کسی چه میداند در پس غروب دلتنگی، آغاز چیست؟
شاید صبح باید در آغوش گرفت،کودک فراموشی را...
#هایکو
#هایکو_نویسی
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
پلاستیک خاص
به محض اینکه زنگ به صدا درآمد؛ همه مانند فنر از جا پریدند. یک نفر از کیفش کاغذ رنگی و ماژیکهای براق اکلیلی را بیرون آورد. سارا پلاستیک را روی زمین نمیگذاشت، پلاستیکی که روی جلدش برند شکلات رنگارنگ و معروفی چاپ شده بود،آن را مانند گنجی در دست گرفته بود. با احتیاط ریسههای رنگی براق را از پلاستیک شکلات نشانش در آورد. زهرا هم بادکنکی که داخلش را پر از کاغذهای رنگی کرده بود با تلمبه دستیاش باد کرد.
هرکس کاری میکرد اما من ذوقی نشان نمیدادم؛ در ذهنم چند فکر مانند زنبور ویز ویز میکرد:"اصلا چرا تزئین کلاس؟ ای کاش به جای اینکه به مدرسه بیاییم و وقت بگذرانیم، مدرسه را تعطیل کنند و خودمان با خانواده شادی کنیم، مسافرت برویم، خوش بگذرانیم، اصلا هیچ کار نکنیم، فقط بخوابیم." با صدای سارا به خودم آمدم، جلو رفتم تا کمک کنم؛ وظیفه من نگهداری سرچسب شد، شاید بهظاهر کار راحتی است ولی برای من که سرم پر از افکار زنبوری بود، کار بزرگی به نظر میآمد.
چسب شیشهای را یکی از بچه ها آورده بود و نگاهش را از روی آن بر نمیداشت تا مبادا به زمین بیافتد یا سرش گم شود. چسب را با ظرافت، قیچی میکردم و به دست بلند قدترین دختر کلاس میرساندم تا ریسهها را به دیوار بچسباند.
وظیفه چسبرسانی، شایدکار خندهدار و سادهای باشد ولی در آن شلوغی کلاس، کار سختی شده بود. مخصوصا وقتیکه بعضیها شیطنتشان گل میکرد، نقش ناجی چسب را هم داشتم و به زحمت آن را از چنگ آنان نجات میدادم.
در این بین دختری هم بود که به ساعتش نگاه میکرد و مثل ساعت سخنگو ساعت را اعلان میکرد. اینکه چقدر از زنگ تفریح مانده و چقدر برای تزئین کلاس وقت داریم و هول در جان همه میانداخت. سارا که لقمه در دهانش بود، جیغ میکشید:"ریسههایم پاره نشود، برای تولد برادرم لازم دارم."
همه در حال دویدن و تلاش بودند که کلاس ما از کلاسهای دیگر قشنگتر شود. ناگهان ساعت سخنگوی کلاس گفت:" یکدقیقه دیگه وقت داریم." بچه ها هول شدند، به اطراف خود نگاه کردند و دویدند تا خرده کاغذها را جمع کنند و کلاس مرتب شود.
دختر قد بلند باعجله در حال پایین آمدن از صندلی بود که دختری دیگر بدون آن که نگاه کند، صندلی را کشید؛ دکمه کنار آستینش به ریسهها گیر کرد و خودش و دختر قد بلند با هم نقش زمین شدند؛ با صدای جیغ و داد و گریه آن دو نفر همه به خود آمدند. دیدند هم ریسهها پاره شده است و هم سر زانوهای دختران.
در همان لحظه معلم، مدیر و معاونین مدرسه برای بازدید وارد کلاس شدند؛ دختری در حال گریه برای ریسههای پاره شدهاش و دخترانی درحال ناله برای پاهای زخمیشان و چهره متعجب و شکست خورده بچههای دیگر، تصویری بود که در منظره چشمان تازه واردین نقش بست؛ بدون آن که چیزی بگویند از کلاس خارج شدند.
لحظهای همه ساکت شدند و در سکوت فقط وسایل را جمع میکردند. اینطور که پیدا بود مثل سالهای قبل در مسابقه تزئین کلاس در دهه فجر شکست خورده بودیم. ولی این وسواس در جمعآوری وسایل، نور امید را در چهرهها می پاشید، در چشمان همه امید به پیروزی در سال آینده را میدیدم.
