eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.7هزار عکس
36.3هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم قدسی گاهی از عالم قدس نسیمی از نسیم انس بر دل یاران دین و پرهیزکار از دنیا می‌وزد و به همین مشام روح آنها عطرآگین می‌شود و روح حقیقت در استخوان پوسیده اشباحشان جریان می‌یابد و با همین نسیم زشتی غوطه ور شدن در کثافات جسمانی را درک می‌کنند و معتقد به پستی گذشته خود در گودالهای زنجیر هیولایی می‌شوند و با این حال به راه رشد متمایل شده و از خواب غفلت در مبدء و معاد متنبه می‌گردند. ولی این تنبیه بسرعت پایان پذیرد و مضمحل گردد که ای کاش تا حصول جذبه خدایی می‌ماند و پستی عالم را از آنها می‌زدود و از پلیدی دار فریب تطهیر می‌نمود. پس از آن زمان و از بین رفتن این نسیم قدسی و پایان یافتن آن نفس روحانی به حال نخست بر می‌گردند و در کثافات فرو می‌روند و بر آن حال بلند گذشته تأسف می‌خورند و زبان حالشان اگر از اصحاب کمال باشند، چنین به گفتگو در آید و تمنای دگر کند. تیری زدی و و زخم دل آسوده شد از آن هان ای طبیب خسته دلان مرهم دگر شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: امّا قرآن: درباره نماز می‌گوید: نماز، انسان را از فحشاء ومنکر بازمی دارد. (۱۲۸) در جای دیگر می‌گوید: نماز را برای یاد و توجّه به من بپادار. (۱۲۹) و در جای دیگر: با یاد خدا، دلها آرام می‌گیرد. (۱۳۰) درباره روزه می‌گوید: روزه بر شما واجب شد، تا آنکه اهل تقوا شوید. (۱۳۱) چون بیشتر گناهان، از فوران غریزه غضب و شهوت است. روزه، جلوی طغیان آنرا می‌گیرد و تقوا پدید می‌آورد. و بهمین جهت، آمار جنایات و جرایم در ماه رمضان کاهش می‌یابد. درباره حج می‌گوید: به زیارت حج بروند، تا منافعی فراوان بدست آورند. (۱۳۲) فوائد و آثار اجتماعی و سیاسی حج، چیزی نیست که جای شک و شبهه باشد. درباره زکات می‌گوید: از مردم و اموالشان زکات بگیر، تا آنان را (از روح بخل و دنیا پرستی) پاک کنی. (۱۳۳) درباره قمار و شراب می‌گوید: شیطان توسّط آنها میان شما دشمنی و کینه برقرار می‌کند و شمارا از یاد خدا دور می‌سازد. (۱۳۴) و قصاص را، مایه حیات اجتماع می‌داند (۱۳۵) چرا که در جامعه، اگر جنایتکار، به کیفر نرسد، آن جامعه مرده و جنایت پرور و مظلوم کوب می‌شود و ایمنی (که حیات اجتماعی است) از میان می‌رود. اینها نمونه‌هایی از آیات قرآن بود که به آثار و حکمت‌های احکام الهی اشاره داشت. امّا حدیث: از میان انبوه احادیث این موضوع، تنها به چند جمله از یکی از سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه اشاره می‌کنیم: (۱۳۶) «فَرض اللّه الایمان تطهیراً مِنَ الشِرک وَالصَلوةَ تَنزیهاً عَنِ الکِبر و الزکوة تسبیباً لِلرّزق... » خداوند، ایمان را برای پاکسازی از شرک، واجب ساخت و نماز را برای پاک ساختن از تکبر، و زکات را بعنوان سبب سازی برای رزق و روزی و... ایمان به خدا، انسان