eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.3هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
ذره‌بین درشهر
‍ #زرین‌کوب، عبدالحسین🌷 (۱۳۷۸_۱۳۰۱ ه.ش.) تاریخ‌نگار و مثنوی‌پژوه 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
، عبدالحسین🌷 (۱۳۷۸_۱۳۰۱ ه.ش.) تاریخ‌نگار و مثنوی‌پژوه ✅ در ، در خانواده‌ی به دنیا آمد. علاوه بر درس‌های ، درس‌های را هم خواند و در امتحان ورودی با رتبه‌ی اول پذیرفته شد؛ ولی بدون اینکه ثبت‌نام کند به بروجرد بازگشت و . ✅ پس از ۴ سال بار دیگر به رفت و با ورود به در ، درس خواند و با رتبه‌ی اول فارغ‌التحصیل شد. ✅ از همان آغاز با کسانی چون ، ، ، و آشنا شد و از دانشِ آنها استفاده کرد. او بیش از استاد دانشگاه تهران و دانشگاه‌های دیگر بود. ✅ حدودِ تالیف کرد؛ نوشت، عضو انجمن‌ها و مراکز علمی بسیار بود و تربیت کرد. ✅ او با ، "سرّ نی"، "بحر در کوزه" و "پله پله تا ملاقات خدا" که در دو دهه‌ی آخر عمر نوشت، نامِ خود را در مقامِ برجسته ثبت کرد. ✅ در دهه‌ی آخر عمر به عضویتِ شورای عالی علمی مرکزِ در آمد و با همکاری همسر خود ، مدیریت بخش ادبیات آن مرکز را به عهده گرفت. ✅ تعدادی دیگر از عبارت است از: "با کاروان حلّه"، "از کوچه‌ی رندان (درباره‌ی حافظ)"، "دو قرن سکوت"، "بامداد اسلام"، "کارنامه‌ی اسلام"، "فرار از مدرسه (درباره‌ی غزالی)"، "تاریخ در ترازو" و "تاریخ مردم ایران". ✅ در سال‌هاس آخر عمر، را به کتابخانه‌ی زادگاهش، شهرِ اهدا کرد. 📚 فرهنگ‌نامه‌ی نام‌آوران (آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📆 چاپ پنجم، آذر ۱۳۹۲ 📌و اما بیشتر بدانیم، در مورد طرح مُهرها، سکه‌ها و دانه به دانه‌ی وقف‌نامه‌ها در دوره‌های مختلف تاریخی، اطلاعات کافی داشت و این‌ها را دسته بندی کرده بود، طوری که اسدالله امیری او را به تشبیه کرده است. 📌می گویند استاد زرین کوب یک تشت یخ را زیر میز تحریرش می‌گذاشته و شب‌ها پا را در آن فرو می‌برده است تا بلکه خوابش نبرد و بتواند بیشتر به تحقیق و مطالعه بپردازد. 📌 ازدواج قمر آریان و عبدالحسین زرین‌کوب اگر چه فرزندی با نام فامیلی زرین‌کوب به بار نداشت، اما مولود این هم پیمانی ابدی، انبوهی از مطالب ارزشمند علمی است که تا ابد نام این دو بزرگ را زنده نگاه خواهد داشت؛ 📌 عظیم زرین‌کوب برادر عبدالحسین اینچنین از دکتر می‌گوید: بعد از جلسات هفتگی به همسرش می‌گفت: «قمر دیگه به من دکتر نگو». در مدتی هم که پدر و مادر ما زنده بودند، هیچ‌گاه نمی‌گفتند پسرمان دکتر شده است. نه پدر و مادرم از این مسائل خوش‌شان می‌آمد و نه زرین‌کوب. فکر می‌کنم قبل از آن‌که دانش زرین‌کوب در نظر گرفته شود، اخلاق  و ادب او بود که باعث شد در جامعه در میان آدم‌های معمولی و کم‌سواد گرفته تا دیگران شناخته شود. حتی آدم‌های کم‌سواد و کاسب‌، آثار زرین‌کوب را خوانده‌اند و به او علاقه‌مند هستند. 📌 همچنین می‌گویند از نظر انسانی و اخلاقی پندهایی از زرین‌کوب یاد گرفته‌ایم که شاید در طول عمرمان نه از پدر و مادر و نه از مدرسه یاد نگرفته‌ایم.  این است که یک نویسنده و انسان اهل فکر و فرهنگ را بزرگ می‌کند؛ این موضوع جدا از دانش اوست. @zarrhbin
