#سردار_دلها
خوابى که تعبیر شد
دوتا از بچه هاى واحد شناسایى از ما جدا شدند. آن ها با لباس غواصى در آب ها جلو رفتند. هرچه معطل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقر بر گشتیم. محمدحسین که مسئول اطلاعات لشکر ثارالله بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانى، فرمانده لشکر در میان گذاشت.
حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند حتما دشمن از عملیات ما با خبر مى شود. اما حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخص مى کنم.
صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟
گفت: نه. پرسیدم: چرا؟!
مکثى کرد و گفت: دیشب هر دوى آن ها را دیدم. هم اکبر موسایى پور هم حسین صادقى را.
با خوشحالى گفتم: الان کجا هستند؟
گفت: در خواب آن ها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلى نورانى بود. مى دانى چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترك نمى شد. در ثانى اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، اما صادقى مجرد بود.
اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید، عراقى ها ما را نگرفته اند، ما برمى گردیم.
پرسیدم: چطور؟!
گفت: شهید شده اند. جنازه هایشان را امشب آب مى آورد لب ساحل.
من به حرف حسین مطمئن بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمى جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزى روى آب پیداست.
وقتى رفتم، دیدم پیکر شهید صادقى به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد!
@zane_ruz
#سردار_دلها
قهرمان یک امت
«مایکل روبین» مقام سابق پنتاگون و کارشناس امور ایران و غرب آسیا در اندیشکده «مؤسسه امریکن اینترپرایز»(نظرات او به خاطر زندگى کردن در ایران بعد از انقلاب مورد توجه تحلیلگران آمریکایى است) در وصف شخصیت قاسم سلیمانى مى نویسد: «اگر از بسیارى از ایرانى ها درباره سلیمانى بپرسید، او را به عنوان یک قهرمان توصیف مى کنند، چرا که در کنار بسیارى از مقامات ایران که «صحبت» مى کنند، قاسم سلیمانى «عمل» مى کند.» روبین سپس نمادى از حضور عملیاتى سرلشکر سلیمانى در صحنه نبرد را انتشار تصویرى مى داند که این فرمانده ایرانى در آن، با سربازان ایرانى و غیرایرانى در جبهه هاى جنگ علیه داعش در عراق چاى مى نوشد. کارشناس امریکن اینترپرایز البته نقش قاسم سلیمانى در عراق و سوریه را صرفا فرماندهى عملیاتى و جنگى نمى داند، بلکه مى نویسد: «سلیمانى رفته رفته در عراق و نقاط دیگر منطقه، وجهه اى متفاوت را پیدا کرده است: چهره یک دیپلمات معامله گر و ماهر.»
@zane_ruz
#سردار_دلها
تصویری زیبا از حال و هوای مزار شهید حاج قاسم سلیمانی
روز گذشته در کرمان، مردم برای زیارت مزار سردار دلها، صفی طولانی بستند تا با شهید مقاومت، سپهبد سلیمانی بیعت تازه کنند.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#سردار_دلها
الهه انتقام
مهم ترین مجله سیاسى ایالات متحده آمریکا با چاپ عکس سردار «قاسم سلیمانى» روى جلد آخرین شماره خود، وى را «الهه انتقام» نامید. هفته نامه نیوزویک (Newsweek) در گزارشى از روند تحولات عراق پس از سرنگونى رژیم بعث، از سردار قاسم سلیمانى به عنوان کسى یاد کرد که رهبران نظامى او را فرماندهى عالى و استراتژیک مى دانند. تحلیل گران زبده نیوزویک در این گزارش نوشتند: «ایرانیان فرمانده نیروى قدس سپاه پاسداران و مغز متفکر نظامى خود را به عراق فرستادند؛ کسى که بسیارى از رهبران نظامى او را فرماندهى عالى و استراتژیک مى دانند. در حالى که سلیمانى عموما خود را نشان نمى دهد اما در سپتامبر گذشته اجازه داد تا از او در عملیات آمرلى عکس گرفته شود. این پیامى براى غرب بود تا بداند ایران در عراق حاضر است.» نیوزویک ادامه داد: «سیاستمداران عراقى در خصوص او مى گویند: او عموما در بغداد و شمال عراق است و دولت عراق این مسأله را مى داند. سلیمانى باهوش است و خودش هم مى داند که جنگجوى قابلى است. عراقى ها معتقدند نباید نگران حضور ایران در عراق بود. دکتر موفق الربیعى، عضو پارلمان عراق و مشاور سابق امنیت ملى در این خصوص مى گوید: «چه کسى بود که تنها سه روز پس از سقوط موصل به کمک عراقى ها شتافت؟ قطعا آمریکایى ها نبودند. آن ها تازه سه ماه بعد اقدام به حملات هوایى کردند آن هم زمانى که شهروندان خودشان سر بریده شدند. این در حالى بود که ایرانى ها ظرف یک روز به تقاضاهاى دولت مرکزى عراق و هم چنین دولت منطقه اى کردستان پاسخ دادند.» تیتر یک روى جلد این شماره که زیر عکس حاج قاسم درج شده، واژه NEMESIS است. کلمه نمسیس در زبان انگلیسى به معناى «انتقام» و «قصاص» است که هم داراى بار منفى و هم حامل بار مثبت است. شاید دو جمله اى که به عنوان «تیتر دوم» روى جلد نیوزویک و در سمت راست عکس حاج قاسم درج شده است این معما را حل کند: «ابتدا او با آمریکا مبارزه کرد. اینک او در حال له کردن داعش است.» نیوزویک هفته نامه اى است که توسط «مؤسسه واشنگتن پست» در شهر نیویورك ایالات متحده آمریکا چاپ و در آمریکا و اقصى نقاط جهان عرضه مى شود. شعبه مرکزى این نشریه در نیویورك بوده و داراى 17 شعبه در آمریکا و جهان است.
@zwne_ruz
هفتهنامه زن روز
#سردار_دلها
فرماندهی در سایه
باید خیلى خاص باشى که براى دشمن بشوى دشمن قابل احترام. آن قدر تأثیرگذار که دل دوست برایت سرشار از غرور شود و دشمن هم دربماند و نتواند درباره ات یاوه سرایى کند که هیچ، لب به مدح و ستایشت هم بگشاید. و این ها تمام و کمال در وجود یک مرد انباشته بود. «بازوى قدرتمند ایران»، «مرد نهان»، «مرد سایه»، «ژنرال خاور میانه»، این ها تمام القابى است که رسانه هاى برون مرزى به رزمنده ساده و صبور جبهه هاى ایران داده بودند. همان جوانى که در جبهه هاى خاکى قد کشید، در افغانستان فرماندهى کرد و در عراق و سوریه ژنرال تأثیرگذار و تصمیم گیرنده در تحولات خاورمیانه شد. البته وقتى بازوهاى توانمند حاج قاسم، در همان روزهاى غریبى و بى کسى براى مردان سر خم کرده و دختران بى پناه ایزدى و ناموس به یغما رفته شان به پناهگاهى امن تبدیل شد و نامش بر تن فرماندان داعش لرزه انداخت، باز هم براى عموم مردم ایران و جهان ناشناخته بود. این جا بود که «دکستر فیلکینز» نویسنده مجله آمریکایى نیویورکر در گزارش مفصل 10 هزار کلمه اى در معرفى این فرمانده ایرانى، به او لقب «فرمانده سایه ها» یا «فرمانده پنهان» داد. این لقب سپس بارها و بارها در رسانه هاى دیگر از مجله آمریکایى آتلانتیک گرفته تا خبرگزارى فرانس 24 فرانسه و جاهاى دیگر تکرار شد تا بر نقش نسبتا پنهان قاسم سلیمانى به عنوان «فرمانده اى ایرانى که مشغول طراحى دوباره خاورمیانه است» تأکید شود. همان فرمانده اى که امروز دل هاى غمگین در فراقش پرسوز و گداز است.
@zane_ruz
#سردار_دلها
محبوبتر از رئیس جمهور
حدود چهار سال پیش بود که پایگاه اینترنتى مجله نیوزویک یکى از مشهورترین نشریات آمریکایى نیز تیتر یک خود را به سردار قاسم سلیمانى فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى اختصاص داد. این پایگاه خبرى در تیتر خود آورده است: «درحالى که تهدیدهاى جدید داخلى و خارجى ظاهر مى شوند، ژنرال معروف ایرانى به مراتب محبوب تر از رئیس جمهور است.» نیوزویک در ادامه مى نویسد: «فرمانده حرفه اى ترین و محرمانه ترین نیروهاى ایران در داخل این کشور به طور فزاینده اى محبوب شده، زیرا او از طریق پیروزى هاى نظامى با متحدانش در منطقه توانسته به گسترش نفوذ تهران کمک کند.» این نشریه با اشاره به نظرسنجى ماه گذشته دانشگاه مریلند که در وال استریت ژورنال منتشر شد نوشت: «طبق نظرسنجى که ماه گذشته توسط دانشگاه مریلند انجام شد، سرلشکر سلیمانى، دیدگاه بسیار مثبتى در میان 67/7 درصد ایرانیان داشت؛ طى دو سال گذشته این رهبر نظامى که به عنوان یکى از چهره هاى شاخص جناح محافظه کار! سیاسى ایران محسوب مى شود، بیشتر از رئیس جمهور لیبرال حسن روحانى که طرفدارانش 23/5 درصد کاهش یافته است، محبوبیت قابل ملاحظه اى به دست آورده است.» در ادامه این مطلب عکسى از سردار سلیمانى منتشر شده که در زیر آن نوشته شده این عکس به خط مقدم عملیات آزادسازى استان صلاح الدین عراق در تاریخ 8 مارس 2015 مربوط است. نیوزویک هم چنین یادآور شد سردار سلیمانى به عنوان یکى از 100 چهره تأثیرگذار جهان درمجله تایم سال 2017 انتخاب شده است.
