eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.5هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 اندیشه های ناب... 💠 ای حسین.... ✅ ای ، ای ، آمده ام تا با تو راز و نیاز کنم؛ دلِ پر دردِ خود را به سوی تو بگشایم. ✅ از گریخته ام، از که به اسلحه ی مسلح شده اند، بیزارم. ✅ از که با تجارت می کنند، . از این ماکیاول صفتانی که به هیچ پایبند نیستند و همه چیز را، حیات و هستی و شرف خلق را و حتی را فدای و اغراض پست مادی خود می کنند، ..... ✅ ای ، دلم گرفته و روحم پژمرده، در میان طوفان حوادث که همچون پر کاه ما را به این طرف و آن طرف می کشاند، مایوس و دردمند، فقط بر حسب به ادامه می دهم و گاه گاهی آنقدر زیر کوفته می شوم که برای فرار از درد و غم، دست به دامان می زنم تا از میان گرداب وحشتناکی که را و را فرو گرفته لااقل گلیم خود را بیرون بکشم. و این عالم دون و این را کنم. ✅ و با دامنی پاک و کفنی خونین به لقاء پروردگار نائل آیم... @zarrhbin
🔹هر چند ماه یک بار اصغر را می دیدم. ۵_۴ سالی گذشت و من لیسانسم را گرفتم و سربازی را دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد می گذراندم. روزی با گاراژ اتفاق یزدی ها رفتم دیدم آنجاست یک هم به دور سرش بسته است. پرسیدم اصغر از کی شدی؟ گفت: سید بودم. گفتم: اصغر که سید نیستند، گفت: آدم وقتی می آید هم می شود. پرسیدم کار و کاسبی چطور است، گفت: بد نیست. داشتم با اصغر صحبت می کردم، دیدم یکی از صاحب ماشین ها آمد رو کرد به اصغر که حالا شده بود و گفت: من هزاری ۳۰ تومان بیشتر نمی دهم. اصغر گفت: سی و پنج تومان. بالاخره با هزاری سی و دو تومان به توافق رسیدند. اصغر گفت: چِکَش را بده. فهمیدم که آن صاحب ماشین دارد از اصغر پول می کند. اصغر ضمن پول هم می داد. 🔹سال ۱۳۵۴ اصغر را دیدم پرسیدم چه خبر؟ گفت: هفته ی دیگر پسرم را می کنم داد و گفت: به عروسی بیا. هفته ی دیگر سرشب به کوچه زردی مشهد رفتم دیدم جلو خانه ای است فهمیدم عروسی آنجاست. اصغر تر و تمیز با کت و شلوار و کراوات دم در خانه ایستاده بود و به مهمانان تعارف می کرد. من هم داخل حیاط خانه شدم. خانه حدود ۵۰۰ متر حیاط با ساختمان خوبی بود. عروسی با شام برگزار شد. دو حیاط آن طرف تر عروسی زنانه بود‌. آن خانه هم مال اصغر بود. 🔹من از سال ۱۳۵۵ جهت ادامه ی تحصیل به رفتم و بیش از اصغر را ندیدم. فکر سال ۱۳۶۵ بود که یک روز رفته بود گاراژ اتفاق یزدی ها از مرحوم حسین آقا میرجلیلی کارمند گاراژ اتفاق یزدی ها پرسیدم راستی اصغر کجاست؟ حسین آقا میرجلیلی گفت: می دانم مالی اش خیلی است. چون در مشهد پول می داد اوایل عده ای می خواستند کنند او هم به رفت، حالا کجاست نمی دانم! 🔹سال ۱۳۶۹ می خواستم به از بروم باید به طور می خریدم به فردوسی تهران بالاتر از چهارراه استانبول رفتم که بخرم. یک مرتبه توی یک مغازه ی دیدم که نشسته بود. فهمیدم مغازه ی صرافی راه انداخته است. به حکم دلار را ۱۲ ریال از فی کرد و گفت: ناهار مهمان من باش، قرار ناهار به وقت دیگری موکول شد. یکی دوبار به من کار کوچکی سفارش کرد که در مشهد برایش انجام دهم. چندبار در تهران اصغر و پسرش آقارضا را دیدم سال ۱۳۷۳ یک شب مرا به برای شام دعوت کرد. زنش سکینه، نامش شده بود. پسر سومش تازه ازدواج کرده بود. تازه عروسش هم آنجا بود. 🔹اصغر گفت: سه پسر و یک دخترش ازدواج کرده اند. گفت: که از ماجراهای ما هیچ ندارد، نشود. خانه ی شیک و قشنگ چهارطبقه ای در عباس آباد داشت. خودش طبقه ی هم کف زندگی می کرد و حیاط نسبتاََ بزرگی هم در اختیارش بود. بچه هایش هم در طبقات دیگر می کردند. روزی از حاج سید اصغر پرسیدم زندگی ان را چه کسی هستی؟ گفت مدیون آن آدم خدابیامرزی که ۵ ریالی را در آن شب در جلوی روی من انداخت و مرا از نجات داد. @zarrhbin 👇👇👇👇
🔘 شهید چمران: می خواهیم با مبارزه کنیم اما نه با دیوانگی و شعارهای پوچ... ✅ بعضی افراد ادعای انقلابی‌گری دارند، فکر می‌کنند از ایران طرفداری می‌کنند و پیروزی انقلاب ایران وابسته به آن‌هاست، در حالی که به سهولت می توان دید ایشان بیش از هر دشمنی لطمه به زده‌اند.  ✅ انقلاب ایران را به لب پرتگاه کشانده‌اند، همه را از انقلاب کرده‌اند،که هرج و مرج و آشوب و بی نظمی در نظر آنان انقلاب معنی می‌دهد و می‌کنند با بی برنامگی و شعارهای تند و احساسات کور و کارهای غیر منطقی می‌توانند را به برسانند. ✅ با اعمال آن‌ها چگونه آمریکا توانسته است ایران و انقلاب آن را بدنام کند، ایران را در دنیا منفرد نماید، در محاصره بفشارد، اختلافات داخلی را دامن بزند، مردم را کند و .... ‌✅ می‌خواهیم با آمریکا کنیم و تا زنده‌ایم با آمریکا و سیستم آن و و جنایات آن مبارزه خواهیم کرد، ولی نه از روی دیوانگی، نه با شعارهای تو خالی، نه با هرج و مرج و آشوب، زیرا می دانیم وقتی قادریم با آمریکا مبارزه کنیم که مثل آمریکا از علم و تکنولوژی و برخوردار باشیم و .... ✅ کسانی ادعای می‌کنند که در نظر من بی‌تقواترین آدم‌ها هستند، اسم و انقلاب را می‌کنند، دروغ، تهمت، ، زد و بند و حقه بازی، لجن مال کردن بی گناه، شایعه دروغ ساختن و مخالفین خود را با و زرنگی از میدان به در بردن،؟! ... این‌ها نیستند. ✅ دل‌مان می‌سوزد، می‌خواهیم بزنیم، کنیم، ولی می دانیم که تف سر بالاست. گریه می‌کنیم، خواهش می‌کنیم، می خواهیم نشان دهیم، فوراََ و تهمت شروع می شود، ما را نوکر آمریکا، غرب زده، بی تقوا و غیره می‌خوانند. اینها هم برای ما نیست؛ ولی فوراََ قلب خود را می بندند و به ما توجه نمی کنند و آن غایی که انقلاب است نمی شود. 📚 حماسه، عشق و عرفان/شهید دکتر مصطفی چمران 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 📌 واقعاََ خواندن هم عالمی دارد فکر می کنید همین الان شهید حی و حاضر بدون هیچ گونه تعصبی با من و تو به نشسته است. پس بخوانید تا دنیای فکر و اندیشه تان بال و پر بگیرد و محدود در ظرف زمان و قالب مکان نباشد. @zarrhbin