✍️فاطمه خانی حسینی
#دهه_فجر
#خاطره
#دهه_هشتادی
#بازنشر
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
دریای علوم است و زُداینده اوهام
گفتار حکیمانه او زیب منابر
از یک نفسش زنده کند صد چو مسیحی
از یک نظرش دیده اعمی شده باصر
🌸میلاد پنجمین اختر تابناک ولایت، باقرالعلوم (علیه السلام) تهنیت!!🌸
#ماه_رجب
#میلاد_امام_محمد_باقر
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
🌸 نماز بسیار پرفضیلت جمعه های ماه رجب
🍃 سيّد بن طاووس از حضرت رسول اکرم صلّی اللّه عليه و آله و سلّم روایت کرده است كه هر كه در روز جمعه ماه رجب، چهار ركعت نماز بين نماز ظهر و عصر بخواند
هر دو رکعت به یک سلام و در هر ركعت:
🔹 سوره «حمد» ۱ مرتبه
🔹 « آية الكرسی» (تا هوالعلی العظیم) ۷ مرتبه
🔹 سوره «توحيد» ۵ مرتبه
🔸 و پس از چهار ركعت ده مرتبه بگويد:
🔺 اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا اِلـهَ اِلاّ هُوَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَة
🌸 بنويسد حقّ تعالی برای او از روزی كه اين نماز را خوانده تا روزی كه بميرد هر روزی هزار حسنه و عطا فرمايد او را به هر آيهای كه خوانده شهری در بهشت از ياقوت سرخ و به هر حرفی قصری در بهشت از دُرّ سفيد و تزويج فرمايد او را حورالعين و راضی شود از او به غير سخط و نوشته شود از عابدين و ختم فرمايد برای او به سعادت و مغفرت.
📚 مفاتیح الجنان/ اعمال ماه رجب
#ماه_رجب
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
یادداشت💌✍
🌸 نماز بسیار پرفضیلت جمعه های ماه رجب 🍃 سيّد بن طاووس از حضرت رسول اکرم صلّی اللّه عليه و آله و سلّم
ماه رجب، ماه استغفار و غفرانه...
ماهی است که لازمه به پشت سرمون نگاه کنیم و ببینیم چه کردیم و خدا چه قدر ما ها رو بخشیده بدون اینکه اصلا متوجه بشیم، متوجه خطاهامون، عمدی یا سهوی،بشیم! خدا ما ها رو بخشیده بدون اینکه حتی ازش خواسته باشیم ما رو ببخشه...
ماه رجب ماه استغفار و غفرانه
ماهی است که خدا در رحمتش رو باز گذاشته تا ما بدون اینکه در را بکوبیم، با پشیمانی از خطاهای گذشته، به راحتی رد بشیم!
رجب ماه استغفار و غفرانه...
ماهی است که اشتباهات جبران میشه، چه خوبه هم برای خودمون طلب بخشش کنیم، هم برای دیگران، هم برای رفتگان و عزیزان سفر کردهمون، فرصتها زودگذره، اصلا معلوم نیست کی، کِی، پر میکشه؟!
قدر لحظهها رو بدونیم!
برای همدیگه دعا کنیم!
عاقبت به خیر بشیم الهی!
اللهم آمین
#ماه_رجب
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
رفیق خوب مثل عطر خوبه، شیشه خالیش هم تا سالها بوی عطر میده!!
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
یادداشت💌✍
رفیق خوب مثل عطر خوبه، شیشه خالیش هم تا سالها بوی عطر میده!! http://salehi60.blogfa.com/ ــــــــ
روز جهانی دوست یا جهانی با دوست
کسل بودم، دلم نمیخواست از رختخواب جدا بشوم، دوست ناخوانده همیشگی سراغم آمده بود، البته من به او میگویم دوست تا بتوانم حضورش را راحتتر بپذیرم!
دوست داشتم به غار تنهاییام پناه ببرم بدون او، فکرهای زیادی در سرم میچرخید، آرزو کردم کاش بهجای این دوست ناخوانده، میگرن را میگویم، شاید هم بهتر است بگویم مخل آرامش، دوستی دیگر بود، از آن دوستها که تا اسمشان میآید گل لبخند بر لبت مینشیند.
بی حوصله به گوشی نگاه کردم، پیامش را دیدم، دنبال مقاله گم شدهاش میگشت، جواب دادم من هم ندارمش، پیام فرستاد«پیدا شد، چه جالب انگار فقط باید به تو پیام میدادم تا پیدا شود!» خندیدم. در دلم گفتم:« شاید هم خدا خواست آرزوی کوچک من برآورده شود!» پیام پشت پیام، آخر دیدیم دلمان خالی نمیشود، دقایقی شاید هم ساعتی،تلفنی صحبت کردیم؛ از تفاوت فرهنگها و سبک زندگیها گفتیم، نقد کردیم، خندیدیم و خلاصه انگار دلمان سبک شد؛ دیدیم ظهر شده و باید به فکر ناهار باشیم، با خداحافظی همدیگر را خوشحالتر کردیم.
داشتم به برآورده شدن آرزوی کوچکم فکر میکردم که توفیق دیدار یک دوست دیگر برایم فراهم شد! هیچ وقت فکر نمیکردم دیدارش اینقدر آرامم کند، اصلا سردرد جُل و پلاسش را جمع کرد و رفت؛ اما داستان به اینجا هم ختم نشد، در گروه رفقای قدیمی، هم حال و هوای خوبی حاکم بود، با رد و بدل شدن چند پیام، حال دلم بهتر و بهتر شد.
