eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.7هزار عکس
34.7هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
⚔ آخرین سرایا 🔻پس از فتح مکه و از بین بردن شماری از بتها، هنوز قبایلی در نقاط دوردست بر بت پرستی بوده و برخی از آنان، بتهای مشهوری داشتند. یکی از این قبایل، قبیله طی بود که شهرت آن، از آن روست که حاتم طائی منسوب به آن است. 👈بت معروف قبیله طی "فلس" بود و رئیس طایفه در آن زمان عدی بن حاتم طائی بوده است. رسول خدا (ص)✨ در ربیع الثانی سال نهم، سریه ای را به فرماندهی امام علی (ع) همراه یکصد و پنجاه نفر از انصار بدان سوی گسیل داشت. در میان این افراد حتی یک تن از مهاجران نبود. 💢این سپاه تا نزدیکی محل استقرار آنان رفت. در آنجا غلام سیاهی را دیدند که پس از تحقیق👳🏾‍♀، روشن شد که برای آگاهی از حمله احتمالی اصحاب محمد (ص) مشغول گشت بوده است. او ابتدا آنان را به بیراهه برد، اما پس از تهدید به سوی قبیله طی راهنمایی کرد. حمله ناگهانی و غافلگیر کننده سپاه امام (ع)✨ سبب شد که شمار زیادی از افراد قبیله به اسارت درآمده و شتران و گوسفندان فراوانی به غنیمت مسلمانان در آیند.🐫🐑 بعد از مدتی عدی بن حاتم که در زمان حمله به شام گریخته بود، به درخواست و تبلیغ خواهرش، به مدینه آمده و اظهار اسلام کرد. بعدها عدی بن حاتم به صورت یکی از نزدیکترین یاران امام علی (ع)✨ درآمد. او دو فرزندش را با یک چشم خویش در صفین به دفاع از آرمان امام از دست داد. 🔸یکی دیگر از سرایا سریه علقمه بن مجزز مدلجی است. 💭واقدی می گوید: خبری به رسول خدا (ص) رسید که مردم شعیبیه کشتی هایی را دیده اند که گروهی حبشی ها بر آنها سوار بوده اند. حضرت علقمه را به همراه سیصد نفر بدان سوی فرستاد. او تا جزیره ای میانه🗺 دریا رفت، اما کسی را ندید. گروهی ازسپاه وی قصد بازگشت داشتند. او اجازه داد تا به مدینه بازگردند. 🔸یکی دیگر از سرایا، سریه عیینه بن حصن به سوی طایفه بنی تمیم بود. این قبیله از قبایل حجاز و بعدها عراق بوده و در تحولات دوره خلفا نقش شنـاخته شده‌ای دارد. 👌ماجرا از این قرار بود که رسول خدا (ص) پس از فتح مکه، برای نخستین باز گروهی را برای جمع آوری زکات به سوی قبایل مسلمان فرستادند. از جمله سه نفر برای جمع آوری زکات بنی کعب که از خزاعیان بودند🏇، بدان سوی حرکت کردند. در آن زمان طوایفی از بنی تمیم در نزدیکی سرزمین آنها سکونت🏘 داشتند، در حالی که هنوز بر شرک خویش باقی بودند. 💢زمانی که خزاعه زکات خود را جمع کردند و خواستند تا به نمایندگان رسول خدا (ص) بدهند، بنی تمیم مانع شدند. آنان آماده جنگ شده، 🗡شمشیر کشیده و گفتند: اجازه نخواهند داد حتی یک شتر به عنوان زکات برده شود. مامور اخذ زکات که بسر بن سفیان بود، احساس کرد که ماندن در آنجا نتیجه ای جز کشته شدنش ندارد، لذا به سرعت به مدینه بازگشت. ✨رسول خدا گروهی را به سراغ آنان فرستاد و بعد از درگیری، شماری زن و کودک و چند مرد به اسارت درآمده و به مدینه آورده شدند. پس از آن، 👳🏻‍♂ روسای بنی تمیم به مدینه آمدند و با آن حضرت دیدار کردند. پس از گفتگوهایی، آنها اسلام آوردند. رسول خدا (ص) اسرای ایشان را به آنان بازگرداند و هدایایی 🎁 هم به آنان داد. 