🍃 بسه می گفت: اکبر خرج دارد، نباید به #زحمت بیفتد! بعد ده دوازده سال خبر آمد که اکبر زن سوم هم گرفته است. بسه برایش فرقی نمی کرد که اکبر چندتا زن بگیرد او فقط می خواست که اکبر #سالم باشد،کسی به بسه گفته بود: اگر به #مشهد و پیش امام رضا (ع) برود و در آن جا #دخیل ببندد اکبر به خانه بر می گردد. بسه سالی یکی دوبار از کارخانه ی اقبال #مرخصی می گرفت و عازم مشهد می شد. هربار که از مشهد بر می گشت از بس گریه کرده بود چشم هایش خراب تر می شد. در مشهد تمام مدت پشت پنجره فولاد گریه می کرد و از امام رضا(ع) اکبر را می خواست.
🍂 مادر بسه با هزار بدبختی باید بچه های او را نگه می داشت تا بسه به کارخانه و مشهد برود. بچه ها هم کم کم بزرگ می شدند و ماه به ماه بابایشان را نمی دیدند. اکبر هم راننده پایه ی یک و وضع مالی اش بهتر شده بود. ولی تفریحاتش هنوز به راه بود عرقش را می خورد، سه تا زن داشت. گاهی تریاک هم می کشید. از زن سوم هم دارای یک پسر شد. ولی عملاً او به هیچ یک از زن ها #خرجی نمی داد. اصلاً در فرهنگش خرجی دادن وجود نداشت. در #فرهنگ او، زن برای این بود که کار کند و خرج شوهر را بدهد.
🍃 تازه مادر و خواهرش معتقد بودند که اکبر #بیچاره شده چون زن خوب گیرش نیامده است. بعد از زن سوم روزی خواهرش برای زن چهارم به خواستگاری رفت که با لنگه ی کفش از او پذیرایی کرده بودند. اکبر از زن سوم و بچه اش خبر نمی گرفت. می گفتند سال به سال احوال آن زن و بچه اش را نمی گیرد. اکبر بیشتر پیش زن دومش بود. مشهد رفتن های بسه سال به سال بیشتر می شد و غیبت کردن های اکبر از خانه طولانی تر. هر چند ماه یکبار اکبر دو ساعتی به خانه می آمد.
🍂 دیگر از بسه پول هم نمی گرفت و بسه هر چه پس انداز می کرد در مسافرتِ #مشهد خرج می شد. بسه می گفت: دلم #فغون می کند، دلم از فراق اکبر می خواهد بترکد. تنها جایی که می توانم راحت #گریه کنم و آرامش پیدا کنم پشت پنجره فولاد امام رضا(ع) است.باید چندماه یکبار به مشهد بروم و پشت پنجره فولاد گریه کنم. آقای تقی پور #سرکارگر کارخانه اقبال مرد بسیار خوبی بود. من هرگز آقای تقی پور را ندیده ام؛ ولی از ده ها کارگر کارخانه ی اقبال خوبی ها و حمایت های او را از کارگران شنیده ام.
🍃 او که وضع بسه و پدر و مادرش را می دانست، به او کمک می کرد که هر چند ماه یکبار به مشهد برود. دختر آقای تقی پور هم عروس مشهد بود. بسه بیشتر مواقع مهمان او می شد و خرج مسافرخانه نداشت. آقای تقی پور در اوایل ازدواج بسه و اکبر سیاه چندبار #وساطت کرده بود تا شاید اکبر مردِ #زندگی شود ولی اکبر مرد خانه نبود.
🍂 بالاخره بعد از بیست و چند سال روزی اکبر به بسه می گوید می خواهد با او #زندگی کند. کاری دائمی در بندرعباس پیدا کرده بود و می خواست بسه و بچه ها را با خود به بندرعباس ببرد. بسه می گفت: نذر و نیازها و مشهد رفتن هایش #اثر کردهراست. او کارخانه را رها کرد و همراه اکبر راهی بندرعباس شد. هر چه خواهرها به او گفتند که کارت را رها نکن سوابق بیمه ات از بین می رود می گفت: یک ساعت با اکبر بودن را با همه ی دنیا #عوض نمی کند.
🍃 یک سالی بسه بندرعباس بود. ولی همانجا هم اکبر هفته، هفته خانه نمی آمد. می گفت: کارش در اطراف بندرعباس است. بالاخره بعد از یک سال به بسه گفته بود به یزد برگرد #نوبت زن دومم است که به بندرعباس بیاید بسه با دو بچه به یزد برگشت. به علت غیبت طولانی او را از کارخانه #اخراج کرده بودند. بسه بیکار و بی درآمد شده بود. #خدا آقای تقی پور را خیر دهد کارش را درست کرد و او دوباره در کارخانه مشغول کار شد و در قسمت پنبه پک کنی، پنبه پاک می کرد.
👇👇👇👇
🍃 اندیشه های ناب...
💠 اصلاح میشود....⁉️
✅ اگر #فرهنگ درست شود، یک مملکت #اصلاح میشود.
#امام_خمینی(ره)
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
#صبح_امروز ✅برگزاری اولین و بزرگترین رویداد ملی استارت اپ محصولات کنجدی کشور به میزبانی شهرستان ا
✅ #در_استارتآپ_چه_گذشت...؟!
💠 اهم سخنان #دکتربروجردیعلوی سرپرست معاونت پژوهشی و فناوری دانشگاه علمی_کاربردی در اولین رویداد استارتآپ محصولات کنجدی کشوری
⬅️ دکتر بروجردی در ابتدا از تمام کسانی که در زمینه استارتآپ چه در روی صحنه و چه در پشت صحنه زحمت کشیده بودند، تشکر کردند و فرمودند اگر به اندازهی دانهی خردلی کار خیر کنیم خدا آن را میبیند.
⬅️ قابل توجه اینکه استارتآپ در زمینهی محصولات کنجدی برای اولین بار و همچنین دومین رویداد استارتآپی بزرگ و تاثیر گذار بود، که در کشور برگزار شد.
⬅️ ایشان فرمودند: رویدادی که امروز ما شاهد آن هستیم براساس پتانسیلهای شهر شما(اردکان) طراحی شده است و اثراتش در آیندهای نه چندان دور، بُروز و ظهور خواهد یافت و شما آن را مشاهده خواهید کرد.
