eitaa logo
آذرخش
55 دنبال‌کننده
385 عکس
407 ویدیو
101 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
آذرخش
بسمه تعالی 🏴 اسوه صبر... ▪️ #زینب_كبری (سلام الله علیها) كسی است كه طبق بیان امام سجاد (سلام الل
بسمه تعالی کارگردان گیتی! اگر هیچ بهاری از بوستان به سوی ما نمی وزید باز برای اثبات بزرگی و بلندای حضرت زینب کبری سلام الله علیها نمی شدیم! چراکه : گیتی های سخت را به هر بازیگری نمی دهد! از های خانم زینب کبری می توان بزرگی شخصیت ایشان را احساس کرد و این همان "" است. @zarakhsh
بسمه تعالی کارگردان گیتی و نقش زینب کبری س. اگر حتی یک بهاری از بوستان بر رخسار ما نمی وزید باز برای اثبات بزرگی و بلندای حضرت زینب کبری سلام الله علیها نمی شدیم! چراکه : گیتی های سخت را به هر بازیگری نمی دهد! از های خانم می توان بزرگی شخصیت ایشان را استنباط کرد و این همان ""فلسفه و منطق است. @zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی درخت شاتوت! باران، به نرمی باریده بود و دلنواز بهاری، سر و سیمای عابران را بوسه باران می کرد. باران باریده بود و بویِ بخشِ کاه گِل تمام محله را پُر کرده بود! آرام آرام آفتاب از پس ابر سَرَک می کشید و هوا رو به تابستانی می رفت! چند ساعتی به قدر تاب و توان زمین را زدم تا اینکه بانگ اذان در سراسر بیشه زار انداز شد. آفتاب به قدرت رسیده بود و با شدت و بی رحمانه می تابید! در فکر فرورفته بودم که در میانه ی راه سر و صدای مرا از گریبان فکر به در آورد! اطراف درخت جمع شده بودند و هر کسی به دنبال شیرین شدن کامَش بود! برخی از درخت بالا می رفتند و بر شاخه ساران می نشستند و شاخه ها را در بهم زدنی جارو می کردند! آنان که دستشان به درخت نمی رسید و چوب و کفش نثار درخت می کردند بلکه چند حبه شاتوت، مهمان شان کند! از کنارشان عبور کردم که ناگهان گُلی از گلستان مرا به خاطر آمد... شرح حال انسان های و مفید، حکایت حال همان درخت شاتوت است ، چون دارند، سنگ آدمیان را به جان می خرند و لگد هایشان را تحمل می نمایند. و گرنه هیچ کسی بر شانه درخت قدم نمی گذارد و سنگ و لگدش نمی زند! زخم زبان مردم، شنیدن، انسان های موفق است. تو را تحمل امثال ما بیاید کرد که هیچ کس نزند بر درخت بی بَر سنگ «سعدی» @zarakhsh
بسمه تعالی درخت شاتوت! باران، به نرمی باریده بود و دلنواز بهاری، سر و سیمای عابران را بوسه باران می کرد. باران باریده بود و بویِ بخشِ کاه گِل تمام محله را پُر کرده بود! آرام آرام آفتاب از پس ابر سَرَک می کشید و هوا رو به تابستانی می رفت! چند ساعتی به قدر تاب و توان زمین را زدم تا اینکه بانگ اذان در سراسر بیشه زار انداز شد. آفتاب به قدرت رسیده بود و با شدت و بی رحمانه می تابید! در فکر فرورفته بودم که در میانه ی راه سر و صدای مرا از گریبان فکر به در آورد! اطراف درخت جمع شده بودند و هر کسی به دنبال شیرین شدن کامَش بود! برخی از درخت بالا می رفتند و بر شاخه ساران می نشستند و شاخه ها را در بهم زدنی جارو می کردند! آنان که دستشان به درخت نمی رسید و چوب و کفش نثار درخت می کردند بلکه چند حبه شاتوت، مهمان شان کند! از کنارشان عبور کردم که ناگهان گُلی از گلستان مرا به خاطر آمد... شرح حال انسان های و مفید، حکایت حال همان درخت شاتوت است ، چون دارند، سنگ آدمیان را به جان می خرند و لگد هایشان را تحمل می نمایند. و گرنه هیچ کسی بر شانه درخت قدم نمی گذارد و سنگ و لگدش نمی زند! زخم زبان مردم، شنیدن، انسان های موفق است. «تو را تحمل امثال ما بیاید کرد که هیچ کس نزند بر درخت بی بَر سنگ» «سعدی» @zarakhsh
بسمه تعالی کارگردان گیتی!! اگر حتی یک بهاری از بوستان بر ما نمی وزید باز برای اثبات بزرگی و بلند حضرت زینب کبری ع نمی شدیم! چراکه : گیتی های سخت را به هر بازیگری نمی دهد! از مصیبت های خانم می توان بزرگی شخصیت ایشان را استنباط کرد و این همان فلسفه و منطق است. @zarakhsh