#مذهبی
دعا و توکل به خدا راه نجات انسان
حجتالاسلام والمسلمین پناهیان
در مقابله با ویروس #کرونا همانقدر که مراقبهای بهداشتی موثر است، ذکر و دعا هم موثر است و گاهی بیشتر! همانقدر که مراقبتهای جسمی موثر است؛ مراقبهای روحی هم موثر است و گاهی بیشتر! مواظب باشید ترس شما را تضعیف نکند، روحیه شرط اول است. دعا و توکل به خدا انسان را نجات میدهد.
@zane_ruz
#شماوما
حکایتی قدیمی درباره شرایط امروز ما!
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم دعوا داشتند. روزی با هم قرار گذاشتند که هر کدام سمی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که زنده ماند، لااقل در آسایش زندگی کند! قرعه کشیدند و قرار شد ابتدا همسایه دوم سم همسایه اول را بخورد. پس همسایه اول به بازار رفت و قویترین سم موجود را خرید و به همسایهاش داد. همسایه دوم سم را سر کشید و به خانه رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض! او با ورود به خانه، دوغ را سر کشید، وارد حوض شد و آنقدر دست و پا زد تا هر چه خورده بود را برگرداند! بعد از تخلیه کامل معده اش، به اتاق رفت و خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم. حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو بخوری! او به بازار رفت، نمد بزرگی خرید و به خانه آورد و خدمتکارانش را گفت از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا شب این نمد را با چوب بکوبید! همسایهِ اول هر روز میشنید مرد همسایه از صبح تا شب مواد سم را میکوبد! با هر ضربه و هر صدا، نگرانیاش بیشتر و بیشتر میشد. کم کم ترس همه وجودش را فرا گرفت. شبها از ترس نمیخوابید و روزها با هر صدایی از خانه همسایه ترسش بیشتر میشد. هر چوبی که بر نمد فرود میآمد، در ذهنش سم را قویتر و مرگ را نزدیکتر می کرد. روز سوم خبر رسید همسایه اول مرده است!
هموطن! ترس، سیستم دفاعی بدن را مقابل ویروسها مختل میکند. بیایید فقط روشهای پیشگیری از #کرونا را منتشر کنیم و اخبار بد و ترسناک از شیوع و تلفات کرونا را برای هم نفرستیم.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#کرونا
چشمان تاریکی
«چشمان تاریکی» نام کتاب معروفی است که درباره وقوع فراگیر یک بیماری در جهان صحبت کرده است.
کتابی که به دین کونتز، نویسنده ای که حالا او را غیب گو معرفی می کنند، نسبت داده می شود. چشمان تاریکی، رمانی دلهره آور اثر نویسنده آمریکایی دین کونتز است که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد. داستان این کتاب درباره مادری است که می خواهد بداند پسرش واقعا یک سال پیش درگذشته است یا هنوز زنده است. این مادر، پسرش را با یک سردسته که پیش از این ۱۶ بار سفری بدون خطر به کوه داشته است، به سفر می فرستد. تا این که در این سفر اتفاقی می افتد. تک تک مسافران، سردسته و راننده بدون هیچ توضیحی می میرند. وقتی مادر عزادار که شخصیت اصلی داستان است، شروع به پذیرفتن مرگ پسرش می کند؛ پیام هایی در قالب حملاتی دور از انتظار دریافت می کند. این پیام ها شامل نوشته هایی با گچ رو تخته سیاه، پیام های چاپ شده در پرینتر و دیگر نشانه هاست. نویسنده در این رمان داستان آزمایشگاه نظامی چینی را شرح می دهد که در آن ویروس جدیدی را به نام ووهان- ۴می سازند تا از آن به عنوان سلاح بیولوژیکی طی دوران جنگ استفاده کنند.
در صفحه ای از کتاب می خوانیم:«حول وحوش سال ۲۰۲۰ بیماری حادی شبیه به سینه پهلو در سراسر جهان شیوع پیدا می کند، به ریه ها و نایژه ها حمله می کند و در مقابل دارو مقاوم است.»
شباهت «ووهان-۴۰۰» هم به ویروس کرونای ۲۰۲۰ به همان نام شهر محدود می شود. در این کتاب آمده است: «این سلاح بیولوژیکی شدیدا مسری و مغزخوار است و ۱۰۰ درصد مبتلایان را می کشد. ویروس کرونا بیماری تنفسی است که درصد مرگ آن در ووهان بین ۲ تا ۴ درصد و خارج از ووهان هفت صدم درصد است».