یاد و خاطره روزهای #انقلاب به خیر #مردم_همیشه_در_صحنه صفی عریض و طویل از زنان و مردانی که روزگاری برای برچیده شدن بساط #فقر به صحنه آمدند و حالا دوباره به همت #دولتمردانمان تجربه می کنند آن روزگاران را #صف #گوشت_اردکان #فروشگاه_فرهنگیان ۱۳۹۷/۱۰/۰۸ @zarrhbin
🍂 بچه های بسه بزرگ شده بودند، پدر و مادرش هم مردند. بالاخره اکبر هم صاحبِ شد. یعنی در موقعِ او راننده ی یکی از وایت های ۱۸ چرخه بود که معروف بود مال شاهپور غلام رضا است. می گفتند که شاهپور غلام رضا صاحبِ است که چند هزار ماشین دارد. راست و دروغ بودن این موضوع را من نمی دانم ولی اکبر صاحب ماشینی شد که راننده اش بود. کار و بارش شد. سن و سالش حدود ۵۵ سال رسیده بود و دیگر دنبال زن گرفتن نبود. هم باعث شده بود که ظاهراً اصلاح شود. گاهی که از مسافرت می آمدبرای بچه ها مقداری هندوانه و خربزه می آورد. 🍃 بسه هنوز در همان اتاق اجاره ای با بچه هایش زندگی می کرد. عراق علیه ایران ادامه داشت. پسر اکبر سیاه از زن سومش راهی جبهه شد و در جنگ شد. اکبر سیاه پدر شهید و وابسته به شهید شد. او پدر شهیدی بود که شاید در تمامِ برایش یک ماه هم نکرده بود. وقتی پسرش شهید شد او هم واقعاً یا ظاهراً، آن را خدا می داند، داد. مشروبش را کنار گذاشت و به می رفت. 🍂 در یک تصادف در جاده ی تریلی اکبرسیاه داغون شد. او در سن ۶۰ سالگی دوباره راننده ی مردم شد. ماشین مجانی ۵ سالی بیشتر وفا نکرد. بسه دوباره گریه می کرد و سر ماه چند تومانی از حقوقش را به اکبر می داد که او حالا است و خرجش زیاد است. بازهم بسه سالی چند بار به مشهد می رفت و پشت پنجره فولاد گریه می کرد که امام رضا(ع) اکبر را به او برگرداند. 🍃 پسر بسه بزرگ شد و در یکی از ارگان های دولتی مشغول به کار شد. دخترش عروس شد و اکبر ، ولی بسه هر شب سر کوچه منتظر اکبر می نشست. بسه آنقدر گریه کرد که چشم هایش شد. کم کم از کارخانه شد. دیگر اکبر سال به سال هم احوال او را نمی پرسید، روزی هم باخبر شدیم که اکبرآقا بر اثر سکته به لقاءالله پیوست و تمام مراسمی که باید برای پدر یک شهید به عمل آید برای او هم به عمل آمد. 🍂 بسه سالهاست هر هفته به می رود و را بغل می گیرد و به سختی می گرید و می گوید حالا مال خودم هستی. بسه حالا (۱۳۸۷) هفتاد و پنج سال دارد، بچه هایش سر وسامانی دارند ولی او هنوز در یک اتاق اجاره ای زندگی می کند. روزها و شب ها به یاد شوهرش است هنوز اگر شما جرات دارید به او بگویید اکبر خودش هم بود‌ بسه می گوید اکبر خودش خیلی خوب بود، خواهر و مادرش بد بودند که دائم می خواستند او را داماد کنند. بسه با اکبر سیاه زنده است. از این در همه ی دنیا می شود. 📚 شازده حمام، جلد۱، دکتر محمد حسین پاپلی یزدی 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
یک روز خوب آفتابی! دو روز پیش به اتفاق خانواده به روستای از توابع عقدا رفتیم. بچه ها مشغول بازی بودند و ما بزرگترها طبق معمول مشغول صحبت. تو گرماگرم صحبت ها پیرمرد 83ساله خلیل آبادی توجه ما را جلب کرد و با او به گفتگو نشستیم. الفبای انگلیسی را با لهجه شیرین خود از بر می خواند. سوره جمعه را نیز برایمان خواند. از این ها که بگذریم نکته ای بود که بابت گفت. گفت: بعد انقلاب مملکت شده! همین مردم اردکان برای کار می رفتند تهران و میبدی ها می رفتند کویت! از نعمت و و و می گفت که در هر خانه ای وجود دارد! می گفت مملکت خیلی آباد شده و البته دزدی هم زیاد است!!! گفتم پدرجان! بعضی ها می گویند قبل انقلاب بهتر بود. پوزخندی زد و گفت اینها قبل انقلاب را ندیدن!!! اشعار زیبایی هم از روزنامه نسیم شمال خواند و بردیم... انسان چیزها را با بیشتر درک می کند... حمید کمالی اردکانی @zarrhbin
