🔴 وقتی که #روابط، جای #ضوابط را می گیرد....‼️
⬅️ وقتی روابط جای ضوابط را می گیرد حتی اگر همسرت مدرک #حوزه هم داشته باشد، می تواند در #دانشگاه مشغول به کار شود‼️
⬅️ وقتی روابط جای ضوابط را می گیرد فرقی نمی کند #پسر داشته باشی یا #دختر فرقی نمی کند مدرکشان #دیپلم باشد یا #لیسانس هر پنج تا #دخترت در ادارات #دولتی مشغول به کار و خدمت می شوند‼️
⬅️ وقتی روابط جای ضوابط را بگیرد #آقایی را، در آنِ واحد به #سه_جا معرفی می کنند تا هر جایی که این #آقا پسندید و به دلش نشست مشغول به کار شود‼️
⬅️ وقتی روابط جای ضوابط را می گیرد حتی اگر #پسرت مدرک درست و حسابی هم نداشته باشد و کارت پایان خدمت هم نداشته باشد، نانش در روغن گوسفند است‼️
⬅️ وقتی روابط جای ضوابط را می گیرد، برادرها و شوهر خواهر و شوهر خاله همگی در یک نهاد مشغول به کار می شوند‼️
⬅️ وقتی که روابط جای ضوابط را می گیرد، یک پیش دبستانی می زنند همه #زنهای خانواده مدرک داشته و نداشته، در آن مشغول به کار می شوند و حقوق می گیرند و بعد از چندی هم سر از آموزش و پرورش و معلّمی در می آورند‼️(آزمون ورودی کیلویی چند⁉️)
⬅️ وقتی روابط جای ضوابط را می گیرد، می توانی از یک کارمند ساده ی بانک حکم ارتقاء بگیری بروی آن بالا بالا ها و در آش تُرش این روابط #عجیب جلوه گری کنی‼️
⬅️ وقتی که روابط جای ضوابط را می گیرد، چقدر حکم #ریاست به شما می آید‼️
⬅️ وقتی که روابط جای ضوابط می گیرد، دوستت با مدرک دیپلم علوم انسانی با زور باباش مشغول کار در اداره ای می شود، تو حتی بعدِ گرفتن مدرک هم باید دست از پا درازتر فقط #نظاره_گر حق کُشی ها باشی‼️
⬅️ وقتی روابط جای ضوابط را می گیرد فرقی نمی کند #انقلابی باشی یا #شهیدی را تقدیم نموده باشی که اینها دیگر جزء #اولویتها نیست فقط #روابط حرف اوّل را می زند که اگر لیاقت هم نداشته باشی عجیب تو را #لیاقت_دار می کنند‼️
⬅️ وقتی که روابط جای ضوابط را می گیرد با دریافت وام های #کلان حتی می توانی، #کارخانه هم بزنی‼️(محیط زیست و هوای پاک و منابع طبیعی کیلویی چند⁉️)
⬅️ وقتی که روابط جای ضوابط را می گیرد ابتدا سر کار می روی بعد اگر خواستی و میلت کَشید، تحصیلاتت را ادامه می دهی و جالبه که #جنسیت هم مهم و مطرح نیست‼️
⬅️ بیچاره آن جوانی که طبق #ضوابط پیش می رود؛ اول مدرک #دانشگاهیش را می گیرد و بعد هم به خدمت مقدّس #سربازی می رود تا بهانه ای برای #کار به دست #آقایان ندهد که تازه #بهانه_ها شروع می شود، آخر کسی نیست به ایشان بگوید آخر #بی_انصاف چرا برای همه شد و می شود، نوبت که به ما رسید، نمی شود‼️( وقتی که علاوه بر روابط، نژاد برتر هم باشی دیگر نور علا نور است)
⬅️ وقتی روابط جای ضوابط را می گیرد حتی بعد از دوران #بازنشستگی همچنان می توانی #حقوق_بگیر این مملکت #بینوا باشی‼️( جوان بیکار کیلویی چند⁉️)
⬅️ اِی که #بی_صاحب شود این روابط که #شایسته_سالاری را به #حاشیه فرستاد.....
⬅️ راستی این بود، نتیجه ی #انقلاب و #دفاع_مقدس این #مردم که روابط جای ضوابط و قانون را بگیرد و هر که #زور دارد برنده ی این داستان شود⁉️
✅ به #پیر ، به #پیغمبر ، به #شرافت ، به #آزادگی و به #مسلمانی قسم که این نباید باشد نتیجه ی هزینه هایی که این #مردم_بزرگوار به پای این #کشور دادند....