✨امام باقر عليه السّلام فرمودند✨:   📌اَلصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ لِفضَلِ يَومِ الجُمُعَةِ عَلى غَيرِهِ مِنَ الأيّامِ ؛ 👈 صدقه دادن در روز جمعه ، به دليل فضيلت📈 جمعه بر روزهاى ديگر ، ✌️ برابر مى شود . ✅ ثواب الأعمال ، ص 220 خوب باشیم خدا حساب میکند: *8877*0351# واریز به کارت: 6037_9979_5002_0371 🔷 حوزه مشارکتهای مردمی کمیته امداد امام خمینی(ره) شهرستان اردکان @zarrhbin
📚📚📚 📌هر هفته معرفی یک کتاب #معرفی کتاب "تمثیلات مهدوی" از حجت الاسلام و المسلمین استاد محسن قرائتی رسول خدا صلوات الله علیه و آله: "ان الامه تاوی الیه کالنحل الی یعسوبها"  امت مهدی علیه السلام آن چنان به سوی او جمع می شوند که زنبور عسل به دور پادشاه خود جمع شود. تمثیلات مهدوی ص۸۰ به نقل از معجم احادیث الامام المهدی ج ۱ص۲۵۷ التماس دعای فرج محسن طلایی اردکانی @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏این خانم هلندی تنهایی با موتور اومده ایران، تو شهر بافق یک گزارشگر محلی صدا و سیما ازش گزارش میگیره😁 بقیه‌اش رو خودتون ببینید! @zarrhbin
🚁پرواز بالگرد اورژانس هوای یزد جهت انتقال بیمار از بیمارستان ضیایی اردکان به مرکز استان یکی از مصدومین حادثه جاده زردگ جهت اقدامات تکمیلی درمانی به بیمارستان شهدای کارگر یزد توسط بالگرد منتقل شد. @zarrhbin
سلام لطفا یه خواهش دارم دیروز بهشت شهدا پر از این بچه هایی بود که سر خاک اموات حمله ور شدند و تمام خیراتی که گذاشته بودیم رو با خود بردند لطفا رسیدگی کنید کجا هستن این انتظاماتی که فقط چند دوره بودندواقعا خیلی زشته لطفا رسیدگی کنید //////////////////////////// باسلام خواستم از طریق کانال خوب ذره بین خواهشی داشته باشم بابت سرویسهای بهداشتی روبرو بقعه خاتمی یکم رسیدگی کنن روشنایی نداره نظافتی بکنن ممنون @zarrhbin
شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی: سهمیه کارت سوخت خودروهای صفر از زمان صدور کارت (بر اساس VIN) شارژ می‌شود. @zarrhbin
❌دستگیری سرشاخه های یونیک فاینانس در یزد رئیس کل دادگستری استان یزد در گفتگو با میزان از شناسایی یک شرکت هرمی، تحت عنوان یونیک فاینانس با ۲۵۰۰ عضو خبر داد. ۶نفر از سرشاخه‌ها دستگیر شدند /میزان @zarrhbin
🔺طعم آیه ها ؛ویژه کم بینایان و نابینایان @zarrhbin
🔘 دلگرمی دل‌های یخ‌زده 📨 📌قصه به اینجا رسید که قرار شد دستگاه‌های شَعر بافی شهربانو که در زیرزمین خانه‌ی خلیفه محمدعلی خاک می‌خورد دوباره به کار بیفتد، تا مهری بتواند از این راه، در نبودِ آقارضا، کسبِ درآمد کند، بخوانیم ادامه‌‌ی داستان را... ▫️فردا صبح ، زن‌ها و بچه‌ها را بسیج کرد تا زیرزمین و دستگاه‌ها را تمیز کنند. حدود ۱۰ سال بود دستگاه‌ها خاک خورده بود‌. زن‌های همسایه هم آمدند، سکینه طزرجانی، بمانجان، بی‌بی‌سکینه حکاک، اشرف، زهرا زردنبو و دیگران، همه چادرها کمر زدند. جارو، خاک‌انداز و پارچه‌ی گردگیر به دست گرفتند. ▪️ من(حسین پاپلی) هم به کمک رفتم. پسرهای دیگر محله هم بودند. اکبر دبیری و حسین صفاری را به یاد می‌آورم. سر و صورتم را با دستمال بستم. خاک دستگاه‌ها را می‌تکاندم. با آبپاش از حوض آب می‌آوردم، کفِ زیرزمین را آب‌پاشی می‌کردم گرد و خاک همه‌جا را فرا گرفته بود، تار عنکبوت تمام دستگاه‌ها را پوشانده بود. زن‌ها چندتا عقرب کشتند. بچه‌ها عقرب که می‌دیدند، جیغ می‌زدند. ▫️صفورا دختر بزرگ زینت، به محض شنیدن نام عقرب، فریادزنان از پله‌های زیرزمین بالا می‌دوید. من حدود پانزده سال داشتم. صفورا چهارده ساله بود. اصلاً به خاطر صفورا به کمک رفته بودم :) پسرهای دیگر