را از افکار شرک آلود و عشق‌های پوچ و تکیه گاههای ناتوان نجات می‌بشخد. نماز، که توجه به سرچشمه همه بزرگی‌ها و استمداد از کانون قدرت و عظمت است، کبر را از انسان می‌زداید. زکات، مهره‌های از کار افتاده جامعه را به کار می‌اندازد و محرومان و ورشکستگان را به نوا و قدرت می‌رساند و مهر و عطوفت نسبت به مردم را در دلها زنده می‌سازد و محبّت مال و دنیا، از دل زکات دهنده بیرون می‌رود. بعلاوه، آن مقدار که با دادن زکات، از دارایی اش کم شده، با فعالیت اقتصادی بیشتر، می‌کوشد که آنرا جبران کند. طبیعی است آنکه خرجش زیاد باشد، به کار خود می‌افزاید. پس زکات، سبب رزق است. در این حدیث علوی به فلسفه و حکمت بیست حکم و از احکام الهی، مانند روزه، امر به معروف، نهی از منکر، جهاد، تحریم خمر و زنا، اجرای حدود، اطاعت از امام و... اشاره شده است از نماز ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357
4_5886514878331488898.mp3
19.36M
فایل صوتی/سخنرانی با بیان استاد قسمت4️⃣ نماز، تنظیم کننده روح آدمی رعایت ادب، قدم اوّل نماز بی ادبی در میان مسیحیان اروپا گرفتن ادب از مسیحیان، ریشۀ جنایت های اسرائیل بی ادبی در میان مسیحیان آموزش بی ادبی در فیلم های غربی لزوم آموزش ادب به بچه ها بی ادبی، علت فروپاشی خانواده ها در غرب قانونی کردن بی ادبی به پدر و مادر در غرب ثمرات ادب وقتی که انسان کم می آورد کنترل کنندۀ هوای نفس لذت از زندگی ثمره ی ادب ورزی هنگام نماز
🟢 ماجرای خواندنی خشونت راننده اتوبوس با شهید مطهری 🔹در ایامی که در قم بودیم، تازه این شرکتهای مسافربری راه افتاده بود. به قصد مشهد سوار شدم. بعد از مدتی احساس کردم راننده اتوبوس نسبت به شخص من که معمّم هستم، یک حالت بغض و نفرتی دارد. نه من او را می‌شناختم و نه او مرا می‏شناخت. در ورامین که توقف کرد، وقتی خواستم از او بپرسم که چقدر توقف می‌کنید، با یک خشونتی مرا رد کرد که دیگر تا مشهد جرأت نکنم یک کلمه با او حرف بزنم! 🔹پیش خودم توجیهی کردم، گفتم لابد مسلمان نیست، مادّی است، یهودی است. آن طرف سمنان که رسیدیم، من وقتی رفتم وضو بگیرم تا نماز بخوانم، همین راننده را دیدم که دارد پاهایش را می‏ شوید. مراقب او بودم، دیدم بعد وضو گرفت و نماز خواند. حیرت کردم: این که مسلمان و نمازخوان است! ولی رابطه ‏اش با من همان بود که بود. 🔹شب شد. پشت سر من دو تا دانشجوی تربتی بودند. آنها هم می‌خواستند ایام تعطیلات بروند خراسان (تربت). او برعکس، هرچه که نسبت به من اظهار تنفر و خشونت داشت، نسبت به آنها مهربانی می‏‌کرد. شب از یکی از آنها خواهش کرد که بیاید کنارش با هم صحبت کنند تا خوابش نبرد. او هم رفت. دیدم این راننده دارد سرگذشت خودش را برای آن دانشجو می‏گوید. من هم به دقت گوش می‏‌کردم که بشنوم. 🔹 اولًا از مردم مشهد گفت که از آنهایشان که با آخوندها ارتباط دارند بدم می‌آید. گفت: خلاصه این را بدان که در میان همه فامیل من، تنها کسی که راننده است منم. باقی دیگر، دکتر و مهندس و تاجر و افسر هستند. 