eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.8هزار دنبال‌کننده
67.3هزار عکس
10.9هزار ویدیو
230 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃اندیشه های ناب... 💠کیسه ی ملت....⁉️ ✅ بر اين بود كه پس از هر چه در است، همه بگيرد و كند. بر اين بود كه وقتى مى‌شويم هر چه در اين هست سر يك بگذاريم و همه‌ی ملت بنشينند و كنند. اين نشد... 📚ولايت، رهبري، روحانيت۳۴۹ @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
بسم الله النور 🖊یادداشت ؛حسنعلی شاکر #قانون_اساسی باسلام. بر آن هستیم با نکاتی مختصر و مفید اطلاعاتم
⭕️قانون اساسی قسمت سوم ؛ ؛ 🔴 یکی از مباحثی که در این روزها مخصوصا در فضای مجازی بسیاری به آن می پردازند. بحث است و به بهانه این دوست دارند با هر سبک و سیاقی در جامعه ظاهر شوند و هر کاری را انجام دهند. ⬛️ نمونه ی ظاهری آن را می توان در ناهنجاری های اجتماعی چون و حتی در برخی از موارد دید. و یا آن که با مطرح کردن مباحثی چون خودرو است با چنین پوشش هایی در ظاهر شوند. آنها خواسته یا ناخواسته با ترویج به کشور لطمه زده و با علاوه بر آن که را دست خوش تغییر کرده اند و بنیان را نشانه رفته اند. که امروز بسیاری از آثار این تغییر _زندگی را در جامعه می بینیم. 🔴افزایش آمار ؛ ؛ بخشی از تبعات این کم توجهی و حتی بی توجهی به است. ⬛️ زمانی که در میان بعضی از مسئولین به بهانه ، دغدغه ورزشگاه رفتن بانوان از دغدغه و بیشتر می شود اصل های مهم قانون اساسی خاک می خورند و مردم . 🔴اما اگر از قانون اساسی خود آگاه بودند از مسئولین، چنین مسائلی را (ازدواج آسان، استقلال فرهنگی ، تشکیل خانواده ) مطالبه می کردند تا در هیاهوهای این دغدغه ها از بین نرود. ⁉️حال می پرسید کجای این مسائل آمده است. 👀 شما را به خواندن اصل و قانون اساسی دعوت میکنم. در جمهوری اسلامی ایران، و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه و آحاد است. هیچ فرد یا گروه یا حق ندارد به نام استفاده از ، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی ، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه ای وارد کند. و هیچ حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور را ؛ هرچند با وضع قوانین و مقررات؛ سلب کند. از آنجا که واحد بنیادی است.همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط باید در جهت کردن تشکیل ، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه و باشد. @zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب... 💠 تواضع کنید....‼️ ✅ نمی شود یک را تا آخر زیرِ نگه داشت. به مردم کنید تا پایگاهِ داشته باشید. @zarrhbin