را نمی‌دانم به چه نیّتی برای کمک آمده بودند. اعتراف می‌کنم که نیتم کمک نبود :) به خاطر همسایگی و یا برای رضای خدا به آن‌جا نرفته بودم. مدت‌ها بود دلم می‌خواست با صفورا حرف بزنم. ▪️داشتم آب‌پاشِ پر آب را از پله‌های زیرزمین پایین می‌آوردم که دیدم صفورا جیغ‌زنان از پله‌ها بالا دوید. توی پله‌ها مرا دید. گفتم: "عقرب که ترس ندارد!" گفت: "پس برو آن را بکش!" من مثل اینکه قرار است شیر بُکشم، از پله‌ها پایین دویدم. تا زن‌ها و بچه‌های دیگر بخواهند عقرب را بُکشند، محکم با کفشم روی عقرب زدم. عقرب، سیاهِ بزرگِ جرّاره بود. عقربِ سخت‌پوستی بود که به سادگی کشته نمی‌شد. دوباره و سه‌باره با کفش روی آن کوبیدم. عقرب لِه شد. ▫️نگاهم به نگاه صفورا تلاقی کرد. مثلِ اینکه فتح‌الفتوح کرده باشم. مثل اینکه گرد و خاک از سر و صورتم رفت. قلبم مثل ده‌ها بار دیگر فرو ریخت. بالاخره در یک لحظه‌ی مناسب، صفورا گفت: "فردا ظهر بعد از مدرسه توی راه چینه(راه‌پله) پشت‌بام!" من در پوست خودم نمی‌گنجیدم. می‌توانستم یکسره از یزد تا طبس بدوم :) پَر در آورده بودم. هر کاری را که می‌گفتند؛ انجام می‌دادم. ▪️خاک‌ها را جمع می‌کردم، داخل گونی می‌ریختم و می‌بردم گودالِ پاکنه خالی می‌کردم. گودال پاکنه تا خانه‌ی ۱۵۰ متر فاصله داشت. آن زمان کوچه‌ها رُفتگر نداشت. کسی نمی‌آمد زباله‌ها را ببرد. همه را در گودال پاکنه گوشه‌ی محله خالی می‌کردیم. ▫️فردا ظهر از راهِ پشت‌ِ بام‌ها خودم را به راه‌پله‌ی خانه‌ی زینت رساندم. شد که در ۶۵ سالگی از صد عدد قرص خواب‌آور و آرام‌بخش بهتر عمل می‌کند. هر وقت از گرفتاری‌های روزگار کسل می‌شوم؛ هر وقت هجوم می‌آورد؛ هر وقت خستگی در حدّ سکته به سراغم می‌آید، خاطرات راه‌پله‌ها، راهروهای قنات، خانه‌‌های همسایه‌ها، پشتِ ماشین در راه سردشت، خاطرات عایشه، پری، صفورا و دیگران آرامم می‌کند و . البته هیچگاه را فراموش نمی‌کنم. شما از جوانی‌تان چه خاطراتی دارید؟ خاطراتی دارید که به درد ۶۵ سالگی بخورد؟ ▪️یک دستگاه ترمه‌بافی، نیم‌باف بود ولی دو دستگاه ابریشم نداشت. دو دستگاه جیم هم نیمه‌کاره بود. برای سه دستگاه باید تار و پود تهیه می‌شد. با پادرد، سرِ حوضِ خانه‌ی محمدعلی نشسته بود و راهنمایی می‌کرد. گفت همه ناهار مهمان او هستند. بی‌بی‌هاجرِ عاشقِ مدینه گفته بود در خانه‌اش آش و کتلت درست کنند. صحبت از راه‌اندازی دستگاه‌ها شد. بی‌بی‌هلی خودش هم دو دستگاه جیم‌بافی داشت. ▫️چند سالی ما (من و مادرم) در یکی از اتاق‌های خانه‌ی او می‌نشستیم. من در خانه‌ی او به دنیا آمدم. تا کلاس دوم دبیرستان در خانه‌ی او بودیم. با بچه‌های او حسین، ملوک، نورسته و حسن همبازی بودم و با هم بزرگ شدیم. تا در آن خانه بودیم، مادرم با دستگاه بی‌بی‌هلی پارچه‌ی جیم می‌بافت و به نوعی کارگر بی‌بی‌هلی بود. بی‌بی‌هلی خودش پارچه نمی‌بافت. با یک دستگاه، مادر من پارچه می‌بافت و با دستگاه دیگر، زنِ "احمدآقا دبیری" مادر حسین و علی و اکبر دبیری.📌{۱} 👇👇👇👇
