🔥🎥 مراحل تبدیل یک #اختلاسگر_جیگولی به #متهم_حزب_اللهی ..👆😅
1️⃣ وقتی #احضاریه اومد اولین کاری که میکنیم اینه که اجاق گاز رو روشن میکنیم و #مهر_نماز رو میذاریم روش تا #داغ بشه ..😁😝😂
2️⃣ هرچی عکس با #مشروب و #کراوات و رقص #ساسی_مانکنی داریم از صفحه شخصیمون پاک میکنیم🙈
3️⃣ به صورتمون آب و کود میدیم تا جلسه دادگاه هرچه سریعتر پشمامون رشد کنه😉
بعد #انگشتر_عقیق دست میکنیم و صفحه شخصیمون رو پر میکنیم از عکس با #ریش و #چفیه و تیپ هیئتی و کلیپ مداحی و .. تا به جامعه القا کنیم هرچی #مفسد_اقتصادی همشون #مذهبی و #حزب_اللهی هستن😜
➕یه سوال اینجا مطرحه! آیا این جماعت از #خدا و روز #قیامت و آتش #جهنم نمیترسن؟
جواب: اینا چون معتقد به #اسلام_آقامیری هستن و در #اسلام_آقامیری 👈نه #جهنم وجود داره و نه #آتش ..
چون خدا بنده هاشو دوسداره🥰
خدا بنده هاشو نیافریده که تو آتیش بسوزونه☺️
یعنی هرچقدرم گناه کنی سرانجام در بهشت برین ملازم حوریان بهشتی خواهی بود ..😇 فقط کافیه دلت #صاف باشه ..🤪🤪
#نجفی
#خاوری
#علیرضا_زیبا
#هادی_رضوی
#اختلاس_طلبان
#دولت_چهاردرصدیها💚💜
#چرامادرهای_ایرانی_اینطورهستند‼️😞
#با_زبانشان_همه_چیز_را
#خراب_میکنند😐😐
#علیرضا_پناهیان
🔹 زنان قدرت #زبان دارند، لذا #گناه زن دربارهی زبان، ۹ برابر مردان حساب میشود. این یک اسلحه است. نباید از آن بد استفاده کرد.
🔹 مهمترین عامل به #جهنم رفتن زنان، زبان آنها است،
🔹 ما در مدرسهای که داریم، دوستان گفتند «از کدام خانوادهها دانشآموز بپذیریم؟»، گفتم «شما را به خدا به حجاب، نماز و خیلی از این حرفهایشان نگاه نکنید. ببینید مادر، اهل کنترل زبان نزد کودکان هست یا نه؛ اگر هم بیحجاب بود بپذیرید. با هم کنار میآییم»
@olama12
@olama_ir
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_پنجم
💠 هیاهوی مردم در گوشم میکوبید، در تنگنایی از #درد به خودم میپیچیدم و تنها نگاه نگران سعد را میدیدم و دیگر نمیشنیدم چه میگوید. بازوی دیگرم را گرفته و میخواست در میان جمعیتی که به هر سو میدویدند جنازهام را از زمین بلند کند و دیگر نفسی برای ناله نمانده بود که روی دستش از حال رفتم.
از شدت ضعف و ترس و خونریزی با حالت تهوع به هوش آمدم و هنوز چشمانم را باز نکرده، زخم شانهام از درد نعره کشید. کنار دیواری سیاه و سنگی روی فرشی قرمز و قدیمی افتاده بودم، زخم شانهام پانسمان شده و به دستم سِرُم وصل بود.
💠 بدنم سُست و سنگین به زمین چسبیده و نگاه بیحالم تنها سقف بلند بالای سرم را میدید که گرمای انگشتانش را روی گونهام حس کردم و لحن گرمترش را شنیدم :«نازنین!»
درد از روی شانه تا گردنم میکشید، بهسختی سرم را چرخاندم و دیدم کنارم روی زمین کز کرده است. به فاصله چند متر دورمان پردهای کشیده شده و در این خلوت فقط من و او بودیم.
💠 صدای مردانی را از پشت پرده میشنیدم و نمیفهمیدم کجا هستم که با نگاهم مات چشمان سعد شدم و پس از سیلی سنگینش باور نمیکردم حالا به حالم گریه کند. ردّ #خونم روی پیراهن سفیدش مانده و سفیدی چشمانش هم از گریه به سرخی میزد.
میدید رنگم چطور پریده و با یک دست دلش آرام نمیشد که با هر دو دستش صورتم را #نوازش میکرد و زیر لب میگفت :«منو ببخش نازنین! من نباید تو رو با خودم میکشوندم اینجا!»
