#آنچه_شما_فرستادهاید
با سلام
روز جمعه هست و دهان خود را خوشبو کنیم با صلوات برپیامبر گرامی/ص/
اکثر میوه فروشان شهر تهران و بعضی دیگر از شهرها عصر که می شود کلیه میوه و تره بار خود را با تخفیف عرضه میکنند تا بعد از فروش همه میوه ها ، مغازه را آب و جارو کنند برای روز کاری فردا ، با این کار هم مردم قشر متوسط و پایین جامعه که کم هم نیستند به نوایی می رسند هم اینکه همه میوه های مانده در مغازه تا چند روز آینده خراب و فاسد نمی شوند . حال اگر به مغازه های میوه فروشی شهرمان سری بزنید به غیر از یکی دو مورد ،بقیه متاسفانه انبوهی ازمیوه های خراب روی دستشان می ماند که کمی ارزانتر به مردم نمی دهند و باید قسمت و روزی گوسفند و گاو شود . پس انشالله میوه فروشان عزیز در این شرایط سخت زندگی به فکر مردم ضعیف هم باشند و سفره ی آنها را از وجود میوه هایی که نعمت خداوند می باشد خالی نگذارند .
با تشکر/ روز آدینه همگی به خیر و خوشی
@zarrhbin
#آنچه_شما_فرستادهاید
باسلام
یه چیز دیشب برام سوال شد که میدان چادر ملو با میادین دیگه چه فرقی داره که چراغا روشن با اون جمعیت همه در حال گپ و بخور بخور
چرا قانون خاموشی برایش اجرا نمیشه نکنه یه فرقی داره و ما بیخبریم🤔🤔
@zarrhbin
#آنچه_شما_فرستادهاید
با سلام
لطفا و خواهشا اگر صلاح مدونین! دیگه بالاخره این میدون ناقصی رو که در بلوار خاتمی ایجاد کردید لااقل طراحیش رو تموم کنید
ده ساله کار در اوردن این میدون طول کشیده هنوزم تموم نشده
وسط میدون دریغ از کاشتن یه درخت !!!
تل خاکه فقط ؛حتی تابلوی اسم نداره!
ورودیای شهرک ولی عصر از این میدون انقدر بد طراحی شده که هرکی میخواد وارد کوچه اصلی شهرک یا کوچه۶۳بشه کاملا گیج مشه و دور خودش مچرخه تا بالاخره به صورت خلاف وارد کوچه مشه
اهالی واقعا شاکی هستن و هرچی مگن صداشون به جایی نمرسه
از مسیولین عزیز بخصوص شهردار عاجزانه تقاضا داریم این موضوع رو پیگیری کنن
اقای طاهری ممنون مشم پیگیر این موضوع بشید تا لااقل یه کاری کنن
@zarrhbin
#آنچه_شما_فرستادهاید
باعرض سلام وخسته نباشید خدمت مدیر محترم گروه که پیگیر مکاتبات مردم هستید اجرکم الی ا...
ما همسایگان کوچه ۱۸۸ بلوار شهید بهشتی بعد از فروشگاه ابوطالبی مکرر پیگیر آسفالت کوچه بودیم ولی دریغ ازیک بازدید کوچک و مرتفع نمودن کوچه ما که ادعا ثروتمندترین شهر داریم بیاید ازنزدیک تا انتهای کوچه خود ناظر باشید برسید به حرف همسایگان فقط سهم ما مریضی وآلودگی هست فقط موقع انتخابات خوب تبلیغ می کنند که چکارهای انجام می دهیم خواهشا پیام ما را در گروه بگذارید هنوز شاید اشخاصی باشند دلسوز شهر
باتشکر
جمعی ازهمسایگان ک۱۸۸بلوار بهشتی روبروی چوفا
@zarrhbin
#آنچه_شما_فرستادهاید
با سلام و خسته نباشی
بابت میدونی جدیدی که تو بلوار شهید بهشتی روبرو پلیس ۱۰+
در حال احداثه و نیمه کاره رها کردن یه تقاضایی داشتیم
ما خیلی خوشحال بودیم که میدون ساخته میشه و نباید کوچه پس کوچه ها رو بریم تا به خیابون اصلی برسیم ولی 🤔
خب آقایون مهندس نمیدونم شما از او طرفا گذری ندارین و نمیدونین که چه خطری داره
ماشینایی که از کندرو میان دید خوبی ندارن و یه سرعت گیر گذاشتین اندازه کوه ابوالقوبیس (که یکی هم تو بلوار قبل میدون دو طرف بزارین )
و ماشینایی که از بلوار میان سرعت بالا و دید خوبی نسبت به ماشینایی که از کندرو میان ندارن
و با استرس باید اون قسمت رانندگی کنیم . خواهشا یه تجدید نظری داشته باشین تا خدایی نکرده منجر به تصادف نشه
@zarrhbin
🔘 هیچ وقت دیر نیست...