▪️بی‌بی‌هلی پارچه‌هایش را به سفارشِ ، مستقیم به بازار می‌داد. یا ترمه‌هایش را به می‌فروخت. در آن سال‌ها (دهه‌ی ۴۰_۱۳۳۰) تعدادِ مغازه‌داران و تاجران یهودی در بازارهای یزد به خصوص ، زیاد بود. تعدادشان حداقل به سی‌و‌پنج درصد بازاری‌های بازارِ خان می‌رسید. جمعه را مسلمانان و شنبه را یهودی‌ها تعطیل می‌کردند. عملاً شنبه هم بازارِ خانِ یزد، نیمه‌تعطیل بود. از هر تاجرِ قدیمی بازار سئوال کردم، گفت "یهودی‌ها"، مردمانِ بسیار درستی بودند. هرگز در کارشان تقلب یا کاستی یا کلک نبود. ▫️آن روز دورِ حوض صحبت از فراهم کردن پول برای خرید نخ و وسایل دیگر بود. باید نخ می‌خریدند تا دستگاه‌ها را راه می‌انداختند. گفت: "شهربانو پارچه‌هایش را در بازارِ خان به تاجرهای یهودی می‌فروخت، ترمه‌ها را به ابراهیم یروشلی و جیم‌ها را به هارون‌الدادی. من آن دو نفر را می‌شناسم. فردا با مهری به مغازه‌ی آنها می‌رویم." ▪️ظهر آش و کتلت فراوان از خانه‌ی بی‌بی‌هاجر آوردند. درست همان موقع اشرف با دو پسر کوچکش با یک گادیشه‌ی(گاودوش: ظرفی است سر گشاد و ته تنگ که معمولاً شیر گاو را در آن می‌دوشند.) بزرگِ ماست و یک سفره سبزی خوردن، وارد شد. انسجام خانوادگی و همسایگی، کامل شد. اشرف، زن عموی مهری از زمان مرگ رقیه به خانه‌ی برادرشوهرش نیامده بود. ▫️موقعِ ناهار اعظم را سر دست کرد و به شدت بر آن کوبید. زن‌ها و بچه‌ها دور حوض عربونه زدند و رقصیدند؛ صدا و رقصی که غم و شادی را توامان در خود داشت. صدا و رقصی که را طلب می‌کرد(بعدها در پاریس یک دوست موسیقی‌دان اهل سیرالئون برایم داستان نوعی رقص ظلم و داد را تشریح کرد.) مثل اینکه هیچ غمی وجود نداشت. غمِ زندانی‌شدن همسرش را فراموش کرده بود. ▪️من به شدت خواهانِ صفورا بودم. از گونه‌های سرخ او و نگاه‌های آتشینش معلوم بود که طاقت او نیز طاق شده است. این نوجوانی هم عالمی دارد. سنّی که مَرد شده‌ای، ولی هیچ‌کس تو را به مردی قبول ندارد. می‌توانی بین زن‌ها جولان بدهی. چند ماه و حداکثر یکسال بعد دیگر نمی‌توانستم به خانه‌ی همسایه‌ها بروم و قاطی زن‌هابشوم. یک‌سال بعد همسایه‌ها رسماً مرا مَرد می‌دانستند. پایم از جلسات زنانه و خانه‌ی همسایه‌های دختردار بریده می‌شد. ✅ این داستان ادامه دارد.... 📌{۱} و اما این قسمت از داستان، آقایِ ، مردِ وارسته و بزرگواری بود. فردی مؤدب، دانا و زحمتکش. در انارِ یزد مِلک و آبی داشت. خانواده‌اش از بزرگانِ آن‌جا بود. در زمان بی‌نظمی‌های جنگ دوم، دزدان، اموالِ آن‌ها را تاراج می‌کنند. سیل و خشکسالی هم افزون بر دزدها می‌شود. دبیریِ مالک، در یزد رُفتگرِ شهرداری می‌شود. که من خیلی چیزها از او آموختم. من شب‌های بسیاری را در اتاق آنها می‌ماندم و با علی و اکبر و بچه‌های او کتابِ امیر ارسلان و اسکندرنامه می‌خواندم. 📌، بعدازظهرها برای مردم آب می‌کشید. آب چاه چهل گز. او مردی آراسته، مرتب و همیشه تمیز بود. صبور و حلیم بود. هرگز او را خندان ندیدم. اخم هم در چهره‌اش نبود. ولی هیچ‌چیز در زندگی‌اش نبود که او را بخنداند. همسرش از بزرگسالی پشت دستگاه شعربافی نشسته بود. زنی که کارگر داشته است، حالا خود کارگر شده بود. سرعتِ کار او نصف سرعت کارگران معمولی شعر بافی بود. 📌 بی‌بی‌هلی او را تحمل می‌کرد. من کلاس پنجم یا ششم دبستان بودم. روزی کسی از من سئوال کرد: "در آینده می‌خواهی چه کاره شوی؟" گفتم: "استادِ دانشگاه." نمی‌دانم کلمه‌ی استاد را کجا شنیده بودم. هنوز به تهران و خانه‌ی استاد محمدی نرفته بودم. همسایه‌ای آن‌جا بود. به من گفت: "خوبه خوبه! چه حرف‌ها" گفت: "حسین حتماً استادِ دانشگاه می‌شود. بچه را تشویق کنید." سکینه‌خانم از آن زن سئوال کرد: " اگر حسین گفته بود می‌خواهم پادو بشوم خوب بود؟" این حرف نشان از عمقِ فرهنگ خانم دبیری داشت. 📚شازده حمام، جلد ۴ ✍ @zarrhbin
سلام. غزلی از صائب تقدیم شماباد: دیوانهٔ خموش به عاقل برابرست دریای آرمیده به ساحل برابرست در وصل و هجر، سوختگان گریه می‌کنند از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست دست از طلب مدار که دارد طریق عشق از پافتادنی که به منزل برابرست گردی که خیزد از قدم رهروان عشق با سرمهٔ سیاهی منزل برابرست دلگیر نیستم که دل از دست داده‌ام دلجویی حبیب به صد دل برابرست صائب ز دل به دیدهٔ خونبار صلح کن یک قطره اشک گرم به صد دل برابرست «فتاحی رضا» @zarrhbin
4_6023578103769466387.mp3
10.17M
🎼بدون تو یه دلمرده ام🌹 @zarrhbin
فاجعه ای به نام همسر کشی در اردکان این روزها سلامت روانی تک تک مردم اردکان دستخوش قتل های اخیر شده است. قتل های که حاصل تصمیم های خودسرانه افراد در مواجه با اختلافات خانوادگی می باشد. همسر کشی از اون دسته حوادث است که تنها فرد و خانواده را درگیر نمی کند بلکه یک جامعه را تحت تاثیر و حتی تهدید قرار می دهد.خشونت خانوادگی که از خشونت کلامی شروع و به خشونت غیر کلامی و در بعضی موارد به آسیب جسمی غیر قابل جبران یا قتل منتهی می گردد. انسان در یک نهادی به نام خانواده زندگی می کند این نهاد باید به صورت دائم از سوی نزدیکان زیر نظر باشد و در صورت مواجه با اختلافات عاقلانه نسبت به حل و فصل آن اقدام شود آمارها نشان می دهد در اکثر همسر کشی ها از قبل اختلافات شدید در میان بوده اما آنچنان باید و شاید این خشونت ها مورد توجه قرار نگرفته است. یک سوال اصلی پیش می آید چه کسی باید از زن در یک خانواده حمایت کند وقتی پدر و مادر زن دیدن که دخترشان مورد خشونت قرار می گیرد چه باید انجام بدهند تا جسد دخترشان روی دست شان نباشد. و سوال دیگر مسئولین اردکان چه اقدامی کردند ؟چگونه آگاه سازی کردند؟ چقدر در تریبون ها به این خشونت ها پرداختند؟ در یکی از آمارهای منتشر شده یزد و اردکان بالاترین میزان افسردگی در کشور را دارد برای رفع این افسردگی چه اقداماتی برنامه ریزی کردند. سخت است شنیدن این اخبار ناگوار ✍مجید آریان پور @zarrhbin
♦️اعلام اسامی نامزدهای تایید صلاحیت شده، دهه دوم بهمن 🔹سخنگوی شورای نگهبان درباره زمان اعلام اسامی نامزدهای تایید صلاحیت شده انتخابات مجلس شورای اسلامی گفت: 🔸دهه دوم بهمن اسامی قطعی اعلام می‌شود، که پس از آن تبلیغات انتخاباتی شروع خواهد شد. @zarrhbin
‍ ♦️پیش‌بینی فعال بازار طلا از قیمت‌ها: منتظر کاهش باشید نایب رییس اتحادیه فروشندگان طلا تهران: طی یک هفته اخیر همچون روال سال‌های گذشته، در آستانه سال نو میلادی قیمت طلای جهانی افزایش یافت که به دنبال آن قیمت‌ها در بازار داخلی نیز صعودی پیش رفت اما پیش‌بینی می‌شود که در هفته پیش‌رو قیمت‌ها مجدد متعادل شود. @zarrhbin
✅برد نفسگیر #خاتم‌جوان در خانه 💠از سری مسابقات لیگ دسته یک والیبال کشور،#خاتم‌جوان‌اردکان امروز میزبان سفیر جوان رامسر بود که در یک جدال پایاپای و جذاب توانست در سِت پنجم پیروز نهایی میدان شود‌. خاتم جوان 3⃣_2⃣سفیر جوان رامسر @zarrhbin
🏃‍♀پرندگان دوومیدانی اردکان از دغدغه های پرواز می گویند. کم توجهی و عدم تعهدها گرفته تا کمبود امکانات و فضا در کنار موارد دیگر از جمله مهم‌ترین عوامل دلسردی ورزشکاران است. ✍به گزارش روابط عمومی هیات دوومیدانی شهرستان اردکان، دوندگان دختر اردکان و تیم باشگاه خاتم برای تحقق به آرزوهای خود و پیشرفت در سطح بین المللی مسیر خوبی در دوومیدانی را شروع نموده و نتایج چشمگیری هم کسب نمودند.... جهت خواندن گفتگوی تکمیلی دختران دوومیدانی اردکان کلیک کن👇👇👇 #روابط_عمومی_هیات_دوومیدانی شهرستان اردکان @zarrhbin 👇👇👇👇
