eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.6هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روز خوب آفتابی! دو روز پیش به اتفاق خانواده به روستای از توابع عقدا رفتیم. بچه ها مشغول بازی بودند و ما بزرگترها طبق معمول مشغول صحبت. تو گرماگرم صحبت ها پیرمرد 83ساله خلیل آبادی توجه ما را جلب کرد و با او به گفتگو نشستیم. الفبای انگلیسی را با لهجه شیرین خود از بر می خواند. سوره جمعه را نیز برایمان خواند. از این ها که بگذریم نکته ای بود که بابت گفت. گفت: بعد انقلاب مملکت شده! همین مردم اردکان برای کار می رفتند تهران و میبدی ها می رفتند کویت! از نعمت و و و می گفت که در هر خانه ای وجود دارد! می گفت مملکت خیلی آباد شده و البته دزدی هم زیاد است!!! گفتم پدرجان! بعضی ها می گویند قبل انقلاب بهتر بود. پوزخندی زد و گفت اینها قبل انقلاب را ندیدن!!! اشعار زیبایی هم از روزنامه نسیم شمال خواند و بردیم... انسان چیزها را با بیشتر درک می کند... حمید کمالی اردکانی @zarrhbin
❣️🕕 یاد و 🕕❣️ سروده ای* از *مرثيه اى براى ؛كه چند روز پیش به گواه تصاویر ضمیمه؛ اينچنين مغلوب طرح تفصيلي گسترش شد و در عرض شد و از بين رفت. اميد كه هميشه و و باشد . 💧💧💧 خاطراتى دارم از اين كوچه هاى تنگ و تار. خانه هاى كهنه با احوال رو بر احتضار. يادم آيد صبح زود و رفتن از پس كوچه ها. فكر مشق و مدرسه درس و دَمِ آموزگار. فصل پاييز و زمستان با كتاب و درس و مشق. مي گذشت و كهنه ميشد چيزهاى نونَوار. چون سر آمد روزهاى سرد پاييز و شتاء. آمد از ره ماه فروردين و نوروز و بهار. فرودين هم رفت و آمد چون بهشت ارديبهشت. امتحانِ ثلث سوم! ماه خرداد! اضطرار!. هرچه بود اين هم گذشت اما به خير. حال اين ماييم و تابستان و گرما و شرار. فصل تابستان و زير سقف هشتى، بوى نم. جوى آب و حوض آبى زير سقفى استوار. مدرسه تعطيل و تابستان و بازى در حياط. تا رسد از ره پدر.، مادر بود ، در انتظار. ميرسد از ره پدر خندان و با دستان پر. گستراند سفره را مادر ، كه شد وقت ناهار. سالها بگذشت و اين ايام هم تكرار شد. بود آرامش قرين روزهاى در گذار. تا كه توفانى به پا شد خانه ها از هم گسيخت. شهر ويران خانه ويران اهل خانه غمگسار. خشتهاى سقف هشتى ريخت چون برگ خزان. ناودانش نيست ديگر حين باران اشكبار. دست غدّار طبيعت كند از بيخ آن درخت. آنكه او استاده بودى سالها در لاله زار. حال اين ماييم و ياد و خاطر از ايام خوب. خانه اينك خالى آتشدان خموش و بى بخار. بعد از اين با خاطرات خويش خوش باش اى امير. نيست زين پس خاطرى آسوده در شهر و ديار. امير رزم آور. نوشهر. ١٧/١٢/٩٧ @zarrhbin
.... 📌 خوشبختانه بعد از کِش و قوس‌های فراوان ‌و ایجاد حواشیِ متعدد، به یُمن دقت نظر استاندار محترم یزد، فرماندار اردکان انتخاب و انتصاب شدند و با جلسه‌ی تودیع و معارفه‌ی به موقع ایشان و با توجه به وضعیت کنونی کشور و در تنگنا بودن جامعه، به همگان تفهیم نمودند که فرصت‌ها را از دست ندهیم و را از یاد نبریم. 📌و اما امروز، اردکان با انتخابِ در سطوحِ نهادها و اداراتِ مختلف، به این باور رسیده است که باید میدان را به مدیران جوان، بومی و جویای‌ نام و لایق و دلسوز بخشید؛ آنهایی که در کنار توانایی‌های مدیریتی که داشته و دارند، باید حمایتِ همه جانبه‌ی خود را از مردم شریف اردکان، از یاد نبرده و سرلوحه‌ی عملکرد و برنامه‌هایشان قرار دهند و برای بازده‌ای بهتر در کمترین زمانِ ممکن، ما و من‌ها را کنار بگذارند و دست در دست هم دهند به مِهر و اردکانِ خسته از گردش روزگار را کنند. 📌و آنچه که امروز به یُمن شکل گیری تیمی توانمند از در شهر، که خالصانه و بدون هیچ‌گونه چشم داشتی مشغول فعالیت بوده و هستند و در واقع حلقه‌ی اتصال بین مردم و مسئولین محسوب می‌شوند و به واسطه‌ی روابط عمومی قوی که با مردم و مسئولین دارند می‌توانند مطالبات و کمبودهای شهر را به زیبایی هر چه تمام تشخیص داده و منعکس نموده و آن را منتقل نمایند. و مدیران شهر هم باید از رسانه که به عنوان زبان گویای جامعه می‌باشند برای آبادانی اردکانِ عزیز استفاده‌ی بهینه ببرند. و قابل توجه، رسانه نیز برای دفاع از مردم بدون تریبون، به دور از هرگونه حواشی‌ای، مشیِ "مطالبه گری" خود را فراموش نکند و آن تعهدی که نسبت به جامعه دارد را از یاد نبرده و سرلوحه‌ی فعالیت‌هایش قرار دهد. 📌و همگان بدانند آنچه که امروز بیش از هر روز مردم را آزار می‌دهد، این است که اردکان، با توجه به ثروت‌های خدادادی و اینکه یکی از قطب‌های صنعتی کشور محسوب می‌شود و در این وادی بلندآوازه است!، اما به عینه شاهد کمبودها، به ویژه در بخشِ فضاهای آموزشی و ورزشی هستند و این امر به مذاقِ هیچ انسانِ آزاده‌ای خوش نمی‌آید چه برسد به مردمی که پنجه در پنجه‌ی مشکلات و عوارضِ این شهر نموده‌اند. 📌و در پایان امیدواریم با حفظِ هرچه بیشتر مردم و مسئولین، آینده‌ی شهر که همین امروز و همین لحظه است را روشن کنیم و بسازیم و نگذاریم برای ساختن و آبادی، فرصت‌ها از دست برود.... من به در گفتم ولیکن بشنوند نکته‌ها را مو به مو دیوارها 🖋 هوادارِ مردم @zarrhbin