@zane_ruz
#سردار_دلها
مأموریت الهی حاج قاسم
«جان مگوایر» افسر سابق سى آى اى که یک بار با حاج قاسم دیدار داشته درباره او مى گوید: «من یک بار با قاسم سلیمانى برخورد کردم؛ یک برخورد ناخواسته. او شبیه آن چیزى نیست که از یک فرمانده چریکى انتظار دارید. مردى اتوکشیده و توانمند است، و خصوصیت هاى فرماندهى به شکل برجسته اى در او مشهود است؛ یک انسان حرفه اى است.»
مگوایر در بخشى از سخنان به نکته مهمى اشاره مى کند و مى گوید: «آن آدم رده پایینى که 25 سالش است و بدون جلیقه ضدگلوله دارد در یک گروه شبه نظامى مى جنگد، چگونه ممکن است (انگیزه نگیرد) و عملکرد خوبى نداشته باشد وقتى مى بیند رئیسش که هم سن پدربزرگش است با یک پیراهن دارد در میدان جنگ و در میان شلیک گلوله ها قدم مى زند. این کار یک پیام الهام بخش براى آن سرباز است که ترس در وجود این آدم وجود ندارد و ما هم باید همین گونه باشیم. من واقعا اعتقاد دارم که افرادى مانند سلیمانى احساس مى کنند دارند تقدیرشان را رقم مى زنند و اگر هم کشته شدند، خب کشته شده اند. دیدگاه بسیار متفاوتى (نسبت به مثلا ما آمریکایى ها) در این باره دارند و معتقدند که در حال انجام یک مأموریت (الهى) هستند.»
@zane_ruz
#سردار_دلها
فقط برای خدا
وسط میدان صبحگاه دستهایش را بالا گرفت؛ یک دستش وصیتنامهی امام بود، یک دستش نامهی حمایت از نامزد انتخابات. گفت: حالا کدام را انتخاب کنیم؟ فرصت نداد کسی حرف بزند؛ وصیت را جلو آورد و گفت: وصیت امام؛ امام گفته پاسدارها در سیاست و طرفداری از جناحها دخالت نکنند.
@zane_ruz
#سردار_دلها
فقط برای خدا
وقتی واحد گزینش، افرادی رو به دلیل گذشته آنها، رد میکرد ناراحت میشد. گفت: قبل از سال ۵۷ کدام یک از ما مسلمان بودیم؟ نفس امام باعث شد ما مسلمان شویم. ما باید ببینیم قبل از انقلاب چگونه افرادی بودیم، تا حالا به بهانه گذشته افراد با آنها اینگونه برخورد نکنیم.
@zane_ruz
#سردار_دلها
فقط برای خدا
جانباز بالای پنجاه درصد بود؛ هم حقوق جانبازی داشت، هم حق پرستاری. کارت بانکیاش را داد؛ گفت این پول رو خرج درمان جانبازهایی کنید که توانش رو ندارن. این همه سال، به موجودی کارت دست نزده بود.
@zane_ruz
#سردار_دلها
سیره حاج قاسم در ماه رمضان
در ماه مبارک رمضان اگر زمان افطار به خانه میرسیدند، میگفتند برای راننده و محافظها افطار آماده کنید تا به خانهشان میرسند، بتوانند کمی افطار کنند و گرسنه نمانند.
@zane_ruz
#سردار_دلها
فرش کوچکی انداخت گوشه حیاط خانه پدریاش. توی آفتاب پیرمرد را از حمام آورد، روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد. دست و پیشانیاش را میبوسید و میگفت همه دلخوشی من توی این دنیا پدرمه.
