eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.9هزار دنبال‌کننده
72.3هزار عکس
74.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
ظهور نزدیک است
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_هجدهم 💠 زیر دست و پای زنانی که به هر سو می‌دویدند خودم را روی زمین می‌کشید
✍️ 💠 سری به نشانه منفی تکان داد و از چشمانم به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت :«الان همسرتون کجاست؟ می‌خواید باهاش تماس بگیرید؟» شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت می‌کشیدم اقرار کنم اکنون عازم و در راه پیوستن به است که باز حرف را به هوای حرم کشیدم :«اونا می‌خواستن همه رو بکشن...» 💠 فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمی‌خواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست :«هیچ غلطی نتونستن بکنن!» جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به اینهمه آشفتگی‌ام شک کرده بود و مصطفی می‌خواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد :«از چند وقت پیش که به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلاف‌شون کردیم!» 💠 و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد :«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!» یادم مانده بود از است، باورم نمی‌شد برای دفاع از مقدسات وارد میدان شده باشد و از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود که با کلماتش قد علم کرد :«درسته ما داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به برسه!» 💠 و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرین‌زبانی ادامه داد :«خیال کردن می‌تونن با این کارا بین ما و شما اختلاف بندازن! از وقتی می‌بینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما ، وحشی‌تر شدن!» اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش می‌چشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت :«یه لحظه نگهدار سیدحسن!» طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد، از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید :«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!» 💠 دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد. حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش می‌کردم که ساکت در خودم فرو رفتم. از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندان‌هایم را به هم فشار می‌دادم تا ناله‌ام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود :«خواهرم!» چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است، چشمانش همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی می‌لرزید. شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانه‌ام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از اینهمه درماندگی‌ام کشیدم. 💠 خون پیشانی‌ام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونه‌ام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم :«خواهرم به من بگید چی شده! والله کمک‌تون می‌کنم!» در برابر محبت بی‌ریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بی‌کسی‌ام را حس می‌کرد که بی‌پرده پرسید :«امشب جایی رو دارید برید؟» و من امشب از مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم و دیگر از در و دیوار این شهر می‌ترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم. 