💠 ادامهی داستان مسیر یک مهاجر _ علی بِن صالح نجیب
(Ali Ben Salah Najib)
🍃 #علی_به_مدرسه_میرود
▫️آن روز #علی الاغش را میراند. الاغی که بارش مَشک دوغ بود. علی دوغها را به دهکده میبرد. او هر بار که به #دهکده میآمد به خانهی خالهاش میرفت. آبی و نانی میخورد و راهی چادرها میشد. علی همیشه پابرهنه بود. کف پاهایش ضخیم و پینه بسته مثل کف پای شتر بود. سنگلاخها، شنها و خارهای صحرا پوست کف پای او را از شکل طبیعیاش خارج کرده بودند.
▪️#علی با الاغش وارد دهکده شد. بارها این کار را کرده بود. دوغها را به مغازهدار تحویل میداد و چند ساعتی در دهکده میماند. آن روز مثل همیشه الاغ را میراند. جلوِ #مدرسه رسید. بچهها تعطیل شده بودند. کوچه شلوغ بود. الاغ بیچاره از ازدحام و سر و صدای زیاد بچهها رَم کرد. مَشکهای دوغ روی زمین افتاد. یک از مَشکها پاره شد و دوغها کوچه را سفیدپوش کرد. خاکهای کوچه با دوغ در هم آمیخت و گِل سفیدرنگی درست شد. پاهای علی گلآلود شد. حیران و مات مانده بود.
▫️بچهها دورش جمع شدند. چون علی را میشناختند، کمک کردند تا مَشک دیگرش را از زمین بردارد. آنها مواظب بودند تا کفشهایشان گِلآلود نشود. محصلها به #زبانفرانسه از علی چیزهایی را میپرسیدند و او #عربی پاسخ میداد. نمیتوانست به زبان فرانسه خوب حرف بزند، اما معنای جملات را میفهمید. علی غمگین بود. میدانست پدربزرگش به پول دوغها نیاز دارد. چند روز بود که مادربزرگش هم بیمار بود.
▪️#بچهها، علی و الاغش را دوره کرده بودند. پاهای علی به گِل آغشته بود. گِلی که با دوغ و خاک کوچه درست شده بود. یکی از معلمهای مدرسه به نام "بِنجلال" از راه رسید. #علی را میشناخت و با او نسبت فامیلی داشت. برادرشوهر خالهاش بود. بِنجلال به علی کمک کرد تا مَشک دوغش را روی الاغ ببندد. علی مَشک پاره را از زمین برداشت. بیاختیار آن را تکان داد. دوغ و گِل به سر و روی معلم پاشیده شد. صدای انفجار خندهی بچهها به آسمان بلند شد. معلم هم خندید. خندهای آمیخته با ناراحتی.
▫️#معلم با لباس گِلآلود، علی و الاغش را همراهی کرد. مَشک دوغ را تحویل مغازهدار دادند. بِنجلال علی را به خانهی خودش برد. برای اولینبار بود که #علی به خانهی بِنجلال میرفت. خانهی یک معلم. زن بِنجلال به علی کمک کرد تا پاهایش را بشوید. علی میخواست به خانهی خالهاش برود. بِنجلال مانع شد و گفت ناهار آماده است. علی با بِنجلال و بچههایش سر میز نشستند. این اولین بار بود که علی روی صندلی مینشست.
▪️بِنجلال چهار بچه داشت. همه محصّل بودند. دور میز همه فرانسه حرف میزدند. #علی گوش میداد. او نمیتوانست مثل آنها فرانسه صحبت کند. خالهها و دائی علی و بچههایشان در خانه عربی حرف میزدند. اما بِنجلال با همسر و فرزندانش به زبان فرانسه حرف میزد. بِنجلال تحصیلکردهی فامیل بود. خانوادهی بِنجلال با قاشق و چنگال غذا میخوردند. اولین بار بود که علی از قاشق و چنگال استفاده میکرد.
