eitaa logo
یادداشت‌💌✍
358 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
106 ویدیو
13 فایل
📚۱عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) ۲روش‌های آموزش صید مروارید علم ۳زمزمه‌ قلب من ۴بر دین‌حسین علیه‌السلام ۵ره‌آورد پژوهش۲ ۶تاریخگذاری روایات وحی ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://virasty.com/najmehsalehi/1678224785045614857 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
یا صاحبنا! ✍️نجمه صالحی ای بهار دل‌‌های منتظر، روزها همچو دونده‌ای تیز و پرشتاب می‌دَوَند و شلوغی دنیا گرفتارمان کرده و نورهای کاذب دنیا ما را از نور وجودت غافل! دل از انتظار رؤیت رخسارت، به نفس نفس افتاده، نفس‌ها تنگ شده، بیا و اکسیژن خون‌مان باش، بیا آرامش و‌ سکون جان‌مان باش، بیا و نورانی کن جهان تاریک درون‌مان را! امام جعفرصادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «هُوَ المُفرِّجُ الكُرَبِ عَن شیعَتِه بَعد ضَنكٍ شَدیدٍ وَ بَلاءٍ طَویل.»* تنها او (مهدی(عجل‌الله‌فرجه)) است که پس از دوران‌های طولانی بلاخیز و تنگناهای طاقت‌فرسا، غم‌ها و گرفتاری‌ها را از دل شیعیانش برطرف می‌نماید. *الزام‌الناصب، ص ١٣٨ 🍃«السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام»🍃 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
انا لله و انا الیه راجعون حجت الاسلام و المسلمین دکتر مسعود دیانی دین پژوه و مجری برنامه سوره، پس از تحمل بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت. 🥀واژه‌هایش غمگین بودند، با درد نوشته‌هایش گرییدیم، هر چند که دنیا بدون مولایمان، دردنوشته‌ای عظیم است و اکنون، درد فقدان انسان‌های خوب، همین.🥀 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🔴 روایت مرحوم مسعود دیانی از «تجارت سرطان» ✍️ مسعود دیانی، دین پژوه و مجری رسانه‌ی ملی عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمی‌زدیم از عمل اول سخت‌تر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پاره‌ای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغ‌ها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانه‌ی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و می‌شد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمه‌شب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لوله‌ای در روده که قرار بود از یکی دو هفته‌ی بعد دهان جدیدم شود.‌ برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط می‌توانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت. حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطه‌ی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکه‌هایی از توده‌های سرطانی در کبد مشاهده می‌شدند و باید می‌سوختند. احتمالا آن هم بی‌حاصل. حالا اما می‌توانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل می‌دادیم، نه با شیمی‌درمانی به تماشای خاکستری خود می‌نشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟ هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایه‌ی سنگین مرگ را در این بیماری می‌دید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت می‌کرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمی‌درمانی، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمین‌گیر شدن و خانه‌نشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماه‌ها پدرشان را جز افتاده‌ای بی‌جان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف می‌زدیم؟ وقتی پژوهش‌های علمی نشان می‌دادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بی‌فایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمی‌گردد. عدد بقا زیر یکسال است، آن‌هم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمی‌درمانی و زهرناکی‌اش نشویم؟ انگ بی‌مسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بی‌ایمانی روی پیشانی‌مان ننشیند؟ به‌گمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزش‌های اخلاقی چسبانده بود. می‌مکید. و قهرمان می‌ساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم. همین. @HOWZAVIAN
دوستی پرسید: چرا همه خوبان می‌روند؟ برایش نوشتم: استادی هنگام تسلیت دادن به من گفت: مومن عمرش مانند میوه است وقتی روی درخت دنیا رسید، باید چیده بشه و بره و گر نه خراب میشه! ▪️الهی که قبل از خراب شدن، چیده بشیم🤲🍃 🥀اللهم اجعل عاقبت امورنا خیرا🥀 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پناه عالمین ✍️نجمه صالحی هر قفل بسته‌ای با کلیدی باز می‌شود، اما قفل دل فقط با دعا! به شدت دعا لازم بودم، استادم نوشت برای زیارت عتبات مشرف شده، برایش نوشتم دعا لازمیم‌ شدید! هنگام نماز صبح برایم صدا فرستاد: صداهای آشنا! صدای استاد و‌ دعای خیرش، همهمه‌ی حرم مولا و سیل اشک و امید! انگار آبی شد بر آتش دلم! 💔صلی‌الله علیک یااباعبدالله الحسین💔 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش... ✍️نجمه صالحی موعود ما حاضرترین خلق جهان است او صاحبِ عصر است، او صاحب زمان است ماه است او، هرچند در ابری نهان است خورشید پشت پرده هم روزی رسان است او خوانده ما را از دل آیینه ی عشق می آید او یک روز از  آدینه ی عشق ای کاش من آن روز باشم در سپاهش روشن‌ شود چشم همه از روی ماهش... ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
42.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگداشت سفیران عشق ✍️نجمه صالحی بچگی ما دهه شصتی‌ها با صدای آژیر وضعیت قرمز و سفید، اضطراب، خبر شهادت اقوام نزدیک و دور و تشییع پیکر شهدا، رفت و آمد به گلزار شهدا عجین شده بود. یادم نمی‌رود وقتی موشک‌باران رژیم بعثی عراق به قم شروع شد، همه اقوام مادری به روستا کوچ کردیم تا به خیال خودمان از خطر دور باشیم اما خاله مرحومم که کرونا او را از ما گرفت، نمی‌آمد. او معتقد بود خانواده شهدا نباید از این چیزها واهمه داشته باشند، بالاتر از سیاهی که رنگی نیست! همسر و پسرش شهید شده بودند اما مقاوم‌تر و محکم‌تر از خاله‌ام ندیده بودم! او نه تنها از شرایطش گله نکرد، بلکه الگوی مقاومت و صبر بود برای همه فامیل! امروز با صدای مداحی زیبایی، سمت مزار شهید گمنام بنت الهدی کشیده شدم، نمی‌دانم مادر این شهید عزیز زنده است یا خیر اما می‌دانم قطعا روزگار چشم‌انتظاری سختی را گذرانده است. شهدا سفیران عشق و مادران مفسران عشق، بودند. شهدا اهل وفا و اهل تقوی بودند اما به نظرم روز بزرگداشت مقام شهدا، ازخانواده و مادران شهدا نیز باید یاد کرد و همیشه خود را مدیون این خون‌های پاک دانست! 🥀بیست و دوم اسفند ماه یادبود بزرگداشت شهدا🥀 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 📜✍️همراه‌با‌گروه‌تاریخ‌بنت‌الهدی
