🍃 اندیشه های ناب...
💠 اخلاق اجتماعی....⁉️
✅ برای #حق، در مشکلات و سختیها #شناکن، شناختِ خود را در #دین به #کمال برسان؛
خود را برای #استقامت در برابر مشکلات #عادت ده، که #شکیبایی در راهِ #حق عادتی #پسندیده است؛
در تمامِ #کارها خود را به #خدا واگذار، که به #پناهگاه مطمئن و #نیرومندی رسیده ای؛
در #دعا با اخلاص #پروردگارت را بخوان، که #بخشیدن و محروم کردن به دست اوست؛
و فراوان از #خدا درخواست خیر و #نیکی داشته باش.
📚 نهج البلاغه، نامه ی ۳۱
#امام_علی_علیه_السلام
@zarrhbin
💠 خاطرهی جالبِ زندهیاد #خسروشکیبایی از زبان خودش ...
🍃 عاقبت پدرم بعد از ماهها اقامت در تبریز، با زن عقدی خویش به تهران باز میگردد. بعد از ورود به خانه، خطاب به طلعت خانم با صدای نیمهبلند میگوید:
🍃 طلعت... طلعت کجایی..؟
سلام آقا... خوش آمدید...
برو طبقهی دوم... یکی از اتاق ها را آماده کن. از این به بعد ایشون با ما زندگی میکنه!
🍃 طلعت هم بلافاصله اطاعت امر میکنه و یکی از اتاق های بزرگ آفتابگیر را برای این تازه عروس آماده میکند.
🍃 مادر به خاطر فضایِ #مردسالاری، هرگز جرات نمیکند از پدر در مورد این تصمیمش بپرسد.
🍃 اما در طول سالها زندگی مشترک، عروس خانم فرزندی پسر به دنیا می آورد که سرخ و سفید و تپلی است. ولی مادر من در آن زمان هر چه نوزاد به دنیا آورده بود، یا سر زا رفته بودند و یا در همان کودکی فوت کرده بودند. و از این که هووی تازه وارد صاحب فرزندی سالم و سفید و تپلی است، غصه میخورد. اما به خاطر اعتقادات خیلی محکمی که داشت، هرگز #حسودی نمیکند.
🍃 بله، همان طور که اشاره کردم، مادر من واقعاً زنی معتقد و مومن و #بیریا بود. به اعتقادِ مادر، تنها گناه کبیرهای که انجام داده بود و به خاطر آن مدام رو به درگاه خدا گریه و زاری و توبه میکرد، این بوده که در کودکی برای عبور از خیابان، پاسبانی دست او را گرفته و از خیابان عبورش داده بود.
🍃 با این طرز تفکر و اعتقاداتش بود، که یک روز رو به #درگاهخداوند میکند و خطاب به او میگوید:
خدایا... پروردگارا... خودت شاهدی که هرگز (جز یک بار ) قصور از فرمان تو نکردهام. و شب روز به عبادت مشغول بودم. آیا این عدالت است که هووی من نیامده صاحب یک فرزند کاکل زری بشه، اما من تمام نوزادانم را از دست بدم ؟!
🍃 خدایا تنها #خواهشم از تو این است که تنها یک پسر به من بدهی... پسری که: سیاه باشه... زشت باشه... اما سالم باشه...
🍃 و بدینسان #خدا دعای این زن مومن را پذیرفت و بعد از سال ها عاقبت فرزندی سیاه، زشت و سالم به نام #خسرو به او اعطاء کرد... پسری که در فامیلِ #شکیبایی، تنها اوست که پوستی تیره دارد!
#آدینه_بخیر🌹
☕️
@zarrhbin
📜 اندیشه های ناب...
💠 اخلاق اجتماعی...⁉️
✅ به #نیکیها امر کن و خود #نیکوکار باش و با دست و زبان، "بدیها" را انکار کن و بکوش تا از #بدکاران دور باشی،
✅ و در راهِ خدا آنگونه که شایسته است تلاش کن و هرگز #سرزنشملامتگران تو را از "تلاش" در #راهخدا باز ندارد.
✅ برایِ #حق در مشکلات و سختیها شنا کن، #شناختخود را در "دین" به کمال برسان، خود را برایِ استقامت برابر مشکلات عادت ده، که #شکیبایی در راهِ حق عادتی #پسندیده است،
✅ در تمام کارها خود را به #خدا واگذار، که به پناهگاهِ مطمئن و نیرومندی رسیدهای، در #دعا با اخلاص پروردگارت را بخوان، که بخشیدن و محروم کردن به دست اوست، و فراوان از "خدا" #درخواستخیر و نیکی داشته باش.
✅ وصیّتِ مرا به درستی دریاب و به سادگی از آن نگذر، زیرا #بهترین_سخن آن است که #سودمند باشد، بدان علمی که سودمند نباشد، فایدهای نخواهد داشت و #دانشی که سزاوارِ یادگیری نیست، سودی ندارد.