🖋 یکی از جمعِ مردم
@zarrhbin
#عکسها_و_خاطرات
🗞 یکی از شیرینی هایی که #دولت_اصلاحات از خود به یادگار گذاشت، این بود که #مردم، مطبوعات و روزنامه های آن روزِ #کشور را با هم ورق می زدند و می خواندند شاید بپرسید چطور⁉️
🍃 به این گونه که در سطح شهرها با همکاری نهادهای مربوط اقدام به برپایی #ایستگاههای_مطالعاتی کرده بودند و #مسئولین موظف بودند که روزنامه های صبح و عصر کشور را به صورت منظم و با #تاریخ روز در این ایستگاهها قرار دهند.
🗞 که در شهر عزیز ما #اردکان نیز قسمت اعظم این ایستگاههای مطالعاتی در #پارک_شهر (شهدای گمنام) قرار داشت و وقتی #مردم را می دیدی که با چه شور و اشتیاقی در کنار هم #روزنامه_ها را مطالعه می کنند و #اخبار_کشور را دنبال می کنند #لذت می بردی.
🍃 شاید #کیوسکهای_روزنامه_فروشی نیز بر صحت این مطلب مُهر تائید بزنند، که #فرهنگ مطالعه در آن روزها بسیار پسندیده و ارزشمند بود و این از خصوصیات رئیس جمهور وقت بود که قبل از اینکه به #شاه_و_وزیر_دانا اعتقادی داشته باشند به #مردم_دانا اعتقاد و ایمان داشتند.
🗞 راستی اگر از کنار #مساجد عبور کردید، هنوز نظاره گر این #جایگاهها خواهید بود که چگونه روزگاری به #فرهنگ_مطالعه احترام می گذاشتند، ولی از آن زمان دیگر این ایستگاهها روی روزنامه ها را به خود ندیدند و امروز تنها از #آگهی_ترحیم و تبلیغات پُر است.
📝 در اینجا نقل #خاطره ای که خالی از لطف و #نکته نمی باشد را برای شما همراه عزیز تعریف کنم که روزی حقیر برای انجام کاری به مرکز شهر مراجعه نمودم، (راست و حسینی برای شما مخاطب محترم تعریف کنم تا ابهامی وجود نداشته باشد) کار ما مربوط به دفتر امام جمعه بود که راس ساعت هشت صبح خود را به آنجا رساندیم که از قضا درب دفتر نماینده ی ولی فقیه ساعت هشت صبح باز نبود و ساعت کاری از زمانی دیگر شروع می شد؛ بنابراین چون برای ما مشکل بود که به خانه مراجعه کنیم و دوباره بازگردیم برای گذارنِ وقت تا زمانیکه در دفتر بازشود به کتابخانه ای که در آن حوالی بود، مراجعه نمودیم تا دوتا صفحه #روزنامه بخوانیم که هنوز لای ورق اول روزنامه را باز نکرده بودیم که مسئول محترم کتابخانه به استقبال ما آمدند و پرسیدند:"آیا شما عضو کتابخانه هستید⁉️" که در جواب ایشان فرمودیم:"نه..‼️" که ایشان بعد از جوابِ ما گفتند:"در صورت عضو کتابخانه بودن می توانید از امکانات کتابخانه و روزنامه ها استفاده کنید." من که از قوانین جدید #کتابخانه شوکه شده بودم و خبر نداشتم به ایشان گفتم:"که اطلاعی از این امر نداشتم" که باز مسئول محترم فرمودند:"چون اطلاعی نداشتید، مطالعه ی امروز شما در کتابخانه بلامانع است." بنابراین گذشت و گذشت تا ما به کتابخانه ی حائری رفتیم جایی که همیشه با خیال راحت در آنجا مشغول مطالعه می شویم و کسی هم از شما سئوال نمی کند آیا #عضوکتابخانه هستی یا نه⁉️ که سئوال خود را از ریاست محترم کتابخانه ی حائری پرسیدیم:"که آیا شما هم همچون قانونی را دارید که مطالعه به شرط عضویت⁉️" که آقای هاتفی فرمودند: ما نیز همچون قانونی را داریم اما برای بالا بُردن #فرهنگ_مطالعه در بین #مردم، زیاد به آن توجه نکرده و ارباب رجوع را محترم می داریم و در مطالعه ی مطبوعات، آزاد هستند.