@zane_ruz
#سردار_دلها
در فرودگاه دمشق نماز جماعت خواندیم. نماز که تمام شد، یک نفر از پشت سر گفت نماز دوم را با تأخیر بخوانیم؛ حاجقاسم بود. یک گروه از اهل سنت میخواستند نماز جماعت بخوانند، جماعت ما مانعشان بود. می خواست اول اهل سنت نماز جماعت بخوانند که روی وقت حساسیت بیشتری داشتند.
@zane_ruz
#سردار_دلها
واخفض جناحک للمومنین...
حاج قاسم اکثرا در ماه مبارک رمضان ماموریت بودند و همیشه با بچههای خط افطار میکردند و همان غذایی که آنها میخوردند را میل میکردند. گاها افطار خود را به رزمندهها میدادند و فقط نان و ماست میخوردند...
@zane_ruz
#سردار_دلها
راه افتاد به دختر یکی از شهدا سر بزند؛ پابرهنه. تا برایش کفش ببرند، رسیده بود...
@zane_ruz
#سردار_دلها
با هم رفتیم به محل تولدش. همه جا را نشانمان داد و گفت: اگر روزی آقا به من اجازه بدهند از شغلم کناره بگیرم، حتماً به روستا برمیگردم و دوباره کار پدرم را انجام می دهم. پرم کشاورز بود؛ تمام این بوته ها را با دست خودش کاشت. دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای آن ارزشی قائل نیست، برای جوانهای روستا مهیا کنم.
@zane_ruz
#سردار_دلها
ظرف غذایش که دست نخورده میماند، وحشت میکردیم. مطمئن میشدیم به گروهانی در یک گوشه خطِ لشکر غذا نرسیده. اینطوری اعتراض میکرد به کارمان. تا آن گروهان را پیدا نمیکردیم و غذا نمیدادیم بهشان، لب به غذایش نمیزد. گاهی ۴۸ ساعت غذا نمیخورد تا یقین کند همه غذا خوردهاند.
@zane_ruz
#سردار_دلها
آمد به خط فاطمیون. شب که شد، گفتیم لابد میرود یک جایی دور از هیاهوی رزمندهها استراحت کند. کفشهایش را گذاشت زیر سرش، گوشه اتاق دراز کشید. خودمان خجالت کشیدیم؛ اتاق را خلوت کردیم که چند ساعت استراحت کند.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#سردار_دلها
خاطره همسر شهید مدافع حرم محمد بلباسی از اولین روزهای بعد از شهادت سردار سلیمانی
زمستان سال قبل بود که حاجی برای دیدار با خانوادههای شهدا به مازندران آمده بود؛ و من مثل همیشه جامانده! زینب تب داشت و من نتوانستم بروم. خب مادر بودم. بعد نماز صبح به گوشی ام پیام آمد. مریم بود، همسر شهید حاجی زاده: «محبوب میخوایم الان راه بیفتیم بریم تهران خونه حاجی زود آماده شو.» شوکه شده بودم. مثل برق از جا پریدم. آماده شدم. بچهها را سر و سامان دادم و گذاشتم بمانند که صبح به خانهی عمویشان بروند، زینب را هم گذاشتم بماند... راهی تهران شدیم، با مریم و همسر و پسر شهید ولایی. جادهی هراز یخبندان بود. آرام آرام برف میآمد. روی شیشهی بخار کرده با انگشتانم شعر مینوشتم: «من خود به چشم خویشتن...» مریم خیره به گوشی اش بود. گفت محبوب اینو ببین، یک دست نوشته بود: "دختر عزیز و خوبم! همانطور که شهید تو را انتخاب کرد امیدوارم خدا هم در عرش اعلی انتخابت کند. دخترم دعایم کن.» گفت: حاجی بچهها رو بغل کرد و گفت من بچههای شهدایی که شهید شدن (مکث کرد و گفت) نه ما باعث شهادتشون شدیم رو که میبینم شرمنده میشم. من رو حلال کنین... بالاخره رسیدیم...خانهای قدیمی و وسایلی قدیمی تر، اما روحانگیز! در و دیواری که پر از عکسهای شهدا بود. همسر حاجی که آرام نشسته بود و خروشش درونی بود، وقتی دور خانم حاجی جمع شدیم و اشک هایمان را دید مدام قربان صدقه مان رفت. گفت: «اگر حاجی براتون کم کاری کرد بر من ببخشید!» انگار زن و شوهر از یک روح بلند مشترک برخوردار بودند؛ و من نمیدانم کدام کم کاری بود؟ مردی که از وقتی نبودیم برای ما جنگید و وقتی بودیم همرزم همسرهایمان بود و وقتی آنها رفتند نورِ امید ما! و کدام کم کاری که مرهم بود و مانند خیلیها زخم نبود...