ذره‌بین درشهر
🏃‍♀پرندگان دوومیدانی اردکان از دغدغه های پرواز می گویند. کم توجهی و عدم تعهدها گرفته تا کمبود امکان
کار باید خدا درست کنه: پرندگان دوومیدانی اردکان از دغدغه های پرواز می گویند. کم توجهی و عدم تعهدها گرفته تا کمبود امکانات و فضا در کنار موارد دیگر از جمله مهم‌ترین عوامل دلسردی ورزشکاران است. به گزارش روابط عمومی هیات دوومیدانی شهرستان اردکان، دوندگان دختر اردکان و تیم باشگاه خاتم برای تحقق به آرزوهای خود و پیشرفت در سطح بین المللی مسیر خوبی در دوومیدانی را شروع نموده و نتایج چشمگیری هم کسب نمودند. این ورزشکاران برای سربلندی و سرافرازی مرز و بوم خود تلاش زیادی می‌کنند، به همین علت در صورت مواجهه با بی‌مهری‌ها، سرخورده می‌شوند. یکی از این نام‌آوران از خطه اردکان فاطمه محیطی زاده است و هم‌اکنون در اردکان فعالیت ورزشی خود را دنبال می‌کند وی جدا از قهرمانی در کشور و تصاحب رکورد هفتگانه دختران نوجوان و جوانان کشور موفق شد تا چند قدمی سکوی کسب مدال آسیا پیش رود در رقابت نوجوانان آسیا مقام چهارم را بدست آورد این شیر دختر قهرمان در مسابقات جهانی دانش آموزی نیز در کرواسی حضور یافت و عملکردی خوبی برای اولین بار در تاریخ ورزش دوومیدانی استان از خود بجای گذاشت تا هم نیم نگاهی به آینده خود داشته و هم توانایی و پتانسیل های موجود در دختران اردکان را به رخ رقیبان در کشور و حتی سطوح بالاتر نشان دهد. فاطمه خدایی پرنده پرش بانیزه این شهرستان نیز در کنار تصاحب قهرمانی ها متعدد در کشور اکنون افتخار رکورددار بودن این ماده در دختران ایران را به دوش می کشد و درد دل های دوستانه ز کمبودها و کم رنگ شدن حمایت های مسیولین بیان داشت که نیاز به توجه و تقویت فضای موجود در ورزش دارد. فاطمه ادبی نیز دیگر دونده ای است که ابتدا در ماده دو 100 و 400 مانع در کشور خوش درخشید و سپس با تمرینات مداوم استعداد پرش با نیزه را به میدان رقابت هدایت نمود تا با قرار گرفتن بر روی سکوی کسب مدال ، غیرت و توانمندی شیر دختران اردکان را بخصوص در پرواز پرندگان اردکانی در ماده پرش ها به نمایش گذاشتند. ورزش در کنار دغدغه‌های معیشتی ورزشکار ، نیاز به حمایت مسئولین شهرستان، استان ، فدراسیون و حتی ارگانهای دولتی وابسته دارد تا بتواند زمینه پیشرفت و توسعه را فراهم آورد که اینک در چند سطر دغدغه مشترک این سه قهرمانان شهرستان را باهم می خوانیم شاید بزرگان ورزش برای یکبار هم که شده قدرت محک زدن این میدان را داشته باشند و با حمایت های همه جانبه خود زمینه سربلندی شهر ، کشور و فرزندان این دیار را فراهم سازند هرچند حضور این سه پردنده دوومیدانی در اردوی تدارکاتی جهت انتخاب تیم ملی حقایقی از استعدادهای نهفته و قدرت ورزش دوومیدانی اردکان ر ا در این کوتاه مدت نشان داد. محیطی زاده می گوید: برای اولین بار با حمایت مجتبی دهستانی ریاست هیات ، دختران اردکان موفق شدند استعدادهای خود را در این رشته پیدا کنند و خدا روشکر مربی خوبی هم برای این شهرستان معرفی نمودند تا هدایت تیم دختران را به دست گیرند. محیطی زاده می گوید،دغدغه‌های معیشتی همواره یکی از مهم‌ترین بخش‌های مهم زندگی هر ورزشکار و مربی محسوب می‌شوند و مجبورند