💠 چانه‌ام از شدت گریه به لرزه افتاده و او از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد. دور خودش می‌چرخید و آتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمی‌شد که کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت. روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید، صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانی‌اش از خون پُرشده و می‌خواست حرف دلش را بزند که به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد :«وقتی داشتن منو می‌رسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس می‌کردم دارم می‌میرم، فقط به شما فکر می‌کردم! شب پیشش رو از رو گلوتون برداشته بودم و می‌ترسیدم همسرتون...» 💠 و نشد حرفش را تمام کند، یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد :« رو شکر می‌کنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زنده‌اید!» هجوم گریه گلویم را پُر کرده و به‌جای هر جوابی نگاهش می‌کردم که جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد. 💠 رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش می‌خواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد :«امشب تو چی کار داشتید خواهرم؟ همسرتون خواست بیاید اونجا؟»... ✍️نویسنده: 🆔 @mahfa110
هدایت شده از ظهور نزدیک است
💠 قدمی عقب رفتم و تیزی نگاه هیزش داشت جانم را می‌گرفت که صدای بسمه در گوشم شکست :«پس چرا وایسادی؟ بیا لباساتو عوض کن!» و اینبار صدای این زن فرشته نجاتم شد که به سمت اتاق فرار کردم و او شوهرش را حس کرده بود که در را پشت سرم به هم کوبید و با خشمی سرکش تشر زد :«من وقتی شوهرم کشته شد، زنش شدم! تو هم بذار جون شوهرت بالا بیاد بعد!» 💠 ای کاش به جای این هیولا سعد در این خانه بود که مقابل چشمان وحشی‌اش با همان زبان دست و پا شکسته به گریه افتادم :«شوهرم منو کتک نزده، خودم تو کوچه خوردم زمین...» اجازه نداد حرفم تمام شود که لباسی را به سمتم پرت کرد و جیغش را در گلو کشید تا صدایش به ابوجعده نرسد :«اگه می‌خوای بازم شوهرت رو ببینی، بپوش بریم بیرون!» 💠 نفهمیدم چه می‌گوید و دلم خیالبافی کرد می‌خواهد دهد که میان گریه خندیدم و او می‌دانست چه آتشی به جان شوهرش افتاده که با سنگینی زبانش به گوشم سیلی زد :«اگه شده شوهرت رو سر می‌بُره تا به تو برسه!» احساس کردم با پنجه جملاتش دلم را از جا کَند که قفسه سینه‌ام از درد در هم شکست و او نه برای نجات من که برای تحقیر داریا نقشه‌ای کشیده بود و حکمم را خواند :«اگه می‌خوای حداقل امشب نیاد سراغت با من بیا!» 💠 و بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مقابل چشمان شوهرش دور کند که شمرده شروع کرد :«نمی‌دونم تو چه هستی که هیچی از نمی دونی و از رفتن شوهرت اینهمه وحشت کردی! اما اگه اونقدر به و رسولش ایمان داری که نمی‌خوای رافضی‌ها داریا رو هم مثل و و به کفر بکشونن، امشب با من بیا!» از گیجی نگاهم می‌فهمید حرف‌هایش برایم مفهومی ندارد که صدایش را بلندتر کرد :«این شهر از اول نشین بوده، اما چندساله به هوای همین حرمی که ادعا می‌کنن قبر سکینه دختر علیِ، چندتا خونواده مهاجرت کردن اینجا!» 💠 طوری اسم رافضی را با چندش تلفظ می‌کرد که فاتحه جانم را خواندم و او بی‌خبر از حضور این رافضی همچنان می‌گفت :«حالا همین حرم و همین چندتا خونواده شدن مرکز فتنه که بقیه مردم رو به سمت کفر خودشون دعوت کنن! ما باید مقاومت رافضی‌ها رو بشکنیم وگرنه قبل از رسیدن ، رافضی‌ها این شهر رو اشغال می‌کنن، اونوقت من و تو رو به کنیزی می‌برن!» نمی‌فهمیدم از من چه می‌خواهد و در عوض ابوجعده مرا می‌خواست که از پشت در مستانه صدا رساند :«پس چرا نمیاید بیرون؟» 