در این کتاب، اصطلاحا پیش بینی های زیاد دیگر هم وجود دارد. مثلا نویسنده در این کتاب پیش بینی کرده بود که در سال ۲۰۱۵، عمل جراحی فقط با لیزر انجام می شود و نابینایی با نصب تراشه هایی در مغز درمان میشود.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#کرونا
یادداشت جالب نویسنده آمریکایی درباره حال و اوضاع این روزهای ایران
«جینفر گرین» یک نویسنده آمریکایی است که به دلیل شغل همسرش مجبور شده در ایران ساکن شود. او و همسرش قرار بود آخر سال ۲۰۱۹ به آمریکا بازگردند. دو بار لغو پرواز آنها و بعد هم شیوع کرونا سبب شد آنان همچنان در ایران ماندگار شوند. آنان در ابتدا فکر میکردند بدشانسی آوردهاند، اما اکنون گرین در یادداشتی، ضمن برشمردن ویژگیهای ممتاز اخلاقی ایرانیان، از ماندن در ایران در این اوضاع کرونایی بسیار خوشحال است و میگوید چه خوب که بازنگشتیم به آمریکا! گرین میگوید ابتدا خیلی ترسیده بودیم. چون فکر میکردیم با وجود تحریمها ممکن است نارساییهایی در تأمین مایحتاج عمومی پیش آید. همچنین به خاطر اتفاقات تلخی که در اعتراضات آبانماه پدید آمده بود، او و همسرش به شدت نگران بودهاند. اما او میگوید هر چه گذشت، فهمیدیم هیچ جا امنتر از ایران نیست. گرین مینویسد: «با دیدن تصاویر و ویدئوهای عجیب از حمله به فروشگاهها و تمام شدن دستمال توالت، مواد ضدعفونیکننده و کمبود ماسک، حیرتزده میشوم. اینجا در ایران، همه فروشگاهها و سوپرمارکتها پر از کالاست و قفسهها هیچ وقت خالی نمیماند. من هر آنچه لازم داشته باشم، به راحتی تهیه میکنم». او سپس به تفاوتهای فرهنگی دو جامعه ایران و آمریکا اشاره میکند و میگوید در ایران هیچ گاه دستمال توالت کم نمیآید، زیرا مردم از آب برای شستشو استفاده میکنند. گرین میگوید در ایران هم در ابتدا لیمو، زنجبیل، ماسک و مواد ضدعفونیکننده کمیاب یا گران شد و افراد سودجو و فرصتطلب سعی کردند کالاهای مورد نیاز را چند برابر گرانتر کنند، اما با حضور گروههای داوطلب، اندک اندک فراوانی بازگشت. جینفر گرین در ادامه به پیامدها و نتایج فرهنگی شیوع کرونا در ایران پرداخته و از اتفاقات بسیار خوشحالکنندهای مانند بخشیدن اجارهبهای مستأجرین نوشته است. گرین علاوه بر این، کارهایی همچون اعطای صد گیگ اینترنت یا کار ارزشمند کتابخانه ملی برای کودکان و در دسترس قرار دادن ۲۳۰۰۰ جلد کتاب برای کودکان در این روزهای کرونایی را تمجید کرده است. گرین همچنین موج طنزی که بعد از کرونا در شبکههای اجتماعی راه افتاده تا تابآوری مردم را بالا ببرد، از قلم نینداخته است. او همچنین یک فهرست کلی از همه اقدامات مردمی کوچک و بزرگ در مقابله با کرونا ارائه کرده. از کار خوب دانشجویان دانشگاه تهران در ترجمه دستورالعمل پزشکان چینی تا بازدید خانه به خانه مردم شهر کاخ در استان خراسان رضوی برای تحویل مواد ضدعفونیکننده و توزیع شیرینی توسط یک قنادی در گرگان میان پرستاران و پزشکان درگیر کرونا در بیمارستانها و ...
این نویسنده آمریکایی در پایان نوشته جهان باید از ایران بیاموزد که در اوج تحریمها و ناکافی بودن دارو و کالاهای بهداشتی برای ایرانیان، مردم این کشور چگونه از خودگذشتگی میکنند و تلاش دارند همه با هم مراقبتهای عمومی را بالا ببرند. او نوشته اینجا در ایران، از هرج و مرج، خشونت و خودخواهی خبری نیست. کرونا میان ثروتمند و فقیر تفاوتی قائل نمیشود و برایش تفاوتی نمیکند شما کجای جهان باشید. در نتیجه گرین میگوید من ترجیح میدهم در ایران باشم تا این ماجراهای شیرین و درسهای زیبا را ببینم و با آنها زندگی کنم.
@zane_ruz