eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.5هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
⬛️ اعمال روز عاشورا🔻🔻 2⃣ عدم اشتغال به کارهای دنیا مشغول کارى از کارهاى دنیا نگردند و از براى خانه خود چیزى ذخیره نکنند 3⃣ مشغول گریه و اقامۀ عزا [دسته جات سینه زنی] مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و تعزیت امام حسین(ع) را اقامه نمایند و به ماتم اشتغال نمایند به نحوى که در ماتم عزیزترین اولاد و اَقارب خود اشتغال مى نمایند. [امام خمینی: تكليف مردم است دسته هاى شكوهمند بيرون بياورند. دسته هاى سينه زن شكوهمند؛ صحیفه امام/1/ 100] 4⃣ خواندن زیارت عاشورا 5⃣ لعن بر قاتلان حضرت هزار مرتبه لعن بر قاتلان آن حضرت: اَلّلهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَینِ(ع) 6⃣ تعزیت گفتن به یکدیگر اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَکمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ وَجَعَلَنا وَاِیاکمْ مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِمُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ : بزرگ گرداند خدا پاداش ما و شما را در سوگواریمان براى حسین(ع) و قرار دهد خداوند ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیش امام مهدى(عج) از خاندان محمد علیهم السلام 7⃣ مقتل بخوانند و یکدیگر را بگریانند در روایت است که اولین چیزی که در ملاقات حضرت (ع) و (ع) اتفاق افتاد، این بود که حضرت خضر بلاهایی که بر آل محمد وارد میشود را خواند، پس هر دو به شدت گریستند. 8⃣ آب دادن هرکس نزد قبر حسین(ع) باشد و به مردم آب دهد، مثل کسى باشد که لشکر آن حضرت را آب داده باشد و با آن جناب در کربلا حاضر شده باشد. 9⃣امساک تا عصر و افطار با غذای اهل مصیبت شایسته است که شیعیان در این روز امساک کنند از خوردن و آشامیدن بى آنکه قصد روزه کنند و در آخر روز بعد از عصر افطار کنند به غذایى که اهل مصیبت مى خورند مثل ماست یا شیر و امثال آنها نه مثل غذاهاى لذیذه 🔟 هئیت صاحبان مصیبت لباس تمیز بپوشند و بندها(ی لباس) را بگشایند و آستین ها را بالا کنند به هیئت صاحبان مصیبت. 🔴 حدیث امام رضا(ع) در آداب روز عاشورا از حضرت امام رضا(ع)منقول است که هر که ترک کند سعى در حوائج خود را در روز عاشورا و پى کارى نرود حق تعالى حوائج دنیا و آخرت او را برآورد، و هرکه روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه او باشد حقّتعالى روز قیامت را روز فَرَح و سُرُور و شادى او گرداند و دیده اش در بهشت به ما روشن گردد و هرکه روز عاشورا را روز برکت نامد و از براى منزل خود در آن روز چیزى ذخیره کند خدا آن ذخیره را براى او مبارک نگرداند و در روز قیامت با یزید و عُبَیدُاللّهِ بن زیاد و عمر بن سعد عَلَیهِمُ اللَّعْنَةُ محشور گردد. 