👥بنی تمیم قومی بدوی بودند، کسانی که روحیه ای تندخو😠، لجوج و متکبر دارند، قبیله خویش را برتر از هر چیز و هر کس دانسته و حاضر به پذیرش هیچ نوع حکومتی بر خود نبودند. بنی تمیم بعد از رحلت رسول خدا (ص) نیز در شمار مرتدین درآمدند و تنها به زور از ارتداد دست برداشته بار دیگر 🔆اسلام را پذیرفتند. 👈مساله پرداخت زکات برای قبایل بدوی، امری دشوار بود. اما از سوی دیگر، رسول خدا (ص)✨ شرط پرداخت زکات را در کنار نماز، از اصولی ترین شرایط ایمان و اسلام دانست. آیات قرآن📖 از همان زمان مکه، درباره "اقامه نماز و ایتاء زکات" سخن گفته است. 🕙زمان عمل، تا پس از فتح مکه به تاخیر افتاده و از آن سال به تدریج کسانی برای جمع آوری صدقات -که مقصود همان زکات است- به قبایل اعزام شدند. دستور آن حضرت به این افراد چنان بود که در جمع آوری زکات، بهترین ها را برای خود افراد قبیله بگذارند، همان 📊آمار و ارقامی که افراد درباره تعداد گوسفندان و شتران می دهند بپذیرند و با نرمی با مردم رفتار کنند. در مواردی نیز زکات از اغنیا گرفته شده و میان فقرا تقسیم می شد و این خود نکته مهمی برای تبلیغ اسلام بود. 🔻مساله پرداخت زکات، بعد از رحلت رسول خدا (ص) و حتی پیش از آن به صورت یک مشکل درآمده و سبب ارتداد برخی از قبایل گردید، بطوری که تنها پس از مدتی درگیری⚔ با قبایل مجددا آنان حاضر به پرداخت زکات به دولت جدید شدند. 🔹ادامه دارد... ✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج1، ص661-665"، رسول جعفریان. ۶۳
.......: 🔯🔯🔯 🔯 در نوبت قبل تعدادی از خاندان های زرسالار یهودی بانکدار رو نام بردیم . صرافان رباخوار سنتی یهود ، پس از قرن ها چاپیدن و غارت و رباخواری در حد نهایتش ، بانکها رو در قرن 19 ایجاد کردند و بانک های متعدد در شرق و غرب دنیا در نقاط مهم به وجود آمدند و یهود شبکه مالی متحد و منسجمش رو ساخت . رگ های حیاتی اقتصاد دنیا در دست یهود افتاد . دیگه در هیچ نقطه ای کسی قادر نبود علیه منافع یهود و خود یهود حرفی بر زبان بیاره یا چیزی بنویسه یا کاری انجام بده . فورا اون شخص در هر سیستمی که بود حذف یا هضم میشد . آب و نان کشورها دیگه دست یهود بود . در آستانه قرن بیستم که در اون دولت یهود به وجود آمد یعنی رژیم صهیونیستی ، علاوه بر شبکه مالی جهان که در دست یهود بود ، تجارت کالاهای متعدد و اساسی هم در دست و در انحصار یهود بود . به اضافه رسانه های اون زمان مثل روزنامه و مجله و مطبوعات بطور کل . دیگه یهود لزومی نمیدید که دستهاش در همه چیز از جمله در جنگ افروزی ها و ترورهای فیزیکی و رسانه ای و در توطئه ها و غیره آشکار باشه . یهود سربازانی رو در کشورهای مختلف و مهم داشت و داره که اونها مقاصد و اهداف یهود رو پیش میبردند و خود یهود با دستانی پاک به نظر میامد . دولت پنهان مقتدر ولی در پس پرده . کانون قدرت بیرحمانه و ثروت های قارونی بادآورده و حاصل خون های مردم جهان . مردمی که در هر جا شبیه مردم همان جا بودند و به زبان اونها صحبت میکردند و فرهنگ اونها رو داشتند . همگی نجیب زاده و دارای القاب کنت و کنتس ، دوک و دوشس ، بارون و بارونس ، لرد و لیدی ووو. نجیب زادگانی با املاک گسترده و کلی خدم و حشم . گاهی هم خیر و نیکوکار . گاهی روشنفکر و مولد تفکرات و مکاتب . اشرافی تحصیل کرده . اثرگذار در سیاست حکومت ها . کله گنده های موقر و کالسکه دار و کاخ نشین و متمدن . بعضیهاشون یهودی موندند و بعضی به ظاهر مسیحی شده بودند . نفرین و فحش مردم ضعیف و استثمارشده دنیا ، نصیب و نثار استعمارگران سنگدل و حریص و وقیح اسپانیولی و پرتغالی و هلندی و انگلیسی میشد و یهود شخصا هیچ دخالتی در کارهای کثیف اینان نداشت . تنها و تنها کناری نشسته بود و پول میشمرد و قهقهه مستانه میزد. https://eitaa.com/zandahlm1357
