هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ياران امام ابراهيم بن ابى البلاد وى از ثقات راويان و از قرّاء قرآن و ادباى زمان خويش است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احمد بن محمد بن عيسى اشعرى قمى
وى شيخ قميين و فقيه بلامنازع و رئيس آن ديار بوده و پس از حضرت رضا (ع) از حضرت جواد (ع) و حضرت هادى (ع) نيز روايت نموده است. جدّ بزرگش سائب بن مالك، جزو وافدين بر پيغمبر (ص) بوده است كه پس از مدتى به كوفه مهاجرت نمود. سعد بن مالك بن احوص بن سائب اول كس از اشعريان است كه به قم مهاجرت نمود. علامه در شأن وى مى نويسد: از موجّهين شيعه و از خاندان جليل و بزرگى بوده است كه در كوفه مى زيستند.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
من شهید میشوم، نه خلیفه!
مأمون اصرار کرد: «باید قبول کنی! »
امام رضا علیه السلام فرمودند: «اگر به میل من باشد هرگز قبول نمی کنم! »
روزها گذشت و تلاش مأمون بی نتیجه ماند و به امام گفت: «اگر خلاف را نمی پذیری ولی عهد من باش؛ تا پس از من، تو خلیفه باشی! »
امام علیه السلام فرمودند: «پدرم موسی بن جعفر از قول پدرانش، از قول امیرمؤمنان؛ علی و ایشان از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برایم نقل کرد که من پیش از تو، توسط سَم و مظلومانه شهید خواهم شد و فرشتگان آسمان و زمین برایم گریه خواهند کرد و در سرزمین غربت در کنار هارون الرشید دفن خواهم شد! »
مأمون گفت: «من زنده باشم و کسی جرأت کند تو را بکشد یا حتی به تو اسائه ی ادب کند!!؟ »
ولی او خوب میدانست که امام علیه السلام چه میگوید... [۱]
----------
[۱]: . بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۲۸
یک قمقمه دریا....
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎥 دعای ما برای سلامتی امام زمان (عج) چه فایده ای دارد مگر خدا حافظ نیست؟ #استاد_کلباسی #گامی_به_سو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شباهت های حضرت ولیعصر(عج) به انبیاء
#استاد_کلباسی
#گامی_به_سوی_ظهور
🔶🔹🔶
sharh-doa-roozhaye-mah-e-ramezan-mojtehedi_sharh-doa-rooz-aval-ramezan_24.mp3
2.03M
🔰 شرح و تفسیر #ادعیه_روزانه ماه رمضان
💠 دعای روز 24
🎤 با بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه
👌 به همراه بیان یک نکته شرعی مورد توجه در #ماه_رمضان
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: از همین ابتدای راه، خوبیها شروع شده. تو با ایثار تمام و با اصرار، دوستت را کنار پنجره ای نش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
دو پیچ متوالی انتخاب میشود تا سر و ته ستون دیده
[صفحه ۹]
نشود و افراد نتوانند یکدیگر را کمک کنند. شیب ارتفاع مجاور که روی آن مستقر میشود و باید زیاد باشد تا نیروهایی که در کمین افتاده اند نتوانند در شیب نرم آن جان پناه بگیرند. البته مسائل دیگری از لحاظ زمان و راههای فرار برای افراد کمین کننده وجود دارد. ولی بهترین حرف هوشیاری، دقت و توکل بر خداست. ان شاء الله خدا کمک میکند و توطئه ضد انقلاب ناموفق میماند. همچنان که تا کنون خیلی از همین کمینها ناموفق بوده اند و نتوانسته اند راه به جایی ببرند حتی خودشان در درگیری به وجود آمده از بین رفته اند.
تجزیه و تحلیل کافی است. با چند صلوات به خود میآیی و متوجه میشوی که در حال ورود به اردوگاهی. اردوگاهی در غرب کشور. در بین چند رشته کوه. روی یک بلندی. مشرف به دشتی بزرگ و زیبا. با هوایی پاک و مسحور کننده. زمینی خشن و درختچههایی به نام بلوط.
گردانها جدا از هم و پراکنده اند و برای رسیدن به هر یک از آنها باید مقدار زیادی راه بروی. چادرها زده شده اند. در آن مدت که تو در مرخصی بوده ای، نیروهایی که به صورت داوطلب به مرخصی نیامده بودند
به همراه برو و بچههای تدارکات و... چادرها و امکانات را از جنوب به این منطقه منتقل کرده اند. چادرها چندان مرتب نیستند. برپایی حدود ۲۰ چادر بزرگ و کوچک برای عده ی کمی که باقی مانده اند دشوار است.