📚 فرازی از نامهی ۳۱ نهجالبلاغه
✍ #امام_علی_علیهالسلام
@zarrhbin
📜 اندیشه های ناب...
💠 ارزشهای والای انسانی...⁉️
✅ شما را به #پنجچیز سفارش میکنم که اگر برای آنها شتران را پر شتاب برانید و رنجِ سفر را تحمّل کنید #سزاوار_است.
1⃣ کسی از شما جز به #پرودرگار_خود اُمیدوار نباشد؛
2⃣ و جز از #گناه_خود نترسد؛
3⃣ و اگر از یکی سئوال کردند و نمیداند، شَرم نکند و بگوید #نمیدانم؛
4⃣ و کسی در آموختنِ آنچه نمیداند، #شرم_نکند.
5⃣ و بر شما باد به #شکیبایی، که شکیبایی، "ایمان" را چون سر است بر بدن و ایمانِ بدونِ شکیبایی، چونان بدنِ بیسر، #ارزشی_ندارد.
📚 نهجالبلاغه، حکمت ۸۲
✍ #مولا_علی_علیهالسلام
@zarrhbin
#محمدرسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلَّم) 🌷
(۱۰ ب_۵۳ ه.ق.)
آخرین پیامبر خدا
✅ در #مکه و هنگامی که چشم به جهان گشود که پدرش، #عبدالله، جهان را بدرود گفته بود. مادرش #آمنه نیز، ۶ سال بعد درگذشت و او از آن پس در خانهی جدّش، #عبدالمطلب، و بعد از مرگِ عبدالمطلب، در خانهی عمویش #ابوطالب، بالید و #رشد کرد.
✅ در "نوجوانی" چندی شبانی کرد و در "جوانی" سالهایی را به تجارت در مسیر حجاز به شام پرداخت و از این طریق با مردمان این مناطق و #فرهنگهایآنان آشنا شد.
✅ #محمد(ص) از همان کودکی #صفاتویژهای داشت که توجه همه را به خود جلب میکرد. بسیار #امانتدار بود. از اینرو به او او "محمدِ امین" میگفتند. ماجرایِ داوری او دربارهی چگونگی نصبِ #حجرالاسود به دیوارهی "کعبه"، که موجب شد از نزاع و درگیری میانِ طوایف جلوگیری شود، نمونهای از #تدابیر و هوشمندی اوست.
✅ در سالهایی که آن حضرت، "تجارت" میکرد، #خدیجه، زنی از توانگرانِ قریش، اموالِ خود را در اختیار او گذاشت تا با آن تجارت کند. #محمد(ص) از این راهِ سود بسیاری نصیبِ خدیجه کرد. خدیجه که #صداقت، امانتداری و درستیِ محمّد(ص) را دید به ازدواج با او علاقه نشان داد و محمد(ص) نیز پذیرفت.
✅ #محمد(ص) هرگز بُت نپرستید و شِرک نورزید. بتها را دشمن میداشت. و از #بتپرستان و بتپرستی بیزار بود. از "کودکی" خدای یگانه ایمان داشت و در "جوانی" پیرو آیینِ حنیفِ #ابراهیمعلیهالسلام بود. هر سال یکبار به #غارحرا در بالای کوه نور میرفت و در آنجا به اعتکاف و عبادتِ خدا میپرداخت.
✅ در چهلسالگی، شبی در #غارحرا واقعهای تکاندهندهای برایش روی داد. #جبرئیل، فرشتهی وحی الهی، بر او ظاهر شد و آیات نخستین #سورهی_علق را بر زبانش جاری کرد. این آغاز رسالت و پیامبریِ آن حضرت بود. از آن پس کمر بربست و با شعارِ #قولوالاالهالااللهتفلحوا به مبارزه با بتپرستی و شرک پرداخت.
✅ در نخستین مرحلهی دعوت، که مخفیانه بود، پسرعمویش #علیعلیهالسلام و همسرش #خدیجهسلاماللهعلیها به #اسلام ایمان آوردند. سه سال بدین وضع گذشت و پیروان اندکی بدو گرویدند. آنگاه به #فرمانخدا دعوتِ خود را آشکار کرد. "تقواپیشگان" به او میگراییدند؛ ولی مشرکان و کافران بر او میشوریدند، دشنامش میدادند و او را به رنج و سختی میانداختند. پیامبر همهی این مصائب را در راهِ خدا و با #شکیبایی تحمل میکرد.