آیا میدانید؟ .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیرت پژوهشگران: طوطی دریایی هم از ابزار استفاده می‌کند برای نخستین بار صحنه‌ای ثبت شده که در آن یک طوطی دریایی برای خاراندن بدن خود از تکه‌ای چوب استفاده می‌کند. https://eitaa.com/zandahlm1357
دلفین ها می توانند حالت بسیار عمیقی از خواب را تجربه کنند و در این حالت مانند یک کنده ی چوب روی سطح آب شناور می مانند. دلفین های پوزه دراز هنگام خواب یک نیم کره ی مغزشان را غیر فعال می کنند و چشم مخالف آن نیم کره را هم می بندند، اما نیم کره ی دیگر مغز آن ها فعال و چشم مخالف آن باز می ماند تا بتوانند مراقب اطراف شان باشند و متوجه حضور دلفین های دیگر یا موجودات شکارچی بشوند. بعد از گذشت حدود دو ساعت، نیم کره ی دیگر مغزشان را غیر فعال می کنند و به این هر دو نیم کره و چشم خود را استراحت می دهند. https://eitaa.com/zandahlm1357
این کار اثر زیبا و حیرت انگیز یک هنرمند کنیایی با کنده کاری بی نظیر بر روی چوب است https://eitaa.com/zandahlm1357۱
این یک صندوق عجیب هزار ساله از جنس برنج سرب‌دار، چوب، طلا، نقره و خاتم کاریه که با قفل 4 صفحه یک کد 8 رقمی ایجاد میکنه برای باز کردن. واقعا هرچی از ایرانِ متمدنِ پیشرفته بگیم کم گفتیم. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وا ویلا😳😁😐 ┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت سیصد و دوم چشمانم را به زیر انداختم و نمی‌توانستم بپذیرم امشب به مسجد نروم که از اینهمه کم سعادتی خودم به گریه افتادم. خودم هم می‌دانستم حال خوشی ندارم که از شدت چرک خوابیده در گلویم، به سختی نفس می‌کشیدم و مدام عطسه می‌کردم، ولی شب قدر فقط همین یک شب بود! مجید بشقابش را روی سفره گذاشت، خودش را روی تخت بیشتر به سمتم کشید، دستم را گرفت و با لحن گرم و گیرایش صدایم کرد: «الهه! داری گریه می‌کنی؟» شاید باورش نمی‌شد دختر اهل سنتی که تا همین چند شب پیش، پایش برای شرکت در مراسم احیاء پیش نمی‌رفت، حالا برای جا ماندن از قافله عشاق الهی، اینچنین مظلومانه گریه می‌کند که با صدای مهربانش به پای دلِ شکسته‌ام افتاد: «الهه جان! قربون اشک‌هات بشم! غصه نخور عزیزم! تو خونه با هم احیاء می‌گیریم!» ولی دل من پیِ شور و حال مسجد و مجلس آسید احمد بود که میان گریه بی‌صدایم شکایت کردم: «نه! من می‌خوام برم مسجد...» ولی حقیقتاً توانی برای رفتن نداشتم که سرانجام تسلیم مجید شده و به ماندن در خانه رضایت دادم و چقدر جگرم آتش گرفته بود که مدام گریه می‌کردم. ده دقیقه‌ای به ساعت ده مانده بود که مامان خدیجه آمد تا حالی از من بپرسد. او هم می‌دانست نمی‌توانم به مسجد بروم که با لحنی جدی رو به مجید کرد: «پسرم! شما برو مسجد، من پیش الهه می‌مونم!» ولی مجید کسی نبود که مرا با این حالم تنها بگذارد، حتی اگر