eitaa logo
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
557 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی_آنلاین_نذارعقب_بیوفته_دیداره_مازیار_طاولی.mp3
5.26M
🍃نذار عقب بیوفته دیدار من و شبای کربلا 🍃حالم نداره تعریفی خوبه برام هوای کربلا 🎤 👌بسیار دلنشین @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۶۲ #قسمت_شصت_دوم 🎬: منیژه آهسته در خانه را که مثل همیشه، عمه خانم بهم آورده بود و درست ب
۶۳ 🎬: منیژه چشمانش را باز کرد و کش و قوسی به خود داد، کنارش هدیه را دید که چون جنینی در شکم مادر در خود فرو رفته بود و انگار منتظر بود تا مادرش بیدار شود؛ هدیه تا چشمان مادر را باز دید از جا پرید و همانطور که برای منیژه خود عزیزی می کرد بوسه ای از صورت مادر گرفت و گفت: مامان جونی! کجا بودی دلم برات تنگ شده بود و بعد اشاره ای به باند روی پیشانی منیژه کرد و گفت: اینجات چی شده؟! منیژه بغلش را باز کرد و همانطور که محکم هدیه را به آغوش می کشید گفت: قربون جوجه کوچولو‌ خودم بشم، سرم خورده به ماشین زخمی شده، الانم خوب خوب شده، غصه نخوری هااا و بعد با حالت سوالی پرسید، تو که نی نی دوست داشتی، پس الان چرا کنار نی نی نیستی؟! هدیه همانطور که خودش را توی آغوش مادر جا میکرد گفت: عمه خانم که نمیذاره من به نی نی نزدیک بشم، فکر می کنه من لولو هستم که نی نی را میخورم. منیژه که از این حرف هدیه خنده اش گرفته بود گفت: پاشو بریم پیش عمه و نی نی... منیژه با انگشت چند ضربه به در هال زد و بعد در را باز کرد و با صدای بلند گفت: سلام صابخونه! کجایین؟! و در این لحظه عمه خانم در حالیکه هیس هیس می کرد از اتاق خواب بیرون آمد و گفت: ساکت! زبون به دهن بگیر، بچه ام را الان خواب کردم. منیژه با چشمانی که از حدقه بیرون زده بود و لحنی که از خنده می لرزید گفت: چی؟! بچه ات؟! عمه خانم دست منیژه را گرفت و کنار پشتی نشاند و گفت: فعلا حرف نزن و فقط بگو کجا رفتی و چه بلایی سرت اومده؟! منیژه به پشتی تکیه داد و به هدیه که داشت به سمت اتاق خواب میرفت اشاره کرد تا کنارش بنشیند و گفت: خوب گفتم بهت که ،یه کار برام جور شده بود،یعنی کار موقت، من نقش پرستار یه خانم را داشتم تا لب مرز که مراقبش باشم،بعدم اون خانم به سلامت که میرسید منم پولم را می گرفتم و میومدم، اما از بخت بد و پیشونی سیاه منیژه، درست تا ما رسیدیم سمت جنوب کشور، صدام بی شعور حمله کرد، منیژه صدایش را پایین تر آورد و گفت: چی بگم عمه خانم! نمی دونی چه صحنه هایی دیدم، نمی دونی چقدر از مردم بیگناه مثل برگ خزان به زمین می افتادن، اما هر چی بود، من از اون مهلکه جان سالم گریختم، من و این بچه که پدر و مادرش را توی انفجار از دست داد،سوار می نی بوس شدیم، وسط راه می نی بوس هم کله پا شد، خیلی از مسافرا زخمی شدن پ چند نفری هم کشته شدند، اما من و صادق نجات پیدا کردیم. عمه خانم که شوق شنیدن داشت و انگار چشمانش برق میزد گفت: پس اسم این بچه صادق هست و کس و کارش هم مردن... منیژه آهی کشید و گفت: مردن