پیام مدیر حوزه علمیه اردکان و دعوت از مردم برای حضور در جشن بزرگ انقلاب باسمه تعالی بحول و قوه الهی چهلمین سالگرد شکوهمند جمهوری اسلامی ایران را پیش رو داریم. انقلابی که علیرغم دشمنی های فراوان در میدان های گوناگون سیاسی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی خوش درخشیده است. به راستی کدام کشور است که با این همه دشمنی ها توانسته باشد سرپا بماند و بلکه خود الگوی ملت های آزاده گردد؟ پیشرفت های کشور ما در این در مقایسه با دیگر کشورها کم نظیر و در مواردی بی نظیر است ولی رسانه های معاند این پیشرفتها را کتمان و سانسور نموده نقایص را با بزرگ جلوه می دهند! البته ما در درون ضعفهای داریم ولی ملت ایران همیشه داشته هایش است. داشته های امروز ما استقلال، امنیت، عزت، پیشرفت در عرصه های مختلف است. هر چند مردم از اوضاع اقتصادی و برخی تبعیض ها و بی عدالتی ها ولی نشان داده اند پشتیبان نظام اسلامی و و رهبری عظیم الشان بوده و در برابر دشمنی ها با همه سلایق سیاسی و در یک جبهه حضور خواهند داشت. امید است با حضور حداکثری خود در با اتحاد و انسجام همه جانبه و پرهیز از اختلافات بار دیگر دین خود را نسبت به انقلاب و امام راحل (ره) و شهدای راه حق و حقیقت ادا نموده زمینه را برای ظهور دولت حق فراهم آوریم. بارالها این انقلاب را به انقلاب حضرت ولیعصر ارواحنا فداه متصل بفرما. مدیر حوزه علمیه اردکان/ حمید کمالی اردکانی @zarrhbin
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 #ما_هم_آمدیم برای حفظ امانت خمینی کبیر#انقلاب ✌️ @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
بسم الله النور 🖊یادداشت ؛حسنعلی شاکر #قانون_اساسی باسلام. بر آن هستیم با نکاتی مختصر و مفید اطلاعاتم
قسمت چهارم 🔴 ۱۳۵۸ یکی از روزهای به یادماندنی است. برای اولین بار در طول تاریخ رهبران یک نوع خود را تنها کمتر از دو ماه از پیروزی انقلابشان به و گذاشتند.تا مردم یک کشور مستقیما در نوع و کشور خود سهیم باشند. 🔴 لذا در روز سال ۱۳۵۸ با رای ۹۸.۲٪ نوع نظام ایران مشخص و آن ؛ نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه زیادتر بود. ⭕️ اما چون روز اولین تجربه مردم ایران بعد از بود.به در اشاره ای کوتاه خواهیم داشت. ⭕️در اصل ۵۹ به اشاره می کند. و اصل ۱۷۷ به چگونگی می پردازد. و می توان گفت این دو اصل در عین حال که پرجنجال ترین اصل ها بوده است اما اجرا و اعمال این دو اصل بسیار محدود بوده است. لذا خالی از لطف نیست یک نگاهی مختصر به این دو اصل داشته باشیم. ⬛️ ۵۹ قانون اساسی که بارها در کلام بعضی از شخصیت های سیاسی آمده است و بسیاری تقاضای اجرای آن را داشته اند مانند زمانی که مباحث در مورد داغ بود بارها اعمال این اصل قانون اساسی مطرح شد و یا این روزها در مورد FATF نیز بعضی اعمال این اصل را تقاضا می کنند این در حالی است که عملاً به جز بازنگری در سال ۶۸ هیچ دیگری در ایران صورت نگرفته است. 🔴 اصل ۵۹ قانون اساسی درباره این گونه بیان می کند: در مسایل بسیار مهم اقتصادی؛ سیاسی؛ اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال از راه و مراجعه مستقیم به آرا مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به باید به تصویب دو سوم مجموع برسد. ⭕️ می توان گفت به پشتوانه همین اصل در سال ۶۸ بازنگری در قانون اساسی صورت گرفت زیرا در سال ۵۸ صحبتی از چگونگی بازنگری در قانون اساسی نشده بود که در سال ۶۸ اصل ۱۷۷ به آن اضافه شد که در آن اصل به چگونگی می پردازد. ⬛️ اصل ۱۷۷ چگونگی بازنگری در قانون اساسی را این گونه بیان می کند: ، در موارد ضروری به ترتیب زیر انجام می‌گیرد. پس از مشورت با طی حکمی خطاب به موارد یا تتمیم قانون اساسی را به شورای بازنگری قانون اساسی با ترکیب زیر پیشنهاد می‌نماید: اعضای شورای نگهبان. روسای قوای سه گانه. اعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام. پنج نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری. ده نفر به انتخاب مقام رهبری. سه نفر از هیأت وزیران. سه نفر از قوه قضاییه. ده نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی. سه نفر از دانشگاهیان. شیوه کار و کیفیت انتخاب و شرایط آن را قانون معین می‌کند. مصوبات شورا پس از تأیید و امضای مقام رهبری باید از طریق مراجعه به آراء عمومی به تصویب شرکت کنندگان در برسد. رعایت ذیل اصل پنجاه و نهم در مورد "بازنگری در قانون اساسی" لازم . محتوای اصول مربوط به بودن و ابتنای کلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایه های ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و بودن و امر و و نیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی و و ایران تغییر ناپذیر است. لذا قانون اساسی ایران هم برای اصل دارد و هم برای تغییر در قانون اساسی و می توان از این ظرفیت های موجود در قانون اساسی استفاده کرد. @zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب... 💠 انقلاب.... ✅ از همه‌ی مردم شروع شده است و برای است؛ و لذا هیچ گروهی یا حق ندارد برای خود حق بیشتری قائل شود، و را در درآورد. @zarrhbin
