eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
19.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇 @neiynava313 یهو از پشت سرم صدای جیغ بلند شد چند تا اقا جنازه ی روی دوششون بود وداشتن طرفم می اومدن۰۰۰۰ زودی رفتم جلوگفتم بزارید روی این حوض و نامحرم ها بیرون یکی بلند بلند می گفت مگه تو چند سالت بود؟! برات زود بود بری عروس ۲۰ ساله ی‌من @neiynava_313 چندتا خانم موندن داخل غسالخونه گریه زاری کردن به حدی شلوغ بود که اجازه تکون خوردن نداشتم ،منم وقتی شلوغ باشه واقعا یادم میره دست راست و چپ میت کدومه، گفتم خانما من با این حجم شلوغی چطور عروسم رو بشورم؟! شما خودتون راضی هستید من این دختر جوون رو جلوی شما بدون پوشش بزارم؟ ممنون میشم برید همه بیرون تا منم با آرامش عروسم رو غسل بدم یکی گفت ما همه خانم هستیم چ اشکالی داره اینم دختر ماست باتعجب بهش نگاه کردم گفتم برای شما مشکلی نیست درست اما برای من غساله مشکل هست ،اون دنیا این دختر یقه منو میگیره چرا منو لخت کردی جلو بقیه چرا گذاشتی بدنم رو کسی ببینه باید چی جوابش بدم؟؟ اینو که گفتم یکی یکی رفتن بیرون جزچند نفر ، اب گرفتم روی صورتش از ببینی شروع کرد خون اومدن اینقدر خون اومد برای خودم تعجب بود ،چاره ای نبود باید جز اینکه جز اینکه شلنگ رو می‌گرفتم روی سوراخ بینی تا تمام خون بیاد و بره، هرکاری کردم نشد ک نشد یکی از بستگانش گفت خانم چی میکنی چرا این همه خون میاد ،بهش نگاه کردم گفتم مقصر من نیستم بدن چون گرم هست و هنوز سرد نشده هرجایی از بدن ممکنه خون‌ریزی کنه یکی دیگه دست می کشید روی صورتش صداش میزد، پاشووو ببین من اومدم فلانی تو که دیروز در حیاط رو برام باز کردی تو که همین صبح استوری گذاشتی چی شد کجارفتی؟! اینقدر از همه ی ما خسته شدی؟! پاشووووو جان عمه پاشوووو که ما طاقتش نداریم اما عروسم گویی صدای هیچ کس رو نمیشنید و باکل ادم های دنیا قهر بود 😞 گفتم خانم میشه عروسم رو اذیت نکنی؟ میشه اینجور صداش نزنی؟ بجاش براش زیارت عاشورا بخون به حضرت زهرا سلام الله سفارشش رو کن #زهرا#جوان#شکر#مشکی#مذهبی
میترسم😭 ترس و ترس و ترس جز ترسی حسی ندارم بینهایت وحشت دارم خدا کمک کن اعمالمو درست کنم شاید ترسم کم بشه نمی‌دونم علت اینهمه ترسی که از مرگ دارم چیه مگه نمیگن مرگ مثل خواب هست میگن خوب برادر مرگ هست چرا ما از خواب نمی‌ترسیم آرامش داریم دوستش داریم اما نسبت به مرگ آرامش نداریم وحشت زیادی داریم؟ خیلییییییی میترسم از مرگ برام دعا کنید عزیزان چه کاری کنیم ترس از مرگ بریزه ؟
🥀ـ﷽ـ🥀 ۱ مصاحبه ای متفاوت 📌 چهارشنبه سوم تیر ماه ۱۳۹۹ بود. صبح برای کار دیگری میخواستم از خانه خارج شوم، گوشی را نگاه کردم، یکباره یاد پیام روز قبلش افتادم! پیام را بار دیگر نگاه کردم. 📌 نوشته بود: با سلام را خواندم. چقدر به ماجرای من شبیه است. در سؤال و جوابهای بعدی گفته بود که فعلاً در بیمارستان بستری است. گفتم خوب است امروز بجای رفتن به دفتر دوستم، وسایل لازم را بردارم و عازم بیمارستان شوم. 📌 خیلی سریع تصمیم من عملی شد. جلوی بیمارستان که رسیدم با خودم گفتم: شاید الان حال و شرایط مناسبی نداشته باشد. ای کاش قبل از حرکت تماس میگرفتم. همانجا شماره اش را زنگ زدم. با مهربانی گفت: سلام برادر در طبقه پنجم بیمارستان منتظرت هستم. میدانستم که می‌آیی! 