به محض رسیدن باید کار را شروع کنی. اینجا کسی بیکار نیست و برای همه به اندازه ی کافی کار وجود دارد. هر دسته به سلیقه ی خود چادرش را تغییر جهت میدهد.
پرچمهای سبز و سرخ کنار چادرها زده میشود. در کوتاهترین زمان ممکن چادرها آماده و پتوها پهن میشود. نیروها وارد چادر میشوند و در همان ابتدای ورود سر چند نفر از بچهها به فانوس وسط چادر میخورد.
«... آخ. آب هویج بدین به این فانوس. چرا نمی بینه؟ »
روحیه و شادمانی پابر جاست. با عشق آمده اند. خودشان آمده اند. برای
[صفحه ۱۰]
یاری دین خدا. پس میخندند و شوخی میکنند. آنها میدانند کار در اینجا سخت تر است. چه رزمهای اردوگاهی و چه عملیات کوهستانی. ولی میخندند. روحیه دارند و روحیه میدهند. خیلی دیر عصبانی میشوند. ظرف و ظروف از تدارکات تحویل گرفته میشود. اول آب خنک در پارچ و بعد در لیوان پلاستیک قرمز دسته دار. غروب نزدیک است و بعد از هشت ساعت در راه بودن نمی توان حسینیه را بر پا کرد. اما نماز جماعت لازم است و ترک آن از روی بی احترامی اشکال دارد. تعدادی پتو و زیر انداز پهن میشود و صفهای نماز شکل میگیرد. روحانی گردان جلو و بقیه پشت سر او. یک نفر تلاوت میکند و دیگران گوش میدهند: «ایاک نعبد و ایاک نستعین... » اول او به رکوع میرود و سپس تو. اول او به سجود میرود و بعد
تو. باید مطیع او باشی. او امام است. اطاعت از بالاتر عبادت است. اقامه ی نماز، برای نمایش اسلام و وحدت و یکپارچگی. اگر تنها در چادر نماز بخوانی، عبادت کرده ای، ولی وقتی همراه با دیگران و روی زمین ناهموار نماز بگزاری میشود اطاعت و عبادت. باید مطیع باشی. دنبال امام برو. اگر جلو یا عقب بروی خطاست پس هماهنگ باش. گوش به اقامه گو بده و اگر چه امام را شخصا نمی بینی ولی سلسله مراتب را پاس بدار. بعد از این نیز مطیع باش. فرمانبر و شجاع. تو راه را خوب نمی دانی. از آن که بیش از تو و دیگران میداند و برای این کار انتخاب شده اطاعت کن. زور بازوی او ملاک نبوده، علم و عملش مهم بوده. سر بر خاک بگذار و ذکر خدا کن. بین دو سجده تا میتوانی بگو: «انا لله و انا الیه راجعون. » یعنی سجده اول را تولد از خاک بدان و سجده دوم را قبر. بدان چه میگویی و ببین چه میکنی. چرا تا زانو خم میشوی؟ چرا به سجده میروی؟ چرا سه رکعت؟ چرا دو رکعت از چهار رکعت؟ چرا به جماعت؟ چرا دعا؟ چرا ذکر؟
تو اینها را خوب میدانی. چند سال است که با اینها بزرگ شده ای ولی حالا موقع فکر کردن است. اینجا دانشگاه است. از لهو و لعب خبری نیست. محل رشد عارفانه است. اگر بدانی و بخوانی و بپرسی، رشد میکنی. شعور مییابی.
دفاع مقدس
سینای شلمچه
https://eitaa.com/zandahlm1357
YEKNET.IR - zamine 2 - arbaein 1400 - motiee.mp3
5.64M
شهیدا نگاه کنید به حال ما
شمارو به حق خاک جبهه ها
🎤 #میثم_مطیعی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
زیبا چقدر زیبا است آن زیبایی که محبوبست و چقدر نادانست آنکس که دم از ملامتگری می زند، چه بسیار جرع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همنشین
از تنهایی در میان مردم شکایت نمی کنم، زیرا روزگار مرا از همنشینانم جدا کرده است.
اشتیاق به قرب آنها برای همیشه با منست، من با اندوه علاقه پیدا کردهام و همان همنشین من است.