باسمه تعالی لطفاً این نکات از وصیت نامه ی شهید را کار کنید،اجرتان با اباعبدالله الحسین علیه السلام. 🌹🔹پدر جان هر چه کوشش داری در راه این به خرج بده و از انقلاب دفاع کن. 🔸مادر جان؛ باش ان الله مع الصابرین خدا با صبرکنندگان است. 🔹ای مادرم افتخار کن که فرزندی درراه دادی. 🔸برادرم هم چون حافظه خوبی دارد اگر می خواهد برود او را راهنمایی کن تا جای من را پرکند. 🔹ما الان می فهمیم که چرا زودتر به نرفتیم و چرا آن را به میدان جنگ تبدیل کردیم مداد العلماء افضل من دماء الشهداء که قلم عالم بالاتر و افضل تر از خون شهیدان است و خودت سعی کن بیشتر وقتت را در علم آموزی بگذرانی. 🌹🔸کتابهای غیر درسی مطالعه کنند و مخصوصاً را با معنی یاد بگیرند و از کسی بخواهید به شما یاد بدهد. 🔹دعاهای روزها و مسجد و جماعت و را فراموش نکنید که ما هر چه داریم از این دعای کمیل و مساجد است. 🌹🔸برادر جان؛ را سبک مشمارید و نماز را با خلوص نیت بخوانید. 🔹خواهرم؛ امید دارم بتوانی فرزندان خوبی کنی که اسلام احتیاج به این نهال های ساخته شده دارد. 🌹🔸پشتیبانی از که اگر پیرو او نباشید گمراه می شوید. 🔹روحانیت را نگه دارید که می خواهد با فکرهای خود این قشر را از ما بگیرد و اگر گرفت ما باید عزادار شویم چرا که اسلامی که داریم از این است و اگر روحانیون نبودند از اسلام خبری نبود. 🌹🔸شما ای ملت ایران همیشه در باشید و با این مبارزه کنید که منافقین ضعیف هستند. 🔹شما را به کتب اسلامی دعوت می کنم و داستان آن شیخ و آن سیدی که برای دزدی به باغی رفته بودند. (حفظ ) 🌹🔸به شما گوشزد میکنم خود را بسازید و نفس اماره را مهار کنید چنانکه امام به برادر رجایی فرمودند سوار بر نفس و شوید، نه اینکه قدرت سوار تو شود. 🔹 را بشناسید که اگر کسی به خودش پی برد به پروردگارش پی می برد من عرف نفسه فقد عرف ربه 🔸دیگر تکرار نمی کنم تا می توانید پشتیبانی از و مجلس کنید. 🔹کتابخانه هم فراموشتان نشود و سعی کنید در همان مسجد باشد چون همه این بساط از مسجد درست شده است و کارخانه آدم سازی است. 📜وصیتنامه @zarrhbin
‍ 🌳🍀🏢🌳🏢🍀 ؛ مدیون 🍀🍀🌳🏢🏢🏢 حتما و بخصوص میدانید که منطقه ای زیبا و سرسبز در مرکز شهر است که از مناطق اعیان نشین کرج است... اما متولد ۱۲۷۷برای تحصیل در رشته به کشور می رود. در حالیکه یا به قول ما نشون شده اش خانم که صدایش میکردند در منتظر برگشت او بود. اما خانم جهان به دلیل بیماری همگیر خود را از دست می دهد. به آقای فاتح بعد از برگشت از هند توصیه میشود از ازدواج با خانم جهان صرفنظر کند. اما ایشان به دلیل عشق و علاقه به مهربانو جهان با او ازدواج میکند و این اتفاق مانع عشق آن دو نمی شود. به دلیل بروز وقحطی در آقای فاتح و بستگانش را برای زندگی انتخاب می کنند. با توجه به مالی و خانوادگی شروع میکند به و های مختلف در کرج که : ، و ... از آن جمله اند بله به دلیل به همسر کارخانه هاو باغات خود را نامید... و بوجود آمد امروزه منطقه با درخت های سربه فلک کشیده ، و... محصول تلاش و پشتکار این انسان میهن پرست است، در واقع منبع اکسیژن کلانشهر کرج ! امروزه کرج که زمانی نزدیک به ۳۰۰ هکتار بوده از نتایج تلاش های شبانه روزی این مرد بود. کاشت درخت در ۱۰۰ سال پیش به گونه ای مهندسی شده بود که پیش بینی خیابان های عریض امروزی را کرده بود... ایشان برای پرسنل خود که عمدتا بودند ساخت. که الان به منطقه معروف است ، همچنین کوی کارمندان شمالی و کوی کارمندان جنوبی که رایگان به آنها اهدا کرد. 🙁🙁متاسفانه مهندس فاتح در سال ۱۳۵۳ توسط اشخاصی نامعلوم کشته شد و بنا بر وصیتش در شد. بعد از دیدگاه های متفاوتی درباره ایشان وجود داشت. که بعد از مدتی اقدامات او بر همگان روشن شد. به موجب شد تا نام او در برای همه آشنا باشد ولی !!! اما بعد ازانقلاب بخصوص تمام شرکت‌های وی شد. هم اکنون یک ازشرکت های ایشان فعال نیستند تمام کارکنان وشرکتهاتعطیل گردید و لابد به این میگن 🙁🙁🙁 ✍تدوین؛امرالله‌مروتی @zarrhbin
🔘 دلگرمی دل‌های یخ‌زده 🍃 📌 قصه به اینجا رسید که مادر مهری روی زمین نشست و گریه کنان گفت: "دخترم از دست رفت! دخترم کافر شد! زنِ پاسبان شد، کتابخوان هم شد، سینمارو هم شد، پس جایش در جهنم است." بخوانیم ادامه‌ی ماجرا را.... 🍂 چند ماه بعد از شوهرش اجازه خواست تا متفرقه امتحان بدهد و بگیرد. مثل اینکه کفر گفته بود. اولین بار بود که ، عصبانی شد و هر چه بد و بیراه بود به دخترهای دیپلمه نسبت داد و گفت: "دیپلم پروانه‌ی روسپیگری است!" 🍃 به دیدن مادربزرگش رفت. با او درد دل کرد. گفت: آقارضا دیپلم ندارد. کجا اجازه می‌دهند زن‌ها از خودشان سر باشند؟ که اجازه دهند همسرشان از آن جلو بیفتد، ." شهربانو به نوه‌اش گفت: "مردها همیشه از زن‌ها می‌ترسند. به خصوص از درس‌خواندنِ آن‌ها. وقتی درس بخوانند واردِ اجتماع می‌شوند. وقتی وارد اجتماع شدند حقِّ خودشان را طلب می‌کنند. وقتی درس بخوانند می‌فهمند کمتر از مردها نیستند. وقتی درس بخوانند، تمام حرف‌ها در طول تاریخ درباره‌ی آن‌ها زده شده، "دروغ‌" است. 🍂 با درس خواندن می‌فهمند در طول تاریخ چه حقّی از آن‌ها ضایع شده اشت. چنان حقشان ضایع شده که منکر حقوق خودشان هستند‌. وقتی "باسواد" شوند، می‌خواهند رئیس، وزیر و مجتهد شوند. آن ‌وقت جایِ مردها را می‌گیرند. معمولاً هم بهتر از مردها کار می‌کنند. آن وقت ده هزارسال برتری‌جوییِ مردها توی چاه آشغال ریخته می‌شود. آن وقت یک می‌شود. 🍃 به مهری گفت: فکر نکن فقط مردها هستند که از باسوادیِ زن‌ها می‌ترسند. عده‌ی زیادی از خود زن‌ها از باسواد‌شدنِ هم‌جنسانِ خود می‌ترسند. بزرگ‌ترین دشمنِ زن‌ها، خودِ آن‌ها هستند. که دائم خودشان دنبال از بین بردن حقوق خودشان هستند. زن‌هایی که تفسیر و تعبیرهای نادرستِ ده‌هزارساله، در تضییع حقوق خودشان بر مردها پیشی می‌گیرند. 