eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
این سطل ها رو از لبنیاتی خریدم دونه ای سه تومن و برچسب هاش رو با سختی پاک کردم و تو کمد برامواد خوراکی که زیاد میخریم مثل بادام گردو تخمه و آرد و....کمدم مرتب شد 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃مرد بایستی به همسر خود، بخصوص در حضور دیگران احترام بگذارد. این احترام باید توأم با صمیمیت و مهربانی باشد. 👈 نیازمند دریافت محبت و احترام از شوهر است 👌به ویژه هنگامی كه در حضور دوستان و آشنایان قرار داشته باشد. این امر باعث می شود كه زن از داشتن شوهر احساس افتخار و سربلندی كند 💜و این احساس، شوق او را به زندگی زناشویی و آمادگی وی را برای گذشت 👌و بردباری در برابر محرومیت ها و سختی های احتمالی بیشتر میكند. 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#آقایان_بخوانند #سیاستهای_مردانه 🍃مرد بایستی به همسر خود، بخصوص در حضور دیگران احترام بگذارد. ای
نکاتی که در قالبهای یا میزاریم واقعا مهم و کلیدی هست لطفا بهشون توجه کنید تا زندگیتون با لطف و عنایت خدا و تلاش خودتون هر روز شیرین تر بشه👌 💞 @zendegiasheghane_ma
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥 موتور یک شخص دزدیده شد، اما فردای آن شب دزد موتور را پاک و تمیز شسته جایی که دزدی کرده بود گذاشت. صاحب موتور وقتی موتورش را دید چشمش به نامه ای افتاد که در آن نوشته شده بود: خیلی شرمنده ام، معذرت میخواهم، موتور شما را بدون اجازه گرفتم، خانمم در حال زایمان بود و شب هنگام دیگر چاره ای نیافتم جز این که بدون اجازه موتور شما را بگیرم و خانمم را به نزديكترين بیمارستان ببرم، به فضل خدا مشکل رفع شد و خانمم بچه را سلامت به دنیا آورد و همه چیز سر جایش است و این کار بدون موتور شما بسیار سخت بود. از شرمندگی نمیتوانم به دیدار شما بیاییم اما امید است مرا ببخشید و این تحفه و یا شرینی ناچیزی که برایتان آماده کردم قبول کنید. صاحب موتور صندوقی که روی موتورش گذاشته شده بود را باز کرد دید که گُل، شرینی با یک کیلو پسته و بلیت سینما فیلم جدیدی به نام( آخرین سرباز ) و آنهم در بهترین سینمای شهر برای تمام فامیل به ا هدیه نموده. صاحب موتور اشک های خوشی که با اندک تبسم جاری شده بود را پاک کرد و در دل خود گفت؛ خدا را شکر که اجر و ثواب را بدون زحمت برایم رساند، بعد همه فامیل رفتند سینما تا فیلم را بیبینند. وقتی برگشت به خانه دید که دزد تمام خانه را با خود برده و یک نامه جدید برایش گذاشته ، که در آن نوشته بود... چطور بود فیلمش قشنگ بود؟؟😂😂😂 حواستون باشه انتخابات نزدیکه گول نخورید 💞 @zendegiasheghane_ma
اینم شیشه های شیر خشک بچه های جاریم که کاور کردم با پارچه های اضافی تو خونه برا نظم دهی به کشوی وسایل برقی😊 💞 @zendegiasheghane_ma
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر) 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت49 #فصل_هشتم چند هفته ای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد
شانه هایم را بالا انداختم و بی اراده لب هایم آویزان شد. بدون اینکه جوابی بدهم. صمد گفت: «نمی توانی هم خانه را تمیز کنی و هم به بچه ها برسی.» کتش را درآورد و گفت: «من بچه ها را نگه می دارم، تو برو اتاق ها را تمیز کن. کارت که تمام شد، من می روم.» با خودم فکر کردم تا صبح زود است و بچه ها خوابند. بهتر است بروم اتاق ها را تمیز کنم. صمد هم ماند اتاق خودمان تا مواظب بچه ها باشد. پنجره های اتاق دم دستی را باز گذاشتم. لحاف کرسی را از چهار طرف بالا دادم روی کرسی. تشک ها را برداشتم و گذاشتم روی لحاف های تازده. همین که جارو را دست گرفتم تا اتاق را جارو کنم، صدای گریه دوقلوها درآمد. اول اهمیتی ندادم. فکر کردم صمد آن ها را آرام می کند. اما کمی بعد، صدای صمد هم بلند شد. ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند؟! جارو را انداختم توی اتاق و دویدم طرف اتاق خودمان که آن طرف حیاط بود. دوقلوها بیدار شده بودند و شیر می خواستند. یکی از آن ها را دادم بغل صمد و آن یکی را خودم برداشتم و بچه به بغل مشغول آماده کردن شیرها شدم. صمد به بچه ای که بغلش بود، شیر داد و من هم به آن یکی بچه. بچه ها شیرشان را خوردند و ساکت شدند. ادامه دارد...✒️ 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان و همراهان کانال، میتونید در کانال تنها مسیر آرامش درباره نمایندگان هر شهر و شهر خودتون و نماینده اصلح اطلاعات خوبی بدست بیارید @IslamLifeStyles 💞 @zendegiasheghane_ma
سہ‌شنبہ‌ها و دلم جمڪرانے از احساس سہ‌شنبہ‌هاونسیمے پراز شمیم یاس چڪیده اشڪ فراقݓ بہ روے گونہ ے مݩ چہ قیمتے شده اشڪم،شبیہ یڪ الماس😭 سه شنبه های جمکرانی شـ🌙ـبت بخیر آرامش دل ها... شبتون مهدوی التماس دعای فرج 🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای ڪاش ڪہ دریڪ روزی از ماه خدا صــوتی برسد برای شیــعہ زسماء جبریل امین گوید:ای اهل جهان! حڪم فرج مهــدی تان شد امضاء اللهم ‌عجل‌ لولیک‌ الفرج 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ✍با پیـرمــردِ مؤمنـی، درمسجد نشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانه‌ی خـدا شد. پــیرمـردِ مــــؤمـن٬ دســت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪه‌ای دادند. جوانـی از او پـرسیــد: پول شیرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع می‌ڪند. از پـول شیـــرین‌تـــر، جـان و سلامتی من است ڪه اگر این‌جا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آن‌جا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرین‌تر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است. به فـرمـایــش حضـرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرت‌گیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 📚بقره آیه‌ی۱۹۵ و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلکه و خطر در نیفکنید و نیکویی کنید ڪه خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد. اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👶👧👶👧👶👧👶 مهارت توجه کردن:(توصیف یا تقلید رفتار کودک) 🍬درکنارکودک قراربگیرید و دقیقا رفتاری را که در حال انجام آن است بازگو کنید. مثل:تو داری با لگوهای سبزو سفید خانه درست میکنی، حالا پنجره گذاشتی، الان داری... 🍬می توانید رفتار او را تقلید کنید، مثلا کشیدن نقاشی یا ساختن مجسمه یا بازی با خمیربازی. 🍬لطفا هنگام توجه کردن دستور یا دستورالعمل ندهید(این را بنویس، اینطور بکش و... 🍬لطفا هنگام توجه کردن سوال نپرسیدوفقط توصیف کنید (چرا این را کشیدی؟چرا می خواهی این را درست کنی؟و...) 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانم سلام،، مادر چهار فرزندهستم.دوپسر کوچکم پنج ساله و هفت ساله هستند.متاسفانه برخلاف دوفرزند اولم رابطه ی صمیمی با پدرشون ندارن.به عنوان مثال اگر خواسته ای از پدرشون داشته باشن یا از من تفاضا میکنند به پدرشون بگم یا کلا خواستشونو فراموش میکنند براخواب شبشون هم اذیت میکنند.همیشه از من تقاضا دارند کنارشون بخوابم تا خوابشون ببره بعد برم داخل اتاقم به هیچ عنوان راضی نیستند پیش پدرشون بخوابن با اینکه ایشون اصلا با بچه ها بداخلاقی نمیکنند ولی هروقت با اصرار من کنارپدرشون میخوابن حالتی دارند که انگار وارد شکنجه گاه میشن البته اینم اضافه کنم که در حال حاضر هیچ کدام از فرزندانم با پدرشون رابطه ی صمیمیح ندارند.