لم اشک من الوحدة بین الناس
اذ افردنی الزمان من جلاسی
فالشوق لقربهم قرینی ابدا
و الهم جلیسی و به استیناسی
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: مراسم عروسى يكى از آرزوهاى بسيارى از پدران و مادران آن است كه زنده بمانند و مراسم زفاف فرز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
حال ببينيم در مراسم جشن عروسى اين خانواده نمونه و بى نظير چه گذشت.
يك ماه از مراسم عقد بانوى اسلام عليها السلام با على عليه السلام گذشت. روزى «امّ ايمن» با جمعى از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله به محضرش شرفياب شدند، «امّ ايمن» مطلب را از جاى جالبى كه قلب پاك پيامبر صلى الله عليه و آله را به شوق مى آورد شروع كرد و گفت:
اگر خديجه امروز در حيات بود چشمش به عروسى «فاطمه» عليها السلام روشن مى شد،
سپس افزود:
على عليه السلام خواهان همسر خويش است، چشم فاطمه را به همسرش روشن فرما، و جمع آنها را سامان ده، و چشم ما را نيز با آن روشن كن...
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
برويد و اطاقى را در خانه من براى زفاف آنها فراهم سازيد،
«امّ ايمن» عرض كرد:
اطاق كداميك از ما؟
فرمود:
اطاق خودت!
سپس رو به سايرين كرد و فرمود:
برويد و امّ سلمه را براى آماده ساختن اطاق يارى كنيد.
بعد رو به على عليه السلام كرد و فرمود:
برو غذاى خوبى براى اين مراسم آماده كن!
سپس افزود:
گوشت و نان از ما، و خرما و روغن از تو!
على عليه السلام مقدارى خرما و روغن (براى ساختن حلوا، شيرينى لازم براى اين مراسم) تهيّه فرمود و خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آورد، پيامبر صلى الله عليه و آله آستين مبارك را بالا زد و خرما را در روغن مالش داد و حلوا آماده شد.
سپس دستور داد گوسفندى فربه با «نان» فراوان آماده ساختند، بعد به على عليه السلام فرمود:
اكنون برو و هركس را ميل دارى براى جشن عروسى دعوت كن!
على عليه السلام مى گويد:
به مسجد آمدم در حالى كه مملو از جمعيّت بود، شرمم آمد كه گروهى را دعوت كنم و گروهى را دعوت نكنم، روى يك بلندى قرار گرفتم و صدا زدم اى مسلمانان! همه شما را به
«وليمه» و (جشن عروسى) فاطمه عليها السلام دعوت مى كنم. مردم مانند سيل رو به سوى خانه پيامبر صلى الله عليه و آله آوردند، شرم سراپاى مرا فرا گرفت چرا كه جمعيّت بسيار زياد بود و غذا كم!
پيامبر صلى الله عليه و آله از آنچه در قلبم گذشت آگاه شد فرمود: على! غصه مخور من دعامى كنم خدا به اين غذا بركت دهد.
مردم گروه گروه آمدند و «نشستند و خوردند و برخاستند» و براى من دعا كردند و تبريك گفتند، در حالى كه عدد آنها به چهار هزار مى رسيد، و غذا همچنان برجاى مانده بود!
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد ظرفها را آوردند و از غذا پر كرد و براى خانه همسرانش فرستاد، سپس ظرفى را پر از غذا كرد و گفت اين هم براى فاطمه و شوهرش.
آفتاب غروب كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله به «امّ سلمه» فرمود دخترم فاطمه را بياور.
امّ سلمه مى گويد:
رفتم فاطمه عليها السلام را با خود آوردم در حالى كه از شدّت شرم و حيا در برابر پدر، عرق از صورت مباركش فرو مى چكيد، ناگهان دستپاچه شد و پايش لغزيد، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دخترم خدا تو را در دنيا و آخرت از لغزش حفظ كند.
هنگامى كه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله ايستاد پيامبر صلى الله عليه و آله گوشه چادر را از صورتش كنار زد و على عليه السلام چهره مباركش را ديد، سپس دست او را گرفت و در دست على نهاد و فرمود:
دختر رسول خدا فاطمه بر تو مبارك باد!
سپس افزود:
اى على! فاطمه زن خوبى است.
و بعد رو به فاطمه كرد و فرمود:
دخترم! على شوهر خوبى است، برخيزيد و به منزل برويد و برجاى باشيد تا من بيايم.
#✍آیت الله مکارم شیرازی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✅ صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده "بخش دهم" ❇️ ویژگی های نگاه مالکیت و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا