فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ من زندهام؟
🔹️ کودکی مجروح که سوال میکند من زندهام؟ برادرانم، پدر و مادرم، آنها آیا زنده هستند؟
#خبر
@zandahlm1357
مصحف ۱۴۰۰ ساله «مشهد رضوی» رونمایی شد
🔹 مصحف مشهد رضوی کامل ترین مجموعه دستنویس قرآن به خط حجازی از سده نخست هجری با قدمت یکهزار و ۴۰۰ سال با حضور تولیت آستان قدس رضوی رونمایی شد.
🔹 مراسم رونمایی از این مصحف شریف، با حضور حجتالاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی، مدیر موسسه آل البیت احیاء التراث و نماینده آیت الله العظمی سیستانی در ایران و جمعی از علما، اندیشمندان اسلامی، مسئولان فرهنگی و اساتید دانشگاه، امروز پنجشنبه ۲۵ آبانماه در محل تالار قدس کتابخانه مرکزی حرم مطهر رضوی برگزار شد.
👇 برای مطالعه متن کامل خبر و آشنایی بیشتر با ویژگیهای منحصربهفرد مصحف تاریخیِ "مشهد رضوی" به لینک زیر مراجعه کنید:
B2n.ir/z18145
#خبر
@zandahlm1357
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خواجه_عبد_الله_انصاری
🔹الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست کیسه تهی و باد پیماست، این کار پیش از آدم و حواست، و عطا بیش از خوف و رجاست اما آدمی بسبب دیدن مبتلاست، به ناز کسی است که از سبب دیدن رهاست و با خود به جفاست.
ای دوست بجملگی تو را گشتم من
حقا که دراین سخن نه ذوق است و نه فن
گر تو ز خودی خود برون جستی پاک
شاید صنما بجای تو هستم من
@zandahlm1357
37.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 تلاوت تصویری استاد شحات انور
سوره مبارکه #انسان
اجرا شده در ایران
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
مقام معظم رهبري، هنگامي كه با سؤال دوباره جوانان مبني بر چگونگي شناخت خود از خداوند مواجه ميشوند و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تحصيلات مقدماتي
آقا سيد علي، از چهار سالگي آموزش قرآن را در مكتب خانه آغاز و در هفت سالگي راهي دبستان شدند و پس از پايان تحصيلات دوران ابتدايي، دوره سه ساله سيكل اول دبيرستان را پشت سر گذاشتند. آقا، خاطرات خود را از دوران مكتب و مدرسه چنين بيان ميفرمايند: بايد بگويم اولين مركز درسي كه من رفتم، مدرسه نبود، مكتب بود - در سنين قبل از مدرسه - شايد چهار سال يا پنج سالم بود كه من و برادر بزرگتر از من را - كه از من، سه سال و نيم بزرگ بودند - با هم در مكتب دخترانه گذاشتند، يعني مكتبي كه معلمش زن بود و بيشتر دختر بودند، چند نفر پسر هم بودند. البته من خيلي كوچك بودم. تجربه اي كه از آن وقت ميتوانم به ياد بياورم، اين است كه بچه را در آن سنين چهار، پنج سالگي، اصلا نبايد به مدرسه و مكتب و اينها گذاشت، براي اين كه هيچ فايده اي ندارد. من به نظرم ميرسد كه از آن دوره ي مكتب قبل از مدرسه، هيچ استفاده ي علمي و درسي نكردم. گذاشته بودند كه ما قرآن ياد بگيريم - طبعا - چون در مكتبها معمولا قرآن درس ميدادند. آن وقت در مدرسهها قرآن معمول نبود. درس نمي دادند. بد نيست بدانيد كه من متولد ۱۳۱۸ هستم. اين دوراني كه ميگويم، سالهاي ۱۳۲۳، ۱۳۲۴، آن سالهاست - اوايل مكتب رفتن ما - بنابر اين يك دوره آن است، كه اولين روز مكتب اول را يادم نيست. پس از مدتي - يكي، دو ماه - كه در آن مكتب بوديم، ما را از آن مكتب برداشتند و در مكتبي
گذاشتند كه مردانه بود، يعني معلمش مرد مسني بود. شايد شما در اين داستانهاي قديمي، «ملا مكتبي » خوانده باشيد، درست همان ملا مكتبي تصوير شده در داستانها و در قصههاي قديمي، ما پيش او درس ميخوانديم. من كوچكترين فرد آن مكتب بودم - شايد آن وقت، حدود پنج سالم بود - و چون هم خيلي كوچك بودم، هم سيد و پسر عالم بودم، اين آقاي «ملا مكتبي »، صبحها من را كنار دست خودش مينشاند و پول كمي، مثلا اسكناس پنج قراني - آن وقتها اسكناس پنج ريالي بود. اسكناس يك توماني و دو توماني، شما نديده ايد - يا دو توماني از جيب خود بيرون ميآورد، به من ميداد و ميگفت: تو اينها را به قرآن بمال كه بركت پيدا كند! بيچاره دلش را خوش ميكرد به اين كه به اين ترتيب - مثلا - پولش بركت پيدا كند، چون درآمدي نداشتند. روز اولي كه ما را به آن مدرسه بردند، من يادم است كه از نظر من روز بسيار تيره، تاريك، بد و ناخوشايند بود! پدرم، من و برادر بزرگم را با هم وارد اتاق بزرگي كرد كه به نظر من - آن وقت - خيلي بود. البته شايد آن موقع به قدر نصف اين اتاق، يا مقداري بيشتر از نصف اين اتاق (۱) بود، اما به چشم كودكي آن روز من، جاي خيلي بزرگي ميآمد. و چون پنجره هايش شيشه نداشت و از اين كاغذهاي مومي داشت، تاريك و بد بود. مدتي هم آن جا بوديم. ليكن روز اول كه ما را به دبستان بردند، روز خوبي بود، روز شلوغي بود. بچهها بازي ميكردند، ما هم بازي ميكرديم. اتاق ما كلاس بسيار بزرگي بود - باز به چشم آن وقت كودكي من - وعده ي بچههاي كلاس اول، زياد بود.