📌 وارد اتاق که شدم تمام شرایط مصاحبه را آماده کرده بود! گفت: امروز مرا به این اتاق دوتختهٔ ایزوله آوردند. مریض دیگر این اتاق را هم بردند. تمام شرایط مهیا شد. یقین داشتم کار خداست. مطمئن شدم که شما خواهی آمد تا آنچه برای بندگان خدا لازم است بازگو شود. 📌 ضبط را روشن کردم و بسم الله را گفتیم. هرچند بخاطر عوارض بیماری و حضور کادر درمانی، مرتب مصاحبه ما قطع میشد، اما تا غروب همان روز، بیشتر مطالب ثبت و ضبط گردید. خداوند به من لطف نمود که با یکی از بندگان خوب او آشنا شدم. 📌 ایشان مطالب و خاطرات زیبایی از داشت که بسیار اثر گذار بود. 📌 او ده روز را مشغول گشت‌و‌گذار در عالم بوده و حقایق بسیاری را مشاهده کرده بود که با آیات و روایات دینی تطبیق داشت. 📌 ایشان کتاب را نیز خوانده بود و در بسیاری از موارد، ماجرایش با راوی آن کتاب نزدیک بود. 📌 این بزرگوار چندین بار داشت که هر کدام از تجربه هایش مدتها طول کشیده و دریایی از ماجراهای عجیب و معارف معنوی با خودش داشت. 📌 شرط این بزرگوار برای ثبت خاطراتش، بیان ماجرا بدون نام راوی بود. هم بخاطر اینکه از مسئولین امنیتی بود و هم به دلایل دیگر. 📌 اما نکته ای که در بررسی اعمال خودش گفت که جالب بود ایشان به روحیه خودش اشاره کرد و گفت: « من در دنیا خیلی راحت میگذشتم. مال دنیا برایم اهمیتی نداشت. اگر به کسی پولی قرض میدادم و او قرضم را نمی‌آورد، هیچ برایم مهم نبود. در دنیا راحت و آسوده بودم و حرص دنیا را نمیخوردم، هرچند که گرفتاری و مشکلات من کم نبود، اما خداوند هم در آن سوی هستی و در بررسی اعمالم خیلی با ملاطفت و مهربانی با من برخورد کرد. خیلی سریع و شاید متفاوت‌تر از راوی کتاب سه دقیقه در قیامت و فقط در یک لحظه اعمال من محاسبه و بررسی شد. اما من در این تجربیات چیزهایی دیدم که شنیدنش برای اهل ایمان میتواند راهگشا باشد. من ده شب، در بدترین شرایط، در بیمارستان بودم و در آن شبها خداوند مرا با دنیایی متفاوت و رازهایی از عالم هستی آشنا مینمود! با اینکه شش سال از آن ماجرا گذشته و زندگی من در این مدت دستخوش طوفان حوادث گردید، اما خواستم برای رضای خدا این مطالب بازگو شود، تا شاید در زندگی یکی از بندگان خداوند متعال تاثیر مثبت ایجاد نماید. مشخصات بیمارستان و نام پزشک و پرونده‌ام را در اختیار شما قرار میدهم تا صحت مطالب را هم بررسی کنید.» 📌 به سراغ دوستانم در بیمارستان مربوطه رفتم و مدارک پزشکی او را بررسی کردیم. او ده روز در بیمارستان بستری و بیشتر این مدت را در حالت کما بوده. 📌 مطالب کتاب را برای یکی از علمای ربانی که در زمینه معاد کار کرده اند، ارسال و پس از تأیید، کار را ادامه دادیم. مسئول مربوطه ایشان را در اداره دیدم و مطالب بیان شده از طرف راوی را بررسی کردیم. ایشان هم پس از تکمیل کتاب و قبل از چاپ، مطالب کتاب را مطالعه و ضمن حذف برخی موارد امنیتی و اطلاعاتی، کل کتاب را تأیید کردند. در بازنگری مطالب در اداره ارشاد نیز، برخی مطالب تصحیح و چندین صفحه حذف شد و در نهایت کتاب حاضر در مقابل شما آماده شد. 📌 هدف ما در این کتاب، از بیان خاطرات این سرباز گمنام اسلام و انقلاب، این بوده و هست که راه را گم نکنیم و فقط در تمام امور، رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم. 