🔹من سرگذشتی دارم. پدر من آدم مسلمان و بسیار متدینی بود. من بچه بودم، مرا به دبستان فرستاد. پیشنماز محلّه از این مطلب خبردار شد، آمد پیش پدرم گفت: تو بچه‌ات را به مدرسه فرستاده‏‌ای؟! ای وای! مگر نمی‏دانی که اگر بچه‌ات به مدرسه برود لامذهب می‏شود؟ پدر من هم از بس آدم عوامی بود، این حرف را باور کرد و دیگر نگذاشت دنبال درس بروم. یک روز بعد از اینکه زن و بچه پیدا کردم فهمیدم که اصلًا من سواد ندارم. 🔹معمّا برای من حل شد که این آدم، بیچاره خودش مسلمان است ولی خودش را بدبختِ صنفِ من می‌داند، می‏ گوید: این عمامه به سرها هستند که ما را بدبخت کردند. 🔹این یک جور نهی از منکر است، یعنی رماندن، بدبخت کردن مردم و دشمن ساختن مردم با دین و روحانیت. بعد من پیش خود گفتم: خدا پدرش را بیامرزد که فقط با آخوندها دشمن است، با اسلام دشمن نشد؛ باز نمازش را می‌خواند، روزه‏ اش را می‌گیرد، به زیارت امام رضا(ع) می‌رود. 📙 حماسه حسینی، ج۱، ص۸-۲۳۶(با اندک تلخیص) e t
.......: مقام اول در آداب مطلق لباس است بدان که نفس ناطقه انسانیه حقیقتى است که در عین وحدت و کمـال بـساطت داراى نـشئاتى است که عمده آن به طریق کلّى سه نشئه است : اول، نشئه ملکیه دنیاویه ظاهره، که مظهـر آن حواس ظاهره، و قشر ادناى آن بدن ملکیه است . دوم، نشئه برزخیه متوسطه، که مظهر آن، حواس باطنه و بدن برزخى و قالب مثالى است . سوم، نشئه غیبیه باطنیه است که مظهر آن، قلب و شئون قلبیه است . و نسبت هر یـک از ایـن مراتب به دیگرى نسبت ظاهریت و باطنیت و جلوه و متجلّى است؛ و از این جهت است که آثـار و خواص و انفعالات هر مرتبه اى به مرتبه دیگر سرایت مىکند؛ چنانچه اگر مثلًـا حاسـه بـصرى چیزى را ادراك کند، از آن اثرى در حس بصر برزخى واقع شود به مناسـبت آن نـشئه؛ و از آن اثرى در بصر قلبىِ باطنى واقع شود به مناسبت آن نشئه . و همین طور آثار قلبیـه در دو نـشئه دیگر نیز ظاهر گردد . و این مطلب علاوه بر آنکه مطابق برهان قوى متین است مطابق با وجدان نیز هست . و از این جهت است که جمیع آداب صوریه شرعیه را در باطن اثر بلکه آثـارى اسـت؛ و هر یک از اخلاق جمیله را، که از حظوظ مقام برزخیت نفس است، نیز در ظاهر و باطن آثارى است؛ و هر یک از معارف الهیه و عقاید حقّه را در دو نشئه برزخیه و ظاهره آثارى اسـت . مثلًـا، آداب الصلاة امام خمینى رضوان االله تعالی عل هی ایمان به این که متصرّف در مملکت وجود و عـوالم غیـب و شـهود حـق تعـالى اسـت و دیگـر موجودات را تصرّفى نیست مگر تصرّف اذنى ظلّى، موجب بسیارى از کمالات نفـسانیه و اخـلاق فاضله انسانیه گردد، مثل توکّل و اعتماد به ح ق و قطع طمع از مخلوق که ام الکمالات اسـت؛ و موجب بسیارى از اعمال صالحه و افعال حسنه و ترك بسیارى از قبایح شود . و همین طور سایر معارف که تعداد هر یک و تأثیرات آن از حوصله این اوراق و قلم شکسته نویسنده خارج اسـت، و محتاج به تحریر کتابى ضخیم است که از قلم توان اى اهل معرفتى یا از نفس گرم اهـل حـالى فراهم شود: دست ما کوتاه و خرما بر نخیل(135 .