⬅️ ایشان به تحقیقاتی که در غرب حدود هفتاد الی صد سال پیش انجام شده و اینکه مردم چه برخوردی با "نوآوریها" داشته و دارند و آیا آن را پذیرا هستند یا خیر، اشاره کردند.
⬅️ مشکل و مسئلهای که محققان غربی را سالهه به خود مشغول کرده بود این بود که چه کار کنیم تا #مردم، "نوآوریها" را بپذیرند و آنها را پس نزنند، تحقیقاتی که چهل یا پنجاه سال طول کشید و نتایجش در دههی 60 میلادی تحت عنوان "نظریهی نشر نوآوریها" که در ایران به "رسانش نوآوری" تعبیر شد، منتشر گردید.
⬅️ این #نظریه چه میگفت و ضرورت ابداع آن چه بود؟ که خانم دکتر بروجردی فرمودند: برای اینکه مسئله باز شود شما را میبرم به هفتاد یا هشتادسال پیش، که هر #نوآوری که وارد عرصه میشد و به مردم پیشنهاد میگردید، مردم همه در برابر آن جبهه میگرفتند و نوآوریها را نمیپذیرفتند. و در تحقیقی که به سال 1903 انجام شد، نشان داد که از هر ۱۰۰ نوآوری ۹۰ مورد آن پس زده میشود و فقط ۱۰ مورد آن مورد پذیرش واقع میشود.
⬅️ برای مثال در پرو، وزارت بهداشت از مردم خواست تا قبل از مصرف آب، آن را بجوشانند که برای این امر، کمپینِ دو سالهای، در روستایی که ۲۰۰ خانوار داشت به راه افتاد و ماموران بهداشت وظیفه داشتند به در خانهها رفته و از مزایای جوشاندن آب بگویند؛ که در پایانِ دوسال، ۱۱ زن ترغیب شده بودند که آب را بجوشانند و بعضاً بعضی دیگر در جواب میگفتند: آبی که آدم صدکیلویی را غرق میکند چطور میکروب را میتواند نگه دارد و به هیچ عنوان زیر بار جوشاندن آب نرفتند.
⬅️ بعد از این همه تحقیقات در آن زمان، اصلی به وجود آمد که چگونه #نوآوریها را نشر دهیم تا به این نتیجه رسیدند؛ که یکی از مهمترینِ عوامل در آهنگِ پذیرش نوآوریها و مهمترین اصل در میزان پذیرش آنها، این است که نوآوری با #فرهنگ و ارزشهای مردم و نظام اجتماعی هماهنگ و همراه باشد و گرنه پذیرفته نمیشود و از طرف مردم و نظام اجتماعی رد میشود.
⬅️ و در تعریفِ #نظاماجتماعی باید گفت: نظام اجتماعی به مجموعهای از واحدهایی گفته میشود که علی رغم کارکردهای متفاوت، برای یک #هدفمشترک کار میکنند و دغدغهی آنها، حل مسائل و مشکلاتی است که فرا روی ما وجود دارد.
⬅️ به این ترتیب #نظاماجتماعی به دو دستهی کلان، سنتی و مدرن تقسیم میشود؛
⬅️ و اما خصوصیت #نظامهایاجتماعیسنتی، در این نظام عدمِ گرایش مثبت به تغییرات دیده میشود، مردمان این جوامع گرایش به تغییر ندارند و وضع موجود را میپسندند، تکنولوژیها کمتر توسعه یافتهاند و به تکنولوژیهای نوین علاقمند نیستند و روشهای جدید علمی و پژوهشی را نمیشناسند و فشار اجتماعی برای حفظ وضع موجود خیلی زیاد است و هیچ تغییری را بر نمیتابند و با دنیای خارج ارتباط محدود دارند و یک نوع انزوا در جوامع سنتی وجود دارد و اعضاء نمیتوانند وضعیتی غیر از وضعی که دارند را ببینند و متصور شوند.
⬅️ در #نظاماجتماعیمدرن و نوین دقیقاً برعکس سنتی است، گرایش به تکنولوژیها زیاد است، گرایش به سطح تغییر زیاد است، میل به علم و دانش و پژوهش و فنآوری خیلی زیاد وجود دارد، اعضای جامعهی مدرن، دیدِ جهانشهری دارند؛ نگاه میکنند ببینند دنیا دارد چه کار میکند و با افراد خارج از سیستم خودشان نیز مشورت و مراوده دارند و توانایی همدلیِ بالا از خصوصیت شهروندان نظام اجتماعی مدرن و نوین است.
⬅️ ما باید نگاه کنیم که نظام اجتماعی ما در کدامیک از این نظامهاست و آیا در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات، در عصر تکنولوژیهای نوین رسانهای آیا میتوانیم هنوز یک جامعهی سنتی باقی بمانیم، اصلاً این امکان وجود دارد؟!
⬅️ آخرین تحقیقات نشان داده است که بین وقوع یک رویداد و انتشار آن در دنیا کمتر از 15 دقیقه زمان لازم است و امروز اکثر سیاستمداران و اندیشمندان در همه حوزهها دستآوردهایشان را توییت میکنند و این توییتها بلافاصله در همهی دنیا پخش میشود و ما خیلی نمیتوانیم به حفظ وضع موجود تلاش کنیم.