🍂 باید با حقوقِ خود آشنا شوند. برای این کار باید . باید کار کنند. باید درآمد داشته باشند. باید از جیب خودشان خرج کنند. زن وقتی در خانه ماند و درآمد نداشت، کم‌کم استقلالش را از دست می‌دهد. کم‌کم می‌شود. 🍃 تا وارد اجتماع نشوند، پیش نمی‌رود. جامعه در جا می‌زند. تو باید درس بخوانی و بیرون از خانه کار کنی. باید کاری کنی که اول خودِ آقارضا دیپلم بگیرد. به او بگو کمکش می‌کنی بگیرد. وقتی شوهرت درس‌خواندن را شروع کرد و دیپلم گرفت شاید اجازه بدهد تو هم دیپلم بگیری. من با شوهرت حرف می‌زنم. وقتی مادرت نیست او را پیش من بیاور." 🍂 همان کار را کرد. به اتاقِ شهربانو رفت. مهری نمی‌دانست مادربزرگش به شوهرش چه گفت. اما بعد از آن دیدار آقارضا شد. آقارضا بعد از چند جلسه دیدار با شهربانو، به مهری گفت: "کاش او را زودتر شناخته بودم!" 🍃 نوه‌اش را نصیحت کرد که با آقارضا مهربان باشد. آقارضا کم‌کم دستش به می‌رفت. کمی کتاب و روزنامه می‌خواند. مهری چند جلد از کتاب‌های مادربزرگش را به خانه‌ی خودش برد. ✅ قصه‌ی آقارضا پاسبان به پایان رسید از هفته‌ی آینده با داستان جدیدی از آقارضا و مهری، را همراهی کنید. 📚 شازده‌حمام، جلد ۴ ✍ @zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب... 💠 و قیام امام‌ حسین علیه‌السلام از دیدگاه ⬅️ نگاهی نو به حماسه‌ی عاشورا... 🚩 حماسه‌ی ✅ در آن کسی که بیش از همه این "درس" را آموخت و بیش از همه این پرتوِ حسینی بر روح مقدّس او تابید خواهر بزرگوارش بود. ✅ راستی که موضوع عجیبی است، "زینب" با آن عظمتی که اول داشته است و آن عظمت را در دامنِ و از تربیتِ به دست آورده بود، در عین حال "زینب" بعد از کربلا، با زینب قبل از کربلا متفاوت است یعنی "زینب" بعد از کربلا یک شخصیت و عظمت بیشتری دارد. ✅ ما می‌بینیم در ، "زینب" یکی دو نوبت حتّی نمی‌تواند جلوی گریه‌اش را بگیرد، یکبار آنقدر گریه می‌کند که بر روی دامنِ بیهوش می‌شود و "حسین‌ علیه‌السلام" با صحبت‌های خود را آرام می‌کند... ✅ می‌گویند تاریخ‌ ورود‌ اسرا به "شام" دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و دو روز از (سلام‌الله‌علیها) گذشته است، بیست و دو روز رنج متوالی کشیده است که با این حال او را وارد مجلس "یزید بن معاویه" می‌کنند، یزیدی که کاخ اخضر او یعنی کاخ سبزی که در شام ساخته بود، آنچنان بارگاه مجللی بود که هرکس با دیدن آن بارگاه و خدم و حشم و طنطنه و دبدبه خودش را می‌باخت... ✅ اسراء را وارد می‌کنند همین (س) اسیر رنج دیده و رنج کشیده، در همان محضر چنان موجی در روحش پیدا شد و چنان موجی در جمعیت ایجاد کرد که یزیدِ معروف به فصاحت و را لال کرد... ✅ فریادش بلند می‌شود...ای یزید! خیلی باد به دماغت انداخته‌ای! 《شمخت بانفک》 تو خیال می‌کنی اینکه امروز ما را اسیر کرده‌ای و تمام اقطار زمین را بر ما گرفته‌ای و ما در مشت نوکرهای تو هستیم، یک نعمت و موهبتی از طرف خداوند بر تو است؟! به قسم تو الان در نظر من بسیار کوچک و حقیر و بسیار پست هستی و من برای تو یک ذره شخصیت قائل نیستم. ✅ ببینید اینها "مردمی" هستند که بجز و شخصیت روحی و معنوی همه چیزشان را از دست داده‌اند. آن وقت شما توقع ندارید که یک همچون شخصیتی مانندِ (سلام‌الله‌علیها) چنین حماسه‌ای بیافریند و در شام انقلاب به وجود بیاورد؟ ✅ همان‌طور که هم به وجود آورد. "یزید" مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض بکند و محترمانه را به مدینه بفرستد، بعد تبری بکند و بگوید خدا لعنت کند را، من چنان دستوری نداده بودم، او از پیش خود این کار را کرد. چه کسی این کار را کرد؟ زینب (سلام‌الله‌علیها) چنین کار را کرد. 📚 مجموعه‌ آثار، جلد۱۷، صفحه ۶۰ و ۶۱ @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... ✅ اگر در این ، کسی یا گروهی، خدای ناکرده بی‌جهت در فکر حذف یا بر آید و مصلحت جناح و خط خود را بر مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند، به و لطمه وارد کرده است. 📚مجموعه سخنان امام و رهبری، صفحه ۷۱ ✍ @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
🟡🇮🇷🟡🇮🇷 از تخریب صف اولی تا سرزنش رای مردم مداحان زرد آتش به اختیار ✍️#امراله_مروتی 🇮🇷🟡🇮🇷🟡 http
🟡🇮🇷🟡🇮🇷 از تخریب صف اولی تا سرزنش رای مردم مداحان زرد آتش به اختیار 🟡🟡 ✍️ 🇮🇷🟡🇮🇷🟡 امام(ره)سالم بود؛ فساد آورد»..... این اظهارات رضا نریمانی مداح نماز جمعه هفته گذشته تهران بود که خطبه های آن را حضرت آیت الله خامنه ای ایراد کردکه این مداح دردانه نورچشمی علنا و رااز تریبون نمازجمعه زیرسوال بردو هیچ کسی نیز به‌ وی متعرض نشد که چرا دومین مقام رسمی کشور رامورد تخریب قرار می‌دهدهرچندکه‌این رویه سابق براین نیز در جریان نماز عید سعید فطر سال 96 نیز رخ داد و آنجا نیز میثم مطیعی دیگرمداح هموند نورچشمی ها را مورد تخریب قرار داد. جای تعجب دارد در شرایط طبق معمول و در آستانه انتخابات که جامعه ایرانی نیاز به ، و از و دارد تریبون نماز جمعه در اختیار برخی قرارمی‌گیرد که نه تنها درکی از ندارند بلکه در راستای منافع دست به هر کاری ازجمله تخریب رئیس‌جمهور می‌زنند.