بیشتر وقت خود را صرف ورزش و تمرین کنند، به همین علت از کسب درآمد باز می‌مانند و حتی قسمتی از وقت درس و تحصیل زندگی درکنار آن صرف می شود. فاطمه خدایی در ادامه صحبت های محیطی زاده گفت: اردکان تاکنون در بخش دختران فعال نبوده و در قسمت پسران هم کمی بیش در سطح استانی قدم هایی را برداشته بود اما اکنون طی دو_ سه سال اخیر ما با حمایت های هیات و پیگیری های لازم و مربیگری مهدی حیدری توانستیم خود را به مسابقات کشوری و کسب مدال سوق دهیم و این برای شخص ما دوندگان و جامعه ورزشی اردکان و استان باعث افخار هست. خدایی ادامه داد: برای هر موفقیت و رشدی برنامه ریزی، تمرین و به پشتوانه آن حمایت مسئولین در جهت رفع موانع و مشکلات لازم و آماده بودن تجهیزات ورزشی تمرین ضروری است. فاطمه ادبی دیگر دونده خطه اردکان حمایت مسئولین جهت رفع مشکلات و کمبودها را از در خواست های این ورزشکاران دانست و گفت: نبود پیست تارتان ، تجهیزات لازم مانند تشک پرش ارتفاع ، تشک پرش بانیزه ، مانع، نیزه استاندارد پرش و دیگر اقلام تمرینی از کمبودهای تمرینی ما ورزشکاران می باشد که نبود هرکدام پیشرفت و برنامه استاندارد پیشرفت را به تاخیر می اندازد. این دختران دو ومیدانی به نقش هیات و مربیان در موفقیت‌های خود اشاره نموده و اظهار داشتند: هیات تمام سعی خود را برای تهیه امکانات و زیر ساخت ها بکار بسته و ما از نزدیک شاهد تلاش هایشان هستیم . مهدی حیدری که یکی از مربیان خوب و با دانش ایران است در اختیار داریم. نائب رئیس فاطمه صفی خانی و مربیان زحمتکشی مانند الهه عباسی را در کنار دهستانی رئیس هیات داریم که مجموعه همدلی است و در تمام این چند سال ‌ها همچون پدری مهربان بالای سرمان بوده و تمام موفقیت‌هایم را مدیون آنها هستم. البته نقش
پدر و مادرها هم به یقین به عنوان رکن اصلی تاثیرگذار بوده که جای تشکر از همگی دارد. دوندگان اردکانی از کم ‌توجهی و کم رنگ شدن حمایت مسئولان ورزش و همچنین باشگاه در چند ماه اخیر را از بی مهری های پیش رو دانسته و می‌افزایند: در سال پیش گاهی شاهد تقدیر و تشکر بعضی از شخصیات ها و مسئولین بودیم اما اکنون بعد از پایان لیگ کشور و حضور تیم باشگاه خاتم دیگر وعده ها بطور کامل عملی نشده و گاهی هزینه سنگینی برایمان دارد. ما درجه اول درخواست داریم حفظ مربیان خوبی مانند حیدری را در دستور کاری قرار دهند و با پرداخت حقوق و مزایا و پاداش کافی، وی را برای هدایت آینده تیم حفظ نمایند. این ورزشکاران می گویند: برنامه باشگاه خاتم این بود که از رشته دوومیدانی مانند دیگر تیم های حاضر در لیگ حمایت کنند اما این هدف کمرنگ شده و درخواست داریم پیگیری های بهتر و در شان خانواده دوومیدانی را مد نظر قرار گرفته و نسبت به تقدیر از ورزشکاران ، مربیان، و بخصوص کمک مالی در جهت تهیه تجهیزات و توسعه زیر ساخت ها را برنامه ریزی نمایند. قهرمانان نوجوان و عاشق این رشته ادامه دادند: انتظارداریم مسئولین ورزش استان و هیات استان و فدراسیون هم کمک خوبی داشته باشند چرا که موفقیت ها فقط برای شهر اردکان نبوده و بلکه برای استان و کشور هم می باشد. پس جا داشت نیم نگاه مسئولین استان هم به این ورزش پرمدال آور بیشتر باشد و زمینه بهتری برای انگیزه بخشیدن فراهم نمایند. لازم به یادآوری است فاطمه محیطی زاده ، فاطمه خدایی و فاطمه ادبی از دعوت شدگان به مرحله دوم اردوی تدارکاتی انتخاب تیم ملی بودند که این اردو در آبان ماه در یزد برگزارشد. ورزشکاران از حال و هوای اردو نیز چنین بیان داشتند که شرایط پذیرایی و اسکان هیات یزد نسبت به اردوهای تهران بسیار کیفت بهتری داشت و کاش یزد هم سالن اختصاصی آن تکمیل بود چرا که تهران بخاطر داشتن سالن سرپوشیده و پیست اختصاصی وقت برای تمرین آزادتر و موقعیت مناسبتری ایجاد می کرد. @zarrhbin