👇👇👇👇
ذرهبین درشهر
📚📙📙 در آستانه هقته #کتاب و #کتابخوانی: #دکترابوالفضل_رزم_آور: تشکل های مردم نهادِ فعال در امور فرهن
📚📙📙
📙📙📕📘📗📚
در آستانه هقته کتاب و کتابخوانی، #دکترابوالفضل_رزم_آور پژوهشگر برجسته شهری و فعال حوزه کتاب و کتابخوانی در جلسه انجمن کتابخانه های شهرستان اردکان اظهار داشت:توانایی خواندن یکی از مهمترین مهارتهای اساسی دنیای امروز است و مطالعه برای داشتن ارتباط با جامعه امروز ضروری است.دکتر رزم آور ادامه داد:دسترسی به اطلاعات به صورت آنلاین یا در #کتابها و مجلات باعث میشود؛افراد اطلاعاتی در مورد جهان پیرامون خود کسب کنند تا بتوانند به راحتی با دیگر جوامع ارتباط برقرار کند.او تاکید کرد:مغز انسان نیز نیاز به پیشرفت مستمر دارد و #خواندن، فعالیتی برای کمک به این پیشرفت است.#خواندن و #مطالعه کمک میکند تا افراد تخیل فعالتری داشته باشند و این تخیل موجب سطح بالاتری از #خلاقیت در #جامعه میشود.#کتاب_خواندن؛حافظه و تمرکز را بهبود میبخشد و همچنین باعث کاهش استرس میشود.او اظهار داشت به تجربه دیده شده بزرگسالان و سالمندانی که وقت خود را با #خواندن_کتاب میگذرانند نشانههای کاهش شناختی کمتری دارند و در فعالیتهای ذهنی بیشتر شرکت میکنند.او کتابها را سرگرمی ارزانقیمت آموزشی خواند که به گفته او #ماشین_زمان هم هستند.آقای دکتر رزم آور افزود :مطالعه و خواندن فعالیت باارزشی است که موجب پیشرفت جامعه در زمینههای مختلف از جمله فناوری، اقتصادی و #اجتماعی میشود، اما متاسفانه بسیاری از افراد این مهم را نادیده گرفته و وقت خود را صرف #کتابخوانی و ارتقای خود و جامعه نمیکنند. کتاب منبع باارزشی از اطلاعات غنی بوده و خواندن کتاب موجب افزایش دانش و اطلاعات خواهد شد. کتاب جهان دیگری را به ما میآموزد و موجب اجتماعی شدن افراد و بهبود خلاقیت با شیوه خود میشود. کتاب خوب #اخلاقیات را افزایش داده و تاثیرات منفی جهان دیجیتال را ندارد اما متاسفانه در جامعه ایرانی این مهم به شدت نادیده گرفته شده است.#دکتررزم_آور که به منظور پیگیری برخی امور مربوط به #کتابخانه_حضرت_ابوالفضل(ع) #شریف_آباداردکان ،در جلسه انجمن کتابخانه های شهرستان اردکان شرکت کرده بود با اظهار تاسف از پایین بودن نرخ مطالعه در ایران پیشنهاد دادتا تشکل های مردم نهادِ فعال در امور فرهنگی؛ مراسم #تشییع_جنازه و #ختم_نمادین_کتاب در این ایام برگزار نمایند.او ادامه داد:دیر زمانی در بین محققین و پژوهشگران این سوال مطرح است که مشکلات مردم بیشتر #اقتصادی هست یا #فرهنگی؟ آیا بدون اقتصاد میشود مشکلات فرهنگی را رفع نمود؟ آیا بی مایه فطیر آید؟آیا در بوجود آمدن مشکلات اقتصادی، #فرهنگ هیچگونه دخل و تصرفی ندارد ؟ایشان بیان داشت:برخلاف نظر بسیاری از اندیشمندان مکتب مارکسیسم و لیبرالیسم که معتقدند اقتصاد؛ زیربنای فرهنگ میباشد،وی مشکلات جامعه امروز ما را پیش از آنکه اقتصادی بداند ، #فرهنگی دانست.#دکتررزم_آور بیان داشت: #خشن_ترین وجه اقتصادی جامعه را اگر #فقر بدانیم ،این پدیده زشت پیش از آنکه ریشه در اقتصاد داشته باشد ، ریشه در #فرهنگ دارد .
این پژوهشگر برجسته شهری و فعال حوزه کتاب و کتابخوانی و نماینده اسبق شورای شهر اردکان در پایان اظهار داشت:در جامعه ای که #سرانه_مطالعه #کتاب کمتر از #ده_دقیقه می باشد نباید انتظار معجزه داشت.وی از همه کنشگران فرهنگی خواست معضل مظلومیت کتاب را جدی بگیرند و حرکتی جهاد گونه برای رفع این معضل و باورمندی به حل مشکلات اقتصادی از طریق فرهنگ را تجربه جدید بشر امروز بدانند و در این راه از هیچ کوششی دریغ ننمایند.
📙📙📙📚📚
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
با سلام خدمت زحمتکشان و گمنامان عرصه حمل و نقل ایران زمین و رانندگان شهرستان اردکان 26 آذر روز خوبی
✅ ما هم به نوبهی خود فرا رسیدن ۲۶ آذر #روز_ملی_حملونقل را بر زحمتکشان و گمنامان این عرصه تبریک و تهنیت عرض میکنیم
📌 و خداقوت میگوییم به بزرگوارانی که به عنوان راننده پشت اتوبوسها و مینیبوسهای فرسوده در سطح #شهرستان_اردکان مشغول خدمترسانی به ملت شریف هستند و هرگز خم هم به ابرو نمیآورند؛ حتی زمانی که سهمیهی شهرشان را به همسایه میفروشند...
📌 همچنین خداقوت میگوییم بر "مردمانی" که استفاده از خط واحدهای شهری و حمل و نقل عمومی را به عنوان یک #فرهنگ در زندگی خود نهادینه کردهاند...
📌خداقوت میگوییم به مردمان محلاتی که قرنها از مدنیت این شهر میگذرد ولی همچنان "خط واحد" از محلههایشان عبور نمیکند از جمله ساکنان #مسکنمهر که به قول خودشان همچنان مورد بیمهریها قرار دارند....
📌و خداقوت میگوییم به شهرداری و #شورانشینانمتخصص که یادآوری میکنیم قبل از اتمام دوران یکهتازیشان، بزرگترین فتحی که میتوانند در شهر اردکان بکنند و نام نیکویی را از خود به یادگار بگذارند همان نو و نوار کردن سیستمِ #ناوگانحملونقلشهری است که شاید قبل از ساخت "سیتیسنتر" و "پارکبانوان" اگر در اولویتهای کاریشان قرار گیرد دور از انصاف نیست...
📌 و در پایان خداقوت میگوییم به #ریههایشهر که همچنان با وجود تمام آلایندگیها به زیستِ خود ادامه میدهد و هرگز نمیگوید: در این شهر کیست مرا #یاری دهد؟!!!
🖋 هوادارِ مردم
@zarrhbin
📜 اندیشه های ناب...
✅ #روح را دو مایه میسازد،
یکی #فرهنگ و دیگری #ایمان.
📚خودسازی انقلابی، صفحه ۱۸۱
✍ #دکتر_علی_شریعتی
@zarrhbin
خرانق دهکده جهانی !!!!!