🍃 اندیشه‌ های ناب... 💠 ملیت....⁉️ ✅ من از میان صدها که متفکران و جامعه‌شناسان و سیاستمداران درباره‌ی کرده‌اند، تنها و تنها این تعریف یک نویسنده‌ی خوش‌فهم و و عمیق را می‌پسندم که می‌گوید: 《 ، مجموعه‌ی افرادی است که احساس می‌کنند.》 و این را من خود، بارها در زندگیِ تجربه کرده‌ام و حقیقتِ آن را با همه‌ی روح و و عاطفه‌ام، به روشنی و گیرایی‌ِ شگفتی احساس نموده‌ام. چه بسیار سیاهان، اعراب، آفریقاییان، دانشجویانی از آمریکای لاتین، یک فرانسوی که غرق شد، یک سوئدی که در زندان شناختمش، یک ویتنامی، هندوچینی،.... را که گاه به باهم سخن می‌گفتیم، با خود هم‌زبان و می‌یافته‌ام. و چه هزاران و صدها هزاران ساکنِ ایران و شهر و محله و همکار و هم‌دین خود را، بیگانه‌ی می‌دیده‌ام، که نه زبان‌مان یکی است و نه دین‌مان و نه نژادمان و نه . و این جا است که سخنِ چه‌قدر درست می‌نماید که: ای بسا هندو و ترک هم‌زبان وی بسا دو ترک چون بیگانگان! و چه بسا ملت‌های بزرگی در تاریخ، که از دوتن پدید آمده‌اند! 📚 اجتماعیات @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
🍃۲۱ مهر ماه زاد روز تولد #دکتر_سیدمحمد_خاتمی، نگین درخشان اخلاق، صداقت و درستی گرامی‌باد؛ صادقانه
‍ 📌چرا هنوز الهام‌بخش و است؟ ✅آقای خاتمی در سفر انتخاباتی خود به آذربایجان در تبریز به دوستانشان گفته بودند که ما هم نهایتاً ۴ میلیون رای می‌آوریم و انتخابات رقابتی می‌شود و باقی قضایا. ✅ ولی شاید خود هم نمی‌دانست سخنانی که پژواک می‌دهد در روح و جان مردم چه می‌کند. خاتمی از حق دانستن مردم می‌گفت و مردم را ارباب حکومت خطاب می‌کرد و مشارکت مردم در حکمرانی و اداره‌ی سرنوشت خود را نه تکلیف، بلکه حق آشکار آنان و مصرحِ می‌خواند، آواز توسعه‌ی متوازن و همه جانبه و از توسعه‌ی سیاسی و جامعه مدنی و دمکراتیزاسیون سخن می‌گفت و آن را زیر بنای مدرنیزاسیون و نوسازی اقتصادی کشور می‌دانست. ✅ او حق انتقاد را چنان حرمت می‌گذاشت که بتوانند بدون با حاکمان سخن بگویند. او نه از حقوق اکثریت بلکه از حقوق اقلیت نیز دفاع می‌کرد و برای ثبات حکمرانی، شایسته سالاری و گردش آزاد نخبگان را ترویج می‌کرد ولی شاه‌بیت سخن او دموکراسی در خانه و بود که جهان را نیز به تکریم ایده‌اش واداشت. بهار مطبوعات و بهار احزاب و شوراها و نیز بود. ✅ هرچند خاتمی زیادی نداده بود ولی حاصل توسعه‌ی سیاسی و تنش‌زدایی او توسعه‌ای متوازن و اقتصادی مولد و پویا را رقم زد. ✅شادروان مهندس روزی در تمجید اقتصاد خاتمی به من گفت: بعد از مشروطیت بی‌نظیر است و از اقتصادِ نیز بالاتر است. در دوره‌ی خاتمی علیرغم نفت ۷ دلاری اقتصاد ایران سالانه بیش از ۵% رشد کرد و برای اولین بار متوسط سرمایه‌گذاری ثابت سالانه به ۲۷/۵% تولید ناخالص ملی کشور رسید که این رقم در سال پایانی دولت او به ۲۹/۵ % افزایش یافت. ✅خاتمی ۳۳ میلیارد دلار از بدهی‌های خارجی را هم پرداخت کرد و صندوق ذخیره ارزی را بنیان نهاد که در سال پایانی دولت او بیش از ۱۵ میلیارد دلار موجودی داشت. تورم در پایان دولت او به ۹/۵ % رسید و تک رقمی شد. بهره بانکی با ۲۴% در آغاز دولت او به ۱۴/۵ % در سال‌های پایانی کاهش یافت و بیکاری ۱۱% شد. او راه سرمایه جهانی و سرمایه ایرانیان خارج از کشور و راه برای ورود به اقتصاد ایران را هموار کرد و توانست بیش از یکصد هزار پروژه عمرانی و صنعتی را تکمیل کند و به نوسازی صنعت ایران بپردازد که با یازده فاز آن نماد این سرمایه گذاری‌ها محسوب می‌شود. ✅ در ، اقتصاد نفتی و وابستگی به دلارهای نفتی با اعمال انضباطی شدید مالی روز بروز رنگ باخت، بطوری‌که هزینه یک درصد رشد اقتصادی با ۳/۶ میلیارد سرمایه‌گذاری حاصل شد. او برنامه‌ی سوم را بشکل موفقیت‌آمیزی اجرا کرد و برنامه چهارم را نیز با ۱۶/۵ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری سالانه و با رشد اقتصادی ۸% در سال تنظیم کرد. ✅شاهکار برنامه ریزی اقتصادی او تنطیم برنامه‌ی بود که بدست استراتژیست سازمان برنامه و بودجه او تنظیم شد و به تایید همه‌ی رسید و مطابق این سند قرار بود ایران از طریق تعامل موثر و سازنده با جهان به رشد اقتصادی ۸% سالانه دست یابد و در سال ۱۴۰۴ در منطقه در هفت شاخص به رتبه اول منطقه‌ای نایل آید برنامه‌ای که به همراه برنامه‌ی چهارم عقیم و شد. ✅بی‌تردید می‌توان گفت اگر اقتصاد ایران بعد از پایانِ نیز با همان آهنگ دولت خاتمی حرکت می‌کرد ایران امروز جوان بیکار نداشت و GDP ایران دو برابر امروز یعنی بالاتر از ترکیه و قرار داشت و سکه طلا ۳۰۰ هزار تومان و دلار ۱۵۰۰ تومان بود و قدرت خرید هر ایرانی حداقل سه برابر امروز بود و بدین ترتیب با دلسوزی و کارآمدی با اقتصادی مولد و پویا با صادرات کالاهایی روزآمد، مروج نام بودند. ✅ او و کارآمدی و دلسوزی را در دولت خود و این دلسوزی امروز بیش از هر اکسیری نیاز ایران و نظام جمهوری اسلامی است تا در این کید زمانه و پررویی دشمنان،‌ گره از کارِ گشاید. ✅آقای خاتمی ثابت کرده که برای منافع ملی ایران و سربلندی نظام هیچ مضایقه‌ای ندارد، که می‌تواند دگربار با ایده‌هایش سرمایه‌ی ایران و نظام شود. ✍ 🍃۲۱ مهر ماه زاد روز تولد ، نگین درخشان اخلاق، صداقت و درستی گرامی‌باد؛ صادقانه و بی‌ریا، همشهری تولدت مبارک🌹 @zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠 مجلس مستقل...⁉️ ✅ اگر ما و مستقل نداشته باشیم که متعلق و منبعث از تمامِ باشد، دیر یا زود "جمهوری اسلامی" مانند سلف خود تبدیل به نوعی و نظام طاغوتی خواهد شد. 🎥 @zarrhbin
▫️بیست‌سالی بود جعفرآقا ساکن تهران شده بود. گلناز همسرش اهلِ بود. زنی مهربان، دوست‌داشتنی، گرم و گیرا و مهربان چون همه‌ی ساکنانِ خونگرمِ کشور. گلناز بلافاصله دوعد تخم‌مرغابی با کره برای مهری نیمرو کرد. مقداری هم سبزی خوردن آورد. جعفرآقا به روال هر روز صبح، با نان سنگک وارد خانه شد. دید سینی غذا جلوِ مهری است و او مشغول خوردن صبحانه است. ▪️ با خوشحالی گفت: "خدا را شکر اشتهایت باز شد!" شادی‌کنان گفت: "صورت مهری درست شبیهِ شهربانو مادربزرگش شده است." گلناز چندبار به یزد آمده بود. آن زن مهربان شمالی، شهر کم‌باران و خانه‌های خشتی و پشت‌بام‌های کاهگلیِ یزد را دیده بود. می‌دانست که در فصل تابستان، صبح زود داخل حیاط هستیم، در گرمای ظهر به زیرزمین می‌رویم و شب به پشت‌بام کوچ می‌کنیم. ▫️آسمان شب‌های زیبای پرستاره‌ی یزد را دیده بود؛ آسمانی که زیبایی شب‌هایش کمتر از زیبایی دریا نبود. گلناز زنی بود که زیباییِ شمالِ پرباران را با کویر سوزان، باهم می‌دید. خودش می‌گفت با در دهانش طعم صمیمیت و می‌دهد. "مهری" در خانه‌ی این بانوی مهربان شمالی احساسِ و امنیت می‌کرد. همانطور که وجود لئون ارمنی و آتقی آذری و خانواده‌شان را پناهگاهی برای خود می‌دانست. ▪️عجیب است! کسانی که از حقوق می‌گرفتند تا امنیت مردم را تامین کنند، خود منشاء ناامنی و دلهره و ترس برای خود و سرورشان اعلیحضرت شدند. همیشه همین‌طور است. درست وقتی فکر می‌کنند همه تسلیم آن‌ها هستند و آب از آب تکان نمی‌خورد، یک مرتبه در بستر دریا زلزله رخ می‌دهد و پدیدار می‌شود. مشروطیت به وجود می‌آید، ملی شدن صنعت نفت و واقعه‌ی سی‌ام تیر پیدا می‌شود. انقلاب اسلامی شکل می‌گیرد. ▫️زمین خدا همیشه آرام و ناآرام است. سکونِ آن هیچ وقت دلیل آرامش همیشگی‌اش نیست. همیشه زلزله‌ای در راه است. بهتر است را یاد بگیریم تا مدیریت بحران را. در کشورهای جهان سوم، بزرگ‌ترین عامل ناامنی‌های کلان و بحران‌های اجتماعی، هستند. یکی از عواملِ سرنگونی شاه، خود ساواک بود. آن‌ها می‌دانستند که در بالشتِ فلان دانشجو است، ولی نمی‌دانستند که پیکره‌ی جامعه چنان ملتهب است که همه‌ی خود هر یک، هستند. ▪️همه‌ی خود بمب هستند. همه دیگ بخار هستند. وقتی نیروهای امنیتی، خُردنگر شدند و قدرتِ کَلان‌نگری نداشتند، به عامل ناامنی مبدل می‌شوند. ساوک ایران، "ک. ا. ژ. ب" شوروی سابق و استخبارات صدام و قذافی فکر می‌کردند بیدارند. خواب آن‌ها عمیق‌تر از آن بود که التهاب‌های عمیق اجتماعی و جوشش مردمی را بفهمند و آن را درک کنند. بسیاری از نظام‌های امنیتی در کشورهای جهان سوم و حتی کشورهای پیشرفته، به همین دچارند. ▫️ صبحانه‌اش را کامل خورد، مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است. و استوار بود. خواب داشت چشمانش را می‌ربود. گلناز رختخواب را پهن کرد. مهری در رختخواب دراز کشید. پلک‌هایش را به آرامی بست و به خواب عمیقی فرو رفت. بیدار که شد، ظهر بود. جعفرآقا به رفته بود. تا پیگیر کار پسرعمویش شود. مهری ناهارش را خورد و عازم دانشگاه شد. جلوِ دانشگاه شلوغ بود. پانزده آذر بود‌. شانزده آذرِ شلوغی در راه بود. هیچ‌کس را به داخل دانشگاه راه نمی‌دادند. داخل دانشگاه شعار می‌دادند، دانشجویان بیرون پاسخ شعار آن‌ها را فریاد می‌کشیدند. ▪️ همه جمع بودند. مهری جعفرآقا، لئون و آقاتقی را دید که در گوشه‌ای ایستاده بودند. هر سه‌نفر امروز هم کارشان را تعطیل کرده و در جستجوی بودند. حالا مهری بود که آن‌ها را دلداری می‌داد. در تعجب بود که مهری همان زن دیروزی است که مثل شوهرمرده‌ها نگران بود؟ مهری به جعفرآقا گفت: "من به خانه‌ی خودم می‌روم. شاید آقارضا امشب به خانه برگردد!" جعفرآقا به مهری اصرار کرد به خانه‌ی او برود اما مهری گفت ترجیح می‌دهد به خانه خودش برود. او دیگر مهری دیشب نبود. حالا او بر اعصابش مسلط شده و اعتماد به نفس خودش را بازیافته بود. حالا او را با نظریه‌ی مادربزرگش بازیافته بود: "در هر مشکلی حکمتی هست و در هر حکمتی، نعمتی." شما هم سعی کنید را اینطور ببینید و بعد بگویید در هر مشکلی نعمتی است. من همیشه مشکلات ناخودخواسته‌ی اطرافم را می‌دانم. ✅ ادامه دارد... 📚 شازده حمام، جلد ۴ ✍ @zarrhbin