#مجموعه_مقالات_مقام_معظم_رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
بيان دردها و درمان آنها خوب ما، ملت ايران، به عنوان كسانى كه پايه هاى اين نظام را روى دوشمان گرفته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنيا زدگى
اما نمونه وار چند فقره از بيماريهاى آن روز را كه امير المؤمنين « عليه السلام » در صدد معالجه آنهاست، ذكر مى كنم: يكى از اين بيماريها مسأله دنيا است، در نهج البلاغه چه بسيار عليه دنيا و دنياطلبى و دنيافريفتگى، عليه خطرات و كمينهاى دنيا هشدار داده شده است، و يكى از بخشهاى مهم نهج البلاغه زهد آن است، اين زهد براى چيست؟
اين كدام واقعيت آن دوران را نشان مى دهد؟ آن دورانى كه پيغمبرش مى گفت: « الفقر فخرى » و افتخار مى كرد كه فقير است، مردمش افتخار مى كردند كه به مال دنيا آلوده نيستند، ابو ذرها و
سلمانها و عبد اللّه بن مسعودها و اصحاب صفّه شان جزو اشراف آن امت بودند، و اصلا به دنيا، و طلا و نقره و زر و زيور و زخارف مالى اعتنايى نداشتند، اصلا زخارف مالى در برابر زخارف غير مالى چيزى به حساب نمى آمد، كه پيغمبر « صلى اللّه عليه و آله و سلم » فرمود:
« أشراف أمّتى أصحاب اللّيل و حملة القرآن » ۴ « اشراف امت من، اشراف جامعه اسلامى آنهايى هستند كه شب با خدا سر و كار دارند و خدمت و عبادت مى كنند، آنهايى كه با قرآن آشنا هستند. » در جامعه اسلامى چه حادثه اى روى داده كه از صد كلمه سخنان امير المؤمنين « عليه السلام » تقريبا پنجاه كلمه اش درباره زهد است. اين كه نهج البلاغه پر است از زهد و ترغيب به زهد چه چيز را نشان مى دهد؟ بله، بيمارى را نشان مى دهد، اين نسخه امير المؤمنين « عليه السلام » كه اينقدر راجع به دنيا گرم و پرشور و پر هيجان و زيبا و بليغ حرف مى زند، نشان مى دهد كه مردم بد جورى گرفتار دنيا شده بودند، بيست و سه سال پس از رحلت پيامبر « صلى اللّه عليه و آله و سلم » بد جورى مردم اسير شده بودند، و اين دست گره گشا سعى مى كند گره هاى اين كمند را از دست و پاى آنها باز كند.
در نهج البلاغه وقتى ما به ذكر دنيا مى رسيم اوجى مى بينيم، احساس مى كنيم كلام امير المؤمنين « عليه السلام » در باب دنيا اصلا يك
لحن و لون ديگر است، البته از صدها نمونه كه در اين زمينه وجود دارد من نتوانستم كه اين چند سطر را يادداشت نكنم و اينجا نخوانم از بس زيباست، « فانّ الدّنيا رنق مشربها، ردغ مشرعها، يونق منظرها، و يوبق مخبرها، غرور حائل، و ضوء آفل، و ظلّ زائل و سناد مائل، حتّى اذا أنس نافرها، و اطمأنّ ناكرها، قمصت بأرجلها، و قنصت بأحبلها، و أقصدت بأسهمها، و أعلقت المرء أوهاق المنيّة قائدة له الى ضنك المضجع و وحشة المرجع » ۵.
ببينيد چقدر زيبا است، البته قابل ترجمه نيست، بايد بلغا و شعرا بنشينند كلمه كلمه اينها را بسنجند و ترجمه كنند، آن كه توجه انسان را جلب مى كند، يعنى توجه من را جلب كرد اين بود كه وقتى درباره دنيا صحبت مى كند مى فرمايد: « غرور حائل، وضوء آفل، و ظل زائل، و سناد مائل ». بعد نكته اى را ذكر مى كند « حتى اذا آنس نافرها » آنچنان دنيا با جلوه هايش و فريبندگيهايش خودنمايى مى كند كه آنان كه از دنيا مى گريختند و از آن وحشت داشتند، به آن انس مى گيرند « و اطمأن ناكرها » آنها كه حاضر نبودند به دنيا دست بزنند، در كنار دنيا احساس آرامش مى كنند.
#بازگشت_به_نهج_البلاغه
✍#آیت_الله_خامنه_ای
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#فایل_صوتی_روانشناسی_قلب 68 ❣قلب... فقط زمانی میتونه درگیر آسمون بشه؛ که از زمین... رها باشه! 👌زن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روانشناسی قلب 69.mp3
5.93M
#فایل_صوتی_روانشناسی_قلب 69
🎧آنچه خواهید شنید؛
❣ يه لیست...
از دارایی های قلبت،
و از بیماری هاش بنویس!
فرصتی نمونده؛
ببین با خودت، چند چندی؟
🔻عجله کن...... زود، دیر میشه