🔴 جمع بندی مفاتیح الجنان از آداب عاشورا پس باید که در روز عاشورا آدمى مشغول کارى از کارهاى دنیا نگردد و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشد و امر کند اهل خانه خود را که تعزیه آن حضرت را بدارند و مشغول ماتم باشند چنانکه در ماتم عزیزترین اولاد و اقارب خود مى باشند و در آن روز امساک کند از خوردن و آشامیدن بى آنکه قصد روزه کند و در آخر روز بعد از عصر افطار کند اگر چه به شربت آبى باشد ولی روزه تمام ندارد و در آن روز آذوقه در خانه ذخیره نکند و نخندد و مشغول لهو و لعب نگردد. 🔹تلخیص از مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی @zarrhbin
👈 دوره‌های خانگی قرآن باید احیا شود 🔻 رهبرانقلاب، در پایان در محفل انس با قرآن: 🔹️ یکی از کارهایی که خیلی مهم است این است که را زیاد کنیم. 🔸️ در گذشته، آن زمانی که ما بودیم در عرصه و میدیدیم، توجه قرآنی یک هزارم الان هم نبود، اما بعضی از عادتهای خوب وجود داشت که یکی از آنها، همین دوره‌های قرآن بود. 👈 مساجد را قرار بدهید. دو جور میشود [این کار را کرد]؛ یکی این که دور هم جمع بشوند و اساتید تذکرات را بگویند؛ یکی هم این که جمع بشوند و یک نفر برود بالای منبر و بخواند. 🔺️ این کار البته کم‌کم معمول شده؛ من واقعاً کاری که در ماه رمضانها در مشهد و قم و ... راه افتاده که یک جزء را همه میخوانند، واقعا لذت میبرم. این حرکت که از قم هم شروع شد خیلی کار خوبی است. این بایستی در مساجد مختلف در طول سال تکرار بشود. مساجد گوناگون پایگاه های قرآن باشند. یک نفر قرآن بخواند، و به هم نگاه کنید. ۹۸/۲/۱۶ @zarrhbin
📌 💠یوهان آردو والسیوا دانشگاه ریودوژانیرو برزیل ⚜گابریلا شروع به دویدن کرد. ماهم پشت‌سرش می‌دویدیم. بزن‌بزن بود و دودسته با چوب و قمه و اسحله‌ی گرم به جان هم افتاده بودند. دو نفر ماشین گابریلا را سپر قرار داده بودند و از پشت آن تیراندازی می‌کردند. در همین موقع ، سی چهل نفر زن و مرد با چوب و چماق آمدند و دو طرف دعوا را از هم جدا کردند. عده‌ای از دو طرف لت‌و‌پار بودند و از سر و هیکلشان خون جاری بود. سرانجام مرد زخمی را که 《کلمبو》نام داشت و هنوز به هوش بود ، آوردند تا سوار ماشین کنند. دکتر به من گفت به مرد مجروح بگو ما رفتیم برایش کمک آوردیم . حالا گابریلا دوست ما با ماشینش او را پیش دکتر خواهد برد. آن‌مرد تشکر کرد و دست دکتر را فشار داد.گابریلا به سرعت پشت فرمان ماشین نشست. یکی از دوستان آن مرد می‌خواست خودش پشت فرمان ماشین بنشیند؛ اما‌ مرد مریض اشاره‌ای کرد و دوستش اجازه داد گابریلا پشت فرمان بنشیند. یک نفر دیگر از دوستان آن مرد ، زخمی عمیق در ران پایش ایجاد شده بود. او را هم سوار ماشین دیگری کردند. چند نفر دیگر از دوستان آن‌ها نیز سوار شدند. ⚜گابریلا رو کرد به آن خانم رئیس و گفت :" دوستانم را به تو سپرده‌ام!" سپس حرکت کرد. یک ماشین دیگر هم از دوستان مرد زخمی آن‌ها را همراهی می‌کردند. زن‌ها بر اوضاع مسلط شده بودند و دار و دسته‌ی مردی که کلمبو را زخمی کرده بود ، از منطقه فراری دادند. دکتر پاپلی به من گفت :" با دوستان کلمبو طوری صحبت کنید که آن‌ها بو نبرند ما می‌خواستیم کنیم . طوری جلوه دهید که فکر کنند ما آمده‌بودیم تا به آن‌ها خبر بدهیم کلمبو زخمی شده است." ⚜در هرصورت ما شدیم دوستانِ‌کلمبو. ولی مهم آن بود که همه متوجه شدند ما تحت حمایت خانم رئیس هستیم. حدود ساعت ۳.