▫️الاغ بیزبان گوشهی حیاطِ بِنجلال ایستاده بود و آرامآرام علف میجوید. بِنجلال در یک خانهی روستایی زندگی میکرد. چند رأس بز داشت و یک طویله. بِنجلال از #علی پرسید: "دوست داری درس بخوانی؟" چشمان علی از خوشحالی برق زد. پاسخ داد: "بله ولی چطوری؟" #معلم گفت: "امروز به چادرها برو، اما تا چند روز دیگر حتماً به روستا برگرد و به مدرسه بیا. من ترتیب ثبت نامت را میدهم."
👇👇👇👇
▪️بعد از ناهار #علی به طرف چادرها حرکت کرد. گاهی بر پشت الاغ مینشست و گاهی آن را دنبال میکرد. علی در فکر بود؛ در فکر درسخواندن و البته دوری از پدربزرگ و مادربزرگ. در فکر تأمين مخارج تحصیل. شب به چادرها رسید. علی به مادربزرگش گفت میخواهد به #مدرسه برود. پدربزرگش گفت: "با کدام پول؟"
▫️#علی گفت: بِنجلال گفته است کمکش میکند. مادربزرگ، پدربزرگ را راضی کرد که علی به مدرسه برود. مادربزرگ گفت: "در این بیابانها علی قربانی ما میشود. بگذار از چادرها برود." پدربزرگ پاسخ داد: "اما بدون علی چرخ زندگی نمیچرخد!" سرانجام، مادربزرگ شوهرش را راضی کرد.چند روز بعد #علی، نوجوان سیزده ساله، راهی روستا و مدرسه شد.
▪️ او با پای برهنه و یک لباس عربی بلند، قدم به حیاطِ مدرسه گذاشت. #شناسنامه نداشت. مدیر گفت: "علی شناسنامه ندارد و سنش خیلی بیشتر از بچههای کلاس اول است." بِنجلال مدیر را راضی کرد که علی ثبتنام شود. او خودش برای علی شناسنامه گرفت. برای گرفتن شناسنامه باید علی همراه با پدربزرگش و بِنجلال به شهر میرفتند. شهر که چه عرض کنم. شهرکی با دو سه هزار نفر جمعیت.
▫️بِنجلال به صحرا رفت. پدربزرگ علی را روی شتر همسایه سوار کرد. دو شبانهروز راه رفتند تا به شهر "آسّا"(assa) رسیدند. علی در اتاق مسافرخانه ماند. بِنجلال و پدربزرگ علی به اداره ثبت احوال رفتند. کارمند ثبت احوال برای #علی شناسنامه صادر کرد. بچهای هفت ساله را به جای علی به ادارهی صدور شناسنامه بردند سنّ علی را در شناسنامه ۷ سال نوشتند. البته بِنجلال چیزکی تقدیم کارمند کرد. هدیه و #رشوه در سراسر دنیا کارساز است. ادارات کشور مراکش، مستعمرهی فرانسه، هم از این ماجرا استثنا نبود.
▪️علی سیزدهساله با شناسنامهی هفتساله وارد مدرسه شد. تاریخ رسمی تولد علی در شناسنامه ۱۹۴۹ درج شد. در صورتی که او به احتمال زیاد در سال ۱۹۴۲ به دنیا آمده بود. #علی به سرعت درسها را فرا میگرفت. انگیزهی بالایی برای درسخواندن داشت. یک بچهی سیزدهسالهی بیابانگرد بزچران و زحمتکش، در درس خواندن هم، کاری و سختکوش است. علی در روستا جای ثابتی نداشت. چند روز را در خانهی این خاله و چند روز در خانهی آن خاله زندگی میکرد. گاه یک هفته در خانهی دائی بود.
▫️علی چند ماه در روستا ماند و درس خواند. حالا فرانسه را به خوبی حرف میزد. تمام درسخواندهها #فرانسوی حرف میزدند. حرفزدن به زبان فرانسه مُد و نشانهی باسوادی بود. دلیل مهم بودن بود. دلیل استخدام در ادارات دولتی بود. بِنجلال در درسها به علی کمک میکرد. علی زرنگ و پرتلاش بود. در مسابقات دوچرخهسواری دهکده اول شد. او دوچرخه نداشت. یکی از #معلمها دوچرخهاش را به او قرض داد. علی ظرف چند روز از همه بهتر دوچرخهسواری میکرد.