بافت تاریخی و بازدید کنندگانی از سراسر ایران و کشورهای جهان
درست ورودی کاروانسرا و این صحنه فضولات وکودهای حیوانی واقعا جای شرم و تاسف دارد !!!!!!!
حال و هوای اطراف دهکده برای حضور توریست زیاد خوب نیست!!!!
دهیاری و شورای خرانق بیشتر به داد نظافت اطراف و سامندهی بلوار امام علی برسید 🙏
#خرانق
#دهکده_جهانی
#دهیار
#شورا
#بخشداری
#فرهنگ
#مردم
@zarrhbin
▪️سرانجام هر دو نفر به #تهران رفتند. چند روزی در منزل جعفرآقا پسرعموی آقارضا بودند. هر دو کنکور دادند. چند ماه بعد نام آنها در #روزنامهیاطلاعات درج شد. "آقارضا" در رشتهی #حقوق و "مهری" در رشتهی #زیستشناسی قبول شدند. هر دو همین رشته را خواسته بودند. در آن زمان کنکور سراسری نبود. آزمون هم تستی نبود.
▫️#خلیفهمحمدعلی شادمان بود. بعد از مرگ رقیه هیچ کس او را چنین شاد ندیده بود. در خانهی کوچکش مهمانی داد. همهی فامیل و بچههایش را هم دعوت کرد. چندنفر از همسایهها هم دعوت بودند. دخترها و زنهای همسایه کمک کردند. نزدیک ظهر #شولییزدی آماده بود. برای ناهار، کوکو و کتلت و سبزی و ماست فراوان، سفره را رنگین کرد.
▪️در آن زمان #مهمانیها، مهمانی بود. وقتی خانوادهای برای #ناهار دعوت بود، زنها از ساعت ۹_۸ صبح و گاه زودتر به منزل میزبان میآمدند. زنهای مهمان به زن صاجبخانه در پختن ناهار و آماده کردن سور و ساط مهمانی کمک میکردند. شادی میکردند و میزدند و میرقصیدند. اما #مهمانیهای_حالا تنها برای صرف ناهار و یا شام است. ۱/۵ یا دو بعدازظهر میآیند و میخورند و میروند. در رستورانها که وضع خیلی بدتر است.( حکایت سفره سلام را بعدها در دورهمی اردکانیها در کانال ذرهبین در شهر بخوانید ؛)
▫️ما #رستوران به معنای واقعی آن خیلی کم داریم. در بسیاری از #نقاطدنیا وقتی یک میز در رستوران رزرو شود، یعنی در تمام دورهی ناهار یا شام، میز در اختیار صاحبِ مجلس است. مینشینند و حرف میزنند. سه چهار ساعت میخورند و حرف میزنند. بحث علمی، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی، هنری و ورزشی میکنند. لطیفه میگویند و باهم میخندند. از گرفتاریهای هم باخبر میشوند. به همکمک میکنند. بعد از چند ساعت از رستوران میروند.
▫️در سالهای اخیر در #ایران هم برخی رستورانها دارند تا حدی مسئله را رعایت میکنند. در سال ۱۳۹۰ در #کابل بودم دوست دانشمند و ارجمندم آقای "دکتر عبدالغفور آرزو"(سفیر افغانستان در تاجیکستان در سال ۱۳۹۲) مرا به رستورانی دعوت کرد. دوستان، "دکتر حسن عبداللهی" (وزیر شهرسازی افغانستان در سال ۹۲)، ژنرال محمد عظیمی، احمد ضیاء رفعت و چندنفر دیگر هم بودند. #رستورانی به معنای واقعی دیدم. رستورانی قدیمی با سالنهای بزرگ خصوصی.
▪️دو ساعت قبل از #ناهار به محل رسیدیم. با میوه، چای و شیرینی پذیرایی شدیم. جمع طبع شعر داشتند. دوستان شعر خواندند. از هم احوال پرسیدند. پیشخدمتها میز ناهار را چیدند و بعد ما را به صرف غذا دعوت کردند. من چنین رستورانی در #تهران هم ندیدم. چند روز بعد هم باز دکتر حسن عبداللهی ما را به رستورانی دیگر دعوت کرد. همین ساختار و آداب در آن رعایت شد.
▫️شاید هم اگر وزرا و سفرا و وکلا مرا در تهران به رستوران دعوت کنند، همین مراسم باشد.
دوستانِ مدیر کل و معاونِ وزیر که ما را در همین اتاقهای کار خودشان ناهار میدهند! بالاخره در آداب رستوران رفتن و مهمانی دادن و مهمانی رفتن و غذا خوردن، بخش مهمی از #فرهنگ است. ما فعلاً بین دو پلاس روی زمین ماندهایم. نه روشهای سنتی خودمان را داریم و نه روشهای مدرن را. مهمانی، ولو در بهترین رستورانهای ما، شده است خوردن و با عجله رفتن. مثل رفتن به فروشگاه فستفود. زود بخوریم و برویم.
▪️بدترین نوع مهمانیها در مراسم عزاداری و عروسیِ "مشهدیها" رایج است. دیر میآیند، زود میخورند و میروند. مهمانی شده سورِ شکم! گاه دوبرادر که یک ماه است همدیگر را ندیدهاند، در مهمانی هم نمیتوانند همدیگر را ببینند.
✅ ادامه دارد...
📚 شازده حمام، جلد ۴
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلی_یزدی
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
#سلیمانی، حاجقربان🌷 (۱۳۸۶_۱۲۹۹ ه.ش.) 👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
#سلیمانی، حاجقربان🌷
(۱۳۸۶_۱۲۹۹ ه.ش.)
نوازندهی دوتار
✅ #حاجقربانسلیمانی، از نوازندگان محلی شمال خراسان بود و در #علیآباد_قوچان به دنیا آمد. پدرش "کربلایی رمضان" از #دوتار_نوازان_مشهور آن حوالی بود و "حاجقربان" از او دوتار آموخت.
✅ او سالها #تار میزد تا اینکه به سفرِ #حج رفت. در بازگشت، شخصی به او توصیه کرد که چون به زیارتِ #خانهیخدا نایل شده است، صلاح نیست تار بزند در نتیجه #حاجقربان تار را کنار گذاشت.
✅ اما بعد از #انقلاباسلامی و پس از شانزده سال، روحانی حکیم و درسخواندهای به او توصیه کرد که بار دیگر #تارنوازی را شروع کند. از این زمان دورهی شکوفایی مجددِ #حاجقربان آغاز شد.