💠 از نفسم بند آمد و فرصت زیادی نمانده بود که بسمه دستپاچه ادامه داد :«الان با هم میریم حرم!» سپس با سرانگشتش به گونه سردم کوبید و سرم منت گذاشت :«اینجوری هم در راه خدا می‌کنیم هم تو امشب از شرّ ابوجعده راحت میشی!» تمام تنم از زخم زمین خوردن و اینهمه وحشت درد می‌کرد و او نمی‌فهمید این جنازه جانی برای جهاد ندارد که دوباره دستور داد :«برو صورتت رو بشور تا من ابوجعده رو بپزم!» 💠 من میان اتاق ماندم و او رفت تا شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد :«امروز که رفتی نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضی‌ها رو به نجاست بکشم! آخه امشب وفات جعفر بن محمدِ و رافضی‌ها تو حرم مراسم دارن!» سال‌ها بود نامی از ائمه بر زبانم جاری نشده و دست خودم نبود که وقتی نام (علیه‌السلام) را از زبان این وهابی اینگونه شنیدم جگرم آتش گرفت. 💠 انگار هنوز مادرم در جانم زنده مانده و در قفس سینه پَرپَر می‌زد که پایم برای بی‌حرمت کردن لرزید و باید از جهنم ابوجعده فرار می‌کردم که ناچار از اتاق خارج شدم. چشمان گود ابوجعده خمار رفتنم شده و می‌ترسید حسودی بسمه کار دستش دهد که دنبال‌مان به راه افتاد و حتی از پشت سر داغی نگاهش تنم را می‌سوزاند. 💠 با چشمانم دور خودم می‌چرخیدم بلکه فرصت پیدا کنم و هر قدمی که کج می‌کردم می‌دیدم ابوجعده کنارم خرناس می‌کشد. وحشت این نامرد که دورم می‌چرخید و مثل سگ لَه‌لَه می‌زد جانم را به گلویم رسانده و دیگر آرزو کردم بمیرم که در تاریکی و خنکای پس از باران شب داریا، گنبد مثل ماه پیدا شد و نفهمیدم با دلم چه کرد که کاسه صبرم شکست و اشکم جاری شد. 💠 بسمه خیال می‌کرد هوای شوهر جوانم چشمم را بارانی کرده که مدام از اجر جهاد می‌گفت و دیگر به نزدیکی حرم رسیده بودیم که با کلامش جانم را گرفت :«می‌خوام امشب بساط کفر این مرتدها رو بهم بزنی! با هم میریم تو و هر کاری گفتم انجام میدی!»... ✍️نویسنده: @mahfa110
هدایت شده از ظهور نزدیک است
🔴 گونه ‌شناسی کوفیان در زمان امام حسن(ع) و جامعه امروزی ما 🖌 🔻 مردم کوفه در زمان امام حسن مجتبی (ع) را می توان به چند دسته تقسیم کرد : 1️⃣ : که به‌عنوان ستون پنجم و نفوذی دستگاه معاویه در کوفه عمل می‌کردند و از سران اینها می‌توان عمربن‌سعد و عَمروبن‌حُریث را نام برد. 2️⃣ : کسانی که فقط به درگیری با سپاه شام می‌اندیشیدند؛ البته نه از نگاه و رویکرد امام حسن(ع)؛ بلکه براساس مبانی خود در تکفیر اهل شام. اینها خود را از امام حسن(ع) هم اتقلابی‌تر می‌دانستند و شمربن‌ذی‌الجوشن و شَبَث‌بن‌رِبعی از سران این گروه بودند. اینها برای حضرت هزینه درست می‌کردند و شاید بتوان گفت که نقش این گروه در تحمیل صلح بر امام حسن(ع) زیاد بود. عجب اینکه آنها در ادامه کار به‌سمت معاویه چرخیدند! 3️⃣ : کسانی که فریب خوارج را خورده بودند؛ اما هنوز در سلک آنها درنیامده بودند. اگرچه که مخالفتی از اینها سرنمی‌زد، اما قابل اعتماد نیز نبودند. 4️⃣ : که حدود بیست‌هزار جنگجوی تازه ه‌مسلمان و غیرعرب بودند و به‌دلیل ناآشنایی با معارف حقیقی اسلام، به‌راحتی گول می خوردند. همین ها بودند که در ماجرای همراهی امام حسن(ع) و قضیه عاشورا، به‌نفع امویان حرکت کردند واز روی نا آگاهی به دشمنان ائمه(ع) پیوستند . 5️⃣ : مردمانی بابصیرت که پابه‌رکاب حضرت، آماده جنگ و مبارزه بودند ولی تعدادشان اندک بود . 🔺 حال نوبت آن است که از تاریخ درس بگیریم: اگر معاویه را نماد «دشمن خارجی» بگیریم، شاید بتوان راهبردها و راهکارهای او را بر حرکات دشمنان مختلف نظام اسلامی تطبیق کرد. برخی را از عاقبت تقابل با خود می‌ترسانند و برخی دیگر را با تطمیع و تهدید از میدان به‌در می‌کنند. ♦️نیروهای داخل جامعه هم شامل همان تقسیم‌بندی بالا هستند: 🔸«نفوذی‌ها» که دل در گرو دشمن دارند و پازل دشمن در داخل کشور را تکمیل می‌کنند. 🔹خوارج که همان انقلابی‌نماها هستند که همیشه دچار افراط و تفریط می شوند و با تند روی ها ی خود برای انقلاب هزینه‌سازی می‌کنند. 🔸شکاک‌ها که تحت تاثیر شایعات فضای مجازی و کم‌کاری نیروهای انقلاب و احیاناً خلاف کاری های انقلابی‌نماها یا نفوذی‌ها قرار می گیرند و نسبت به اصل نظام و کارآمدی آن تردید می کنند . 🔹الحمراء را شاید بتوان بر افرادی تطبیق کرد که هم شور و هیجان و قدرت‌عمل دارند ولی مطالعه کافی ندارند لذا فهمشان از مبانی انقلاب و اسلام، به‌اندازه کافی نیست. به همین دلیل باید به آنان آگاهی و بصیرت لازم را داد؛ وگرنه خدای‌ناکرده ممکن است فریب بخورند و جزء ریزش های انقلاب شوند . 🔸و نهایتا انقلابیون مؤمن و با بصیرت ، که به آرمان های انقلاب وفادارند و با فهم درست از تحولات داخلی و بین‌المللی، همواره پای کار انقلاب مانده و با همه سختی‌ها و مشقت‌ها، کار انقلاب را پیش برده‌اند. 🔺 : تاریخ چیزی جز برآیند این نیروها بر هم نیست. پس هرگاه مؤمنان انقلابی که متناظر بر شیعیان مخلص دوران امام مجتبی(ع) هستند، به وظایف خود عمل کنند و با شکست توطئه نفوذی‌های دشمن و انقلابی‌نماها، سایر طیف‌های جامعه را به خود جذب کنند و آنها را هدایت کنند، قاعدتا می‌توان آینده جامعه را آینده‌ای مطلوب و تضمین‌شده دانست؛ آنچنان‌که در دوران انقلاب اسلامی، این اتفاق رخ داده است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🇮🇷کانال اساتید انقلابی http://eitaa.com/asatid_enghelabi http://sapp.ir/asatid_enghelabi
@dars_akhlaq (1).mp3
زمان: حجم: 26.04M
🔊‍ 🎙🌸حضرت آيت الله (حفظه الله) موضوع : نشانه های شیعیان 🔴 برای تمام برادران و خواهران ⚛ ✅ بسیار عالی حتما گوش کنید و ارسال به دیگران فراموش نشود🙏😍👌 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
@jannatolmahdi313 💢مگر امام سجاد(علیه السلام) نبودند پس چطور توانستند به کربلا بیایند و بدن پدرشان امام حسین (علیه السلام) را و کرده به خاک بسپارد؟ ✅اعتقاد ما بر این است که بر بدن مطهر یک معصوم، جز معصومی دیگر نمی تواند نماز خوانده و آنرا کرده و به خاک بسپارد، و در این زمینه روایات وجود دارد ✅بر این اساس امام سجاد علیه السلام مامور دفن پدر بزرگوار خود بوده است ، چنانکه علامه مجلسی پس از نقل مطالب فوق در باره دفن امام می نویسد: به حسب ظاهر چنین بود(که بنی اسد خود بدن امام را دفن کردند) اما در واقع امام را به غیر از امام نمی کند. حضرت امام زین العابدین علیه السلام به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آن حضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد 📚جلاء العیون، علامه مجلسی، ص 380 چنانکه در جریان امام رضا علیه السلام که در طوس به شهادت رسید امام جواد علیه السلام به قدرت الهی از مدینه به طوس آمد و امور و امام را خود عهده دار شد. 📚مقتل سید الشهداء ص 900-903 @jannatolmahdi313 ✅البته بسیاری قائلند که مطهر امام حسین و شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد که در کربلا ساکن بودند به خاک سپرده شده است، در جمع بین این دو قول باید گفت که هیچ تنافی وجود ندارد که امام سجاد علیه السلام با کمک قبیله بنی اسد اقدام به دفن شهدا کرده باشد. ✅چراکه دفن شهدا برای بنی اسد به تنهایی امکان پذیر نبود، زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند به ویژه آن که سرهای شهدا را بریده بودند از این رو دفن دقیق و همراه با شناخت بدون وجود راهنمایی آگاه، امکان پذیر نبود و از سوی دیگر با توجه به این باور که کار دفن امام(ع) را کسی جز امام(ع) نمی