نه کشته شدن، آره عمه خانم، من همراه این طفل معصوم که تنها چند ساعت از به دنیا آمدنش می گذاشت، بالای یه ماشین باری، به اهواز اومدیم بعدم ما را بردن بیمارستان، انگار توی اون بحبوحهٔ جنگ، سرم شکسته بود و من متوجه نبودم، بعد از دوا و درمان، با کلی زجر و خواهش و التماس و البته چند بار ماشین عوض کردن، خودم را به مشهد رسوندم. منیژه آهی کشید و گفت: خدا به داد دل مردم جنوب برسه، همه چیشون از دست رفته، باغ و ملک و درخت و خانه و زندگی و حتی اهل و عیال، خدا لعنت کنه صدام را... عمه خانم اشک گوشه چشمش را گرفت و گفت: خدا ازشون نگذره، بعد دست منیژه را توی دستش گرفت و گفت: خوب کاری کردی این طفل معصوم را آوردی، خدا عوضت میده، شیر مادر حلالت، حالا از کجا آوردیش؟! و با زدن این حرف از جا بلند شد و به سمت آشپزخانه رفت و گفت: من یه چایی، غذایی چیزی برات بیارم، حتما توی این مدت غذای درست حسابی هم نخوردی... منیژه که حس می کرد این لحن ملایم و این مهربانی عمه خانم که همیشه سایه ی اونو با تیر میزد، در پی یه درخواست هست، صداش را بلند کرد، طوری که عمه خانم بشنوه و گفت: درسته جنگ و ناامنی شده، اما مردم ایران خیلی خوبن، خیلی با مرامن..‌من و این بچه با جیب خالی از اون سر ایران خودمون را به این سر ایران رساندیم، اما گشنگی نکشیدیم، هر کس میفهمید از مناطق جنگ زده هستیم، مثل پروانه دورمون میگشتن. منیژه از جایش بلند شد، روی طاقچهٔ گوی بالای سرش آینه گرد که اطرافش مثل گل کنگره کنگره بود را برداشت، نگاهی به چهره رنگ پریده خودش کرد و آرام باند را از روی زخم پیشانی لش برداشت، لبخندی زد و رو به هدیه که خودش را با یه عروسک پارچه ای سرگرم کرده بود لبخند زد و گفت: ببین زخم سرم خوب شده.. در این هنگام عمه خانم با سینی چای و پولکی و کلوچه وارد هال شد و همانطور که سینی را زمین میگذاشت گفت: پس این بچه بی کس و کاره درسته؟! نگفتی از کجا بلندش کردی؟! یه زنجیر هم دور گردنش بود هاا 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۶۳ #قسمت_شصت_سوم 🎬: منیژه چشمانش را باز کرد و کش و قوسی به خود داد، کنارش هدیه را دید که
۶۴ 🎬: منیژه اوفی کرد و‌گفت: بلندش کردی یعنی چه عمه خانم؟! این بچه بیچاره را خودمون دنیا آوردیم، البته قبلش مادرش از دنیا رفته بود و تو راه هم که داشتیم به شهر می رسیدیم ، باباش دود شد و رفت به هوا، اینم امانت هست دست من، خانم دکتر داده تا برسونم به مادرش و همسرش البته تا وقتی خودش بیاد که حتما همین روزا میاد. عمه خانم مشکوکانه به منیژه نگاه کرد و گفت: خانم دکتر؟! تو که میگی ننه اش مرده، پس خانم دکتر این وسط چکار میکنه؟! منیژه استکان چای را یک نفس هورت کشید و‌گفت: چقدر سوال میپرسین عمه خانم!! برای شما چه فرقی میکنه که خانم دکتره کدوم دکتره هااا؟! عمه خانم نفسش را محکم بیرون داد و گفت: خوب فرق میکنه، یعنی این خانم دکتره از کس و کار این طفل معصوم بود؟! منیژه نیشخندی زد و گفت: نه بابا! برا رضای خدا خواست بزرگش کنه، حالا هم برو وردار بچه را بیار تا ببرمش تحویلش بدم، خدا را چه دیدی، شاید از دخترشون براشون خبر بردم و یه مشتلق هم سهم ما شد. عمه خانم هراسان وسط حرف منیژه پرید و گفت: نه...