو پسرش عون و محمد را همراه مادرشان حضرت زينب‏ «ع‏» به کربلا فرستاد و اين دو فرزند، در رکاب‏ سالار شهيدان روز عاشورا به شهادت رسيدند.او از اينکه نتوانسته بود در واقعه کربلا شرکت کند تاسف مي‏خورد.پس از حادثه عاشورا و شهادت حسين بن علي‏ «ع‏» وي درمدينه به سوگ نشست و مردم براي تسليت گويي نزد او مي‏آمدند.[2] وي در سن‏90 سالگي، در سال 80 هجري در مدينه درگذشت و در بقيع به خاک سپرده شد[3] . برخي‏ هم درگذشت او را در شام و قبر وي را در «باب الصغير» دمشق، کنار قبر بلال مي‏دانند[4] [5] . [1] سفينة البحار، ج 2، ص 126. [2] معارف و معاريف، ج 4، ص 1508. [3] همان. [4] درباره او از جمله ر.ک: «شام، سرزمين خاطره‏ها»، مهدي پيشوايي، ص 77، تنقيح المقال، مامقاني، ج 2، ص 173. [5] فرهنگ عاشورا / جواد محدثي ❤️ مبلغ امام حسین ع باشیم ❤️ آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل تلگرام @m_h_tabemanesh2 ایتا @m_h_tabemanesh ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ "کلاس آنلاین مقتل شناسی" https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein ضامن اشک تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
❤️شرح ما رایت الا جمیلا هیچکس بدون اجازه او نمی توانست حتی دستش را حرکت دهد . ما وقتی وارد شدیم با وجود خستگی زیاد و عطش و گرسنگی ، ما را بر سر پا نگه داشته بود . و به ما اجازه نداد ما بنشینیم. اما عمه ام به او اعتنایی نکرد و نشست . با خودم گفتم عمه ام خیلی خسته شده است باید بنشیند . او خیلی هم گرسنه بود چون وعده ی غذایش را که کم بود به ما می داد تا بچه ها سیر شوند . آن مرد ملعون بت عصبانیت گفت این زن کیست که بی اجازه نشسته است ؟ عمه ام به او اعتنایی نکرد . چندین مرتبه سوال کرد . کم کم داشتم می فهمیدم علت نشستن عمه ام شکستن غرور آن مرد خبیث بوده است نه خستگی و گرسنگی. آن مرد خبیث علاوه بر اینکه بسیار مغرور بود مرتب همه را مسخره می کرد و ما را تحقیر و شماتت می داد . به او گفتند او دختر امیرالمومنین ع و خواهر حسین ع است . تا عمه ام را شناخت گفت دیدی خدا با شما چه کرد؟ شما آمده بودید حکومت را از ما بگیرید و در شهر تفرقه بیندازید و از این نوع حرفها زیاد زد . عمه ام به او گفت از بد روزگار است که من باید با تو ، چنین آدم خبیثی سخن بگویم . تو از نسل شروران و غاصبین هستی . آن مرد درحالیکه همان عمل را با چوب تکرار می کرد می گفت : این به تلافی روز بدر است . پدرم برایم تعریف کرده بود که جنگ بدر جنگ مسلمانان با کفار بود. پس چرا او چنین می گوید ؟! البته وقتی به او نگاه می کردم شباهتی به مسلمانان نداشت و قیافه ی کریه و شیطانی داشت .او به عمه ام با مسخره و شماتت گفت کربلا را چگونه دیدی؟ ما به تلافی جنگ بدر شما را کشتیم و با تکبُّر به حرفهای خود ادامه می داد . عمه ام به او گفت « ما رایت الا جمیلا » ما زیباترینها و بهترینها را در کربلا دیدیم . عمه ام راست می گفت و ما در آنجا چیزهایی دیدیم که اگر بگودیم کسی باورش نمی شود. ما دیدیم چگونه پدرم برای ماندن دین خدا و قرآن عزیزترین کسانش را در راه خدا داد. ما دیدیم که پدرم زیر بار ذلت و خواری نرفت و حتی برای فطره ای آب تسلیم یزید لع و دوستانش نشد. ما عمویم عباس را دیدیم که وقتی دستش را قطع کردند می خواست مشک را با دندان برای ما بیاورد تا ما آب بنوشیم. ما علی اصغر را دیدیم وقتی تیر به گلوی نازکش حورد چشمانش را باز کرد و به پدرم لبخند زد. ما عصر عاشوراء دیدیم همه شلاق می خوردند و حسین ع را صدا می زدند و یک نفر از زنان به سمت دشمن نرفت و تسلیم نشد. ما برادرم علی اکبر را دیدیم که بدنش را قطعه قطعه به سمت ما آوردند. ما زن وهب ذا دیدیم که برای پیوستن به همسرش که در بهشت تنها نباشد بر فرقش عمود آهن زدند. ما مادر وهب را دیدیم که سر پسرش را به سمت دشمن پرتب کرد و کفت ما چیزی را که در راه خدا داده ایم پس نمی گیریم. ما دیدیم روز عاشوراء یاران پدرم ، برای اینکه خودشان را فدا کنند با هم سبقت داشتند. ما حبیب بن مظاهر و مسلم بن عو سجه را دیدیم با وجود سن زیاد دست از پدرم بر نداشتند. و ما دیدیم وقتی پدرم زنها را مرخص کرد تا از کربلاء بروند و اسیر نشوند ، زن اسدی برای اسیر شدن و شلاق خوردن التماس می کرد که بماند و با ما باشد. هزاران زیبایی که بی نظیر است ما در کربلاء دیدیم اما آن مرد خبیث و کسانی که فکر او را دارند متوجه نمی شوند. فکر آنها فقط قدرت و شهوت و خوش گذرانی است. قسمتی از کتاب حسین « محبوب خدا » اثر محمد حسین تابع منش ئر حال چاپ السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
4_5846043710738927368.mp3
زمان: حجم: 6.4M
1882 سلام استاد اگر ممکنه یه بار دیگه جریان سوار شدن حضرت زینب س در عصر روز یازدهم بر ناقه که فضه خادمه کمکش کرد و خلاصه بیان کنید. آی دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک" https://telegram.me/zameneashk گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت اول 🌹🌹 زینب س فرمانده ی لشگر دوم عاشوراء 🌴🌴 مقام زن در قرآن و کلام امام حسین ع 🌴🌴 چگونه زن مسخ شیطان و آلت دست استعمار شد. 🌴🌴 مدیریت زینب س در عصر عاشوراء تا فتح کاخ ظلم یزید لع 🌴🌴 محروم کردن زن از شناخت زن قرآنی و عاشورایی 🌴🌴 چرا خداوند زن ( زینب س ) را برای ادامه ی قیام حسین ع از عصر عاشوراء انتخاب نمود. ❤️ لطفا سخنرانی را چند مرتبه گوش و نکته برداری کنید تا پاسخ روشنگرانه ای برای جوانان عزیزمان داشته باشیم که از زن نمونه و قرآنی مطلع شوند. ❤️❤️ سخنرانی را برای نشر میقم زن از دیدگاه امام حسین ع نشر دهید. السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh