eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
ذره‌بین درشهر
🔘 هیچ وقت دیر نیست... 💠 ادامه‌ی داستان مسیر یک مهاجر _ علی بِن صالح نجیب (Ali Ben Salah Najib) 💢
💠ادامه‌ی داستان مسیر یک مهاجر _ علی بِن صالح نجیب‌ (Ali Ben Saleh Najib) 📌کار در هلند ▪️علی روانه هلند شد . سال ۱۹۶۱ بود. برای ویزا بگیر و ببندهای امروزی نبود . علی اول تیر ۱۹۶۱ در یک معدن زغال سنگ در هلند مشغول به کار شد. شرایط کاری تقریبا همان‌ بود که در معادن پادوکاله فرانسه بود . البته ، علی مشکلات بیشتری داشت ؛ چون او زبان هلندی را نمی‌فهمید ، ولی کارگران عربِ فرانسه زبان در معادن هلند زیاد بودند. غمی شدید سراسر وجودش را فرا گرفته و دچار افسردگی شده بود . ▫️ شرایط سخت معدن و شرایط سخت آب و هوایی ، او را افسرده کرده بود . وضع غذاییِ مناسبی نداشت . جدایی از پدربزرگ و مادر بزرگ و دور بودن از نور آفتاب ،او را غمگین می‌کرد. دچار بیماری شده بود. ▪️<<غم غربت ؛>> غم دوری از وطن . در هلند علی صاحب زن و سه فرزند شد . یعنی دوستانش با کمک یک دلال ترتیبی دادند که او صاحب زن و سه فرزند شود . ▫️برای رفتن به مدرسه سن علی را کم کردند تا بتواند به مدرسه برود . او سیزده‌ساله بود ، ولی از نظر شناسنامه هفت ساله شد . وقتی می‌خواست به فرانسه برود ، سنش را بالا بردند تا بتواند وارد فرانسه شود . در پاسپورت سال تولد او را ۱۹۳۶ نوشتند تا بتواند وارد فرانسه شود . وقتی در هلند بود دلال‌ها اسنادی را برایش درست کردند که به ظاهر نشان می‌داد او صاحب زن و سه فرزند است. نه زنی در کار بود و نه فرزندی . بدین ترتیب او از طرف دولت هلند کمک و مساعدت مالی می‌گرفت .علی داشت با دوز و کلک آشنا می‌شد . ▪️میگفت این پول نیست . دوستانش به او قبولاندند که این پول نیست. درست کردند . می‌گفتند گرفتن هر رقم پول از کفار استعمارگر است. ▫️شبکه مافیایی وجود داشت . از کارگران پول می‌گرفت . با پول اسناد لازم را فراهم می‌کردند. برای کارگران مجرد اسناد تاهّل درست می‌کردند . علی کم‌کم با سیستم ، رشوه و پارتی بازی آشنا می‌شد. سیستم اداری سن او را بالا و پایین می‌برد .سیستم کمک به خانواده در هلند او را صاحب زن و سه فرزند کرد . کمک و مساعدت دولت هلند به زن و فرزندانِ نداشته ، از حقوق او بابت کار در معدن زغال سنگ بیشتر بود. ▪️ در هلند نیز علی دوستانی پیدا کرد .شبکه مراکشی‌های اروپا از او حمایت می‌کرد. البته ، او باید ماهیانه بخشی از در‌آمدش را به شبکه می‌داد. بدون پرداخت پول ، حمایتی وجود نداشت. ▫️حتی ممکن بود اذیت و آزار هم بشود . علی با وضعیت کار سخت در معدن نمی‌توانست کنار بیاید. بیماری پوستی‌اش شدت پیدا کرده بود. بزرگ‌تر می‌شدند. دکترها می‌گفتند ترکیب گاز معدن با بخارآب ، اسیدی ایجاد می‌کند که پوست تن را می‌سوزاند . علی مریض جسمی و روحی شده بود . نه راه پس داشت نه راه پیش. تصمیم گرفت به مراکش برگردد. تصمیم گرفت به روستا برود و کار را دنبال کند. ... 📚شازده حمام ، جلد ۴ ✍ @zarrhbin
۲۸ شهریور ۱۳۹۹