به بهانه ۱۹ دی سالگرد عملیات کربلای۵
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با عزیزان درنیامیزد دل دیوانهام
در میان آشنایانَم ولی بیگانهام ...
#رهی
امروز شلمچه رازی در آن نهفته است و یادآور رشادت غیور مردانی از سرزمین ایران است ، بزرگ مردانی که در این دیار ، معنای عاشقی را آموختند و با گذشت ۳۲سال از کربلای۵ ، هنوز در آسمان پُر ستاره کشورمان یادشان بر دلها مانده است .....
در این وادی عشق ، گُلهایی از سنگر اطلاعات عملیاتِ تیپ الغدیر ، شبهای تار شلمچه را روشنایی بخشیدند و کویر آن دیار را به یک دشتی مملو از شقایق های سُرخ نمودند ...
🌹در این کاروان سرداری ذوق پرواز داشت که نامش در کنار سردار شهید عاصی زاده از اوایل دفاع مقدس جلوه گر نیروهای شناسایی گردیده بود و جانشینی فرماندهی اطلاعات عملیات تیپ الغدیر برازنده اوست ؛ امروز جبهه های غرب و جنوب معرفت و شجاعتش را تحسین می کند....
🌹سردار شهید حسن زفاک جلوه ای از ایثار و شجاعت در شبهای سخت شناسایی است ؛ فرماندهی محور شناسایی برایش معنایی نداشت و اخلاص و شجاعت او را به آرمانهای الهی رساند ؛ اروند و اُم الرصاص صحنه هنرمندی سردار دیارمان زفاک بود و آسمان شلمچه گوی سبقت را از آن دو ربود و عاشق حُسنِ جمال حسن گردید و او را در کمین های رنگین خود جای داد...
🌹سردار شهید محمدحسن شمس دیگر فرمانده محور شناسایی در قصه های دشت شلمچه و امواج اروند بود ؛ مقاوم و صبور در تحمل رنجها است و جلوههای ایثار در او احساس می شد ؛ سرداری که مظلومانه در دِژِ شلمچه آرمید تا جلوه ای از مستانه بودن را به نمایش گذارد...
🌹چهرهُ حسن کوه علی بیک هنوز بر ذهن همرزمان باقی است و نیک سیرتی و خوش مرامی او فراموش نخواهد گردید.
🌹عاشقانه زیستن را باید از محمدحسن فلاح تفتی آموخت که ترک خانواده و دل به دریا زدن از از مَنِش های بزرگ مردان تاریخ است ...
🌹جواد حلوایی یادگار جانبازی عملیات محرم و هنوز با قافله عشق همراه بود و چه خوش به یاران شهیدش پیوست ....
🌹سید ولی جلالی پاکباز و زنده دل خود را به آرمان هایی رساند که امروز واژه ای برای قصه های فداکاری است...
🌹حسین ثقفی هنوز برایمان یادآور نیک سیرتی و مقاومت است و برازنده مردانگی در روزهای دفاع ....
🌹محمد علی فتاحی خاطره ای از قاصدکهایی است که بر آسمان جبهه های جنوب ، مستانه به گِردِ زمین می گردند...
🌹محمد حسین نیکوکاران را در آسمان خیال یاد می کنیم و نیکوکاریش در محاصره دشمن هنوز روحیه بخش بچه هایی است که در انتظار آب نشسته بودند ...
امروز به زبان آوردن خاطراتشان یادآور رشادت هایی است که ساکنان این مرز و بوم در باور آن در حیرت مانده اند ؛ آنها بی نشان از معبر مردانگی عبور نمودند تا قدمهایشان آرامش را برایمان به ارمغان آورد و سخن آخر اینکه در فراق یار سخن گفتن ، دلتنگی است و در زبان ساده نتوان گفت ......
" نیک روش "
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
من که در عالم شعر و ادبم، می گفتم
عالمی نیست که از عالم ما گرم تر است
لیک در صحبت یاران عزیزم امروز
عالمی هست که از عالم ما نیز سر است...
#شهریار
@zarrhbin
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
سابِقون ۱۰۱ آلبوم مجازی شهدا و رزمندگان اطلاعات عملیات تیپ الغدیر در روزهای حماسه و دفاع 👇
@sabequn101
ذرهبین درشهر
📌 آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان 👇👇👇👇👇👇
📌 آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان
#محمدحسنمعیری ( ۱۲۸۸_۱۳۴۸)
🍂رهی معیری عاشقی که هیچوقت ازدواج نکرد
🖋محمد حسن معیری متخلص به #رهی در سال 1288شمسی در تهران و در خانه محمدحسن خان موید خلوت، فرزند معیرالممالک نظام الدوله وزیر خزانه دوره ناصرالدین شاه متولد شد. خانواده اش همگی از بزرگان علم و سیاست بودند.
🖋 دوران تحصیل ابتدایی اش را در مدرسه ثروت در خیابان لاله زار سپری کرد و آنگاه راهی مدرسه #دارالفنون شد. #شعر را نیز از همان سال های جوانی آغاز کرد و اشعارش در مجلات ادبی آن روزگار چاپ می شد.