رهبر معظم انقلاب: شهیدان نقاط مشعشع در این صفحه درخشانند که مانند ستاره ی راهنما، راه را به همه نشان می دهند. در روز بزرگداشت شهدا، طلاب گروه علمی تربیتی تاریخ پس از پایان حلقه تربیتی با موضوع «فرج و نیروسازی» به همراه دبیر تربیتی، سرکار خانم نجمه صالحی در کنار مزار شهید گمنام حاضر شدند. https://eitaa.com/thoda01
اعتراض و فطرتنجمه صالحی از اعتراض مجری برنامه‌ ورزشی پربازدید خبری بی بی سی به سیاست غلط حقوق بشری دولتش و همبستگی همکارانش چند نکته خوب می‌توان برداشت کرد، اول اینکه روحیه مخالفت با ظلم و عدالت‌خواهی فطری است و چشم حقیقت‌بین عده‌ای هنوز بیناست و زبانشان در مقابل باطل سکوت نمی‌کند! دوم اینکه اتحاد در دفاع از حرکت انسان دوستانه موجب تغییر جریان انحرافی خواهد شد، فقط کافیست که بخواهیم و از قدرت طرف مقابل نهراسیم! https://virasty.com/najmehsalehi/1678742168229707017 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موج‌ دلتنگی ✍️نجمه صالحی حتما شده دل‌تنگ باشید و هیچ چیزی دل‌تان را آرام نکند! حتما شده دل‌تنگ باشید و دیدار هیچ‌کس ته دل‌تان را شاد نکند! حتما شده دل‌تنگ باشید و مثل خانم هاویشام در کتاب آرزوهای بزرگ اثر چارلز دیکنز نخواهید هیچ‌کس را ببینید! حتما شده دل‌تنگ باشید و ندانید اصلا برای چه... شاید هم بدانید دل‌تنگ چه هستید ولی چاره‌ای بر صبر نباشد! و به قول معروف «این نیز بگذرد!» ♡أَلَا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ♡ http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخت‌ترین قسمت خونه‌تکونی وقتیه که قاب عکس اونایی رو که نیستند پاک کنیم! ♡یاد کنیم عزیزان سفرکرده‌مون رو♡ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
خدای من آن کس که به تو شناخته شد ناشناخته نیست و آن کس به تو پناهنده شد خوار نیست و آن کس که تو به او روی آوری، بَرده نیست... 〰〰〰〰 🕊باب الدخول، صبح، زیارت، حرم، ضریح این خواب، خواب هر شب مان گشته یا حسین🕊 ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
✔️ثانیه‌های مبارک ✍️نجمه صالحی داستان خلقت، داستان عجیبی است، خداوند در شش روز یا شش دوره یا شش هنگام، جهان خلقت(آسمان‌ها و زمين و... ) را آفرید، در دو روز اول زمين و دنيای مادی آفريده شد و مواد مورد نياز حیات در دو روز بعدی و در نهايت در دو روز آخر آفرينش، آسمان‌ها و حيات معنوی خلق شد؛ و خلاصه که در روز آخر ابر و باد و مه و خورشید و فلک گرد هم آمدند؛ گویی در روز جمعه، تمام آفرینش تکمیل شده است و جمعه شد روز اجتماع و چه روز مبارکی! جمعه با این هدایای الهی مبارک شد بر ما و چه مبارک‌تر خواهد شد با رسیدن آخرین بهارش! رسیدن آخرین بهار در انتهای زمستان! در میانه راه می‌نشینم و چشم بر جاده‌ی انتظار می‌دوزم، انتظار و طلب تکرار قرآن، انتظار و طلب آن یار پنهان، انتظار و دیدار دریایی از نور! انتظار و آماده‌باش! مولا جان، ثانیه‌ها بی‌رحمند! به وقت تنهایی جان می‌گیرند تا بگذرند! به وقت انتظار می‌کشند آدم را! چه تعداد منتظرانی که رفتند و تو نیامدی! بیا و پایان ببخش سرزنش ملامتگران را در دنیای صدرنگ، با تو دنیا یک رنگ می‌شود. چه لحظه شیرینی خواهد بود لحظه دیدار حضرت منتظَر! تو خوانده‌ای ما را از آیینه‌ی عشق می آیی تو یک روز از  آدینه‌ی عشق ای کاش من آن روز باشم در سپاهت روشن‌ شود چشم همه از روی ماهت... 