💠 او با همان لهجه عربی به نرمی #فارسی صحبت میکرد و قیل و قال مردانی که پشت پرده به #عربی فریاد میزدند، سرم را پُر کرده بود که با نفسهایی بریده پرسیدم :«اینجا کجاس؟»
با آستینش اشکش را پاک کرد و انگار خجالت میکشید پاسخم را بدهد که نگاهش مقابل چشمانم زانو زد و زیر لب زمزمه کرد :«مجبور شدم بیارمت اینجا.»
💠 صدای #تکبیر امام جماعت را شنیدم و فهمیدم آخر کار خودش را کرده و مرا به #مسجد عُمری آورده است و باورم نمیشد حتی به جراحتم رحمی نکرده باشد که قلب نگاهم شکست و او عاشقانه التماسم کرد :«نازنین باور کن نمیتونستم ببرمت بیمارستان، ممکن بود شناسایی بشی و دستگیرت کنن!»
سپس با یک دست پرده اشک را از نگاهش کنار زد تا صورتم را بهتر ببیند و با مهربانی دلداریام داد :«اینجام دست کمی از بیمارستان نداره! برا اینکه مجروحین رو نبرن بیمارستان، این قسمت مسجد رو بیمارستان کردن، دکتر و همه امکاناتی هم اوردن!»
💠 و نمیفهمید با هر کلمه حالم را بدتر میکند که لبخندی نمکین نشانم داد و مثل روزهای خوشیمان شیطنت کرد بلکه دلم را به دست آورد :«تو که میدونی من تو عمرم یه رکعت #نماز نخوندم! ولی این مسجد فرق میکنه، این مسجد نقطه شروع مبارزه مردم #سوریه بوده و الان نماد مخالفت با #بشار_اسد شده!»
و او با دروغ مرا به این #جهنم کشانده بود که به جای خنده، چشمانم را از درد در هم کشیدم و مظلومانه ناله زدم :«تو که میدونستی اینجا چه خبره، چرا اومدی؟» با همه عاشقی از پرسش بیپاسخم کلافه شد که گرمای دستانش را از صورتم پس گرفت و با حالتی حق به جانب بهانه آورد :«هسته اولیه انقلاب تو #درعا تشکیل شده، باید خودمون رو میرسوندیم اینجا!»
💠 و من از اخبار بیخبر نبودم و میدیدم درعا با آمادگی کامل به سمت جنگ میرود که با همه خونریزی و حال خرابم، با صدایی که به سختی شنیده میشد، بازخواستش کردم :«این چند ماه همه شهرهای #سوریه تظاهرات بود! چرا بین اینهمه شهر، منو کشوندی وسط میدون جنگ درعا؟»
حالت تهوع طوری به سینهام چنگ انداخت که حرفم نیمه ماند و او رنگ مرگ را در صورتم میدید که از جا پرید و اگر او نبود از #ترس تنهایی جان میدادم که به التماس افتادم :«کجا میری سعد؟»
💠 کاسه صبرم از تحمل اینهمه #وحشت در نصفه روز تَرک خورده و بیاختیار اشک از چشمانم چکید و همین گریه بیشتر آتشش میزد که به سمت پرده رفت و یک جمله گفت :«میرم یه چیزی برات بگیرم بخوری!» و دیگر منتظر پاسخم نماند و اگر اشتباه نکنم از شرّ تماشای اینهمه شکستگیام فرار کرد.
تازه عروسی که گلوله خورده و هزاران کیلومتر دورتر از وطنش در غربتِ مسجدی رها شده، مبارزهای که نمیدانستم کجای آن هستم و قدرتی که پرده را کنار زد و بیاجازه داخل شد.
💠 از دیدن صورت سیاهش در این بیکسی قلبم از جا کنده شد و او از خانه تا اینجا تعقیبم کرده بود تا کار این #رافضی را یکسره کند که بالای سرم خیمه زد، با دستش دهانم را محکم گرفت تا جیغم در گلو گم شود و زیر گوشم خرناس کشید :«برای کی جاسوسی میکنی #ایرانی؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🆔 @mahfa110
💥 #نگاه_حرام
🌹حضرت محمد (ص) فرمودند:
کسی که #چشمانش را از #نگاه_حرام به #زنی پر کند، خداوند در روز قیامت، چشمانش را با #میخهای_آتشین و آتش پر مینماید و تا زمانی که خداوند بین مردم حکم مینماید، به این حالت خواهد بود. آنگاه دستور میرسد که او را به #جهنم ببرید. (در صورتی که توبه نکرده باشد)
📚 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج)
https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_نوزدهم
💠 سری به نشانه منفی تکان داد و از #وحشت چشمانم به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت :«الان همسرتون کجاست؟ میخواید باهاش تماس بگیرید؟»
شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت میکشیدم اقرار کنم اکنون عازم #ترکیه و در راه پیوستن به #ارتش_آزاد است که باز حرف را به هوای حرم کشیدم :«اونا میخواستن همه رو بکشن...»
