بسمه تعالی
زیبای بی عاطفه!
نمی خواهم از ساز وکار دنیای #فانی، شکایت کنم!
نمی خواهم با حرف هایم پای #یأس و ناامیدی به خانه ی دلت باز شود!
فقط دلم میخواهد چند خطی دنیایمان را نقد کنم و شاید بهتر است بگویم #خدایمان نه دنیایمان!! چراکه دنیای بسیار از فرزندان آدم همان خدایشان است!!
شاید زبان هایشان یکتا پرست باشد اما زبان بدنشان همچنان #میل بت پرستی دارد!!
چه دشوار است حرف هایم برای کسی که خدایش را دنیایش قرار داده است!
چه #خدای بی رحمی دارد!
در گوشه ای از این دنیا کودکی،با بوسه های پدر غرق در آسایش، سر بر بالین گرم و نرم می گذارد و خواب هزار #فرشته می بیند!
آن سوی این دیار، کودکی را می شناسم که سر بر زانوی زخمی مادرش می گذارد و با یاد آخرین #بوسه ی پدر، با چشمان بارنی به خواب فرومی رود! و کابوس دیو های #تفنگ داری را می بیند که همه هستی اش را نشانه گرفته اند!
جذاب بی رحم، زیبای بی عاطفه!
از صفحهی #سیاه دل بر صفحهی سفید کاغذ عجب تعبیری فوران کرد!
عجب رفتار #متناقضی دارد این دنیای ما! با زیبایی های فریبایش تو را می فریبد! قلبت را به اسارت برده و تو را در کوره #وابستگی هایت می سوزاند!
#آغوش گرم محبوب ات را می ستاند و اصلا برایش مهم نیست که در سرمای #تنهایی غوطه ور ات سازد!
چه قدر بی رحم است!
#اقیانوس های بی کران و جنگل های حاصلخیز جامه ای سبز آبی بر اندام آن پوشانده اند اما کودکی در همین دنیا از فرط قحطی و محرومیت استخوان هایش به پوست می رسد!
دنیایی که آدم هایش گشتن #سگ را قبیح می دانند اما کودک کشی ها را نادیده می انگارند!
دنیایی که سکه ها و سکه داران، #میزان و محترم هستند!
دنیایی که در جواب خانه ی پر مهر پدری،خانه ی #سالمندان می سازد!
دنیایی که همه از او نالان و پيوسته به سویش شتابان اند!
دنیایی که #علی (ع) برای #طلاق دادنش لحظه شماری می کرد!
دنیایی که هرچه روزیت کند به نیکو ترین شکل، یک روز تمام و کمال آنان را می ستاند!
دنیایی که فقط به نام خدا، برای خدا و در برابر چشمان خدا میتوان با او مدارا کرد!
دردی که فقط دوایش، مرگ و معاد است!
@zarakhsh