تواند بر عهده بگیرد ناگزیر ما را به این مطلب میرساند که این راهنما باید امام سجاد(علیه السلام) بوده باشد. @jannatolmahdi313 ✅اما این حضور باید به صورت خارق العاده بوده باشد، چرا که ایشان در آن زمان در بند دشمنان به سر می برد. با توجه به این گفته، برخی دیگر از منابع چنین بیان داشته اند که: بنی اسد در شهدای کربلا، متحیر و سرگردان بودند، چرا که کوفیان بین سرها و بدنهای شهدا جدایی انداخته بودند و بدنها قابل شناسایی نبودند. در این هنگام امام سجاد(ع) به تشریف آوردند و آنان را در این امر یاری کردند. ایشان با یاری بنی اسد نخست پیکر مطهر پدر بزرگوارشان را پیدا کردند و پس از گریه زاری فراوان، آن را روی قطعه حصیری گذاشتند و به آرامگاه فعلی اش آوردند؛ سپس اندکی از خاک محل دفن را کنار زدند قبری ساخته و پرداخته ظاهر شد. سپس امام زین-العابدین(ع)، را زیر بدن مبارک امام حسین(ع) قرار دادند و فرمودند: «بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله صدق الله و رسوله ما شاء الله،و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.» آن گاه به تنهایی، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت؛ ایشان در حالی که دیگران را از کمک در امام(ع)، باز میداشت فرمودند: «با من کسانی هستند که مرا یاری دهند.» ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید @jannatolmahdi313
18.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 چرا روایتِ رجوع به متخصص، در کتاب کافی شریف نیامده است؟ 🔶 برخی مدعی شده اند که عدم ذکر حضرت ولی عصر (عج) که در آن را به رجوع به فقیه و راویان حدیث امر کرده اند، دلیلی بر تضعیف این روایت است. 🔰 پاسخ به این شبهه را در این کلیپ ببینید. ┈••✾•🍃🌹🌿•✾••┈┈ 🔰 کانال البرهان ╭┅────────┅╮ ▶️ @alburhan_110 ◀️ ╰┅────────
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فیلم داستانی ⭕️ رمز و راز تبدیل شدن شهر از کانون به مرکز با حضور و فعالیت هوشمندانه نماینده امام حسن عسکری (ع)، احمدبن اسحاق قمی... ⏰ زمان: 43 دقیقه 🎬 کارگردان: 📺 دانلود و تماشا در عماریار 🎉خرید اشتراک تا 50 درصد 🎁ammaryar1🎁 ✅ در ، با خانواده فیلم ببینید 🆔 @AmmarYar_IR
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️اوضاع عجیب درآخرالزمان ⚠️ مومنان دنیا 🎤 💚 💚 کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
در_جمع_مسئولین_و_فعالان_هیئات_مذهبی_و_پیرغلامان_حسینی.mp3
زمان: حجم: 7.23M
📖 ⭕️ زمان‌شناسی و موقعیت‌ شناسی ، نیاز همیشگی ⭕️ چرا (علیه السلام) قیام نفرمودند ؟؟؟ 🎙 ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🌹ظهور نزدیک است .... 🥀 گنجینه ای از بهترین مطالب 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem
12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پرسش و پاسخ از مرحوم حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت ره ❓در زمان اصلا وظیفه دارند که تشکیل بدهند ❓در بعضی از روایات هست که حضرت وقتی میکنند که و جور میشود، با تشکیل حکومت اسلامی مقدار جلوی ظلم گرفته میشود، این در حضرت نیست ❓آیا برای عج کافی است ❓بعضیها شبهه‌ای را مطرح میکنند که روایتی داریم هر پرچمی عج برپا شود است، آنوقت این انقلابی که برپا کرد... ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید 🥀 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