رباعی زیر اولین تجربه شعری محمد حسن بود:
کاش امشبم آن شمع حرف می آمد
وین روز مفارقت، به شب می آمد
آن لب که چون حسان ماست، دور از لب ماست
ای کاش که جان ما به لب می آمد
🖋از حوادث دوران جوانی او یکی هم ماجرای دلدادگی اش به دختری است که سخت بدو دل بسته بود اما او نیز سرنوشتی مشابه #شهریار داشت. دختر با مردی ثروتمند ازدواج کرد و محمدحسن را با آن شور و شوق جوانی و آشفتگی و التهاب رها کرد. این راز تا 40 سال نهفته بود و تنها وقتی ترانه ی «سیرم از زندگی» را سرود از راز این عشق و شیفتگی پرده برداشته شد. شاید علت تجردش تا پایان عمر همین سرخوردگی و ناکامی باشد.
🖋معیری #شعر را پناه و درمان دردهای پنهان خود می دانست.
از انجمن هایی که رهی در آن شرکت می کرد انجمن ادبی حکیم نظامی به مدیریت وحید دستگردی بود. در انجمن های فرهنگستان ایران، انجمن روابط فرهنگی ایران و پاکستان، جامعه باربد، انجمن موسیقی ملی و دیگر انجمن ها نیز همکاری می کرد. در سال 1313 و در 25 سالگی تخلص « #رهی» را برگزید. او که اکنون شایعه مطرح روزگار خود بود، حضوری فعال در #مطبوعات پیدا کرد و اشعار #جدی و #طنز او در مجلات ادبی آن روزگار چاپ شد. دو سال نیز مسول صفحه ی شهر اطلاعات هفتگی بود.
🖋رهی پس از فراغت از تحصیل در اداره ثبت، شهرداری تهران، وزارت کار، خدمات اداره ی انتشارات و مطبوعات، وزارت اقتصاد ملی و وزارت پیشه و هنر مشغول خدمات اداری و دولتی بود. پس از انصراف از کارهای دولتی به #رادیو رفت و تصنیف ها و ترانه ها و آهنگ های بیشماری ساخت. هنوز هم پس از گذشت سالیان، شعر و آوازهای رهی خاطرات تلخ و شیرین مردم را زنده می سازد.
🖋رهی سفرهایی نیز به خارج از ایران کرد. از جمله سفر به ترکیه ، اتحاد جماهیر شوروی شوروی سابق ، انگلستان، ایتالیا و فرانسه ، افغانستان و پاکستان. سرانجام پس از یک دوره بیماری ممتد سرطان معده، علیرغم سفر به انگلستان جهت مداوا پس از 48 ساعت بیهوشی در شامگاه روز پنجشنبه به هوش آمد. خوردنی خواست و سیگاری طلب کرد و اندکی با خداوند مناجات نمود و آیاتی از کلام الهی خواند و پس از ادای این سخنان که «خدایا پناهم تویی و خود را به تو واگذار می کنم» در 58 سالگی در بامداد روز جمعه 24 آبانماه سال 1347 به خواب ابدی فرو رفت. پیکر پاکش پس از تشییع گسترده دوستدارانش در آرامگاه ظهیر الدوله ی #تجریش به خاک سپرده شد.
▪️روحش شاد و یادش گرامی🥀
🖋رهی جز زیبایی صورت به سیرت زیبا و نیک و مهربانی در میان دوستانش شهره بود. ایمان قوی و بردباری از ویژگی های اخلاقی رهی بود. در طول عمرش هرگز کلامی درشت بر لب نراند، دلی را نیازرد. مثل تخلصش خاک ره و «رهی» بود. همانطور که خود گفته بود.
در هوای دوستداران خویشم «رهی»
در همه عالم نخواهی یافت مانند مرا
🖋طبعی بلند داشت و از قید مادیات وارسته بود. تنها از مال دنیا #کتابخانهای داشت که آن را درست یکسال پیش از مرگش به مجلس شورای شورای ملی اهدا کرد. این مجموعه شامل 23 جلد کتاب خطی و 1662 جلد کتاب چاپی بود و این عمل انسان دوستانه گویای عشق فرهنگی و مناعت طبع و بلندنظری او است.
🖋رهی جز قصایدی که در وصف پیامبر و علی بن ابیطالب و حضرت رضا سروده، تلمیحات و اشاراتی به مسائل دینی بخشی از اشعار رهی ستایش نامه های اوست. ستایش استادان ادب،هنرمندان، شاعران گذشته و امروز و .... اشعار رهی در دو مجموعه نام های #سایهیعمر و #آزاده چاپ شده است. سایه ی عمر برای نخستین بار در سال 1343 نزدیک ده بار چاپ شده است. و مجموعه شعر دیگر وی به نام آزاده ی پس از مرگ شاعر و با مساعدت برادرش چاپ شد.
@zarrhbin