🔘 دلگرمی دلهای یخزده
🍂 عادتِ بدِ آقارضا
▫️ #مهری حدود شش ماه با عمهخانم زندگی کرد. پس از چند ماه، #عمهیآقارضا گفت به خانهی خودش میرود. مهری هم خوشحال شد. بالاخره با شوهرش تنها میشد. کمکم داشت به آقارضا عادت میکرد. به او #علاقمند نبود ولی از او #نفرت هم نداشت.
▪️#مادرآقارضا به مهری میگفت: " دارد دیر میشود! باید هر چه زودتر بچهدار شوی!" ولی از بچه خبری نبود. آنها یخچال نداشتند. #آقارضا هر روز گوشت، میوه و سبزی میخرید. گاهی هم نصف بطری عرق میخرید. خودش تنهایی چند استکان عرق میخورد. #مهری هرگز ندیده بود پدرش یا مرد دیگری عرق بخورد.
▫️ تا عمهی آقارضا در خانهی آنها بود مسئلهای پیش نیامد؛ یعنی عمه متوجه نشد که #آقارضا عرق میخورد. حدود پنج ماه بود که مهری عروس شده و به خانهی شوهرش رفته بود.
▪️آن زمانها عقد و #عروسی در یک روز انجام میشد. بعدازظهر عقد میکردند و شب عروس را به حجله میبردند. آن زمانها تهیهی #جهیزیه مسئلهی بغرنجی نبود. در #یزد وقتی زن، "دختر" به دنیا میآورد، فوری چیزی را کنار میگذاشت. برای مثال، یک استکان یا نعلبکی را کنار میگذاشت و میگفت: "این مال جهیزیهی دخترم".
▫️یعنی به محض دنیا آمدن دختر، #مادر به فکر جهیزیهی او بود. وقتی "عروس" را عقد میکردند، جهیزیهاش آماده بود. البته، آن زمان وسایل برقی نبود. وسایل طوری نبود که از مُد بیفتد. چند دست لحاف و تشک بود، یک دست کاسه و سینی مسی، آفتابه و لگن مسی، وسایل حمام و چند دست لباس، آینه و شمعدان. همه از قبل عروسی تهیه شده بود. دخترهای ۱۴_۱۳ ساله جهیزیهشان آماده بود.
▪️حالا (۱۳۹۴) تهیهی #جهیزیه بساطی شده است اولاً اگر جهیزیه از قبل آماده شود، از مُد میافتد. به علاوه، در آپارتمانها مکانی نیست که بشود سالها جهیزیه را در آنجا نگهداری کرد. در #عصرمدرن، "دخترها" باید دو سه سال در عقد باشند تا با قرض و قسط و چک و سفته، جهیزیهی آنها آماده شود. تازه #داماد نمیتواند خانه اجاره کند. آن وقت میخواهید #طلاق زیاد نشود؟ میخواهید دخترها و پسرها دیر ازدواج نکنند؟
▫️#هیچچیزمان نه سنتی است نه مدرن؛ نه #اسلامی است، نه شرقی و نه غربی. ما اصلاً در جریان گذار از سنت به مدرنیته در کلِّ #جهان، یک تافتهی جدا بافته هستیم. داریم خسارتهایش را هم میدهیم. بیشتر کشورها و مردم جهان نگاهشان به #آینده است. همه "آیندهپژوهی" دارند، ما #گذشتهپژوهی. همه از آینده الگو میگیرند و ما از گذشته.
▪️اگر داماد خانه نداشت، در خانهی پدرزن حجله درست میکردند. حجله رفتن زنها خود داستانی داشت. شاید روزی ماجرای حجلهرفتن دو نفر را در این خصوص تعریف کنم.
👇👇👇👇