✅ دعوت از او به کنسرتهای موسیقی داخل و خارج، سبب شد این نوع #موسیقی به جهان شناسانده شود. از افتخاراتِ حاجقربان در #خارج، کسب مقام اولی #جشنوارهیموسیقیلیونفرانسه و نیز احراز عنوانِ #ستارهیجشنوارهیاوینیون در این کشور بود.
✅ در #داخل نیز مقام برتر جشنوارهی #موسیقیفجر را طی چند سال به دست آورد و ۱۲ دورهی پیدرپی نیز #داور_ثابت جشنوارههای موسیقی مقامی کشور بود.
✅ او در تولید آلبومِ "شب، سکوت، کویر" با #شجریان همکاری کرد.#حاجقربان که نشان ۲ فرهنگ و هنر را از #سید_محمد_خاتمی، رئیسجمهوری وقت دریافت کرده بود، یک سال قبل از فوت دوتارش را به پسرش #علیرضاسلیمانی، هدیه داد و با موسیقی وداع گفت.
یاد و نامش گرامی، و راهش سبز و پر رهرو باد🌹
📚 فرهنگ نامهی نامآوران
(آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📆 چاپ پنجم: آذر ۱۳۹۲
📌 آقای #مهاجرانی در موردِ #حاجقربان اینگونه میگوید:
صدای سازِ #حاجقربان خاموش شد...
او و سازش از هم جدا نبودند. مثل رستم و رخش. چه کسی دیگر میتواند آن ساز را به صدا در آورد؟ علیرضا پسر حاجی قربان و یا حیدر نوهاش؟
حاجقربان میگفت: "وقتی #ساز میزنم همه چیز را از یاد میبرم. در وضعیت معمولی نشستن برایم سخت است؛ نیم ساعتی که مینشینم، خسته میشوم. اما ساز که میزنم؛ تو بگو دوساعت؛ سه ساعت میزنم. دیگر حواسم به چیز دیگری نیست."
در جشنوارهی #اوینیون؛ که حاجقربان ستاره جشنواره شد و به او عنوانِ گنجینهی راستین ملی داده شد، وقت برنامهاش 40 دقیقه بود. او دو ساعت ساز زد...حاج قربان انگار نشانهای از خراسان بزرگ بود. چهرهی او؛ سلوکِ او؛ صفایِ او که مثل باران بهار بود. سادگیاش که مثل آب بود. داستانها و حکایتهایی که با سازش میخواند...
میگفت من با سازم حرف میزنم. ساز به من میگوید؛ حالا بزن یا نزن. مثل پرنده است. نمیدانم او ساز من است یا من ساز او...وقتی ساز میزنم سیمهایش زنده میشود...کارِ #عشق است.
در آغاز میانسالی، وقتی از سفر مکه باز گشته بود، طلبه قشری به او گفته بود؛ سازش را کنار بگذارد. شانزده سال دوتارش خاموش مانده بود تا روحانی درس خواندهی حکیمی به او توصیه کرده بود، که ساز بزند. میگفت: وقتی سازم را کنار گذاشتم، از حسرت و دلتنگی دو سه سالی مریض بودم...گفتم؛ حاجی قربان اصلاً شنیدن ساز تو نه تنها حرام نیست که به فتوای #غزالی واجب است! صدای ساز تو انسان را به خدا نزدیک میکند. یادِ #خدا را در دلها بیدار میکند...
شاید بتوان حاجقربان را از بعد حالی که داشت با آقا #حسینقلی_فراهانی مقایسه کرد؛ که سحر به پشت بام میرفت و تا دمیدن آفتاب ساز میزد. تا سپیدهی صبحی، همچنان که تارش در آغوشش بود؛ جان سپرد. عارف درباره او سروده بود:
کاسه تار بعد از او زیبد
که در آن عنکبوت بندد تار
حاج قربان و سازش، ترکیب شگفتانگیزی بودند. شمیم خراسان بزرگ، عطرِ #فرهنگ؛ از صدای او و سازش به مشام میرسید.
@zarrhbin
🔘 هیچ وقت دیر نیست
📌بعد از "دلگرمی دلهای یخزده" رسیدیم به بخش دوم کتاب شازدهی حمام جلد ۴ تحت عنوان "هیچ وقت دیر نیست". همراهانِ یارِ مهربان با #شازده📚، #ذرهبین🔎 را همراهی کنید.
⁉️ کدام #هویت؟ کدام #فرهنگ؟
💠 مسیر یک مهاجر _ علی بِن صالح نجیب
(Ali Ben Salah Najib)
▫️ گرمای سوزان فروکش میکرد. خورشید در افق بود؛ افقِ بیانتهای پهندشت. گوی عظیم آتشین در انتهای صحرا در چاهی فرو میرفت. شنهای پهندشت در برابر اشعهاش میدرخشید. انعکاس نورش ماسههای صحرا را طلایی مینمود. مناظری بدیع و دلفریب. همان مناظری که بعدها #غربیهایپولدار را راهی صحرای کبیر کرد. گردشگران غربی میروند تا با دیدن شن و ماسه و برخان و خورشید سوزان و شتر سواری پول خرج کنند. #آدمها در بیشتر موارد از آنچه که دارند غافل هستند. هر آدمی در جستجوی چیزی است که ندارد.
▪️در آن زمان همه از این مناظر فراری بودند. کسی به این بیابانهای خشک و لمیزرع نمیآمد. چادرنشینان و بادیهنشینان صحرای کبیر آفریقا هزاران سال است از جهان دور افتاده بودند. چون بومیان مجمعالجزایر اقیانوس آرام، از همه چیز دور بودند. تکنولوژی حمل و نقل و #ارتباطات، این جزایر را به پهنهی جهان وصل کرد. آنها هم جزئی از #اقتصادجهان، و جهانی شدند. کاش "ابن خلدون" بود و میدید که تکنولوژی و سرمایهداری چگونه جهان را دگرگون میکند.
#چوپانی در ۱۱_۹ سالگی 🌾
▫️پسرک یازدهساله کار هر روزش را میکرد، درست مثل عقربهی ساعت. هر روز دور خود میچرخید. هر روز خورشید دور سرش میچرخید. صبح زود وقتی این گوی آتشین از افق بیرون میآمد، او هم گلهی کوچکش را از چادرهای محله بیرون میبرد. دل به #صحرا میزد تا آفتاب، تنش را کباب کند. پدربزرگش شصت و اندی بز و بزغاله داشت. در صحرا، تنها #خدا بود و پسرک و بزها و الاغش...