📌 در پایان به تمام دوستان و همراهان عزیز بیان می کنم که: نقل تجربیات نزدیک به مرگ، صرفا مؤیدی است بر وجود عالم پس از مرگ، و خواننده نباید جزئیات تمام خاطرات و مطالب نقل شده از این افراد را عين واقعیت تلقی نماید، چرا که برای سنجش صحت چنین تجربیاتی هیچ معیاری وجود ندارد. اما هر تجربه و خاطره ای که خلاف آموزه های دین باشد، قطعا كذب و غیر واقعی است. و هر تجربه ای که در آموزه های دینی وجود نداشته باشد و خلاف عقل نیز نباشد، تنها به عنوان امری ممکن تلقی می شود. 🖌 ادامه دارد... 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_95
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 همسرانه دعای همسر در حرم امام حسین علیه السلام کانال پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
CQACAgQAAxkBAAF3Rpli_68NyKLTK5x4LEOu5b0dKsP60QAC9wwAAs-JyVMaWala5u5y9CkE.mp3
2.86M
سرگذشت تعزیه خوانی حکایتی بسیااااار شنیدنی به بیان پیشنهاد دانلود👌👌👌 ✅این فایل صوتی را از دست ندهید .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
هدایت شده از Aminikhaah_Media🇵🇸
07 Porsesh Va Pasokh Mosianade Soti Shonood (1401-04-28).mp3
18.34M
🔈 📣 پرسش وپاسخ_بخش هفتم * شب پره از نور فراری است. * قم و مشهد نورانی ترین نقطه ایران * شیطان از نطفه روی افراد کار می کند. * ملائکه تجسم پیدا میکنند * تن حضرت حجت(ع) در اراده حضرت است. * تمثلات مختلف شیطان * تحت الحنک سیمای ملائکه است. * ملائکه گرد حرم امام حسین ع طواف می کردند * ملائکه مقیم حرم اباعبدلله (ع) * کلمه کلمه ای که گر می گرفت. * نود درصد تجربه نزدیک به مرگ، خروج روح از بدن است. * هر شب خروج روح از بدن اتفاق می افتد. * گاهی تقدیرات در خواب القا می شود. * انس انسان با نجاست، او را از طهارت دور می کند. ⏰مدت زمان:۴۵:۰۴ 📆1401/04/28 ❗️برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود از طریق لینک زیر اقدام نمایید. 🌐 https://aminikhaah.ir/?p=6561 🔔@Aminikhaah_media
مستند صوتی شنود
مستند متنی شنود هر دو جذابه هم صوتیش هم داستان متنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌کپشن📌 برای کسانی که هنوز در غم از دست دادن عزیزی به سوگ نشسته اند. فردی از نزدیکان شما از دنیا رفته است. پدر، مادر، فرزند، همسر، معشوق، خواهر، برادر.... اولین واکنش ما در مواجه با این اتفاق زاری و شیون و فریاد زدن است که از نظر روان شناسی امری طبیعی است و برای تخلیه هیجانات منفی پس از این اتفاق توصیه می شود. اما وقتی این شیون ها و زاری ها ادامه می یابد مشکلاتی را برای روحی که از دنیا رفته بوجود می آورد. شاید بسیاری از ما متوجه تاثیرات منفی ای که ادامه دار شدن سوگواری ها بر روی مردگان مان می گذارد مطلع نباشیم... کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجسم اعمال انسان پس از مرگ حجه الاسلام مجتهدی کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
آرزوهای همه مرده ها رو عملی کنید از همین لحظه میدونید اموات چه آرزویی دارن؟ آرزو میکنند فقط یک لحظه برگردن به دنیا تا کاری انجام بدن که خدا قبول کنه و پاداشی بگیرن چون اونجا که رفتن فهمیدن چه کلاه گشادی سرشون رفته چقدر ضرر کردن و اوضاعشون چقدر بده چون از عمرشون استفاده نکردن پس ما که آرزوی مردگان هستیم قدر این ساعتها رو بدونیم و استفاده کنیم🌸🙏 هرروز که از خواب بلند شدی با خودت بگو من آرزوی مردگان هستم قدر خودمو بدونم به بطالت نگذرونم کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
08 Mostanade Soti Shonood .MP3
16.07M
🔉 📣 جلسه هشتم * پاسخ به سوالات * چرا صوت ها سانسور می شود؟ * از کجا بفهمیم که این مستنذ زاییده ذهن نیست؟ * مرگ را حس کردم و نزدیک می بینم * نیازی به مطرح شدن نمی بینم * همین که افرادی متنبه می شوند، برای من کافی است. * تواتر، راه اثبات تجربیات نزدیک به مرگ * ایمان به عالم غیب، ثمره تجربه نزدیک به مرگ * تماس با برادر راوی برای اتمام حجت * جنس مطالبی که حکایت از حقیقت دارد * با توجه به آیات قرآن تجسم شیطان امکان پذیر است. * یکی از کید های شیطان * تجسم شیطان، تحت اراده خدا * شیطان قدرت ندارد که برای هرکس تجسم پیدا کند. * ملاحظات کاری، علت سانسور مطالب ⏰ مدت زمان:٣٩:١٧ 📆1401/03/12 ❗️ برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود از طریق لینک زیر اقدام نمایید. 🌐 https://aminikhaah.ir/?p=6561 🔔 @Aminikhaah_Media
هدایت شده از ندای مُنْتَظَر
🍃🌷ـ﷽ـ🌷🍃 📗 معرفی (رمان شنود) 🔹 کتاب شنود (رمان شنود) یک کتاب با موضوع جذاب بازگشت از مرگ است که داستان تجربه نزدیک به مرگ را روایت می کند. گروه نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی نویسنده کتاب شنود است و توسط همین نشر تالیف شده است. 🔹 این کتاب تجربه‌ های عجیب دنیای پس از مرگ که مطابق با آموزه‌های دین اسلام است را بیان می کند که می‌تواند برای اهل ایمان راهگشا باشد. 🔹 در کتاب شنود تجربه بازگشت از مرگ یکی از مسئولان امنیتی را شاهد هستیم که با وجود اینکه جسمش حدود ده روز است که در کما و در بدترین فشارهاست، اما روح او در حال گشت و گذار در عالم است و حقایق زیادی را می بیند. 🔹 مشاهدات این فرد با روایات و سخنان علمای ربانی در مورد معاد و زندگی بعد از مرگ مطابقت دارد. 🔸 انتشارات شهید هادی پیش از این نیز کتاب های «» و سپس "" با محتوای داستانی بازگشت از مرگ و معاد به نشر رسانده است که بسیار زیاد مورد اسقبال مخاطبان قرار گرفت و رکوردهای متعددی را در زمینه چاپ و فروش کتاب از خود به جا گذاشت. 🔸 حال پس از دو کتاب موفق قبلی با این مضمون، با داستانی نفس گیر و جذاب، برای علاقه مندان به ژانر تجربه های نزدیک به مرگ ارائه شده است. «شنود» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/87662 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🥀ـ﷽ـ🥀 ۲ نفوذ مخفی داعش ۱ ➰ اوایل سال ۱۳۹۳ بود. آن زمان در یکی از دستگاه های امنیتی کشور کار می کردم. ➰ بیشتر تمرکز ما بر روی گروههای مسلح برانداز بود که قصد فعالیت در خاک ایران داشتند. ➰ لذا بیشترین حضور ما در مرزهای جنوب شرقی و غربی کشور به حساب می آمد. از طرفی به خاطر شرایط کاری، اوضاع کشورهای منطقه، به خصوص عراق و سوریه را زیر نظر داشتیم. ➰ ناآرامی ها در عراق، به طرز سؤال برانگیزی زیاد شده بود. یقین داشتیم که آمریکاییها پشت سر این ناآرامی ها قرار دارند. ➰ از طرفی تشکیل حکومت داعش در خاک سوریه و آزادی ارتباط آنها با استان های غربی عراق، خطر را برای حکومت مرکزی عراق دو چندان می