دوباره نشانک نامه کوچک بالای صفحه گوشی و پیام یک دوست دیگر و خوشحالی مضاعف من...
با خود گفتم امروز برایم روز جهانی دوست شد، چه زیباست جهان با دوست!!
عاقبت گر عمری باشد ماندگار
میگذارم این سخن را یادگار
مینویسم روی کوه بیستون
زنده باد یاران خوب روزگار
پ.ن: رفقای قدیمی، رفیقهای بیست و چند سالهام هستند که الان با اینکه از هم دوریم دلهای نزدیکی داریم، با هم درددل میکنیم، از تجربیات میگوییم و راهکار میدهیم؛ میگرییم و میخندیم و خلاصه زندگی میکنیم، خدا روزی همه بکنه همچنین دوستانی را، رزق همیشه پول و مال دنیا نیست، آدمهای اطرافمون هم رزق خدا هستند. 🙏
#جوال_ذهن
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
کلمه باران
صورت خیابان خیس است،
و چشمان من پر از کلمه...
خاطرات بیخبر در را باز کردهاند...
✍️نجمه صالحی
#هایکو_نویسی
#جمعه
#باران
#کلمه
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
بعضی دعاها خیلی زیباست و حرف دل را بیان میکند؛ مثل دعای رزق بعد از نماز عشا که امام صادق* علیهالسلام فرمودند:«وَلَا تُعَنِّنِى بِطَلبِ مَا لَمْ تُقَدِّرْ لِى فِيهِ رِزْقاً...»
در این دعا از خداوند رزّاق میخواهیم در جستجوی رزقی که تقدیر ما نیست خسته نشویم و از خدا درخواست میکنیم، نگذارد ساعتهای عمرمان را برای چیزی که رضایت او نیست یا ما میخواهیم و پسند او نیست و روزی و قسمتمان نخواهد شد، هدر بدهیم!!
*مستدرک الوسائل ج۵ ص۱۰۲، بحار الأنوار ج۸۳ ص۱۲۴، فلاح السائل ج۱ ص۲۵۶ و مفاتیح الجنان، تعقیبات نماز عشاء.
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
#دائره_المعارف_بزرگ_اسلامی
#مدخل
#مدخل_غدیر
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
یادداشت💌✍
#دائره_المعارف_بزرگ_اسلامی #مدخل #مدخل_غدیر http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــ
امیرالمومنین(ع) در ماجرای شورای شش نفره، در مناشدهای که با حاضران در آن شورا داشته، از مواردی که بر افضلیت خود به آن استناد کرده، واقعۀ غدیر خم بوده است. در جنگ جمل، در گفتگو میان امیرالمومنین(ع) و طلحه، ایشان روز غدیر را به او یادآوری کردهاند (مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص109).
عمار در ایام جنگ صفین، در گفتگویی با عمروبن عاص، به حدیث غدیر احتجاج کرده است (ابناعثم، الفتوح، ج3، ص77؛ نصربن مزاحم، وقعة الصفین، ص338).
علامه امینی، تمامی گزارشهای استناد به غدیر را جمعآوری کرده است (امینی، الغدیر، ج1، صص 159-213)؛ ایشان حتی در رحبه، عده ای از صحابه را جمع کرده و به حدیث غدیر مناشده کرده اند (Madelung, The succession to Muhammad, p 253).
لذا ادعای ماریا ماسی داکیک، که مدعی شده است حضرت علی(ع) به غدیر استناد نکردهاند، قابل قبول نیست (Maria Massi Dakake, "Ḡadīr Ḵomm", Encyclopedia Iranica, vol X, pp 246-249).
این متن بخشی از مدخل غدیر در دائره المعارف بزرگ اسلامی است که من و استادم توفیق داشتیم بنگاریم و ان شالله ابتدا زبان انگلیسی و بعد به زبان فارسی چاپ خواهد شد.
تدوین این دائرهالمعارف در اسفند ماه سال ۱۳۶۲ توسط سید کاظم موسوی بجنوردی و گروه اساتید،در تهران آغاز شده و تاکنون بیست و چهار جلد به زبان فارسی تا واژه رساله دلگشا و پنج جلد با عنوان اسلامیکا به زبان انگلیسی به چاپ رسیده است.
پ.ن:امان از وقتی که کاری بخواهد بشود، انگار زمین و زمان دست به دست هم میدهند که بشود، درست چند وقت پیش بود که داشتم توبه نامه کتبی مینوشتم تا دیگر سراغ مدخل نویسی نروم...
الحمدلله علی کل حال
✍️نجمه صالحی
#یاعلی
#میلاد_امام_علی
#مدخل_غدیر
#مدخل_حمدان_بن_معافا
#دانشنامه_رضوی
#دائره_المعارف_بزرگ_اسلامی
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60