📸 امیدوارم #عکسها_و_خاطرات امروز به دلتان نشسته باشد و پرحرفی بنده را نیز به بزرگواری خود ببخشید!
#و_من_الله_التوفیق
@zarrhbin
▫️پیرزن یهودی که معروف به ننه الیاس بود و دور گردی می کرد و نخ و سوزن، دکمه، انگشتانه می فروخت، رفته بود پیش بی بی صغری گفته بود در سفره نذری ابوالفضل ما هم می توانیم شریک بشویم؟ بی بی صغری گفته بود درِ خانه ی ابوالفضل به روی همه باز است. همه بیایند. ابوالفضل برای همه #مهربان است. زرتشتی، کلیمی، سنی و شیعه ندارد. اینجا #ایران است خانه ی همه ی ماست و ابوالفضل هم یاور همه ی ما. پیرزن گفته بود ما ۱۲_۱۰ نفر زن #یهودی هستیم و می خواهیم در سفره ی ابوالفضل شریک باشیم. کمک کنیم، اشکالی ندارد؟ بی بی صغری گفته بود اگر همه #جهودهای یزد هم بیایند خوش آمدند. مادر الیاس گفته بود ما بیست من برنج با یک حلب روغن زرد می دهیم و بی بی با دایره اش پاسخ داده بود که همه بیایند، ابوالفضل دارد سفره اش را رنگین می کند.
▪️آقای #پیش_نماز محلّه صبح بعد از نماز بالای منبر گفته بود ایّهاالنّاس! ای پول دارهای محله! بی بی صغری نذری کرده، زرتشتی، کلیمی و سنی در آن شریک شده اند. زن های فقیر محله قند و چای می دهند. شما که شیعه ی علی(ع) و نوکر ابوالفضل العبّاس هستید چه کار کرده اید؟ استاد غضنفر که زنش یک دختر زرتشتی مسلمان شده بود و خودش رئیس هیئت سینه زنی محله بود گفته بود: حاجی آقا هر چه شما بگویید می کنیم. آقای پیش نماز گفته بود هر کس در وسع خود در این سفره شرکت کند. پول دارهای محلّه، قبول کرده بودند چیزی برای سفره بدهند.
▫️حدود ۱۵ شهریور سال ۱۳۳۷ بود. سفره ابوالفضل در خانه ارباب اردشیر کی نژاد زرتشتی با مشارکت مردم چند محله ی یزد، حاجی خان سنندجی، عده ای از یهودی ها و تعدادی از مردم منشاد یزد برگزار شد. من در عمرم سفره ای به این زیبایی، پررنگی و پررونقی و صفا و صمیمیت ندیدم. مردان در باغ پهلویی که از باغ ارباب اردشیر هم بزرگ تر بود پذیرایی می شدند و زنان در خانه ارباب اردشیر ناهار می خوردند.
▪️دختران یهودی با لباس مخصوص خود و دختران زرتشتی با لباس های زیبای خود و دخترهای کولی با لباس های رنگارنگ خود و چندتا دختر منشادی سفره داری می کردند، غذار را دست به دست می دادند و به مردم تعارف می کردند. سفره ی مردان را جوانان زرتشتی اداره می کردند. فکر می کنم ۶۰۰۰ نفر زن و مرد و بچه آمده بودند، عدّه ای از محله های خود می آمدند و با خود دیگ دیگ غذا می آوردند. دادن چای و قلیان بر عهده ی سیدهای محله ی ما بود شال ها سبزشان را به سر و کمر بسته بودند. سر سفره ی مردان آقای پیش نماز دعای سفره را بلند خواند و در مدح رشادت، مردانگی، ایثار، جوانمردی، اخلاص، مروت و ... حضرت ابوالفضل العباس(ع) چند دقیقه ای حرف زد. ارباب اردشیر و همسایه اش از این که مردم پذیرفته بودند که خانه ی او سفره ی نذر ابوالفضل العباس باشد تشکر کردند. یکی از میان جمع فریاد زد و خطاب به ارباب اردشیر گفت ارباب، ما و شما نداریم شما صاحب مملکت هستید و ما قرن هاست #مهمان شماییم.