💠 فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمیخواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست :«هیچ غلطی نتونستن بکنن!»
جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به اینهمه آشفتگیام شک کرده بود و مصطفی میخواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد :«از چند وقت پیش که #وهابیها به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم #سیده_سکینه (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلافشون کردیم!»
💠 و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد :«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!»
یادم مانده بود از #اهل_سنت است، باورم نمیشد برای دفاع از مقدسات #شیعیان وارد میدان شده باشد و از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود که با کلماتش قد علم کرد :«درسته ما #شیعههای داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به #حرم برسه!»
💠 و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرینزبانی ادامه داد :«خیال کردن میتونن با این کارا بین ما و شما #سُنیها اختلاف بندازن! از وقتی میبینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما #شیعهها، وحشیتر شدن!»
اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش میچشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت :«یه لحظه نگهدار سیدحسن!» طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد، از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید :«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!»
💠 دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد. حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش #شرم میکردم که ساکت در خودم فرو رفتم. از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندانهایم را به هم فشار میدادم تا نالهام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود :«خواهرم!»
چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است، چشمانش همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی میلرزید. شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانهام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از اینهمه درماندگیام #خجالت کشیدم.
💠 خون پیشانیام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونهام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم :«خواهرم به من بگید چی شده! والله کمکتون میکنم!» در برابر محبت بیریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بیکسیام را حس میکرد که بیپرده پرسید :«امشب جایی رو دارید برید؟»
و من امشب از #جهنم مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم و دیگر از در و دیوار این شهر میترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم.
💠 چانهام از شدت گریه به لرزه افتاده و او از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد. دور خودش میچرخید و آتش #غیرتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمیشد که کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت.
روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید، صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانیاش از خون پُرشده و میخواست حرف دلش را بزند که به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد :«وقتی داشتن منو میرسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس میکردم دارم میمیرم، فقط به شما فکر میکردم! شب پیشش #خنجر رو از رو گلوتون برداشته بودم و میترسیدم همسرتون...»
💠 و نشد حرفش را تمام کند، یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره #نجیبانه قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد :«#خدا رو شکر میکنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زندهاید!»
هجوم گریه گلویم را پُر کرده و بهجای هر جوابی #مظلومانه نگاهش میکردم که جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد.
💠 رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش میخواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد :«امشب تو #حرم چی کار داشتید خواهرم؟ همسرتون خواست بیاید اونجا؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🆔 @mahfa110
✥✥---•---• ﷽ •---•---✥✥
•[❓❗️]• آیـا درسـت اسـت کـه بـرای هـرگناهـی بـایـد ۱۰۰۰سـال داخـل جهـنم بـاشیـم و آیـا اگر کـسی یـک روز وارد جـهنـم نـشود ، آن شخـص همـنـشیـن پـیامبـر خواهـد شـد ؟منظورم دیوانه ها یا بچه ها نیست
🌺 پاسخ:
دوست عزیز؛
#گناهان متفاوت است بنابر #روایات، بعضى از آنها مانند #شرک و #کفر و #نفاق موجب رفتن به #جهنم و #خلود در آن است و این در صورتى است که صاحب آن بدون #توبه_واقعى بمیرد. بعضى دیگر از گناهان براى مدت مشخصى موجب #عذاب مىباشد و بعد با #شفاعت_اولیاء یا #لطف_و_فضل_خداى_متعال مورد بخشش واقع می شود.
🌸براساس آیات و روایات، اگر آدمى، در مجموع رو به خدا داشته و #مؤمن و دوستدار #حضرت_رسول_اکرم (صلى الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) باشد، ولى در دنیا خود را از آلودگىها و تعلّقات پاک نسازد؛ با عذابها و فشارهایى رو به رو بوده و چه بسا به طبقات اولیه جهنم خواهد افتاد. با این عذابها، تطهیر شود و به #عالم_نور قدم بگذارد.