۵ بعدظهر بود . هوا بسیار گرم و دَم کرده بود و هر لحظه بدتر و خفقان‌آورتر می‌شد . خانم رئیس که نام مستعارش 《سوزانا》بود ، ما را در جا داد که دارای بادبزن پارچه‌ای بود. در منطقه نبود. اصولا به نظر می‌رسید این منطقه یک شهرک غیرقانونی است ، چون حتی نام آن بر روی نقشه هم نبود. ⚜مردی آمد و خبر داد که سوزانا گفته است شما به چیزی نیاز دارید یا نه ؟ دکتر پاپلی گفت :" از خانم سوزانا تشکر کن و بگو اگر ممکن است پیش ما بیاید..." البته جمله را من باید می‌کردم و من بدون توجه آن را ترجمه کردم. بلافاصله از دکتر پرسیدم :" شما با این زن چکار دارید؟" 《اوجدا》 و 《ماریو》هم همین را پرسیدند. پرفسور پاپلی داشت. او همیشه می‌گفت:" ما نباید به افراد بگوییم دوستِ شما هستیم‌ . باید کاری کنیم که مستقیما دوست خود افراد تلقی شویم." او تقریبا در این مسافرت همین را پیاده می‌کرد. او به من گفت :" وقتی سوزانا آمد بگو این سه‌نفر استاد دانشگاه هستند و هم ! بقیه‌اش با من!" و بلافاصله اضافه کرد :" این حرف دروغ هم نیست، چون خود من که مجله‌ی تحقیقات جغرافیائی را چاپ می‌کنم و ماریو و اوجدا هم که قرارشده است گزارش سفرشان را به شرکت گردشگری بدهند." ⚜ چند دقیقه بعد سوزانا آمد و پرسید که با او چه کاری داریم. دکتر پاپلی صحبت می‌کرد و من ترجمه می‌کردم. دکتر گفت:" سوزاناخانم، ما از شما تشکر می‌کنیم و شما را در جلوگیری از دعوای بیشتر و آرامش منطقه می‌ستاییم. شما آن‌قدر اینجا را سریع آرام کردید که یک لشکر پلیس هم نمی‌توانست به این سرعت این‌کار را انجام‌ دهد. " دکتر پاپلی ادامه داد: "ما هم استاد دانشگاه هستیم و هم خبرنگار" پروفسور به سوزانا گفت مایل است با او و مطالب را همراه عکسش چاپ کند. دکتر گفت :" من عکس شما را در روی مجله‌ام چاپ می‌کنم و خواهم نوشت که این زن فوق‌العاده زیبا، شجاع و مدیری تواناست که بر صدها مرد فرمان می‌راند!" ⚜او از سوزانا پرسید :" اجازه می‌دهید ابتدا یک عکس از شما بگیرم؟" سوزانا از جایش بلند شد و گفت :" من کمی کار دارم. می‌روم و برمی‌گردم. " وقتی از کلبه خارج شد، دکتر پاپلی گفت :" او رفت تا لباس بهتری بپوشد و آرایش کند و بیاید." ⚜هنوز چند دقیقه نگذشته بود که دیدیم یک مردِسیاه بسیار قوی با یک سینی پر از غذا و چند بطری لیموناد و کوکاکولا وارد شد. معلوم بود نوشابه‌ها خنک است .《اوجدا》 پرسید :" مگر اینجا یخچال هست؟" مرد پاسخ داد :" بله! یخچال نفتی زیاد است." سپس مردسیاه‌پوست به زبان پرسید:" خانم گفته‌است چیز دیگری می‌خواهید ؟" دکتر پرسید:" شما زبان فرانسه را خوب حرف می‌زنید !" مرد گفت:" من اهل گویان فرانسه هستم و در اینجا کار می‌کنم." او افزود که سوزانا هم‌ زبان فرانسه می‌داند چون مادرش اهل گویان است و پدرش برزیلی است. دکتر از آن مرد پرسید :" سوزانا اینجا بر چند زن ریاست دارد؟" مرد گفت:" اینجا همه‌چیز مال سوزاناست. 👇👇👇