▪️الاغ نان و آب را میکشید. بیزبان، خار میخورد و بار میبرد. هرگز هم اعتراضی نمیکرد. جُفتک نمیزد. حیوان نجیبی بود. نجیب به کمال و تمام. مثل میلیونها #آدم که صفت "نجیب" را برای خود میخرند تا محترم به نظر برسند. همهی عمرشان حتی یک #اعتراض هم نمیکنند تا صفات "نجیب" و "محترم" را از دست ندهند. راستی چرا الاغ نجیب است ولی محترم نیست؟ العاقل یکفی فی الاشاره. پسرک با این صحرای دَرَندشت خو گرفته بود. این بیابانها، شنزارها، ماسهها، برخانها، خورشید، خار و خاشاک و چاههای کم آب، تمام هویت جغرافیایی و مکانی او را میساخت.
▫️سه چهار ساله بود که پدربزرگش او را پشت الاغ میگذاشت و همراه خود به صحرا میبرد. کمی که بزرگتر شد، بارها همراه پدربزرگش با شتر دل به صحرا زده بود. پدربزرگش شتر را به سوی روستاهای دور و نزدیک میراند؛ روستایی در ۳۵ کیلومتری غرب چادرها. جایی که خالهها و داییاش زندگی میکردند. روستایی در ۵۰ کیلومتری چادرها در کشور همسایه؛ یعنی کشور مالی. روستای بزرگی که پدربزرگش از آنجا خرید میکرد؛ جایی که #مردمان_آبیپوش را میشد دید. مردمانی مهماننواز چون حاتم طایی، مردمانی از طوایف طوارق. همانها که بعدها گاه بازیچهی معمّر قذّافی، رهبر لیبی، میشدند. گاه ادعای استقلال میکردند. گاه #صحرا را ناامن میکردند.
▪️#علی چاههای آب اطراف چادرها را خوب میشناخت. میدانست چگونه باید از چاه آب بکشد و بزهایش را سیراب کند. میدانست فقط از چاه خودشان #آب بکشد. او خوب میدانست که نباید از چاه همسایه آب بکشد. میدانست اگر از چاه همسایه آب بکشد، چه پیش خواهد آمد! #همسایهها چاه آب پدربزگش را با شنهای صحرا پر میکردند. این کار باعث دعوا میشد. گاه بر سر آب آدم کشته میشد. آخر، چاههای کم عمق صحرا در طول شبانهروز دَه_دوازده سطل آب بیشتر نداشت. همسایه زود میفهمید که آبش را همسایه دزدیده است.
▫️پدربزرگش بارها دعواهای بر سر #آب را شرح داده بود. بارها گفته بود، بوبکر پسر عبداللهِ همسایه به خاطر آب کشته شد. پدربزرگش دعواهای بر سر آب را خیلی تکرار میکرد. چرا تکرار میکرد؟ برای آنکه "دانستن" تبدیل به "باور" شود. پسرک درس تعادل را از هفت_هشت سالگی آموخته بود؛ درس احترام به مالکیت آب را. #علی میدانست کجا اندکی علف و خار پیدا میشود تا بتواند دامهایش را سیر کند. میدانست به کدام محلها نباید برود تا داخل حریم چادرهای همسایه نشود. میدانست که طرف عصر باید کمی خار و خاشاک جمع کند تا آتش مادربزرگ روشن بماند. او حد و حدود را خوب میشناخت.
👇👇👇👇
👆👆👆
🍂 ۲۱% مهاجران ساده ورودی فرانسه ، یعنی همان کسانی که در بدو ورود نه تحصیلات بالای دیپلم داشته اند و نه پول و ثروت ، به درجات بالای علمی ، شغلی، تجاری ، صنعتی و حتی اداری در این کشور دست یافتهاند
🍁دوستان دانشگاهی آلمانیام قبلا این مطالعات را انجام داده بودند. عدد آنها هم برای #مهاجرانی که به درجات بالای علمی و اداری و یا صنعتی رسیدهاند، جالب بود ۲۷% مهاجران کمسواد و بیپول ، در آلمان به عالیترین درجات رسیدهاند .
🍂اکنون این سوال را از خودمان میکنم .از سه ملیون پناهندهی افغانستانی که ۳۰ سال است در کشور ما هستند چند درصد که نه ، چند در هزار توانستهاند به سطوح بالای جامعه ارتقا یابند؟
البته، من تعدادی را میشناسم. دکتر حسنعبدالهی ، جوانی که در منطقهی گلشهر مشهد ساکن بود ، از دانشگاه تربیت مدرس تهران دکترا گرفت و در افغانستان #وزیر مسکن و شهرسازی شد. درباره او بعدا مینویسم .
آقای دکترنجفی که او هم در افغانستان وزیر شد. ولی آیا با صدگل میتوان گفت سه ملیون بهار داریم ؟
🍁علی بِن صالح نجیب را چه کسی از بیابانهای جنوب مراکش به #اوپسالایسوئد کشاند؟ چه نیرویی این کودک یتیمِ بدون پدر و مادر و بُزچرانِ بیابانگرد را به پروفسوری شهیر در شهر سرد و برفی تبدیل کرد؟ عزم راسخی که در این جوان بُزچرانِ معدنکارِ سرگردان برای درسخواندن پیدا شد ، از کجا نشات گرفت؟ خداوند سرنوشت او را رقم زد . اما کار تلاش ، اراده ، پشتکار و همّت این چوپان بزهای صحرا ، او را به مرتبه استادی در دانشگاه سوئد رساند .
🍂 دانشگاهی که یکی از معتبرترین دانشگاه جهان است. زیرساختهای قانونی و فرهنگی سوئد و سعهصدر ساکنان آن به علی اجازهی ترقی و رشد داد . علی در محیط اجتماعیِ کشوری قرار گرفت که #حسادت نسبت به بیگانگان و تحقیر آنان ، دیده نمیشود.