▫️یعقوب و شمعون یهودی هم که هر دو در بازار خان مغازه داشتند تشکر فراوان کردند که مردم آنها را در جمع خود پذیرفته اند و به روال خود دعای سفره خواندند. من یادم است که آنها گفتند ما همه #ایرانی هستیم همه ابوالفضل العباس را دوست داریم. شمعون و یعقوب از طرف یهودی ها آقا سیّد محمدتقی سیّد بزرگوار محله را به نمایندگی از طرف همه مردم بوسیدند. و از بی بی صغری و نذرش هم تشکر کردند.
✅ حضرت ابوالفضل العبّاس که #مظهر ایثار و جوانمردی است مورد قبول همه ی ادیان و مذاهب ایران است. بی خود نیست که بالاترین #قسم در این #مملکت قسم #ابوالفضل_العباس است. بسیاری از افراد مسلمان صدتا قسم دروغ به خدا، پیغمبر، قرآن می خورند ولی جرات ندارند که قسم دروغ به دست های بریده ابوالفضل العباس بخورند. #بیایید روی مشترکاتمان تکیه کنیم. چرا #اختلافاتمان را بزرگ می کنیم؟ #اداره ی این مملکت چند دینه، چند مذهبه، چند قومی و قبیله ای و چند زبانه جز با #تساهل و #تسامح ممکن نیست. شعار ابوالحسن خرقانی و سعدی علیه الرحمه و حافظ بزرگوار و صدها عارف وارسته را فراموش نکنیم. این کار جز با #تمسک به #مشترکات و #رها کردن #اختلافات و #دوری از #انحصارطلبی ممکن نیست. عرفان ایرانی قبل از آن که بخواهد انسان را به خدا وصل کند زمینه ساز #امنیت و #اتحاد و #یکپارچگی دنیوی ماست.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
👈 آنان که می خواهند همه مثل خودشان فکر کنند بنیان #همزیستی_مسالمت_آمیز را که اساس #یکپارچگی این #کشور است، #متزلزل می کنند.
📚 شازده حمام/ دکتر پاپلی
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
بلاتکلیفی قهرمان آسیا برای حضور در لیگ برتر والیبال / امید های خاتم اردکان کمرنگ تر ازقبل/ایسنا @za
🔴 قابل توجّه....
🏐 وقتی #ما می گوییم هیچ امری در این شهر به صورت مداوم و ریشه ای تداوم پیدا نمی کند و همه ی امور و همه ی کارها به صورت مقطعی می باشد، عده ای از بزگواران به گوشه ی لباسشان بر می خورد، که اینچنین نیست!!!
🏐 ماشاءالله ما این همه #صنعت در این شهر خراب شده داریم! یکی از آنها به خاطر رضای خدا، نه برای رضای #مردم، که گردن این مردم در برابر آقایان و #مسئولین از مو هم باریکتر است، اسپانسری تیم #والیبال_اردکان را در لیگ برتر والیبال #کشور قبول کند حال هر چه که می خواهند نام این تیم بگذارند و فقط اجازه بدهند که #حضور پررنگ باشد و این تجربه ی شیرین و شادی مشروع #تکرار شود و این #حق را از #مردمان_نجیب_شهر نگیرید.
👈 ما گفتیم، نگید نگفتیم.....
🖋 هوادارِ مردم
@zarrhbin
🔹هر چند ماه یک بار اصغر را می دیدم. ۵_۴ سالی گذشت و من لیسانسم را گرفتم و سربازی را دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد می گذراندم. روزی با گاراژ اتفاق یزدی ها رفتم دیدم #اصغر آنجاست یک #شال_سبز هم به دور سرش بسته است. پرسیدم اصغر از کی #سید شدی؟ گفت: سید بودم. گفتم: اصغر #برادرهایت که سید نیستند، گفت: آدم وقتی #مشهد می آید #سید هم می شود. پرسیدم کار و کاسبی چطور است، گفت: بد نیست. داشتم با اصغر صحبت می کردم، دیدم یکی از صاحب ماشین ها آمد رو کرد به اصغر که حالا #سیداصغر شده بود و گفت: من هزاری ۳۰ تومان بیشتر نمی دهم. اصغر گفت: سی و پنج تومان. بالاخره با هزاری سی و دو تومان به توافق رسیدند. اصغر گفت: چِکَش را بده. فهمیدم که آن صاحب ماشین دارد از اصغر پول #نزول می کند. اصغر ضمن #گدایی پول هم #نزول می داد.