🔺تلاش رئیس بیمارستان سینا برای جلوگیری از ترور «هانی کرده» / هیچ کس حق ملاقات ندارد حتی برادرش! 🔹حال «هانی خمانه دار» معروف به «هانی کرده» وضعیت ثابتی دارد و تغییر چندانی در وضعیت او حاصل نشده و جز مادرش کسی اجازه ملاقات با او را ندارد. @zarrhbin
38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب شبکه شما ۵+۱ والیبال خاتم اردکان واتفاقات پیرامون این تیم @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
امشب شبکه شما ۵+۱ والیبال خاتم اردکان واتفاقات پیرامون این تیم @zarrhbin
خواهشا این موارد را به اطلاع آقای جدیدی برسانید ؛ در برنامه زنده تلوزیونی از هیچ چیز باشگاه اطلاعات درست درمونی نداره !!!!! مانور بیش از حد ایشون رو حمایت از تیم های ورزشی دیگه باشگاه، نشان از ضعف ایشون و سرپوش گذاشتن روی ناکامی های خاتمه ... واقعا برای ایشون در سمت مدیر عامل باشگاه متاسفیم با وجود اطلاع رسانی چندین روزه برای پخش زنده امشب هیچ حرفی که برای یک هوادار قابل هضم و باور باشد و یا دفاعی که دلگرم کننده باشد ،نداشتند... افسوس و صد افسوس 👇👇👇👇 @zarrhbin
آقای جدیدی ◀️آیا شماازوضعیت والیبال و تمرینات آنهادر سالنی که مانند یک سوله بیشتر نیست اطلاعی دارید⁉️ ◀️آیا میدانید دختران باید برای تمرین شهریه پرداخت کنند⁉️ ◀️ایا ازانتخاب مهسا قادری جهت شرکت در اردوی تیم ملی خبری داری⁉️ 📛آیا اگر اقایانx ,g,ودورهمیها اطراف این تیم نباشند والیبال اردکان نابود میشود⁉️ التماس کمی تفکر🤦‍♂ 👇👇👇👇 @zarrhbin
آقای جدیدی لطفا در مورد امضا قراردادهای سفیدبا بازیکنان ودیگر عوامل سخن بگوئید جهت تنویر افکار عمومی چرا باید یک قرارداد سفید باشد ؟؟!! @zarrhbin
من از آن چشم ترت میترسم از سر پر خطرت میترسم گفتی از عاقبت عشق نترس از دل بی خبرت میترسم هم از آن خنده ی بی احساست هم از این چشم ترت میترسم عمر من میگذرد پی در پی آه من از گذرت میترسم آه من از گذرت میترسم گرچه فریاد مرا میبینی من از آن گوش کرت میترسم چشم در چشم منی و من از چشم آشوبگرت میترسم فکر رفتن به سرت نیست ولی از خیال سفرت میترسم بارها داد کشیدم سر خود که چه از بال و پرت میترسم هم از آن خنده ی بی احساست هم از این چشم ترت میترسم عمر من میگذرد پی در پی آه من از گذرت میترسم آه من از گذرت میترسم 📸علی خیرزاده اردکان @zarrhbin
🌸🍃هرشب_یک حدیث 🍃🌸 🌸 عجل الله تعالی فرجه الشریف: 🍃عِلم ما به شما احاطه دارد، و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست... 📚 / مقدمه جلد۱/ص۳۸ 👉 @zarrhbin
❖ از دو چیز نترس که به دست خداست "روزی و مرگ" و به یک چیز هیچ وقت خیانت نکن "رفاقت" تا وقتی نگاه خدا به سوی توست از روی گرداندن دیگران غمگین مباش " زندگی تو سرشار از زیبایی " 🤚🌹 @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشن چو به نور صبحدم گردد دل معراج به سوی عشق، گردد حاصل ❄️✨ مابین دل و خدا و سرمستی و عشق سوزد به یقین هر آنچه گردد حایل ❄️✨ #سلام_صبحتون_بخیر🌺 شنبه تون سرشار از نور خدا✨❤️ @zarrhbin