کرد. ➰ هر لحظه احتمال حمله نیروهای سلفی و تندروی داعش به مناطقی از عراق وجود داشت. این اتفاق در اواخر بهار همان سال رخ داد و موصل و چندین شهر شمالی عراق سقوط کرد. ➰ تصور نمی کردیم که ارتش و دولت مرکزی عراق در آن زمان، در مقابل این ماجرا این قدر ضعیف عمل کنند. بعدها مشخص شد که دست های پشت پرده، کار خودش را کرده! ➰ گزارش هایی به ما رسید که داعش، با دلارهای مرتجعین عرب منطقه در حال جذب نیرو از دیگر کشورهای اسلامی است. ➰ آنها به سلاح های روز دنیا مجهز میشدند و نیروهای خود را از لحاظ معنوی برای نبردی انتحاری آماده می کردند. ➰ هر روز اخبار آنها را رصد می کردم. دهها هزار جنگجو از آفریقا، آسیای میانه و آسیای شرقی به آنها ملحق شده بودند. حتی داعش توانسته بود از دیگر کشورهای همسایه، حتى از لبنان و فلسطین نیرو جذب کند؟ ➰ آنها به سرعت به سوی مرزهای ایران و استان دیاله عراق نزدیک می شدند. ➰ یک روز صبح که به محل کار آمدم، گزارشی هرچند ناقص به دستم رسید که در شهرها و روستاهای مرزی ما، جلساتی مخفی برگزار می شود و به بهانه جهاد در راه خدا و به طمع دلار، جوان های ایرانی را راهی سوریه و عراق می کنند؟ به واحد سایبری رفتم و پیگیری کردم. متوجه شدم آنچه شنیده ام صحت دارد. ➰ سلفی ها و وهابیت، با سرعت در لایه های پایین جامعه و در مناطق مرزی حتی مرزهای شرقی ایران فعالیت خود را گسترش داده اند. ➰ اما این موارد برای عوامل استانی ارسال شده و آنها مشغول پیگیری بودند. بلافاصله با دو نفر از نیروهای همکار راهی مأموریت شدیم. ➰ آیا این ماجرا، با این گستردگی که اشاره شده واقعیت دارد؟! ➰ دو هفته در مأموریت بودیم. به چهار استان سرکشی کردیم. به گزارش نهادهای امنیتی استان ها اکتفا نکردم و گفتم: خودم باید بررسی کنم. برای همین با لباس مبدل به روستاهای مرزی رفتم. ➰ با آنچه آموخته بودم مشغول فعالیت و رصد اطلاعاتی شدم. برخی مسئولین استانها واقعا در خواب بودند. کارشان شده بود نوشتن گزارش های تکراری و ارسال به مرکز؛ برخی از آنها از پشت میز کارشان تکان نخورده و در میان مردم حضور نداشتند و در گزارش های ارسالی، همه چیز را گل و بلبل نشان میدادند؟ ➰ از آنچه شنیدم و تحقیق کردم، متوجه شدم که ماجرا بسیار پیچیده و گسترده تر از آن است که فکر می کردم! دشمن داعشی از فقر فرهنگی و اقتصادی مناطق مرزی استفاده کرده و عقیده سلفیت جهادی و تکفیری را در آن مناطق گسترش میداد! ➰ گزارش های متعدد از منابع محلی و برخی همکاران بومی به دستم می رسید که من و دوستانم را بسیار نگران می کرد. در مساجد برخی روستاها، به نام جلسات قرآن، افراد خاصی رفت و آمد داشتند؟ ➰ هرطور بود در برخی از آن جلسات، منابع خودمان را نفوذ دادیم. 🖌ادامه دارد... منتظر باشید 🥀قسمت پیشین👉 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