🔹سال ۱۳۵۴ اصغر را دیدم پرسیدم چه خبر؟ گفت: هفته ی دیگر پسرم را #داماد می کنم #آدرس داد و گفت: به عروسی بیا. هفته ی دیگر سرشب به کوچه زردی مشهد رفتم دیدم جلو خانه ای #چراغان است فهمیدم عروسی آنجاست. اصغر تر و تمیز با کت و شلوار و کراوات دم در خانه ایستاده بود و به مهمانان تعارف می کرد. من هم داخل حیاط خانه شدم. خانه حدود ۵۰۰ متر حیاط با ساختمان خوبی بود. عروسی با شام #مفصل برگزار شد. دو حیاط آن طرف تر عروسی زنانه بود. آن خانه هم مال اصغر بود.
🔹من از سال ۱۳۵۵ جهت ادامه ی تحصیل به #پاریس رفتم و بیش از #ده_سال اصغر را ندیدم. فکر سال ۱۳۶۵ بود که یک روز رفته بود گاراژ اتفاق یزدی ها از مرحوم حسین آقا میرجلیلی کارمند گاراژ اتفاق یزدی ها پرسیدم راستی اصغر کجاست؟ حسین آقا میرجلیلی گفت: می دانم #وضع مالی اش خیلی #خوب است. چون در مشهد پول #نزول می داد اوایل #انقلاب عده ای می خواستند #اذیتش کنند او هم به #تهران رفت، حالا کجاست نمی دانم!
🔹سال ۱۳۶۹ می خواستم به #خارج از #کشور بروم باید #هزاردلار به طور #آزاد می خریدم به #خیابان فردوسی تهران بالاتر از چهارراه استانبول رفتم که #دلار بخرم. یک مرتبه توی یک مغازه ی #صرافی دیدم که #اصغر نشسته بود. فهمیدم #حاج_سید_اصغر مغازه ی صرافی راه انداخته است. به حکم #رفاقت_قدیم دلار را ۱۲ ریال #ارزانتر از فی #حساب کرد و گفت: ناهار مهمان من باش، قرار ناهار به وقت دیگری موکول شد. یکی دوبار به من کار کوچکی سفارش کرد که در مشهد برایش انجام دهم. چندبار در تهران اصغر و پسرش آقارضا را دیدم سال ۱۳۷۳ یک شب مرا به #منزلش برای شام دعوت کرد. زنش سکینه، نامش #حاجی_مریم_خانم شده بود. پسر سومش تازه ازدواج کرده بود. تازه عروسش هم آنجا بود.
🔹اصغر گفت: سه پسر و یک دخترش ازدواج کرده اند. گفت: که #عروسم از ماجراهای #قبلی ما هیچ #خبر ندارد، #صحبتی نشود. خانه ی شیک و قشنگ چهارطبقه ای در عباس آباد #تهران داشت. خودش طبقه ی هم کف زندگی می کرد و حیاط نسبتاََ بزرگی هم در اختیارش بود. بچه هایش هم در طبقات دیگر #زندگی می کردند. روزی از حاج سید اصغر پرسیدم زندگی ان را #مدیون چه کسی هستی؟ گفت مدیون آن آدم خدابیامرزی که #اولین ۵ ریالی را در آن شب در #مشهد جلوی روی من انداخت و مرا از #حمالی نجات داد.
@zarrhbin
👇👇👇👇
🍃 اندیشه های ناب...
💠 فاتحه ی کشور را بخوانیم....⁉️
✅ آن روزى كه #دولت ما توجه به #کاخ پيدا كرد، آن روز است كه بايد ما #فاتحه دولت و #ملت را بخوانيم.
آن روزى كه رئيس جمهور ما خداى نخواسته، از آن خوى كوخ نشينى بيرون برود و به كاخ نشينى #توجه بكند، آن روز است كه #انحطاط براى خود و براى كسانى كه با او تماس دارند پيدا می شود.
آن روزى كه #مجلسیان خوى كاخ نشينى پيدا كنند خداى نخواسته، و از اين خوى #ارزنده كوخ نشينى بيرون بروند، آن روز است كه #ما براى اين #کشور بايد #فاتحه بخوانيم.