(📚 بحارالانوار، ج 8، ص 352 و 353، ح2)
🔹اینکه واژه 1000 در روایات آمده بیان کننده این است که یک روز #آخرت برابر با 1000 روز #دنیا است
🍀خداوند متعال، در #قرآن مى فرماید:
• یدَبِّرُ الاَمْرَ مِنَ السَّمَآءِ إِلَى الاَرْضِ ثُمَّ یعْرُجُ إِلَیهِ فِى یوْم کَانَ مِقْدَارُهُو أَلْفَ سَنَه مِّمَّا تَعُدُّونَ؛
• امور این #جهان را از #آسمان به سوى #زمین #تدبیر مى کند؛ سپس در روزى که مقدار آن #هزار_سال از سال هایى است که شما مى شمرید به سوى او باز مى گردید [و دنیا پایان مى یابد].
✍️نکته آخر اینکه شاید این فرد همنشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) شود اما نکته ای که باید توجه کنید اینکه این به صورت یک قانون کلی نیست. چون بهشت دارای مراتب و درجاتی است و بالاترین درجه همنشینی با پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) است.
➖➖➖➖➖
|•⏳•| @mahdiyarbn_IR
📌به کانال مذهبی [•°مِـشْـکـٰاتْ°•] بپیوندید👆
🔹 #فضائل_امیرالمومنین_علیهالسلام
🔸 #با_علی_تا_غدیر
🍃 هر روز یک فضیلت از امیرالمومنین علیه السلام
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🖇 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
💎 یا علی❗️ جبرئیل مرا خبر داد به امری درباره تو که موجب روشنی چشم و شادی قلبم شد.
💎 به من گفت یا #محمد خداوند به من فرمود محمد را از جانب من سلام برسان و به او اعلام کن که #علی پیشوای هدایت و چراغ تاریکی و حجت بر اهل دنیا است.
💎 او #صدیق_اکبر و #فاروق_اعظم است، من به ذات خود قسم خورده ام داخل جهنم نکنم کسی که او را دوست داشته باشد و تسلیم او و #اوصیای بعد از او باشط و داخل بهشت نمیکنم کسی را که ولایت او را رها نماید و تسلیم او و اوصیای پس از او نشود، این یک واقعیت است که میگویم #جهنم و طبقات آن را چر خواهم کرد از دشمنان او و #بهشت را پر از دوستان و شیعیانش میکنم.
📚 بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۱۱۳
🍃🌸الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه مولانا امیرالمومنین والائمه المعصومین علیهم السلام🌸🍃
#عید_بزرگ_غدیر
🆔https://eitaa.com/taliehnoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_ویژه ۲ امروز کانال منتظران ظهور
🔺فیلم لحظه #جهنم 🔞
🔻همراه با صوت آیات سوره مبارکه یس
@montazerane_zohour
🌹ظهور نزدیک است ....
🥀 #ظهور_نزدیک_است
گنجینه ای از بهترین مطالب #مهدوی #معنوی #معرفتی #سیاسی #ولایی #شهدایی #تربیتی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ؛
بسه منو بفرست جهنم🔥🔥
🎙استاد قرائتی
📌روز قیامت برای بی نمازها آن قدر نعمتها را میشمارند که شرمنده میشه.😥
🥀🥀🥀🥀🥀
#نماز
#ترک_نماز
#جهنم
#استاد_قرائتی
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
🌹ظهور نزدیک است ....
🥀 #ظهور_نزدیک_است
گنجینه ای از بهترین مطالب #مهدوی #معنوی #معرفتی #سیاسی #ولایی #شهدایی #تربیتی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c
@zohoore_ghaem
#کنترل_ذهن 246
جهنم چیه؟
#جهنم یعنی عالم هستی دیگه تحمل موجودی که به حداقل ها راضی شده رو نداره.🔥🔥🔥
چنین انسانی مثل یک زباله باید بازیافت بشه و جهنم مکان بازیافت زباله های انسانیست...
ای انسان...
💞 خدا تو رو برای بی نهایت لذت خلق کرد... برای اینکه تو خییییییلی لذت ببری
اصلا از خود خدا لذت ببری...💥🌺
ولی تو چرا به لذت های کم قانع شدی؟ چرا نخواستی که خیلی لذت ببری؟😒
✅ تمام اتفاقات عالم رو خدا طوری طراحی کرده که تو بتونی با کمک #عقل و #پیامبران، از برخی لذت های سطحی به نام #گناه عبور کنی و به لذت های برتر برسی.
ولی تو با عجله رفتی سراغ همون لذت های سطحی و کم!
@IslamlifeStyles
#شاید با جلیلی کشور بهشت نشود اما با پزشکیان قطعا ایران #جهنم خواهد شد!
بپرهیزید از کسی که خود چیزی نمیداند و دیگران برنامه ها را برایش ديکته می کنند!
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
گنجینهای از مطالب ناب مهدوی ولایی شهدایی معرفتی و نهج البلاغه به کانال #ظهور_نزدیک_است بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c
@zohoore_ghaem
@ba_Shaheidan