پرستار مهربان و دلسوزی مثل مامان خدیجه بالای سرم باشد که سر به زیر انداخت و با مهربانی نجیبانه‌ای پاسخ داد: «نه حاج خانم! شما بفرمایید! من خودم پیش الهه می‌مونم!» و هر چه مامان خدیجه اصرار کرد، نپذیرفت و با دنیایی تشکر و التماس دعا، راهی‌اش کرد تا با خیال راحت به مسجد برود و من چقدر دلم سوخت که از مراسم احیاء جا ماندم. به گمانم از اثر آمپول و کپسول و شیر برنج گرم مامان خدیجه بود که پس از خواندن نماز، همانجا روی تخت به خواب سبکی فرو رفته و همچنان در حالت بدی بین تب و لرز، دست و پا می‌زدم که صدای زمزمه زیبایی به گوشم رسید. چشمان خواب‌آلودم را به سختی از هم گشودم و دیدم مجید کنار تختم روی زمین نشسته و با صدایی آهسته دعا می‌خواند. حالا پس از چند بار شرکت در مراسم شب قدر شیعیان، کلمات این دعای عارفانه برایم آشنا بود و فهمیدم دعای جوشن کبیر می‌خواند. کمی روی تخت جابجا شدم و آهسته صدایش کردم: «مجید...» سرش را بالا آورد و همین که دید بیدار شده‌ام، با سرانگشتانش اشکش را پاک کرد و پرسید: «بیدار شدی الهه جان؟ بهتری عزیزم؟» کف دستم را روی تشک عصا کردم، به سختی روی تخت نیم‌خیز شدم و همزمان پاسخ دادم: «بهترم...» و من همچنان بیتاب شب بیداری امشب بودم که با دل شکستگی اعتراض کردم: «چرا بیدارم نکردی با هم احیاء بگیریم؟» هنوز هم باورش نمی‌شد یک دختر سُنی برای احیای امشب اینهمه بی‌قراری کند که برای لحظاتی تنها نگاهم کرد و بعد با مهربانی پاسخ داد: «دیدم حالت خوب نیس، گفتم یه کم استراحت کنی!» و من امشب پیِ استراحت نبودم که رواندازم را کنار زدم و با لحنی درمانده التماسش کردم: «مجید! کمکم می‌کنی وضو بگیرم؟» و تنها خدا می‌داند به چه سختی خودم را از روی تخت بلند کردم و با هر آبی که به دست و صورتم می‌زدم، چقدر لرز می‌کردم و همه را به عشق مناجات با پرودگارم به جان می‌خریدم. هنوز سرم منگ بود و نمی‌دانستم باید چه کنم که مجید با دنیایی شور و حال شیعیانه به یاری‌ام آمد. سجاده‌ام را گشود تا رو به قبله بنشینم و با لحن لبریز محبتش دلداری‌ام داد: «الهه جان! من فقط جوشن کبیر خوندم. اونم به نیت هر دومون خوندم.» https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamosigiirani-3 - آواز افشاری.mp3
833.2K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت در نمی‌گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال ولایت مدار✌️ برای امت ولایت مدار✊ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅با محتوای عقیدتی_اجتماعی_ فرهنگی _سیاسی ایم _رزمنده ایم🌺 رسان ایتا با ما همراه باشید👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 رسان سروش 👇👇👇 https://sapp.ir/joingroup/KOwcfFpBCixzgEJGabZID0No 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کتاب خانه تازنده ایم رزمنده ایم🇮🇷 👇👇👇 https://sapp.ir/joingroup/rIC6kaP4d5vMTDNisZ1jFV9H
دنیایی از مطالب علمی،اجتماعی،سرگرمی،جک و.... تنوع مطلب با مجله تازنده ایم رزمنده ایم👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525 https://eitaa.com/zandahlm1357 😍ادعا نداریم، بهترینیم اما می دهیم که متفاوت ترینیم 👌پس امتحانش ☝️☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا