eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
882 دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
276 ویدیو
1.7هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان صفحه‌ی ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/zane_rooz_mag/ ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🌹🍃🌹🍂🌹🍃🌹🍂🌹🍃 به نام خدای بخشنده مهربان... ❣اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❣ سلام!😊🌹 🍃صبح تون بخیر. روزتون پربرکت و نورانی🍃 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «هرکس آبروی برادر مسلمانش را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب می‌شود.» (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۱۴) @zane_ruz 🍂🌹🍃🌹🍂🌹🍃🌹🍂🌹🍃
۷ نشانه کم‌خونی که ممکن است ندانید! @zane_ruz
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌱حق مجلس🌱 حسنی احمدی مرد وارد شد نگاهی انداخت و تا چشمش به سجاد افتاد به کنار او رفت و در کنارش زانو زد و سلام کرد. علی بن حسین سلام او را به گرمی پاسخ داد. مرد نگاهی به چهره سجاد انداخت و بعد گفت: اى پسر رسول خدا! در مجلسی با جمعی از دوستان نشسته بوديم كه شنيديم شخصی نسبت به شما ناسزا می گفت و توهين می كرد و در بين صحبت هاى ناپسندش گفت: علی بن حسین گمراه و بدعت گذار است. زين العابدين، پس از شنيدن سخنان آن شخص سرش را پایین انداخت و سکوت کرد. لحظاتی بعد رو به مرد گفت: تو حق مجلس و همچنين حق كسانی را كه با تو هم صحبت بودند، رعايت نكردى، چون سخنانی كه در آن مجلس مطرح شده بود، امانت بود، چرا سخنان گوينده را از آن مجلس به بيرون منتقل كردى و اسرار او را فاش نمودى!؟ سجاد لحظاتی درنگ کرد و بعد ادامه داد: و تو حق مرا هم رعايت نكردى، چون چيزى كه من از ديگران نسبت به خود نمی دانستم، فاش كردى و مرا در جريان آن قرار دادى. علی بن حسین دست بر محاسنش کشید و صحبت هایش را ادامه داد: آيا نمی دانی كه چنگال مرگ همه انسان ها و نيز ما را می ربايد و بعد از آن، همه ما زنده خواهيم گشت و در روز قيامت محشور خواهيم شد؛ و بايد در ميعادگاه و دادگاه عدل الهی پاسخ گوى اعمال و گفتار خويش باشيم، دادگاهی كه خداوند متعال قاضی و حاكم آن خواهد بود. مرد شرمسار شده بود زین العابدین به مهربانی دست بر شانه مرد گذاشت و گفت: پس سعی كن هميشه از سخن چينی و غيبت پشت سر ديگران اجتناب و دورى كنی؛ وگرنه همنشين سگان آتشين خواهی شد. سجاد برخاست صدای اذان همه جا پیچیده بود. باید خودش را برای نماز آماده می کرد. ✨احتجاج طبرسی: جلد ۲، صفحه ۱۴۵، حکمت ۱ @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97 ✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
2.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 با کاموا و نخ دندان آویزهای سنتی زیبا درست کنید @zane_ruz
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸 🌹عاشقانه‌های بهشت🌹 مثل بقیه مادرها، دیگه وقتی برای خودم ندارم، حتی وقت نمی کنم موهام رو شانه ای بزنم. البته کلیپس همیشه روش محکم چسبیده تا همسر جان و بچه ها نفهمند موهایم هزار گره دارند. اگر بخوام کاری اختصاصی برای خودم انجام بدم باید لابه لای مراقبت از بچه ها برم سراغشون. مثلا الان که دارم تایپ می کنم هم زمان دارم دوقلوها رو توی گهواره شون تکان می دم و به پسر ۶ ساله ام دیکته می گم. البته همزمان تایپ هم می کنم. زیبا نیست؟ امروز شنیدم نوزاد با صداهایی مثل هواکش و سشوار آروم می شه. حتی یکی گفت نرم افزارش هم هست دانلود کن و بذار در گوش بچه ها و برو دنبال زندگی ات. اما این صدای روباتیک می تواند عشق و آرامش و عاطفه و عطر بوی مادرانه را هم توی قلب و روح فرزندانم تزریق کند؟ دنبال کدام زندگی بروم وقتی تمام زندگی ام همین جا میان گهواره و دفترچه دیکته است؟ عاشقانه های مادری سخت است اما می چسبد. یادمان باشد بهشت الکی زیر قدم های ما قرار نگرفته. 🧕سوسن خالقی @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97 ☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