تاکنون بارها و به کرات مقامات ومسئولان نظام از هر تریبونی به لزوم حفظ وحدت وانسجام ملی تاکید کرده‌اند ومردم و جریانات سیاسی را به پرهیز از تفرقه‌افکنی و نفاق توصیه کردند. با این حال کم نبوده زمان‌هایی که برخی‌ افراد با استفاده از که دراختیار داشته‌اند با هدف قرار دادن ، و در جهت ، و قدم برداشته‌اند. سخنرانی‌ها و از با هدفی مشخص که همواره و به‌خصوص را نشانه می‌گیرد. مداحی‌هایی که شاید معروف‌ترین آنها به نمازعیدفطر سال 96 بازگردد.جایی که میثم مطیعی مداح و مراسم درانتقادی صریح و بی ادبانه به روحانی خطاب به وی گفت:‌ "ای نشسته صف‌اول! نکنی خود را گم» که پس ازآن این شعر تحت عنوان معروف شد. هر چند که انتقادات دیگری نیز درتخریب مذاکرات هسته‌‌ای، وزیر امور خارجه، رئیس‌جمهور و... توسط برخی فوق بصیرت ،سخنرانی‌ها و مداحی‌های مختلف ابراز شده است. اما با این حال تا پیش از این؛هر زمان شعری درمخالفت از تریبون‌های عمومی مثل نماز جمعه در حضور مقامات و مسئولان ارشد نظام پخش می‌شد خطاب مستقیما اهانت یا تخریبی علیه شخص خاصی نداشت بلکه صرفا یک یا را می‌کرد. این در حالی است که در نماز جمعه‌ای که گذشت مداح مراسم به طور مشخص و توهین آمیز رئیس‌جمهور را و را خواند.رضانریمانی که پیشوند سیّد هم دارد مداح نمازجمعه۲۷دیماه۹۸تهران بود که در حضور سران و مقامات لشکری و کشوری اینگونه به پرداخت: با تمام فسادها اما مانده است انقلاب پاینده زخم‌ها خورده‌ایم پی‌درپی، از مدیری که انقلابی نیست؛ ماعلیه فساد جنگیدیم، باید این نکته را به یاد آورد؛ انقلاب امام سالم بود، انتخاب غلط فساد آورد». اینگونه بی محابا هجمه به آن هم ازتریبون نماز جمعه و سابقه نداشته ومشخص نیست که مسئولان ستادنمازجمعه برچه اساسی تریبون جایی که از اول انقلاب آن را و دشمن شکن می‌خواننددر اختیار چنین افرادی برای چهره وشخصیت مسئولان نظام و بخصوص که اعتبار بیش از ۲۴میلیون رای مردم دارد قرار می‌دهند.همین چندی پیش بودکه حجت‌الاسلام حاج علی اکبری مسئول در کشور به پدیده‌ای با نام که درکشوربه کمک می‌کنداشاره کردوگفت:"مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم بر تاکید کرده‌اند.»اومخصوصاباانتقادازاینکه چراهمه چیز رازیرسوال می‌بریم،گفته بود:"برای مثال ؛ و درکشورایجاد می‌کند، ولی گاهی عده‌ای با لکه‌دار کردن افرادیک اتفاق خوب را بد جلوه می‌دهند.»اکنون پرسشی که مطرح می‌شوداین است که چرا باوجوداین رئیس‌جمهور در تریبون نمازجمعه باشیم؟تریبونی که باید همواره ندای ازآن بیرون آید، امااین روزها صدای تخریب مقامات ازآن به گوش می‌رسد.مسئولان نماز جمعه باید دقت کنندکه‌اگر قراراست بر گام بردارند وآنچه که آن را خواندندرادفع کنندبایدازقراردادن تریبون در اختیارافرادی که از درجهت گام برمی‌دارند،خودداری کنند.پیشتر حجت‌الاسلام‌ فاضل میبدی عضومجمع مدرسین حوزه علمیه قم گفته بود:من معتقدم پاره‌ای ازمداح‌ها که به جای مداحی تفرقه‌افکنی ونفرت‌پراکنی می‌کنندممکن است از شود.اوافزوده بود؛نمازجمعه مظهر وحدت وهمدلی بامردم است ومحل اختلاف ونفاق نیست،اماپاره‌ای از و هیچ‌گاه کشور را در نظرنمی‌گیرندو سعی می‌کنندکه و عمل کنند. 👇👇👇👇
📜 اندیشه‌های ناب... ✅ ما برای این نکردیم که مردم ما دوباره به ترس و و خفقان بیفتند. ✍ @zarrhbin
▪️در سال ۱۸۶۲ در همان جزیره کتاب‌ بینوایان را تمام کرد. در همان جزیره در سال ۱۸۶۶ را نوشت.او در این کتاب درباره‌ی این‌طور نوشت: " آتشفشان‌ها، سنگ و گدازه را از دل خود بیرون می‌اندازند و انقلاب، مردمان را. بدین‌سان، خانواده‌ها از زادبوم خویش بسی دور می‌افتند. زندگی‌ها از هم می‌پاشد، جمع‌ها پریشان می‌شوند و مردمانی حیرت‌زده و مبهوت. ▫️گروهی درخاک آلمان، دسته‌ای در انگلستان و جماعتی در آمریکا می‌افتند و مردم این کشورها را به شگفتی می‌اندازند. و مردم این کشورها را به شگفتی می‌اندازند. این چهره‌های ناشناس از کجا پیدا شده‌اند؟ اینان را همان آتشفشان از دل خورد بیرون ریخته است که در آن دورها دود می‌کند. این سنگ‌ها از آسمان افتاده‌اند. این افراد مطرود و گمگشته و این سنگ‌های فلاخنِ تقدیر را با نام‌های ، ، و می‌خوانند. ▪️هر گاه در رحل اقامت افکنند، مردم کاری به کارشان ندارند. لیکن اگر از آن‌جا بروند، از رفتنشان شادمان می‌شوند. گاه اینان و دست کم زنانشان نسبت به پیشامدی که آواره و سرگردانشان ساخته، بیگانه و بیطرفند و خشم و کینه‌ای از آن به دل ندارند. گوی‌هایی هستند که بی‌خواست خویش و به زور، به این سو و آن سو پرتاب شده‌اند. هرجا که بتوانند ریشه می‌گیرند و کاری به کار کسی ندارند و نمی‌فهمند چه بر سرشان آمده است. من دیده‌ام که سنگی ترکید و دسته‌ی کوچکی از علف دیوانه‌وار و با فشار به هوا پرتاب شد. انقلاب فرانسه بیش از هر انفجاری سبب چنین آلودگی‌ها و ریشه‌کنی‌ها شده است." ▫️آقارضا گفت: "این تعریف ویکتورهوگوی انقلابی از انقلاب است." او در شرکت نکرد هرچند مهری را آزاد گذاشت که به تظاهرات برود. حدود ۴۴ سال در زندگی کرد ولی خلق و خوی آن را به خود نگرفت. حتی لهجه‌ی یزدی‌اش عوض نشد. همان آدم بی‌ریا، صادق، و مردم‌‌دوست کوچه پس کوچه‌های بود. اما او در جریان این ۴۴ سال، تغییر اخلاق تهران و تهرانی‌ها را به خوبی درک کرد. می‌گفت: "این شهر هر روز اخلاقی نو را تجربه می‌کند." می‌گفت: "تهران