✅ در مدت ۱۰ سال، بر شمارِ #مسلمانان افزوده شد. سرانِ کفر از قبایل و طوایفِ گوناگون و کسانی مانندِ "ابوجهل"، "ابولهب" و "ابوسفیان"، که از مقابله با #رسولخدا(ص) درمانده شده بودند، تصمیم گرفتند آن حضرت را شبانه در خانهاش به قتل برسانند. از طریق #فرشتهیوحی خبر این توطئه به او رسید. چارهای اندیشید. از #علیعلیهالسلام خواست به جایش در بستر بخوابد؛ آنگاه خود دور از چشم کافران و جاسوسان از #مکه خارج شد. ابوبکر نیز در راه به او پیوست و آن دو نخست به #غارثور در کوه ثور رفتند تا از تعقیب کافران برهند.
✅ پس از سه روز که از امنیتِ راه مطمئن شدند به سوی #یثرب رفتند. پیامبر در این شهر مورد استقبال پرشور #مردمیثرب قرار گرفت. مسلمانان دیگر هم از مکه به یثرب مهاجرت کردند. #پیامبر در یثرب مستقر شد و نام شهر را به #مدینةالنبی تغییر و آنجا را مرکز دعوت خود قرار داد. این هجرت بزرگ، #اسلام را از حصار بستهی مکه خارج کرد و موجب رشد، شکوفایی و پیشرفت بیش از پیش این #دینالهی شد.
✅ #پیامبر در "مدینه" میان یکایک مهاجران و انصار (مردم مدینه) #عقدبرادری بست؛ و خودش هم #علیعلیهالسلام را به برادری انتخاب کرد. در سالهای بعد از هجرت، رسولخدا(ص) از مدینه نامههایی به سران و پادشاهان کشورهای بزرگ مانند #ایران، روم و یمن نوشت و آنها را به قبولِ اسلام دعوت کرد. در این سالها جنگهای بسیاری میان او و کفار و یهودیان و مشرکان روی داد که بدر، اُحُد، خیبر، خندق و حُنین از جملهی آنها بود. بیشتر این جنگها با پیروزی مسلمان پایان یافت.
🌸🌸🌸🌸
👇👇👇👇
📜 اندیشه های ناب...
💠 اقسام بردباری...⁉️
✅ #شکیبایی دو گونه است: #شکیبایی بر آنچه خوش نمیداری و #شکیبایی در آنچه دوست میداری.
📚 نهج البلاغه، حکمت ۵۵
✍ #مولا_علی_علیهالسلام
@zarrhbin
📜 اندیشه های ناب...
💠 ارزشهای اخلاقی...⁉️
✅ #بخشندگی، نگاهدارندهی آبروست و #شکیبایی دهانبندِ بیخردان، و #عفو زکات پیروزی، و دوری کردن، کیفرِ خیانتکار و #مشورت، چشمِ هدایت است.
✅ و آن کس که با رای خود احساسِ بینیازی کند به کامِ خطرها افتد، #شکیبایی با مصیبتهای شب و روز پیکار کند و #بیتابی، زمان را در نابودی انسان یاری دهد و برترین #بینیازی، ترک آرزوهاست؛
✅ و چه بسا #عقل که اسیرِ فرمانروایی هوس است؛ حفظ و به کارگیری #تجربه، رمزِ پیروزی است و #دوستی نوعی خویشاوندی به دست آمده است.
✅ و به آن کس که به ستوه آمده و توانِ تحمّل ندارد #اعتماد_نکن.
📚 نهجالبلاغه، نامهی ۲۱۱
✍ #امام_علی_علیهالسلام
@zarrhbin
#مکث👌
🍁 وقتی کاری انجام نمی شه، حتما #خیری توش هست.
وقتی #مشکل پیش بیاد ، حتما #حکمتی داره.
وقتی تو زندگیت ،#زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری.
وقتی #بیمار میشی ، حتماً جلوی یک #اتفاق بدتر گرفته شده.
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو #خوب_بودن خودتو نشون بدی.
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد ، حتماً داری #امتحان پس میدی.
وقتی همه ی درها به روت بسته میشه، حتماً #خدا می خواد #پاداش بزرگی بابت #صبر و #شکیبایی بهت بده.
وقتی #سختی پشت سختی میاد ،حتماً وقتشه روحت متعالی بشه.
وقتی دلت تنگ میشه ، حتماً وقتشه با #خدای_خودت تنها باشی..
@zarrhbin
#مکث👌
وقتی کاری انجام نمی شه، حتما #خیری توش هست.
وقتی #مشکل پیش بیاد ، حتما #حکمتی داره.
وقتی تو زندگیت ،#زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری.
وقتی #بیمار میشی ، حتماً جلوی یک #اتفاق بدتر گرفته شده.
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو #خوب_بودن خودتو نشون بدی.
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد ، حتماً داری #امتحان پس میدی.
وقتی همه ی درها به روت بسته میشه، حتماً #خدا می خواد #پاداش بزرگی بابت #صبر و #شکیبایی بهت بده.
وقتی #سختی پشت سختی میاد ،حتماً وقتشه روحت متعالی بشه.
وقتی دلت تنگ میشه ، حتماً وقتشه با #خدای_خودت تنها باشی..
@zarrhbin🕊