اونم به خاطر رابطه ی سرد پدرشونه متاسفانه اگر منو راهنمایی کنید متشکر میشم 💎🍁💎 🍀 سلام ،، روابط فرزندان با پدر،، 👈هم به رفتار خود پدر با بچه‌ها بستگی داره،، 👈 هم به ارتباط مادر با پدر.. یعنی اگه روابط پدر و مادر با هم خوب، صمیمی و گرم باشه،، رفتار پدر هم با بچه‌ها بدون تحکم و ترساندن اونها باشه،، 👈ارتباط فرزندان با پدر خیلی خوب، دوستانه و گرم خواهد بود،، در غیر این صورت اینطور نیست. ریشه ها رو متوجه شدین عزیز ؟! عملکرد شما برای دوتا فرزند اول تون بهتر بوده.. از تجربه خودتون استفاده کنید. 💞 @zendegiasheghane_ma
برتري دادن فرزندان به همسر، آسيب بيشتري به فرزندانتون ميزنه! حتي اگر حرف همسرتون اشتباهه در حضور كودك شروع به ايراد گرفتن و بحث كردن نكنيد چون اقتدارش از بین ميره بعدا صحبت کنید دربارش @zendegiasheghane_ma
این مشكلات با تنبيه چند برابر بدتر خواهد شد ناخن جويدن انگشت مكيدن ناسزا گفتن نخوابيدن به موقع شب ادراری آموزش توالت رفتن اذيت خواهر و برادر درس نخواندن دروغگویی سلام نكردن بد غذايي 💞 @zendegiasheghane_ma
لیست وحدت تهران دوستان حالا که انقلابیها به وحدت رسیدند لطفا لیست بالا رو نشر بدید و سعی کنید افراد رو تشویق کنید در تهران به لیست رای بدن 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(3 سال به بالا) یه بازی عالی برای شناخت احساسات کودک و همچنین شناخت رنگها😍 با یه تیر دو نشون بزنین👍🏻 صورتکهایی با حالات چهره متفاوت رو روی کاغذ بکشین یا توی گوگل سرچ کنین و پرینت بگیرین. بهشون چوب آبسلانگ بچسبونین. حالا خونه های همون رنگ هم با کاغذ رنگی درست کنین😊 هر حالت چهره رو با کوچولوتون در موردش صحبت کنین مثلا بگین چه وقتایی عصبانی میشی چه وقتایی خوشحال میشی و... با حرف زدن در مورد هر احساس، با احساسهای مختلف کوچولوتون مرتبط بشین و احساس های مختلف و شرایط اونها رو بهش توضیح بدین. شناخت احساسات یکی از فاکتورهای خیلی مهم هوش هیجانی هست😍 سعی میکنم بعدا بیشتر دربارش توضیح بدم👍🏻 میتونین ادای هر صورتک رو هم با کوچولوتون دربیارین😄 و بعد اون رو توی خونه ی همرنگش بذارین👍🏻 💞 @zendegiasheghane_ma
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر) 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت50 #فصل_هشتم شانه هایم را بالا انداختم و بی اراده لب هایم آویزان
از فرصت استفاده کردم و رفتم سراغ جارو زدن اتاق. هنوز اتاق را تا نیمه جارو نزده بودم که دوباره صدای گریه دوقلوها بلند شد. حتماً خیس کرده بودند. مجبور شدم قبل از اینکه صمد صدایم کند، بروم دنبال بچه ها. حدسم درست بود. دوقلوها که شیرشان را خورده بودند حالا جایشان را خیس کرده بودند. مشغول عوض کردن بچه ها شدم. صمد بالای سرم ایستاده بود و نگاه می کرد. می گفت: «می خواهم یاد بگیرم و برای بچه های خودمان استاد شوم.» بچه ها را تر و خشک کردم. شیرشان را هم خورده بودند، خیالم راحت بود تا چند ساعتی آرام می گیرند و می خوابند. دوباره رفتم سراغ کارم. جارو را گرفتم دستم و مشغول شدم. گرد و خاکْ اتاق را برداشته بود. با روسری ام جلوی دهانم را بستم. آفتاب کم رنگی به اتاق می تابید و ذرات گرد و غبار زیر نور خورشید و توی هوا بازی می کردند. فکر کردم اتاق را که جارو کردم، بروم تشک ها را روی ایوان پهن کنم تا خوب آفتاب بخورند که دوباره صدای گریه بچه ها و بعد فریاد صمد بلند شد. ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند. جارو را زمین گذاشتم و دوباره رفتم اتاق خودمان. بچه ها شیرشان را خورده بودند، جایشان هم خشک بود، پس این همه داد و هوار برای چه بود؟! ناچار یکی از آن ها را من بغل کردم و آن یکی را صمد. شروع کردیم توی اتاق به راه رفتن. نگران کارهای مانده بودم. ادامه دارد...✒️ 💞 @zendegiasheghane_ma