کارخانه‌ی تغییر آدم‌هاست. میلیون‌ها آدم ساده و صادق، عشایری، روستایی و شهرستانی به آن وارد می‌شوند. آدم‌هایی که در یک دوره‌ی چندین ساله، روباه‌منش و گرگ‌صفت می‌شوند." او همیشه در تعجب بود که چرا در این جنگل آهن و بتن، روباه و گرگ می‌شوند. ▪️ روز به روز پیرتر ولی مهربان‌تر می‌شد. سالی یکی دوبار به یزد می‌رفت. در فوت خلیفه محمدعلی و مادر خودش اشک ریخت و بیتابی کرد. همیشه برای خیرات می‌کرد. به دانشجویان بی‌بضاعت بورس تحصیلی می‌داد. بچه‌های اکرم را بچه‌های خودش می‌دانست. نوه‌هایش را هم نوه‌های خودش می‌دانست. به آن‌ها همه رقم رسیدگی می‌کرد. اکرم هیچ درآمدی جز کمک‌های آقارضا و خواهرش نداشت. در سال ۱۳۸۹ آقارضا بعد از یک مریضی چند روزه دار فانی را وداع گفت. (روحش شاد🍃) ▫️ از زمانی که بازنشسته شده است. به خصوص بعد از فوت همسرش، بیشتر به یزد رفت و آمد دارد. به خواهرانش به خصوص اکرم و بچه‌هایش کمک مالی می کند. اکرم هرگز طلاق نگرفت. او بعد از پنجاه سال هنوز منتظر عباس شوهرش است. پنجاه سال منتظر شوهرش است تا در خانه‌ی او را بزند. اکرم بعد از فوت خلیفه محمدعلی، با کمکِ سهم خانه‌ی پدرش را از خواهرانش خرید. هنوز در آن خانه‌ی قدیمی زندگی می‌کند. هنوز چشم به راه است که عباس پسرخاله‌اش روزی برگردد. مهری گفت که ملاقات با من و ذکر خاطراتش را برای خواهرانش تعریف کرده است. ✅ پایان 📚 شازده حمام، جلد۴ ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه‌های ناب... 💠 اصناف...⁉️ ✅ در همه‌ی مراحل انقلاب، چه پیش از پیروزی و چه پس از آن، به احسن وجه حامی و پشتیبان بوده‌اند و هیچ‌گاه آن‌ها را تنها نگذاشته‌اند. ✅ از ممتازترین طبقات کشور هستند که مسئولیت‌ خطیری در سازمان‌دهی و برقراری در جامعه برعهده دارند. ✅ در درجه‌ی نخست باید بر خودشان نظارت کنند تا خلاف یکی از آن‌ها موجب پایمال شدن همه‌ی اعضای صنف نشود. ✅ اگر اصنافِ مختلفِ نباشند، زندگی سایر طبقات مختلفِ مختل می‌شود. ✅ موظف است صنوف مختلف را تحت حمایت بگیرد تا جامعه‌ی‌ اسلامی به خوبی شود. ✅ نخستین توقعی که از می‌رود، است. 📚 روح باران(فرهنگ گفتار)، صفحه ۵۱ ✍ @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
‍ 📌آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
‍ 📌آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان متخلص به (۱۳۶۷_ ۱۲۸۵) 🖋محمدحسین بهجت تبریزی در ۱۱ دی ماه سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر  متولد شد . دوران کودکی را - به علت شیوع بیماری در شهر - در روستای اجدادی‌اش خشگناب واقع در شهرستان بستان‌آباد سپری کرد. پدرش «میرآقا بهجت خشگنابی» و به روایتی «سید اسمعیل موسوی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. 🖊محمد حسین پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ از تبریز رهسپار تهران شد و تحصیلش را در مدرسهٔ  تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در  ادامه داد. 🖊 در اوایل تحصیل در تهران دختر عبدالله امیرطهماسبی می‌شود و چند سال با یکدیگر نامزد بودند . اما در نهایت آن دختر با چراغعلی سالار حشمت معروف به امیراکرم ازدواج می‌کند . حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکترا، تحصیلش را به‌علت و ناراحتی و خیال و پیش‌آمدهای دیگر، ترک می‌کند. 🖊اولین کتاب شعر شهریار به کوشش ابوالقاسم شیوا متخلص به «شهیار» دوست صمیمی شهریار در سال ۱۳۰۸ منتشر گردید. شهریار در جوانی در تهران با بزرگان هنر و ادب همنشینی و دوستی داشت از جمله با: ابوالحسن صبا، محمدتقی بهار و عارف قزوینی . در سال‌های بعد نیز با ، هوشنگ ابتهاج، کریم امیری فیروزکوهی و برخی دیگر از هنرمندان دوستی و رابطه داشت. 🖊پس از سفری چهارساله به خراسان، برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت . در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود ، پدرش میرآقا خشگنابی درگذشت . او در سال ۱۳۱۵ در  استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد.  🖊دانشگاه تبریز ، شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان  دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی تبریز را نیز به وی اعطا کرد. در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود،  را می‌سراید . در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد . در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز می‌آید و با نوهٔ عموی خود به نام عزیزه عبدِخالقی ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی می‌شود. 🖊وی اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۱۰ با مقدمه ملک‌الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به  و  جزء آثار ماندگار این زبان‌هاست. منظومه  از مهم‌ترین آثار ادبی ترکی آذربایجانی شناخته می‌شود. علاوه بر استادی در شعر، وی استاد هم بود. 🖊 پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. وی در روزهای آخر عمر، به دلیل بیماری ، در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷، بنا به وصیت خود در  تبریز مدفون گشت. ۲۷ شهریور ، سالروز درگذشت شهریار از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی نامیده شده است. 