🔘 دلگرمی دل‌های یخ‌زده 📌 ⚖ ▫️ترم اول شروع شد. آزاد نشده بود. بازهم دانشکده برای او مرخصی تحصیلی در نظر گرفت. رئیس آموزش به مهری گفت: "آقارضا سه ترم است در کلاس‌های درس حاضر نشده است. اگر تا آخر این ترم آزاد نشود و به دانشکده بر نگردد، بعید است که بتوان ترم چهارم برایش کاری کرد. اگر آزاد نشود، از دانشگاه اخراج می‌شود!" ▪️بغض راهِ گلوی را بسته بود. شادمانی گذشته را نداشت. حتی دستش به کتاب هم نمی‌رفت. دیگر برایش مهم نبود که شاگرد اول شود یا شاگرد آخر. برایش مهم نبود که درس بخواند با نخواند. از خدا می‌خواست شوهرش آزاد شود. مهری فکر می‌کرد که پایه و اساس همه‌ چیز، است. اصلاً بدون آزادی هیچ‌کاری نمی‌شود کرد. بدون آزادی هم معنا ندارد‌. اگر آزادی بود، می‌توانست خیلی کارها بکند. ▫️پیش خود فکر کرد، این چه است که یک آدم بیگناه را ۱۰ ماه، بدون محاکمه به زندان انداخته‌اند. جرمش چیست؟ چرا این‌قدر او را کتک می‌زنند؟ آخر این چه مملکتی است که به جرمِ خواندنِ ، آدم را سال‌ها زندانی می‌کنند. مهری در دلش صدتا فحش و بد و بیراه به شاه داد. به خودش لعنت فرستاد که روزگاری طرفدار شهبانو بوده است. ▪️وای به روزی که بفهمند دولت‌ها به آن‌ها دروغ گفته‌اند! وای به روزی که میلیون‌ها بدانند که کتاب‌های درسیِ تاریخ آن‌ها پر از دروغ بوده است! خشمِ ، نمودِ خشمِ است. ▫️ به کلاس درس می‌رفت. اما به همه‌ی هم‌کلاسی‌هایش مشکوک بود. نکند این یکی بخواهد مرا گول بزند! نکند آن یکی بخواهد مرا لو بدهد! وقتی پسرها و دخترها احوال همسرش را می‌پرسیدند، می‌گفت خبر ندارد. دیگر با کسی درددل نمی‌کرد. تمام امیدش اول به بود، بعد به آقا‌تقی، لئون، جعفرآقا و همسران آن‌ها. وقتی در کلاس بود پیش خودش فکر می‌کرد، نکند این یکی باشد. نکند آن یکی می‌خواهد مرا جذب گروهی بکند. ▪️روزی آن پسرِ هم‌کلاسی آمد احوالش را بپرسد، چنان فریادی بر سرش کشید که آن جوان دیگر به او حتی نگاه هم نکرد. دیگر با هیچ هم‌کلاسی حرف نمی‌زد. زود از دانشکده به خانه می‌آمد. بیشتر به خانه‌ی ملینا می‌رفت و در پختن شیرینی کمک می‌کرد. چرخ خیاطی‌اش از رسیده بود‌. شروع کرد به خیاطی برای این و آن. کم‌کم مشتریانش زیاد شدند. در تهران پول خوبی بابت می‌دادند. ▫️ولی او داشت. می‌خواست درس بخواند. وقتی در خانه تنهایی خیاطی می‌کرد، دچار فکر و خیال می‌شد. تا فکر و خیال او را می‌گرفت راهیِ خانه‌ی ملینا می‌شد، در پختن شیرینی کمک می‌کرد. گاهی فکر می‌کرد وقتی اجاره‌ی مغازه تمام شد، درس و دانشگاه را رها و مغازه‌داری کند. بی‌حوصله شده بود. حتی حوصله نداشت به زندان برود و از تقاضای دیدار شوهرش را بکند. ▪️ملینا، سولماز و گلناز متوجه تغییر حالت روحی شده بودند. سعی می‌کردند او را دلداری بدهند. اما او روز به روز افسرده‌تر می‌شد. شب‌ها در خانه تنها بود. با راز و نیاز می‌کرد. گاهی به حرف‌های بهاره و مینا