🌟اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌟 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩺پزشک خوش اعتقادنجمه صالحی خیلی دیر آمده بود، با لبخند روبه‌رویم نشست، با نگاه مهربانش خستگی‌ام کم شد. اجازه خواست فرمش را تکمیل کند، جلوی گزینه شغل نوشت دکتری پزشکی‌حرفه‌ای. داستان دعوت و انتخابش را برایم گفت. برای تکمیل اطلاعات فرم به مسئول خادمین گفته بود از طبابت خسته‌است، می‌خواهد بین زائرین باشد و در حال و هوای آن‌ها نفس بکشد، حدود بیست سال با بیمار و بیمارستان مانوس بود، آمده بود تا بیماری‌ دلش را درمان کند و چشمانش را بیمه؛ اما با دیدن خوابی، تصمیمش عوض شده بود. خواب دیده بود نوزادی به دنیا آورده ولی به اطرافیان می‌گفته از مادری کردن خسته شده! خواب برایش نشانه شد و تعبیرش کرد مولا او را در همان حرفه‌اش انتخاب کرده و باید از علمش دیگران بهره ببرند! یاد حدیث امیرالمؤمنین علیه‌السلام افتادم که فرمود"خَيرُ العِلمِ مانَفَعَ"* و علم او قطعا مفید و سودبخش بود! به‌خاطر آموختن طب سنتی اسلامی و استفاده از متون اصلی، زبان عربی را مسلط شده بود. کتاب قانون ابوعلی سینا را به خوبی یاد گرفته بود‌. قرآن را به خوبی قرائت کرد. پزشکی خوش‌اعتقاد و بسیار متواضع* بود. گاهی پازل زندگی را ما انتخاب نمی‌کنیم و خودشان برای‌مان‌ رقم می‌زنند! قطعا وجود کیمیایی چون او در ارزشمند است. بعد از پایان یافتن سوالات مصاحبه، در انتهای فرمش نوشتم محل خدمت پیشنهادی: همکاری در بهداری و آموزش طب سنتی! *غررالحکم و دررالکلم،ص 354 *امیرالمؤمنین علیه السلام: ِاذا تَفَقَّهَ الرَّفيعُ تَواضَعَ/انسان بلند مرتبه چون به فهم و دانايى رسد، متواضع مى‌شود./همان، ص285 @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفت سین در کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام 🍃سخن گفتن، حکمت ۳۹۳ 🍃سوال کردن، حکمت ۳۲۰ 🍃سکوت کردن، حکمت ۳۸۱ 🍃سخاوت، حکمت ۱۳۸ 🍃ستایش،حکمت ۱۰۰ 🍃سبکباری،خطبه ۲۱ 🍃سلامت قلب، ۳۸۸ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
🍃آرزوی سادات خانم🍃 ✍️نجمه صالحی 🍃 آخر سال یک هفته به عید که می‌شد، مادر کاسه‌هایش پر از آجیل بود و اسکناس‌های نو در کیف کوچک چرمی‌ مشکی‌اش، گوشه کمد چشم انتظار سال نو. همیشه منزلش به لطف و همت دختران، تمیز و مرتب می‌شد و اسباب اضافه و کهنه به بیرون خانه هدایت. با وجود اینکه از تمیزی خانه لذت می‌برد ولی غر می‌زد که وسیله‌هایش را لازم داشته و آن‌ها نمی‌گذارند راحت باشد. یک هفته به عید، آب حوض تعویض و خاک گلدان‌های کنار باغچه زیر و رو شده بود و باغچه‌ها و گل محمدی وسط حیاط جان تازه گرفته بود. خمره‌های سرکه و ترشی کنار حوض هم با ترفندهای عجیب و غریب دختران، تخلیه و بین همسایه‌ها تقسیم شده بود. برای نظافت حیاط و مرتب کردن اطراف حوض و تخلیه خمره‌ها مجبور به ترفند بودند چون اگر مادر می‌فهمید با ناراحتی می‌گفت که این‌ها را برای مهمان کنار گذاشته است. کوزه آغشته از خاکشیر تازه سبز شده را روی طاقچه می‌گذاشت و گلدان‌های شمعدانی را روی تراس خانه. همیشه ظرف آجیل و تخمه‌ای در گنجه داشت که برای روز مبادا گذاشته بود و گاهی پروانه‌های کوچک داخل خانه، دختران را به گنجه هدایت می‌کرد و تنقلاتی که خراب شده بود و مجبور می‌شدند خوراکی‌های تازه را جایگزین آن کنند. می‌گفتند: مادر جان خودت بخور و لذت ببر! قبول نمی‌کرد. دوباره با اعتراض می‌گفتند: اگر مهمان هم آمد که روزی خودش را دارد، باز هم بی فایده بود. پاسخ همیشگی او این بود :"مهمان حبیب خداست و باید بهترین چیزها را جلویش گذاشت" و با این جملات، دختران مجبور به سکوت می‌شدند. دختران، جوانان بیست، سی ساله