🍎🌿🍎🌿🍎🌿🍎🌿🍎🌿 🌱نوشیدنی پای سیب🌱 👩‍🍳مواد لازم: شیر: ۱ قاشق سوپ خوری پای سیب (تکه شده، سرد): ۱ تکه بستنی وانیلی (کمی نرم شده): ۲ فنجان دارچین (آسیاب شده): یک چهارم قاشق چای خوری 👩‍🍳طرز تهیه: شیر، بستنی و دارچین را با هم داخل یک دستگاه مخلوط کن بریزید و خوب هم بزنید تا کاملا نرم و خامه ای شکل شوند. بعد از این مرحله پای سیب را هم اضافه کنید و دوباره مخلوط را هم بزنید تا مواد کاملا یکدست شوند. نوشیدنی به دست آمده را در لیوان دلخواه بریزید و با خامه فرم گرفته شده و کمی دارچین تزیین کنید و سریع میل کنید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97 🍏🍂🍏🍂🍏🍂🍏🍂🍏🍂
هفته‌نامه زن روز
🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿 📚معرفی کتاب «بهشت تخریب»📚 کتاب «بهشت تخریب» نوشته سردار حمید حسام به خاطرات مرتضی نادر محمدی، معاون گردان تخریب، لشکر ۳۲ انصارالحسین یا به تعبیر هم رزمانش، شکارچی گردن کج، فرمانده جلوتر از فرمانبر، معبرگشای پابرهنه و تخریب چی روضه خوان می پردازد. این کتاب دریچه ای به دنیای بهشت گونه تخریب چیان کم سن و سال باز می کند آنان که یکی از پرمخاطره ترین واحد های رزمی را برگزیده بودند. خاطرات مرتضی نادر محمدی تنها روایت او نیست؛ بلکه آینه تمام نمای نسلی است که منظومه ای از حماسه و عرفان را وسط میدان مین از فاو تا مجنون و شلمچه در جنوب تا مهران و میمک و ماووت در غرب آفریدند. نسل عارفان پانزده ساله؛ نسل آنان که اساس تخریب را تخریب هوای نفس می دانستند، نسل پابرهنه های جنگ، همان هایی که همچون اربابشان در گودی قتلگاه در خون خود غلتیدند. برخلاف بسیاری از راویان بدقلق، راضی کردن آقا مرتضی برای گفتن خاطراتش کار دشواری نبود. اما او یک شرط اساسی داشت که برای یک غیر تخریب چی مثل من، دشوارتر از زدن معبر و عبور از میدان مین بود. شرطش این بود: «همه اتفاقات تخریب در هشت سال دفاع مقدس از زبان همه بازماندگان تخریب روایت شود و من یکی از آنان باشم.» این کتاب پس از دو سال مصاحبه، تدوین و نگارش به سامان رسید. نویسنده در مقدمه کتاب به شیوه مصاحبه تاریخ شفاهی خود با این راوی اشاره می کند و می نویسد: «مرتضی از تهران به همدان می آمد و قبل از مصاحبه، عکس های هم رزمان تخریب چی شهیدش را مقابلش می گذاشت. گویی که قرار است برای آن ها درددل کند. از هر شهیدی که خاطره می گفت، گریه میان کلماتش فاصله می انداخت و من بیشتر و بیشتر به آن نگاه ژرف اندیش حاج مهدی کیانی می رسیدم که: «اگر از مرتضی بنویسی، از همه نوشته ای.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97 🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 📖 از ما بهترون مرضیه ولی حصاری چراغ خواب را روشن می کنم و با احتیاط تمام از اتاق آرمان بیرون می آیم. کوچک ترین اشتباه تاوان بزرگی دارد. تاوانی به بزرگی بیدار ماندن تا خود صبح. در را نیمه باز می گذارم و تک تک چراغ ها را خاموش می کنم تنها یک لامپ کوچک دیواری را روشن می گذارم و کنار شوفاژ روی زمین می نشینم. گوشی را برمی دارم. دستم را حائل می کنم تا صدایم کمتر در خانه بپیچد. ـ وای ستاره باورت نمیشه بالأخره خوابید! صدای ستاره از آن ور خط در حال غرغر کردن به گوش می رسد: «بی وجدان نیم ساعته رفتی بچه بذاری تو تخت. کپک زدم. حداقل قطع می کردی منم می رفتم پی کار و زندگیم.»... از شما دعوت می‌کنیم ادامه این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