فکر می‌کرد. او قبلاً معنای حرف‌های آن‌ها نمی‌فهمید. حالا بحث‌های آن‌ها را به یاد می‌آورد. آن‌ها می‌گفتند که حکومت‌های دست‌نشانده را فقط باید با جنگ و خونریزی سرنگون کرد. ▫️ گاهی کلافه می‌شد. با خودش می‌گفت: "می‌روم اسلحه پیدا می‌کنم و چریک می‌شوم. می‌روم شاه را می‌کشم!" وارد تخیلات می‌شد، می‌گفت: "اگر هیچ‌کس را نتوانم بکشم، رئیس زندان را می‌توانم!" بعد پیش خودش می‌گفت: "رئیس زندان مرد مهربانی است. اگر او را بکشم، آن‌ها هم مرا می‌کشند." می‌گفت: "خوب بکشند. مرگ بهتر از زندگی است!" بعد خودش می‌گفت: "شوهرم را هم می‌کشند." فکر می‌کرد هنوز آقارضا به زندگی است. 👇👇👇👇
📜 اندیشه های ناب... 💠 وصیت...⁉️ ✅ وصیت من به : رمزِ پیروزی و : انگیزه‌ی اسلامی، . ✍ ▪️پانزده خرداد یک‌هزار و سیصد و چهل و دو مبدأ نهضت اسلامی ایران است.🥀 🏴 @zarrhbin
📜 اندیشه‌های ناب... 💠 اصناف...⁉️ ✅ در همه‌ی مراحل انقلاب، چه پیش از پیروزی و چه پس از آن، به احسن وجه حامی و پشتیبان بوده‌اند و هیچ‌گاه آن‌ها را تنها نگذاشته‌اند. ✅ از ممتازترین طبقات کشور هستند که مسئولیت‌ خطیری در سازمان‌دهی و برقراری در جامعه برعهده دارند. ✅ در درجه‌ی نخست باید بر خودشان نظارت کنند تا خلاف یکی از آن‌ها موجب پایمال شدن همه‌ی اعضای صنف نشود. ✅ اگر اصنافِ مختلفِ نباشند، زندگی سایر طبقات مختلفِ مختل می‌شود. ✅ موظف است صنوف مختلف را تحت حمایت بگیرد تا جامعه‌ی‌ اسلامی به خوبی شود. ✅ نخستین توقعی که از می‌رود، است. 📚 روح باران(فرهنگ گفتار)، صفحه ۵۱ ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه‌های ناب... 💠 خدمت...⁉️ ✅ از بالاترین عبادت‌هاست. ✅ به مردم، توفیق الهی است که بهایش را تعهد کرده است. ✅ در اصل برای انجام عمل صالح و آفریده شده است. ✅ خدمت به خلق خدا از برترین اعمال صالحه است و اگر انسان می‌خواهد در طریقِ قرار بگیرد، بهترین راهش این است که خود را حل شده در بداند. ✅ لازم نیست حتماً در مصدر مقام باشیم تا خدمت کنیم. هر کس در هر موقعیتی که هست وظیفه‌ی خود را در قبال دین و انجام دهد. ✅ هیچ مقامی برای انسان در پیشِ بهتر از این نیست که کند و گره از کار مردم گشاید. ✅ خدمت به خلق اقسامی دارد اما بالاترین آن حفظ و و مسلمانان است. 📚 روح باران(فرهنگ گفتار)، صفحه ۱۴۰ ✍ @zarrhbin
📜 اندیشه‌های ناب... 💠 شهرداری و شورا...⁉️ ✅ کارِ شهرداری پیش چشم همه‌ی مردم است. همه‌ی می‌دانند که ، خوب کار کرده یا بد عمل کرده است. ✅ هم امینِ "مردم" هستند هم امینِ "دولت". بنابراین کوچک‌ترین خدشه در کار آن‌ها در دو امانت به شمار می‌آید. ✅ یکی از مهم‌ترین مسائل اسلامی است. اسلام خواسته است که همه‌ی از هر طبقه و صنفی که هستند در مقدرات خودشان یا در اصلاح نظام امورشان شرکت داشته باشند. ✅ کسانی که واردِ می‌شوند باری سنگین و تعهدی مخصوص را بر عهده می‌گیرند و اگر کارشان را به نحو احسن انجام دهند، از هستند. ✅ باید را به دست کسی بسپارد که مورد اعتماد و اطمینانش باشد. 📚 روح باران(فرهنگ گفتار)، صفحه ۲۰۹ ✍ @zarrhbin