نبودند! آن‌ها خودشان مادر و مادربزرگ شده بودند ولی طبق یک قانون نانوشته هرساله، یک هفته به عید به قول خودشان بسیج می‌شدند تا نظافت و پاک‌سازی‌های لازم را انجام دهند و خانه مادر که بزرگ فامیل هم بود، مرتب شود و آماده پذیرایی از مهمان. این داستان هر سال تکرار می‌شد و مادر به همین روزها دل‌خوش بود. شب چهارشنبه آخر سال به‌خاطر شاد کردن دل نوه‌ها اجازه می‌داد سر و صدای ترقه‌شان در بیاید و هر آتشی که دل‌شان می‌خواهد بسوزانند. پنج‌شنبه آخر سال نیز همه باهم به گلزار شهدا می‌رفتند و به نوه و داماد ارشدش که جزو شهدا بودند، ادای احترام می‌کردند. اغلب آجیل و برگه و لواشک‌های دستپخت مادربزرگ بین مردم پخش می‌شد و فاتحه و صلواتی برای شادی روح شهدا قرائت می‌کردند. روزهای نزدیک تحویل سال، دل توی دلش نبود و همه چیز را وارسی می‌کرد که کاری از قلم نیفتاده باشد. چند بار به دخترش، تذکر می‌داد که میوه‌های خوبی تهیه کند. شغل همسر مرحومش باعث شده بود روی میوه دقیق‌تر باشد و توقعش از خرید میوه، بهترین‌ها بود. همه چیز مرتب بود و او به لطف ایام نوروز از تنهایی در می‌آمد. روز اول عید همه نوه‌ها کنارش می‌آمدند و اتاق از اقوام پر و خالی می‌شد. لبخند رضایتش در صورت گل انداخته‌ی میان چارقد سفید، دیدنی بود. اسکناس‌های نویی که از کیف در می‌آورد و به مهمان‌ها هدیه می‌داد و دیدن برق شادی در چشمان بچه‌ها هنگام شمارش پول‌هایشان، قند در دلش آب می‌کرد. با صدای بلند می‌گفت:" کاش همیشه عید باشد و ما دور هم." آرزوی سادات خانم بود ولی فقط در ایام عید عملی می‌شد و او به این روزها دلخوش بود. سال‌هاست سادات خانم، مهمان اجدادش شده است ولی هر سال دل نوه‌ها به سمت آن روزها پر می‌کشد و دفتر خاطرات زندگی را ورق می‌زنند و یادی از رفتگان می‌کنند. همیشه حسرت آن دورهمی‌های هر ساله و دیدار اقوام دور و نزدیک و افسوس از دست رفتن موهبت‌های گذشته، گوشه دل آن‌هاست اما امید دارند که روز قیامت، روز حسرت سادات خانم با این همه سخاوت و مهربانی نخواهد بود. بعون الله ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا علیه السلام :اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِيمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِي‏ مِنْه‏ خدایا اگر ما را در روز هایی که از ماه شعبان گذشت نبخشیدی پس ما را در باقیمانده آن بیامرز{این دعا سفارش شده است در روزهای پایانی ماه شعبان زیاد خوانده شود} وسایل الشیعه ج ۱۰ ، ص ۳۰۱ ، ح ۱۳۴۷۱ آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی: بخوای یا نخوای اینو بهتون بگم ما رو دارن می‌برن به مهمانی... ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سال ۱۴۰۲، سال است اگر در مسیرش باشیم. 🌐 الهی عظم البلاء ... ✍️مهندس شکوهیان‌راد @SHRChannel 🌐 لینک: https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد سال به از این سال‌هانجمه صالحی فرا رسیدن بهار، همیشه نویدبخش افکار نو، کردار نو و تصمیم‌های نو برای آینده است. آینده‌ای که همه امیدواریم بهتر از گذشته باشد. آینده‌ای که به روزهای خوب ظهور منتهی شود. در‌ سال جدید شادی، تندرستی، مهر و دوستی و عشق و روزی حلال و وسعت رزق را برای شما همراهان عزیز آرزومندم. پیروز و سربلند باشید و از خداوند مهربان بهترین‌ها را برای همه شما مسألت دارم. پ.ن: انیمیشن کاری از دخترم فاطمه خانی حسینی و فاطمه دهقان ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60