( و همین طور مثلًا خُلق رضا، که یکى از اخلاق کمالیه انسانیه است، در تـصفیه و تجلیـه نفـس تأثیرات بسیارى دارد که قلب را مورد تجلّیات خاصه الهیه قرار مـى دهـد و ایمـان را بـه کمـال ایمان، و کمال ایمان را به طمأنینه، و طمأنینه را به کمال آن، و کمال آن را بـه مـشاهده، و آن را به کمال مشاهده، و کمال آن را بـه معاشـقه، و معاشـقه را بـه کمـال آن، و کمـال آن را بـه مراوده، و مراوده را به کمال آن، و کمال آن را به مواصله، و مواصله را به کمـال آن، و آ نچـه در وهم من و تو ناید ترقّى دهد؛ و در ملک بدن و آثار و افعال صوریه که شاخ و برگ است تأثیرات غریبى دارد : سمع و بصر و دیگر قوى ( و اعضا را الهى کند و سرّ کُنْتسمعه و بـصرَه 1 (را تـا اندازهاى ظاهر گرداند . و چنانچه آن مراتب را در ظاهر تأثیر بلکه تأثیرات اسـت، هیـأت ظـاهر و جمیع حرکات و سکنات عادیه و غیر عادیه و تمام تروك و افعال را در آنها نیـز تـأثیراتى اسـت بس عجیب، که گاه شود که با یک نظر از روى حقارت به یکى از بندگان خـدا سـالک را از اوج اعلى به اسفل سافلین پرتاب کند و جبران آن را به سالهاى دراز نتواند بنماید . و چون قلبهاى بیچاره ما ضعیف و ناتوان است و چون بید مجنون از نسیم ملایمـى بـه لـرزه در آید و حال سکونت خود را از دست بدهد، پس لازم است که حتّى در امور عادیـه، کـه یکـى از آنها اتّخاذ لباس است، ملاحظه حالات قلبیه نموده نگاهـدارى قلـب را بکنـیم . و چـون نفـس و شیطان را دامهایى بس محکم و تسویلاتى بس دقیق است که احاطه به آن از طاقت مـا خـارج است، ناچار تا اندازه قدرت و نطاق وسع خود در مقابل آنها قیام و از حق تعالى در همه حـالات طلب توفیق و تأیید نماییم . پس، گوییم که پس از آن که واضح شد که باطن را در ظاهر و ظـا هر را در بـاطن تـأثیر اسـت، انسان طالب حق و ترقّى روحانى باید در انتخاب ماده و هیأت لباس آنچه را که در روح تأثیر بد دارد و قلب را از استقامت خارج و از حق غافل مى کند و وجهه روح را دنیایى مى نمایـد احتـراز کند. و گمان نشود که تسویل شیطان و تدلیس نفس اماره فقط در لباس فاخر زیبا و تجمـل و تزین است، بلکه گاه شود که انسان را به واسطه لباس مندرس و بى ارزش از درجه اعتبار ساقط نماید؛ و از این جهت انسان باید از لباس شهرت، بلکه مطلق مشى بر خلاف معمول و متعـارف، احتراز نماید . چنانچه از لباسهاى فاخر که ماده و جنس آن سنگی ن قیمت و هیـأت و بـرش آن جالب توجه و انگشت نما است باید احتراز کند؛ زیرا قلب ما بـسیار ضـعیف و سـخت بـى ثبـات است، به مجرّد فى الجمله امتیاز و تعینى مى لغزد و از اعتدال منحرف مى شود. چـه بـسا باشـد انسان بیچاره ضعیفى که از تمام مراحل شرف و انسانیت و عزّت نفس و کم ال آدمیـت عـارى و برى است