🍁در محیطی قرار گرفت که #پروندهسازی در آن معنا ندارد . به کشوری رفت که پادشاهش با #دوچرخه سرکار میرود. دانشمند بزرگش برای جبران خطایش جایزه نوبل را بنیان میگذارد. در محیطی قرار گرفت که #آزادیبیان ، اساس و پایهی همه آزادی هاست. در محیطی قرار گرفت که خلاقیت و ابتکار ارزش و قیمت دارد.
🍂خدا علی بن صالح نجیب و تمام کسانی را که به او اجازهی رشد و بالندگی دادند ، حفط کند ! عمر علی هم دراز باد !
آیا #فرهنگ ، پدیدهی یکدستی است ؟ آیا فرهنگ ، مثل یک توپ پارچه ، یکرنگ است ؟ آیا وقتی میگوییم فرهنگ یک ملت ، یک استان و یک شهر ، به واقع چنین چیزی وجود دارد؟ یا هر ملت یا حتی هر فرد ، در آن واحد دارای فرهنگ های متفاوتی است ؟
🍁اگر با یکی از زبان های انگلیسی ، فرانسه ، سوئدی و یا عربی آشنا هستید ، میتوانید در شبکه های اجتماعی به علی بنصالحنجیب "خستهنباشید" بگویید.
او اکنون (درسال ۱۳۹۵) بیش از ۷۲ سال دارد. تجربیاتش میتواند راهگشای بسیاری از افراد به خصوص نسل جوان کنونی در تمام نقاط دنیا باشد .
#پایان
هفته آینده با داستان #سفر_به_دنیای_ظلمات همراه ما باشید
📚 شازده حمام ، جلد چهار
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلی_یزدی
@zarrhbin
👆👆👆
🔗مرکز ماهواره مدعی بود ساعت ۲۰ و ۳۱ دقیقهی ۱۴ اکتبر ۲۰۱۴ هیچ شهاب یا ستاره دنبالهداری در عرض ۸۰ درجه شمالی وجود نداشته است .
از سازمانهای فضایی شرق و غرب با او تماس گرفتند و توضیحات دقیق خواستند . معلوم شد او از یک #سفینهیروسیِ در حال سقوط عکس گرفته است . سفینهای که در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۴ بعد از ۳۴ سال در حال سقوط بود . عکسهای امید تنها عکس مستند سقوط این سفینه بود.
امید عکس را در اختیار #دانشمندان گذاشت.
شما میتوانید از روی اینترنت عکس را نگاه کنید . لزومی ندارد من آن را چاپ کنم . فقط امید ابوالحسنی ساکن #لانگیرباین را با امید ابوالحسنی فوتبالیست ، اشتباه نگیرید.
omid (Langyean) یا Svalbard abolhasani
🔗امید حالا نیرومند ، قوی و ورزشکار است . جوان کُرد ورزشکاری که حالا خود یک گُرد است . او در یکی از سختترین نقاط جهانگیر افتادهاست. آیا فریادرسی هست ؟ آیا امیدی هست که وزارت امورخارجهی ما برای این جوان #پاسپورت صادر کند؟ این جوان کُرد غیرتمند ، #نماد غیرت ایرانی است ؟ نماد غیرت همهی کُردها و ترکهای #سلحشور است. نماد مسئولیتپذیری و خانوادهداری است. او به هیچیک از آسیبهای اجتماعیِ غربآلوده نیست. او جوانی در آرزوی نجات مادرش ، خواهر جوانش و برادر معلول و بیمارش ایوب است . او آرزو دارد در مهاباد "آرزو"یش را ببیند. "آرزو" خواهر بزرگشرا میگویم. امید آرزو دارد برای خواهرش افسانه مراسم عروسی شایستهای را برگزار کند. افسانه که حالا ۲۵ سال دارد.
🔗چه مقدار از آرزوهای جوانان ما به خاطر مسائل فرهنگی و فرهنگ سنتی ما برباد میرود؟ چه مقدار عُرفهای کهن و خرافاتی ما جوانان ما از روستاها به شهرها پرتاب میکند؟ چه تعداد از جوانان ما از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ پرتاب میشوند و از شهرهای بزرگ به خارج از کشور #مهاجرت میکنند؟ چه تعداد از جوانان ما سر به بیابان میگذارند ، دل به دریا میزنند و خود را به یخهای قطبشمال و جنوب میسپارند؟ امید است یخ قلب های ما ذوب شود! فرهنگ غنی ما دارای نقاط کور و تاریکی است. نقاط کوری که خود دریای ظلمات است.
🔗 من برای درک و فهم تغییر اقلیم به اقیانوس قطب شمال رفتم. میخواستم از نزدیک تغییر اقلیم را درک کنم. میخواستم از نزدیک خطری را که ذوبشدن یخها به وجود میآورد، بفهمم . میخواستم خطری را که زندگی خرسهای قطبی را تهدید میکند ، درک کنم . در کنار این مسافرت که برای من جنبهی علمی داشت ، گوشهای از زندگی و فرهنگ خودمان را درک کردم . فرهنگ پرتضادمان را . فرهنگ دوستی و خشونت. فرهنگ دانایی و جهالت . آیا بزرگانی چون فردوسی، ابنسینا، ابوریحانبیرونی ، عطار ، مولوی ، سعدی ، حافظ واقعا معرف فرهنگ ما هستند یا فراتر از آن ، بزرگانی استثنایی در سطح جهان شناخته میشوند ؟ آیا باید گفت با یک گل و یا چند گل بهار نمیشود؟ عمق #فرهنگ ما کجاست ؟ در این فرهنگ خورشیدوش ، نقاط تاریک و تیره فراوانی نیز هست . آخر سطح خورشید هم یکدست نیست. تیتر این مطلب را " #سفر_به_دریای_ظلمات " گذاشتم؛ نه به خاطر سفر به اقیانوس قطبشمال و شبهای بیروز ، بلکه به خاطر سفر به نقاط کورِفرهنگ غنی و پرفروغمان آن را برگزیدم . نگویید که بدبینم و سیاهنمایی میکنم.
🔗من تاکنون با صدها جوانِامیدوار به بازگشت به وطن در سراسر جهان مواجه شدهام که هرکدام خود یک "امید" هستند . وقتی با شوهر خواهر امید تلفنی تماس گرفتم ، پرسید :" امید هیچ مشکلی ندارد؟" بله ، امید در جزیرهی خرسها گیر افتادهاست. کار میکند و برای مادر و خواهر و ایوب برادرش پول میفرستد. بله ... از نظر آقای نادر مجیدی ، امید هیچ مشکلی ندارد. امید جوان کُردی است که خود گُرد زمانه است . امید ابوالحسنی صدبار از حسین کُرد شبستری پهلوانتر است. این فرهنگ ماست که دارای مشکلاتی است.