دو متوفی غسل شدن و تحویل خانواده هاشون دادیم ، میت اول حدودا۷۰ ساله ایست قلبی و متوفی دوم ۷۸ ساله اتباع اهل سنت بودن اینو میخواستم بگم ، نمیشه گفت که کاش مرگ نباشه، این اصلا یه چیز محاله و برای همه هست، اصلا وقتی بهش فکر میکنیم میبینیم واقعا مرگ لازمه، به هزار دلیل ، حالا نمیخام وارد جزییاتش بشم ، مطلب من اینه که کاش وقتی وقتمون تموم میشه ، وقتی داریم آماده میشیم که این بار و بندیلمون رو ببندیم و بریم به اونجایی که خدا واسمون در نظر گرفته ، کاش این رفتن طبیعی باشه ، مرگ طبیعی باشه ، یعنی تصادف نباشه، مریضی نباشه، عمل و جراحی نباشه ، سوختن نباشه، مرگ مشکوک نباشه ، توی پیری باشه همه از جوونیشون لذت ببرن خوب زندگی کنن وقتی پیر شدن آماده سفر بشن ، واقعا وقتی یه متوفی رو میارن میبینی هنوز تنش گرمه ، هیچ زخمی نداره ، سریع کارش انجام میشه این خستگی از تنت در میره ، متوفی که کاورشو باز میکنی اولین چیزی که میبینی خون و زخم هس ، غصه میندازه به دلمون ، کارش بیشتر طول میکشه ، شاید مجبور باشیم بخیه اش بزنیم دلمون ریش ریش میشه ، واسه همین میگم کاش همه به مرگ طبیعی و بدون درد دنیا رو ترک کنیم
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
البته اینا ظاهر قضیه اس ، چیزی که مهمه حال و احوال روحمونه ، اینکه حالش اون دنیا چطوره ، اعمال خوب جمع کرده واسه خودش یا همه اعمالشو سوزونده و دست خالی میره ، دوستان اینو همیشه دقت کنید ، به اعمال خوبتون مغرور نشید ، اعمال خوب انجام میدید ولی ممکنه با یه نیش زبون، با یه تمسخر، با یه چیزی که از نظر خودتون کوچیکه دل یه آدم رو بشکنید و یک عمر اعمال خوبی که داشتید رو آتیش بزنید و از بین ببرید، اگه دنیا دنیا خوبی کرده باشید یه ذره بدی کنید مطمين باشید ضرر کردید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از نمازت غافل نشی ها مرگ خفتت می‌کنه غافلگیر میشی میمونی با نمازهای نخونده که اونجا باید جواب پس بدی کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
🥀ـ﷽ـ🥀 ۳ نفوذ مخفی داعش ۲ ➰ ابتدای جلسه آموزش قرآن بود، اما بعد از آن، افراد خاصی حضور می یافتند و در خصوص اهمیت جهاد در راه خدا و ثواب آن صحبت می کردند. بعد هم در مورد جهاد در سرزمین شام و دولت خلافت اسلامی و لزوم پیوستن به آن حرف می زدند و... در پایان هم حرف از دلار و پول می شد تا آنها که مشکل مالی دارند نیز ترغیب شوند. ➰ در آن جلسات اعلام شد که تاکنون از ایران تعداد قابل توجهی به شام اعزام شده اند! حتی گزارشی به دستم رسید که در یک مسجد روستایی، کلاس آمادگی جسمانی و سپس کلاس آموزش سلاح و ترور و حتی ساخت بمب برگزار شده! آنها فیلم های داعش را از طریق رایانه های دستی نمایش میدادند؟ ➰ روز بعد با مسئول امنیتی استان، کلی بحث کردم! مشاهدات خود را کامل کرده و راهی استان بعدی شدیم. همین ماجرا در ابعادی پیچیده تر را شاهد بودم. استان بعدی همین طور، استان بعدی... فرصتی برای نوشتن گزارش نبود. ➰ سریع به سوی تهران حرکت کردم. باید هرچه سریعتر مسئولین مربوطه را آگاه می کردم. ما حضور مستشاری در سوریه را آغاز کرده بودیم و برخی از نیروهای امنیتی ما آنجا شهید شده بودند، اما غافل از اینکه دشمن در خانه ما نفوذ کرده و مشغول جذب نیروست! البته ضعف مالی مناطق مرزی و عدم توجه به رشد مادی و معنوی این مناطق، در این امر بی تأثیر نبود. ➰ من با یکی از کسانی که از آنجا عازم شام بود، از طریق مجازی صحبت کردم. می گفت: به من قول سه هزار دلار حقوق ماهانه داده اند و گفته اند اگر کشته شدی، این حقوق به همسر و خانواده ات می رسد! ➰ خدایا، این همه فعالیت تکفیری ها، چرا تاکنون گزارش کاملی به تهران مخابره نشده؟! ➰ داعش چندین ماه بود که به صورت گسترده، اما بسیار مخفی در ایران فعالیت می کرد. حتی برای مناطق مختلف کشور ما «امیر» تعیین کرده بودند تا مردم با آنها بیعت کنند؟ ➰ باور کردنی نبود، من از طریق دوستی با یکی از مبلغین داعش، امیر منطقه غرب ایران را ملاقات کردم! او هم مرا به حضور و جهاد در منطقه شام تشویق کرد؟ ➰ چنان فشار روحی و عصبی داشتم که گفتنی نبود. می خواستم هرچه سریع تر به تهران برسم و آنچه دیده و شنیده ام را گزارش کنم. ➰ از طرفی همسرم در آن زمان مبتلا به سرطان و مشغول شیمی درمانی بود. من او را و دو فرزندم را رها کرده و دو هفته در این مأموریت بودم. چیزهایی دیدم که دیگر همسرم را از یاد برده بودم. دیگر اعصاب نداشتم. ➰ نمیدانم فشارهای روحی و عصبی بود، یا حضور در مناطق آلوده مرزی، هرچه بود باعث شد که در مسیر برگشت به تهران شديداً مريض شوم. سردرد شدید، عفونت و تب چهل درجه و... در طی مسیر به دکتر رفتم که گفتند سریع به بیمارستان مراجعه کنید. ➰ چون با دارو، تب من پایین نیامده بود، دکتر گفت این وضعیت خیلی خطرناک است. ➰ به تهران رسیدیم. هیچ رمقی برایم باقی نمانده بود. همسرم در بیمارستان بقیه الله (عجلﷲفرجه) تهران مشغول شیمی درمانی بود. به راننده گفتم سریع به همان بیمارستان برو. ➰ در قسمت اورژانس بیمارستان بودم که حالم بدتر شد. اما مرا پذیرش نکردند. گفتند فقط یک تب ساده است و... از بیمارستان به منزل برگشتم. تمام دهان و دور لب هایم آفت و تب خال زده بود. حتی آب را هم به سختی می خوردم. روز بعد خیلی حالم بدتر شد. بلافاصله با کمک دوستان به همان بیمارستان رفتیم. ➰ این بار در ورودی بیمارستان برای لحظاتی بیهوش شدم. همسرم با سختی از بخش خودش به اورژانس و بالای سرم آمد. هرچه به پزشک اورژانس توضیح میداد که حال من بد است، آنها توجه نمی کردند. 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 🥀قسمت‌های پیشین👉 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🍃🌷ـ﷽ـ🌷🍃 📗 معرفی (رمان شنود) 🔹 کتاب شنود (رمان شنود) یک کتاب با موضوع جذاب بازگشت از مرگ است که داستان تجربه نزدیک به مرگ را روایت می کند. گروه نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی نویسنده کتاب شنود است و توسط همین نشر تالیف شده است. 🔹 این کتاب تجربه‌ های عجیب دنیای پس از مرگ که مطابق با آموزه‌های دین اسلام است را بیان می کند که می‌تواند برای اهل ایمان راهگشا باشد. 🔹 در کتاب شنود تجربه بازگشت از مرگ یکی از مسئولان امنیتی را شاهد هستیم که با وجود اینکه جسمش حدود ده روز است که در کما و در بدترین فشارهاست، اما روح او در حال گشت و گذار در عالم است و حقایق زیادی را می بیند. 🔹 مشاهدات این فرد با روایات و سخنان علمای ربانی در مورد معاد و زندگی بعد از مرگ مطابقت دارد. 🔸 انتشارات شهید هادی پیش از این نیز کتاب های «» و سپس "" با محتوای داستانی بازگشت از مرگ و معاد به نشر رسانده است که بسیار زیاد مورد اسقبال مخاطبان قرار گرفت و رکوردهای متعددی را در زمینه چاپ و فروش کتاب از خود به جا گذاشت. 🔸 حال پس از دو کتاب موفق قبلی با این مضمون، با داستانی نفس گیر و جذاب، برای علاقه مندان به ژانر تجربه های نزدیک به مرگ ارائه شده است. «شنود» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/87662 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59