زینب دختر حاجی وارد اتاق شد و ما را در آغوش گرفت و گفت: «خودم نوکر بچه هاتون هستم پدرم اگه نیست، من هستم!»
با خودم گفتم: کاش پیکرت این طور نامرتب نبود تا همسرت بعد از سالها یک دل سیر تو را تماشا کند.
از آنجا که بیرون آمدیم دیگر برف نمیبارید. ولی سوز عجیبی داشت. مریم و بقیه برای تشییع حاجی تهران میماندند، اما من باید برمیگشتم. سوار ماشین شدم و به سمت شمال حرکت کردم. حالا، اما آرام بودم و میدانستم که این خود حاجی بود که مرا به خانه اش دعوت کرد.
یاد کنیم همه شهدا را با ذکر #صلوات بر محمد و آل محمد
@zane_ruz
#سردار_دلها
دفترچه تلفن اختصاصی حاج قاسم و تماس با مادر شهید
شهید سلیمانی دفترچه تلفنی به همراه خود داشت که در آن شماره حدود ۱۵۰ خانواده شهید لیست شده بود و برخی روزها با چندتایشان تماس می گرفت. ارتباط حاج قاسم با بعضی مادران شهدا، خیلی خاص بود. نسبت به مادر شهید «علی شفیعی» هم همین احساس را داشت. گاهی حتی از سوریه به او زنگ میزد و صحبت می کرد. مادر شهید شفیعی میگفت: «حاج قاسم نیمه شب از سوریه زنگ میزند و با هم صحبت میکنیم. بعد میگفت: حالا دیگر خستگی ام رفع شد و به آرامش رسیدم. مادر! دیگر برو بخواب .»
این مادر، دیگر هیچ کس را ندارد. به همین دلیل، سردار سلیمانی هر وقت به کرمان می آمد، همیشه به ایشان سر می زد."
▪️کانال تلگرامی سلیمانی نیوز
@zane_ruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سردار_دلها
🎥نوحه خوانی حاج محمود کریمی در منزل شهید سردار قاسم سلیمانی
@zane_ruz
#سردار_دلها
هدیه متبرک حاج قاسم برای رهبر انقلاب
بیستم اسفند سال ۱۳۹۵ بود که گفتند حاج آقا فقط ربع ساعت فرصت دارند تا از کارگاه ساخت گنبد حرم مطهر اباعبدالله (ع) در کرمان بازدید کنند. آمدند و برخلاف ضیق وقت، با دل و جان به توضیحات یار دیرین خود علی مهاجری رئیس ستاد بازسازی عتبات استان کرمان گوش فرا دادند از بخشهای مختلف کارگاه با دقت بازدید کردند و به بخش خشتهای طلا رسیدند و توضیحات مسئول مربوطه را هم شنیدند. «اتاق تربت» آخرین بخشی بود که پذیرای قدوم سردار شهید قاسم سلیمانی شد. اتاقی که حاوی تربتهایی است که از اطراف مرقد مطهر امام حسین (ع) از فواصل مختلف برداشته و برای انجام آزمایش به کرمان منتقل شده است. صندوقهایی حاوی تربت که روی هر کدام فاصله از قبر مطهر قید شده و قرآنهایی که روی این تربتها قرار گرفته است. وقتی شنید این تربت از نزدیکترین مکان به قبر مطهر امام حسین (ع) که شاهد ماجراهای کربلاست برداشته شده، بیقرار شد، با ادب و احترام آن را بوئید و بوسید، چشم بر تربت گذاشت و با مولای خود نجوا کرد. دقایقی فرصت خواست تا تنها باشد. در این خلوت عارفانه چه گفت و چه شنید، فقط خدا میداند؛ اما هرچه بود، «کلهُ خیر» بود و با چند سال تاخیر و البته حکماً بهوقت خودش محقق شد. بعد از این زیارت بود که درخواست کرد مقداری از آن تربت را برای هدیه به رهبر انقلاب برایش جدا کنند. هدیهای ناب از کرمان که توسط سرباز ولایت برای رهبر عزیز تدارک دیده شد و خلاصهی کلام، بازدیدی که قرار بود ربع ساعته تمام شود، سه ساعت به طول انجامید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97