22.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴فاجعه در آلمان و سکوت ما 🔻ساعت ۶ صبح چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ و دقیقا در روزهای پایان دولت سیزدهم و شروع به کار دولت چهاردهم در ایران، دولت آلمان با گسیل گروه‌های پر تعداد از پلیس ۵۴ مسجد در آلمان را به‌طور وحشیانه‌ای مورد هتک، تخلیه اموال قرار داد و پس از بستن این مساجد فعالان مرتبط را دستگیر کرد. 🔻در حالی که این فاجعه بزرگ به‌صورت مستقیم از برخی شبکه های آلمان پخش شد و بازتاب های بین‌المللی مهمی داشت متاسفانه در ایران با واکنش ضعیف دیپلماتیک و رسانه‌ای مواجه شد. 🔻واقعا جا دارد صداوسیما و رسانه‌های انقلابی و حوزه‌های علمیه و ... به‌طور ویژه‌ای این فاجعه را که گویا به‌دلیل تصورات و آدرس غلط نسبت به ایران شکل گرفته بپردازند. 🔻البته گویا چند روز پیش با سوء استفاده از شرایط داخلی ایران، پلیس آلمان، حجت الاسلام نیک‌نژاد، امام و مدیر مرکز اسلامی برلین و همسرش مورد ضرب و شتم برای اعتراف اجباری قرار داده بود که چون بی نتیجه بود ایشان را اخراج کرد و واکنش ضعیفی از ایران مخابره شد ... ✍حمیدرضا ابراهیمی ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ گنجینه‌ای از مطالب ناب مهدوی ولایی شهدایی معرفتی و نهج البلاغه به کانال بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
📣 دعوت جامعه مدرسین از مردم برای پیوستن به پویش «ایران همدل» ▫️بسم الله الرحمن الرحیم ▪️ یک جبهه ایمانی منسجم و مقتدر است. ایران، لبنان، فلسطین، عراق، یمن، سوریه و دیگر اجزاء مقاومت در جهان، هم در میدان با یکدیگر هم‌افزایی و هماهنگی دارند و هم در عرصه برنامه ریزی و راهبرد در کنار هم و همراه هم هستند. این استحکام درونی با اتکا به قدرت لایزال الهی شکل گرفته و إن‌شاءالله با امداد و نصرت الهی به پیروزی نهایی خواهد رسید. ▫️ در بُعد همراهی و حمایت از جبهه مقاومت حضوری پر شور داشته و حوادث خونین غزه و لبنان بر و همبستگی بین و افزوده است. ▪️این روزها که پس از یک سال حمایت‌های قاطعانه حزب الله لبنان از مردم غزه، ، آتش کینه و فساد خود را بر مردم شریف لبنان نیز گشوده است، جمع کثیری از مردم غیور این سرزمین از خانه و کاشانه خود رانده شده‌اند و به دیگر کشورها پناه آورده‌اند و مردم شریف ایران نیز چندی است که میزبان مردم شریف لبنان‌اند. گروه‌های مختلف مردمی و همچنین نهادهای حمایتی و امدادی در زمینه اسکان، تأمین مایحتاج معیشتی و همچنین مسائل درمانی وارد کار شده‌اند و سعی دارند بخشی از آلام این عزیزان را تسکین دهند. ▫️در ادامه‌ی این حمایت‌ها و کمک‌های مردم خیر اندیش، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ضمن تقدیر از همه گروه‌های جهادی و تشکل‌های مردمی، از مؤمنین می‌خواهد در لبیک به ندای رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر کمک و حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان، به چهارمین مرحله‌ی پویش مردمی که به‌منظور جمع‌آوری مشارکت‌های نقدی هموطنان عزیز برای کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان و با مدیریت دفتر معظم‌له آغاز به کار کرده است، بپیوندند. ▪️هموطنان عزیز می‌توانند با استفاده از کد دستوری (*) یا با واریز مبلغ کمک خود به شماره کارت (
۰۰۰۷ ۰۰۰۰ ۹۹۸۲ ۶۰۳۷
) و شماره شبای (
IR۳۲۰۲۱۰۰۰۰۰۰۱۰۰۰۱۶۰۰۰۰۵۲۶
) در این پویش ملی، مشارکت کنند. ▫️بی‌شک، لطف خداوند متعال همه مؤمنینی را که با مال و جان خود مجاهدت می‌کنند و برادرانشان در جبهه مقاومت را تنها نمی‌گذارند، شامل خواهد بود و این عمل دینی و انقلابی در درگاه الهی سعیی مشکور و مقبول است. ▪️«فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَ کُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ» ▫️جامعه مدرسین حوزه علمیه قم 📣 راوی همدلی باش:👇 @iranehamdel_contact