#امام_خمینی_ره
@zarrhbin
📌و اما پاورقیِ زیبایِ دکتر پاپلی در مورد دکتر جلال مجیبیان: #دکترجلالمجیبیان یکی از مفاخر یزد و ایران است. من در روز پنجشنبه ۱۳۹۳/۱۲/۷ به دیدن ایشان رفتم. در دفتر مدیریت بیمارستان مجیبیان خدمت ایشان رسیدم. فرمودند نود سال دارند، اما هنوز سرحال و روپا بودند. البته فرمودند هیچچیز مثل پیری نیست. فرمودند آدم فقط باید پیر شود تا مفهوم پیری را بفهمد. من در یزد دو پزشک را "حکیم" میدانم. #دکترجلالمجیبیان و #دکترحاجبمرتاض.
📌 آنها را #حکیم میدانم زیرا این دو بزرگوار از جوانی کوشش کردهاند در خدمتِ #مردم باشند. به مردمِ مستحق کمک کنند. هرگز کسی ندیده یا نشنیده است که این بزرگواران، مریضی را به خاطرِ "بیپولی" مداوا نکرده باشند. مردمِ بسیاری شهادت میدهند که به "مریضهای فقیر" کمک مالی هم کردهاند.
📌 هر دو نفر از جوانی #پژوهشگر بودهاند. سعی کردهاند با مطالعه و پژوهش، رشتهی علمی خود را غنا بخشند. همیشه عدّهای پژوهشگر اطراف آنها بودهاند و کار میکردهاند. هر دو بزرگوار، سازماندهنده بودهاند. هر دو بیمارستانی نمونه ساختهاند و صدها پزشک و نرس را گرد آوردهاند. هر دو بیمارستانی نمونه در سطحِ #کشور ایجاد کردهاند.
📌هر دو مهربان و "مردمدار" هستند و هر دو بیس از ۸۵ سال سن دارند، هر دو فرزندانی نمونه تربیت کردهاند که هم غمِ علم دارند و هم غمِ مردم، هم مدیر هستند و هم اقتصاددان، واقعاً #مسلمان. هر دو برای عدّهای، کار و کسب و شغل حلال با نان حلال درست کردهاند.
📌پس من #دکترجلالمجیبیان و #دکترحاجبمرتاض را "حکیم" مینامم. #دکترمحمدتقیصرافشیرازی هم در مشهد همین اوصاف را دارد. او هم حکیمی بزرگوار است.
📌 #دکترجلالمجیبیان معتقد است من به خاطر عُقدههایی که دارم، "خاطرات شازده حمام" را نوشتهام. این هم نظری است که برای خودش محترم است. من جلو حداقل سیصد نفر دستِ #آقایمجیبیان را برای چنین نظریهای بوسیدم. دعا میکنم همهی عُقدهها منجر به #کتابنویسی شود.
📚 شازده حمام، جلد۴
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلییزدی
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
#ساعی، کریم 🌷 (۱۳۳۱_۱۲۸۹ ه.ش.) بنیانگذار سازمان جنگلبانی کشور 👇👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
#ساعی، کریم 🌷
(۱۳۳۱_۱۲۸۹ ه.ش.)
بنیانگذار سازمان جنگلبانی کشور
✅ در "مشهد" به دنیا آمد. در رشتهی مهندسی کشاورزی و سپس رشتهی #جنگلشناسی در #آمریکا تحصیل کرد و پس بازگشت به ایران، استادِ #دانشگاهتهران شد.
✅ او نخستین #استاد_علم_جنگلشناسی در ایران بود. ساعی به نقاط گوناگون ایران سفر کرد و به شناسایی و طبقهبندی #جنگلهایایران پرداخت.
✅ او نخستین کسی است که برای ایجادِ #جنگلمصنوعی در "ایران" گام برداشت. به همین دلیل، از سوی یکی از مجلههای علمی و تخصصی #فرانسه، در مقام یکی از نوادر علمی معرفی شد.
✅ #مهندسکریمساعی در دولتِ #دکترمصدق، وزیر کشاورزی بود و در همان زمان، در مسیر شیراز به تهران در اثر سقوط هواپیما کشته شد.
✅ #پارک_ساعی در خیابان ولیعصر تهران، به یاد این مردِ #خدمتگزار، نامگذاری شده است. از ساعی دو جلد کتابِ #جنگلشناسی در انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است.
