eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.6هزار عکس
34.6هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: ⭕️ روزشمار انقلاب /دوازدهم بهمن صفحه امام به فرانسوی استوری گذاشته و در آن شهردار نوفل لوشاتو را منشن کرده است و نوشته است که از همه مردم به خاطر مدتی که در آنجا ساکن بودند و محبت داشتند تشکر میکند. بختیاردر توئیتی گفته است تمامی فرودگاه ها تعطیل است. مردم در حال عکس انداختن از خط های سفید خیابان و گل هایی هستند که برای ورود امام آماده کرده اند. همین وسط مسط ها گروهی با عنوان سازمان کماندویی مبارزه در راه قانون اساسی در پستی اینستاگرامی گفته:«اگر امام از فرانسه راه بیفتد، ما هواپیمای او را در هوا مهندم می کنیم.» هواداران امام هم در کامنت هایی متعدد به آنها اعلام کردند که «بیشین بینیم باآآآآ» تا بعد ببینیم چه می شود. شرکت ایرفرانس نیز در کامنت ها نوشته:«هواپیما توسط چند خیر ایرانی، اجاره و بیمه شده است.» امام ساعت نه و بیست و هفت دقیقه صبح روز دوازدهم بهمن وارد خاک کشور شد و در هوایی که مشخصا هوای خوبی و سرخوشی بود، با استقبال بی نظیر مردمی روبه رو گشت. سرود خمینی ای امام هم که منبع خاطرات زیادی برای هر سه چهار پنج شش نسل انقلاب است، برای اولین بار در فرودگاه مهرآباد خوانده شد. پخش مستقیم ورود امام به کشور از تلویزیون به ناگهان قطع شد و بختیار همان وقت در یک توئیت، رییس صداوسیما را خطاب قرار داد و گفت: این کار به دستور من نبوده، من خودم هم داشتم می دیدم. در مسیر بهشت زهرا هم موتور بلیرزر فرصت را غنیمت شمرد و خاموش شد و هرچه استارت خورد روشن نشد. امام قصد داشتند پیاده تا بهشت زهرا بروند که یک فروند هلیکوپتر اعلام کرد:«مگر من مرده باشم.» مردم مو به مو صحبت های امام را در بهشت زهرا تایپ می کردند و برای دیگران می فرستادند. طنز سیاسی ⚠️ ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨🌹 ✨✨🌹 ✨🌹 ✨وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ✨لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۹﴾ ✨خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند ✨به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است (۹) 📚سوره مبارکه المائدة ✍آیه ۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨🌹 ✨✨🌹 ✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
1_390597492.mp3
241.7K
کتاب صوتی " ده قصه از امام رضا (ع) برای بچه ها"اثر مژگان شیخی "گروه سنی " با صدای https://eitaa.com/zandahlm1357
8233236036409.mp3
1.09M
کتاب صوتی " ده قصه از امام رضا (ع) برای بچه ها"اثر مژگان شیخی "گروه سنی " با صدای https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همواره صحن و سرای خورشیدِ خراسان، گرمابخش و روشن‌کننده‌ی مسیر اعتلای انقلاب بوده است و امروز هم، نسلی نو، در پیشگاهِ امامِ رئوف(ع)، قدم در این مسیر می‌گذارند ... 🔹 سرودخوانیِ نوجوانان به‌مناسبت آغاز دهه مبارک فجر _ حرم مطهر امام رضا علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 بررسی جهالت علمی مدعی دروغین یمانی 6 🎬 قسمت ششم ✳️ اغتشاش های متعدد جریان یمانی در کشور و پوشش رسانه های خارجی
مهدویت و خاتمیت 2.MP3
6.78M
🎤🎤🎤 💠 سلسله دروس 2 🎬 جلسه 2️⃣ 📋 موضوع : مهدویت و خاتمیت، در تعارض یا عدم تعارض؟ (قسمت دوم) 🎤 با تدریس استاد احسان عبادی ( از اساتید مهدویت کشور)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
✨﷽✨ ✍در رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند. بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی و دختربازی کنید. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال. خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم. داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ بی‌شرف‌ها. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی. آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. تو روح‌تان. از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بی‌حیا. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند. ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران منتظر دوست‌دخترم هستم. چرا نیامد این دختر؟ ولش کن. بگذار بروم تا همسرم شک نکرده است. پی‌نوشت: این داستان نانوشته‌ی بسیاری از ماست. هرکدام‌مان به یک شکل. سرمان در زندگی دیگران است. زود قضاوت می‌کنیم و حلال خودمان را برای دیگران حرام می‌دانیم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه تربیت فرزند👇👇👇👇 .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