eitaa logo
بشنو از زن چون حکایت می‌کند
400 دنبال‌کننده
256 عکس
159 ویدیو
11 فایل
🌹ضیافتی اندیشه ورزانه به نام حضرت مادر سلام الله علیها . 📩راه ارتباطی جهت پیشنهادات خوب شما رفیقان طریق: @Beshnoazzan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی آقای علیرضا نورعلی‌پور در محضر رهبرانقلاب با موضوع در دست های ظرفِ گلِ سرخی‌اش مدام یک قاچ سیب و چند پر پرتقال بود! یادش بخیر! آمدن از خانه‌ی "عزیز" بی پاکت نخودچی و کشمش محال بود! با او همیشه قصه و سوغاتی و غزل با او به قول ما نوه ها عشق و حال بود! شبها به میهمانی او هرکه می‌رسید قسط و حقوق و دغدغه را بیخیال بود! غیر از "علی" نداشت به لب نام دیگری! پیشش"پدربزرگ" تمام و کمال بود! مادربزرگ سوی خدای بزرگ رفت! او مرد؟؟! این همیشه برایم سوال بود "هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق" او هست! شعر حافظ شاهد مثال بود! رهبرانقلاب در تقدیر از این شعر گفتند: «چه کار خوبی کردید برای مادر بزرگ شعر گفتید» 🌸دیدار رمضانی شعرا و اساتید ادبیات فارسی با رهبر انقلاب 🌻 ۱۴۰۲/۱/۱۶ بزرگ @ziafat_andishe
🔹️..به مناسبت شروع دولت آقای و نگرانی احتمالی از ان چه که در پیش است: در ؛ می توان فهمید چگونه در بازار و می شود را بدهید و اسلام از دست رفته را باز ستانید وبه معجزه عشق ایمان بیاورید که در مسیر عشق، هرگز راهِ ادامه‌ی اسلام به نمی رسد هرچند مسیر آن را سدّ کند؛ و لذا شناختن حیله های عظیم امویان ما را متوجه نقش عظیم حسین علیه السلام می نماید که راه حسین چگونه راهی است، 🔻راهی که امویان آن را نمی بینند و از آن سر در نمی آورند. ✍و مااکنون تا در مکتب کربلاییم و امتداد آن را در رهبری خامنه‌ای عزیز یافته ایم، چه خوفی از آینده بسی درخشان انقلاب داریم ؟ پس چه جای یاس است آن گاه که از دادن هراسی نداریم ، عاشق روح الله در مسیر این عشق نمی شناسد، همان گونه که در کربلا فقط دید : . و اکنون نیز جز در افق حضرت زینب سلام الله علیها، راهی برای ادامه اسلام در تاریخ ما وجود ندارد. راهی که گرچه بر شمشیر پیروز نیست، اما بر شمشیر پیروز می‌گردد. .... 💠@ziafat_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در زمانی که خانه ها چه کوچک وچه بزرگ، چه آپارتمانی و چه ویلایی ، هیچ‌کدام ماوایی برای بشر سرگردان امروز نیست، در مقابل ویرانه های خانه شهید می ایستد و ان چنان ازعشق ومهر وتعلق خویش به این ویرانه ها می گوید که گویی آنجا گلستان است. چگونه می توان به مدعیان عشق از این عشق پاک و ناب گفت آن گاه که جهان پوچ شده،مجال مهر ودوستی را تنگ کرده و را تا حد و تنزل داده است؟ و مگر می توان حدیث دلدادگی این خانه را نگفت و تمنای حضور در این خانه را نداشت؟ خانه ای که ویرانه هایش می شود: بیت العزاء. این خانه،خانه ای است که همه همسایه آنند حتی وقتی که نباشی، حتی اگر ویران شود؛ و از پنجره آن می توان از برهوت غربت به آسمان دوست راهی یافت. ومگر این خانه جز با دل آگاهی زن و آزادیش از همه ناخودیها،بنا می گردد؟ زنی دل آگاه که خانه را برای اهلش از آشوب زمانه که به دل و دست وقلم و زبان رسیده است ،وادی مقدس طوی می کند. وادی مقدسی که همه آن جا یکی اند و یگانه و یک زبان،چرا که همه تماشاگه وجودند و وجود یکی است و نه بیش تر... آن جا همه از بودن خود راضی اند و کسی هم وقتش تلف نمی شود. این خانه مرکز عالم و معمارش لاجَرَم است،زنی با تعلقاتی عمیقا ریشه دار. : ✍️برای احساسی قابل پذیرش و راضی کننده که باید از خود داشته باشیم لازم است خود را در جایی قرار دهیم که آنجا و آن موقعیت اولاً وجود ما را بخشد؛ ثانیاً بتوانیم آن موقعیت را از آن خود نماییم و احساس کنیم آن موقعیت برای ما امریست که روحاً می‌توانیم در آن سکنا گزینیم... ... 💠@ziafat_andishe
سیدعباس برای سخنرانی به کنار مزار شیخ راغب حرب می‌رود.دستش را روی قبر او می گذارد و به احمد، پسر شهید شیخ راغب حرب نگاه می کند و می گوید: "وصیتی داری که بخواهی برای پدرت برسانی؟" پس از اتمام مراسم ، محافظان سیدعباس، متوجه هلیکوپترهای جنگی اسرائیلی می‏شوند که حالت عادی نداشتند. این را، به سید می گویند. سیدعباس می گوید: "مگر ترسیده اید؟" محافظ ها به شوخی می‎گویند: "اگر شما از جان خودتان نمی‎ترسید، ما زن و بچه داریم." سید، خم می شود، سنگی را از زمین برمی‏دارد و به دست پسر پنج ساله اش حسین می‏دهد و می‎گوید: "با این سنگ، آن هلیکوپترها را بزن." بعد، سید به طرف بیروت حرکت می کند. همسرش ام یاسر و پسرش حسین نیز همراهش بودند. همسر سید، همیشه با او بود. 🔻چون سید به او گفته بود که من، خواهم شد. ✍️ عزیز، تاریخ شهادتتان ۱۶ فوریه ۱۹۹۳ نیست؛ شهادت شما همان زمانی است که به سید عباس گفتید تا خانه‌ای به پا کنید که درآن آسمان و زمینش به هم متصلند، و چگونه می‌توان از عالَمِ شما زبان گشود آن گاه که همه در فکر رهایی ار رنج هستند و تو به استقبال درد و رنج و سختی می‌روی ، شوق تو به چگونه وصف می‌شود آن گاه که تو خود رمز حیات را همراهی با سید یافته‌ای و حاضر شدن در این راه یعنی همان شوق لقاء‌اللهی تو. اکنون و ، همان هوشمندان تاریخند که هرگز در گریز از رنج‌ و سختی،برای خود ماوایی ندیدند و حیات عند رب را در این راه یافتند و اولوالعزمان تاریخ برای این‌ میثاق الهی گشتند. وبه راستی در این خانه چه معنایی دارد؟ ... 💠@ziafat_andishe