🍃 نام و یادش گرامی و راهش سبز و پر رهرو باد...🌹
📚 فرهنگ نامهی نامآوران
( آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📆 چاپ پنجم، آذر ۱۳۹۳
📌 امروز شانزدهم خرداد در تقویم ایرانی به نامِ #روز_جهانی_محیطزیست نامگذاری شده است. واما از #مهندس_کریم_ساعی بیشتر بدانیم؛
🍃 ایشان پدرِ #جنگلبانی_ایران، کسی که چنارهای خیابان ولیعصر را کاشت تا این خیابان یکی از زیباترین خیابانهای دنیا باشد، پارک ساعی را بنا نهاد، سازمان جنگلبانی را تأسيس کرد و رشتهی جنگلبانی را وارد دانشگاه کرد.
🍂 و در ادامه، ماجرای درگذشتِ #استاد_ساعی را از قول محمد ابراهیمی بشنوید که بعدا شد #دکتر_محمدابراهیم_باستانی_پاریزی: در دوران نوجوانی، از آنجا که خواهرم و همسرش در شیراز زندگی میکردند، زیاد به شیراز میرفتم...
🍃 یکی از این بارها در بازگشت از شیراز چند دقیقهای به پرواز مانده بود که مردی با کت و شلوار اتوکشیده بالا آمد و رو به مسافران گفت: «مسافران عزیز! من مسئولیتی در سرجنگلداری کشور دارم و چند ساعت پیش به من خبر دادند یک هیئت خارجی مهم مرتبط با کارم به تهران آمدهاند و قصد مذاکره و انعقاد قرارداد دارند و حضور من در این مذاکرات و بازدیدها ضروری است. از طرفی هواپیما هم جای اضافه ندارد. هرکس که بلیت خودش را به من بدهد، من همین الان هزینه بلیت برگشت و یک هفته اقامت و تفریح در بهترین هتل شیراز را به او میدهم.»
🍂 من کتم را روی دستم انداختم، بلند شدم و گفتم: «من بلیتم را به شما میدهم، از لطف شما هم ممنونم؛ من خواهرم اینجاست و به هتل و هزینههای دیگر احتیاجی ندارم؛ شما به کارتان برسید.» خلاصه هرچه آن مرد اصرار کرد، من چیزی قبول نکردم و به منزل خواهرم برگشتم.
🍃 چند ساعتی که گذشت، رادیو با قطع برنامههای خود اعلام کرد: «هواپیمای حامل تعداد زیادی از هموطنان که از شیراز به تهران در حرکت بود، سقوط کرده و تمام مسافران از جمله #مهندس_ساعی، رئیس سازمان سرجنگلداری کشور و بنیانگذار بسیاری از پارکها، باغها و جنگلهای کشور کشته شدهاند.»
🍂 حالا من برای همیشه تأسف میخورم که چرا با دادن بلیت خودم به آن مرد که بعد از مرگش فهمیدم چه خدمات بزرگی به سرسبزی و آبادانیِ #کشور کرده است، باعث شدم کشورم از خدمات او محروم شود و من زنده بمانم.
#روحشان_شاد🍃
@zarrhbin
هدایت شده از سرود شهرستان اردکان🇵🇸
📢افتخاری برای اردکان😍
🥈کسب مقام دوم کشوری توسط گروه سرود شمیم آسمان اردکان در لیگ سرود کشور🇮🇷✌🏻
🥳تبریک به جامعه فرهنگی و مردم شریف شهرستان اردکان😍🎉🎊
#لیگ_سرود #کشور
#مسابقات_کشوری
#نوجوان #مقام_دوم
#سرود #گروه_سرود
#ایران #یزد #اردکان
#سرود_شمیم_آسمان_اردکان
#جهاد_ادامه_دارد
#گروه_فرهنگی_هنری_شمیم_آسمان
@Shamim_e_aseman
📌آمار سرطان در اردکان؟
آقایان مسئول استان #یزد
آقایان مسئول شهرستان #اردکان
لطفا آمار فوتی های اردکان بر اثر #سرطان رو فقط از ابتدای امسال بررسی و خودتون اعلام کنید.
خدا از باعث و بانیش نگذره...
✍حاجی جان ، طبق فرمایشات اونها همچی گل و گلابه
و
آمار #یزد و #اردکان از متوسط #کشور و #قاره و #جهان و #منظومهشمسی هم پایینتره
برای همین منفعتشون در سکوت است و بس 👌
@zarrhbin🕊