🖊 در پیام تسلیت آیت الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت آمده است که وی همه سرمایه هنری خود را در هدف و راهی گذاشت که کشور و مردم آن را برگزیدند و برای آن فداکاری کردند. شهریار ،‌  و  را در شعر روان و روشن خود سرود. او قرآن مجسم و زنده را در انقلاب اسلامی مشاهده کرد و خود را در خدمت انقلاب گذاشت. روحش شاد و یادش گرامی🥀 📝این اشعار از مشهورترین نوشته‌های منظوم شهریار است که در کتاب وی به چاپ رسیده است و بعدها با صدای به صورت آواز خوانده شد. 🍃تقدیم نگاه پرمهرتان : آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر این سفر راه قیامت می روی تنها چرا @zarrhbin
مسابقه بزرگ مجازی 🇮🇷چی بودیم❓چی شدیم🇮🇷 🟨 از ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ با عضویت در کانال «رسای اردکان» در پیام رسان ایتا، دو پوستر مطالعه کن و در روز ۲۲ بهمن، با شرکت در آزمون آنلاین برنده شو! https://eitaa.com/rasa_ar ❗️توجه: لینک آزمون آنلاین مسابقه ساعت ۱۸:۰۰ الی ۲۲:۰۰ مورخ ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۰ در «کانال رسای اردکان» بارگذاری خواهد شد. 🎁 با اهدای ۴۳ کارت هدیه ۱۰۰ هزار تومانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌۱۴۰۰ •رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
هدایت شده از رسای اردکان
❗توجه❗توجه❗ «زمان برگزاری آزمون تغییر یافت» مسابقه بزرگ مجازی 🇮🇷چی بودیم❓چی شدیم🇮🇷 🟨 با عضویت در کانال «رسای اردکان» در پیام رسان ایتا، دو پوستر مطالعه کن و در روز ۲۳ بهمن، با شرکت در آزمون آنلاین برنده شو! https://eitaa.com/rasa_ar ❗️توجه: لینک آزمون آنلاین مسابقه ساعت ۱۸:۰۰ الی ۲۲:۰۰ مورخ ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۰ در «کانال رسای اردکان» بارگذاری خواهد شد. 🎁 با اهدای ۴۳ کارت هدیه ۱۰۰ هزار تومانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌۱۴۰۰ •رسا|روابط عمومی سپاه اردکان• ▪️| @rasa_ar |▪️
💢 جوانِ امروز حق دارد پهلوی باشد؟ در دوره ای که تمام دنیا، از قبایل عقب مانده آفریقایی تا اعراب به سمت حرکت میکنند، عده ای در فضای رسانه ای و مجازی داخل و خارج ایران با سر و صدای زیاد بدنبال و بازگشت حکومت سلطنتی پهلوی هستند و میگویند پسر فلانی باید حاکم ایران باشد چون از یک شاه بدنیا آمده پس لایق ترین فرد است. حالا جوان امروزی، متولدین دهه و که دوران حکومت پنجاه و سه ساله پهلوی را ندیده اند حق دارند از حمایت کنند؟ ✅جوان امروزی نیست و ندیده اند که زمان پهلوی، مانند یک کالای لوکس بود، معمولا خانواده های پولدار داشتند، یادشان نیست مردم هفته به هفته فقط در حمام عمومی به آب گرم دسترسی داشت. نیست و ندیده اند که در هر محله یک خانواده داشت و همسایه ها باهم از آن استفاده میکردند، یادشان نیست، داشتن تلویزیون آرزویمان بود، آن هم سیاه و سفید، نیست برای خرید هم باید در صف می ایستادیم، یادشان نیست زمستان ها برای یک ساعتها باید در صف می ماندیم، گاز که هنوز مال از ما بهترها بود. جوان امروزی ندیده اند که مادرها در روستاها بخاطر دوری تنها بیمارستان شهر می مردند. ✅ جوان امروزی نیست را در کاباره ها میکردند تا برای برقصد! نیست و ندیده اند فساد و و پهلوی را، نسل امروز هویدا و ایادی را نمیشناسد، از فساد جهانبانیان و خانواده انصاری و رشیدیان خبر ندارد، نسل امروز زورگویی های بنیاد پهلوی و خرج های آن را ندیده است. ✅ جوان امروزی یادشان نیست و ندیده اند وقتی را که ایران پر بود از پزشکان و ، یادشان نیست که برای کوچکترین درمانها باید به خارج میرفتی آن هم در توان پولدارها بود. یادشان نیست و ندیده اند روستاها آب و برق نداشتند، جاده نداشتند، خانه بهداشت نداشتند، مدرسه ها کم بود، نرخ بالا بود. ✅ جوان امروزی نیست ساواک چه غول ترسناکی بود، ندیده اند منوچهری چگونه میکرد، نصیری و ثابتی را نمیشناسند. نیست اگر یک با ماشینش شهروند ایرانی را زیر میگرفت، دادگاه ایران حق نداشت او را کند. نیست که دوران پهلوی استان نفت خیز بدون از ایران جدا شد و ارتش ایران حتی نتوانست یک دقیقه بجنگد تا ایران از ایران جدا نشود. ✅جوان امروزی، پهلوی را از مستندهای شبکه و صدای آمریکا میشناسد. حق دارد چون منحوس ترین دوره تاریخی ایران را مانند یک ترسیم کرده اند. راستی زمان پهلوی کل ایران چقدر داشت؟ کمتر از نصف الان؟ چقدر کشور درآمد داشت؟ جوان امروزی حق دارد سوال کند که برای ما چکار کرده است، اما قبل از هرچیز باید تحقیق کند، مطالعه کند، تاریخ بخواند آن هم مستقل نه از دریچه شبکه ای که وظیفه اش تبلیغ (منوتو) است. @zarrhbin🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 درخت_انقلاب 🔹بخشی از وصیتنامه شهید امرالله بابایی 🗓️ تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۰۱/۰۱ 🗓️ تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۱۱/۲۲ 🔹 نام پدر: یدالله 🌷 محل تولد: مزرعه نو عقدای اردکان ⚠️ ادامه دارد...... 📞 09137742844 🌐 www.ganjine-420.ir