▪️او در تمام مدت با پای برهنه به مدرسه میرفت. البته، جز او بچههای پابرهنهی دیگری هم در مدرسه بودند. چند ماه بعد، علی برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگش به صحرا بازگشت. پاهای پدربزرگش عملاً فلج شده بود. #پیرمرد خود را روی خاک میکشید. #مادربزرگ هم مریض احوال بود. پسر همسایه بزها را میچراند. او مزد میگرفت. عملاً محصولی برای پدربزرگش نمیماند. علی نتوانست وضعیت پدربزرگ و مادربزرگ را تحمل و آنها را به حال خود رها کند. از این رو، دیگر به روستا و مدرسه بازنگشت. دوباره بزچرانی را شروع کرد و سه سال مشغول آن شد.
✅ قصهی زندگی علی بِن صالح نجیب را در #ذرهبین دنبال کنید.
📚 شازده حمام، جلد ۴
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلی_یزدی
@zarrhbin
❌۱۴۲ فوتی جدید کرونا در کشور / ۳۳۱۹ بیمار در وضعیت شدید بیماری
لاری سخنگوی وزارت بهداشت:
🔺از دیروز تا امروز ۲۰ تیر ۱۳۹۹ و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، دو هزار و ۲۶۲ بیمار جدید مبتلا به کووید۱۹ در کشور شناسایی شد که یک هزار و ۴۵۵ نفر از آنها بستری شدند.
🔻مجموع بیماران کووید۱۹ در کشور به ۲۵۲ هزار و ۷۲۰ نفر رسید.
🔺متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۴۲ بیمار کووید۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جان باختگان این بیماری به ۱۲ هزار و ۴۴۷ نفر رسید.
🔻خوشبختانه تا کنون ۲۱۵ هزار و ۱۵ نفر از بیماران، بهبود یافته و یا از بیمارستانها ترخیص شده اند.
🔺 ۳۳۱۹ نفر از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
🔻تا کنون یک میلیون و ۹۲۲ هزار و ۵۰۱ آزمایش تشخیص کووید۱۹ در کشور انجام شده است.
🔺همانند روزهای گذشته استانهای خوزستان، هرمزگان، بوشهر، کرمانشاه، کردستان، ایلام، آذربایجان های غربی و شرقی و خراسان رضوی در وضعیت قرمز قرار دارند.
🔻استانهای تهران، اصفهان، مازندران، گلستان، البرز، کرمان، یزد، سیستان و بلوچستان، همدان و اردبیل در وضعیت هشدار قرار دارند.
🔺توصیه اکید وزارت بهداشت در این شرایط، پرهیز از سفر و ترددهای غیرضروری به ویژه سفر به استانهای خراسان رضوی و مازندران است.
@zarrhbin
♦️افراد عادی کجا ماسک بزنند؟
مسعود یونسیان استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران:
🔹️استفاده از ماسک در خودرو تک سرنشین منطقی نیست، حتی اگر شیشه خودرو پایین باشد. زیرا، هوای آزاد منبع عفونت تلقی نمیشود.
🔹️افرادی که به تنهایی پیاده روی و یا در پارک ورزش میکنند، احتیاجی به استفاده از ماسک ندارند.
🔹️زدن ماسک در فضای باز و هنگام ورزش و پیاده روی، ضرر ندارد اما میتواند باعث کاهش اکسیژن دم شود.
🔹️متأسفانه برخی افراد هنگام ورود به مکانهای سربسته، ماسک را بر میدارند و این یک رفتار غلط است.
🔹️حتی در مکانهای سربسته که ازدحام وجود ندارد و فاصله یک تا دو متری با ارباب رجوع رعایت میشود، باز هم زدن ماسک ضروری نیست اما ضرر هم ندارد
@zarrhbin
♦️ادارات تعطیل نیست!
معاون سازمان اداری و استخدامی کشور:
🔹️هر نوع اظهارنظر در خصوص تعطیلی ادارات بی اساس است، تصمیمگیری در ارتباط با تعطیلی ادارات، کسب و کارها و ایجاد محدودیتها، تنها با ستاد ملی مقابله با کروناست. ادارات در صورت داشتن زیرساخت های لازم میتوانند کارمندان را دورکار کنند.
@zarrhbin
دلم ز دوری رویت قرار و تاب ندارد
میان ما و رخت جز گنه حجاب ندارد
به اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت
مگر که نامه بیچارگان جواب ندارد
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zarrhbin 👈
4_6030748963986999143.mp3
5.96M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃ای شوق بی کرانه شبهای جمعه هام
🍃تنهاترین بهانه ی شبهای جمعه هام
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👌بسیار دلنشین
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zarrhbin