"سبیل گرو گذاشتن " همیشه هم خوب نیست !
#پایان
📚شازده حمام ، جلد چهارم
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلییزدی
@zarrhbin
#آنچه_شما_فرستادهاید
انبوه زباله ، هر روز بیشتر از دیروز
ظاهرا #فرهنگ واژه گمشده میان همشهریان من است !!!!
ظاهرا از شهر ۲۱۶ رنگ ، نباید انتظار بیشتری داشت !!!
#زبالهها
#عدممدیریت
#خدماتشهری
#طرحهایشکستخورده
@zarrhbin
❌❌
🔺 شورانشینان اردکان کمی #فرهنگ بیاموزند !!!
👈 مادرشهر برای روز مادر چه سوپرایزی برای #مادرانشهر دارید ؟!!
✍حتما ، حالا که نه شهربازی و نه مترو نه تلهکابین و هیچ چیز دیگر نداریم حداقل سرویس خط واحد را رایگان میکنند 😄
@zarrhbin🕊
#آنچه_شما_فرستادهاید
دقیقا تمام این مکانها توسط شهرداری بنر اطلاعرسانی جمع آوری زباله نصب شده ولی متاسفانه بعضی اهالی هنوز رعایت نمیکنند.
(شهرک ریحانه النبی)
#سواد
#شعور
#فرهنگ
@zarrhbin🕊
#آنچه_شما_فرستادهاید
📌پیشنهاد به اداره آموزش و پرورش
#فرهنگ
پیشنهاد می شود برای کاهش ضعف و گرسنگی و هدر رفتن غذا، میزهای مشترک صبحانه خوری در مدارس (با کمک خیرین یا تنظیم بودجه) در نظر گرفته شود تا اگر احیانا دانش آموزی صبحانه اضافه آورد یا هوس صبحانه دانش آموز دیگری کرد یا هر دلیل دیگر، بتوانند از صبحانه همدیگر استفاده کنند، در این حالت دور ریز مواد غذایی کمتر میشه و همچنین اشتیاق دانش آموزان برای خوردن صبحانه بیشتر می شود.
@zarrhbin🕊
#آنچه_شما_فرستادهاید
سلام این وضعیت تا کی قرار وجود داشته باشه ؟ به چه کسی باید مراجعه شود؟ چگونه باید به مردم خوبمان بفهمانیم که زباله را در کیسه محکم و در ساعت مقرر بیرون بگذارند ؟
کاش شهرداری به کوچه ی ۱۵۰ خیابان امام سری بزند و چهره زشت و الوده کوچه را ببیند
من که خجالت می کشم در این کوچه زندگی میکنم گاهی هم کوچه را جارو می زنم ولی فایده ندارد😞
دو هفته قبل از عید یکی بنده خدا شاخه درخت باغچش رو هرس کرده بود و کنار همین تیر چراغ برق گذاشته بود که هنوز هستش چرا شهرداری چیز هایی مثل گلدون و میز و صندلی شکسته و شاخ و برگ درختان که اصولا هم زیاد نیست چون همه یک باغچه کوچک دارن رو جمع اوری نمی کنه درسته که باید این زباله ها رو خود مردم از شهر بیرون ببرن ولی شاید کسی توان این کار رو نداره و حالا این کار انجام شده و زباله رو بیرون گذاشتن ما چه گناهی کردیم که باید این همه بی نظمی رو تحمل کنیم😞
همین باعث میشه باقی زبالهها هم بهش اضافه بشه ...
#حقوقشهروندی
#شعور
#فرهنگ
#زباله
@zarrhbin🕊
#بدونشرح
❌مگه گذاشتن آشغال کنار خیابون که شهرداری اونو جمع کنه چقدر زحمت داره😓
#فرهنگ
#حقوقشهروندی
@zarrhbin🕊
#آنچه_شما_فرستادهاید
سلام ممنون بابت کانال ذره بین
اینم وضعیت کوچه ۱۰۰ خیابان شهید مروتی واقعا جای تاسف داره این حجم از بی فرهنگی بعضی افراد، هوا گرمه اشغال سر شب باید بیرون بزارن نه اول صبح تا شب بشه و بیان اشغالا رو ببرن بو بد مگیره و هم سگ و گربه ها زباله ها رو پاره میکنن اون پیک بهداشت بیچاره چه گناهی کرده که باید چوب بی فرهنگی بعضیا رو بخوره خودتون و بزارید جای اونا ،خواهشن عکس رو بزارید داخل کانال تا یک کمی به خودشون بیان و از کارشون خجالت بکشن
#فرهنگ
@zarrhbin🕊
#مکث
براي اثبات ثروتمندي تان همه چيزهايي كه نميتوانيد با پول بخريد را در يك ليست بنويسيد...
#فرهنگ
#شعور
#اصالت
#درك
#پدر_مادر
#شادي
#آرامش
#عشق
#لبخند
#محبت
حال جلوي دارايي هايتان علامت بزنيد
اگر همه اينها را با يك وضع مالي متوسط داريد ثروتمند هستيد.
و اگر هيچ يك را نداريد ولي در بهترين نقطه شهر خانه داريد ، و يك ماشين آخرين مدل را و معتبرترين حساب بانكي داريد
متاسفم!
شما فقير ترين انسان كره ي زمين هستيد.
@zarrhbin🕊
📸 #عکسنوشت
✍ مردم بهترین قاضی هستند
با حضور #دکترپوردهقان در شهرداری طرح #سینماامید آماده شد و حتی #تفاهمنامه احداث سینما امید امضا هم شد...
چطور توانستید طرح پردیس سینما امید را کنار بگذارید و به جای #سینماداری ، #باشگاهداری کنید !!؟؟
چقدر شما نسبت به #فرهنگ بیتفاوتید!!!
مردم اردکان برای رفتن سینما ، به شهر همجوار بروند و دوستانِ شما در #دفترِشما باشگاهداری کنند !!!!
دیگر بر زخم این مردم نمک مپاشید ...
#خطقرمز
@zarrhbin🕊