نه...این بچه را خدا رسونده برا من...اصلا خدا درو تخته را جور کرده، تا اون خدابیامرز زنده بود بچه ام نشد، خوب البته من سنم کم بود و حسن آقا همسن بابام بود، دیگه خدا نخواست و نداد، اما الان خدا قربونش بشم یه بچه اونم یه پسر کاکل زری انداخت تو بغلم، من این بچه را خودم تر و خشکش میکنم، بزرگش می کنم، میشه بچه خودم، میشه پسر خودم، میشه وارث خودم...و بعد اشاره به خونه اش کرد و گفت: این خونه و اون حجره ای که از حسن آقا بهم رسیده، یه وارث میخواد دیگه... منیژه که اصلا باورش نمیشد این حرفها را عمه خانم میزنه گفت: عمه خانم! حالتون خوبه؟! تا الان که من و این دخترم یه چکه آب بیشتر میریختیم، از دماغمون درش میاوردی، حالا اینقدر بذل و بخشش می کنی اونم به خاطر یه بچه غریبه؟! عمه خانم آه کوتاهی کشید و گفت: غریبه نیست، بچه خودمه، چند روز پیش که هدیه مدام جلو چشمم بود، چقدر اشک ریختم که کاش منم یکی مثل این داشتم، اصلا اگر تو را راه دادم اینجا به خاطر همین هدیه بود، مطمئنم این بچه، نتیجه اون آه و اشک های منه... منیژه که متوجه شده بود عمه خانم خیلی جدی داره حرف میزنه گفت: نه عمه خانم نمیشه، آخه من به اون خانم قول دادم، دو روز دیگه که اومد مشهد، اصلا شاید همین الانم اومده باشه و بعد پرس و جو کنه و بیافته دنبال بچه، من چی بگم؟! عمه خانم با لحن ملتمسانه ای گفت: منیژه تو رو به خدایی میپرستی، این بچه را بزار برا من، اصلا هرچی در ازاش بخوای بهت میدم. منیژه چشمهاش را ریز کرد و گفت: هر چی بخوام میدی؟! 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۶۴ #قسمت_شصت_چهارم 🎬: منیژه اوفی کرد و‌گفت: بلندش کردی یعنی چه عمه خانم؟! این بچه بیچاره
۶۵ 🎬: عمه خانم که خوب این برادرزادهٔ حریص و زیرکش را میشناخت گفت: خوب چی می خوای؟! منیژه نیشخندی زد و گفت: هیچی، یا نصف این خونه، یا اون حجره را بکنی به نامم همین.. عمه خانم با اخم های درهم منیژه را نگاه کرد و منیژه تکه ای از کلوچه داخل سینی را جدا کرد و در دهان گذاشت و گفت: ولی عمه خانم، می ارزه هااا یه پسر و گل پسر گیرت میاد. عمه خانم دندانی بهم سایید و گفت: تو‌که فقط به فکر کندن باش، کم از من به تو رسیده که حالا چشم دیدن همین چندرغاز هم برای من نداری؟! منیژه شانه ای بالا انداخت و گفت: من اصراری ندارم، این بچه صاحب داره، میرم میرسونم دست کس و کارش... عمه خانم به میان حرف منیژه دوید و گفت: تو که گفتی کس و کار نداره! بعدم حالا تلخ نشو، بزار روش فکر کنم. منیژه از جا بلند شد و جلوی در اتاق ایستاد و نگاهی به صادق که راحت روی تخت عمه خانم خوابیده بود کرد و گفت: باشه! فکر کن اما زیاد فکر نکنی یه وقت فکری میشی... تا غروب وقت داری فکر کنی، جواب بده که من حساب کار دستم بیاد که چکار باید بکنم و با زدن این حرف دست هدیه را گرفت از هال بیرون رفت. عمه خانم همانطور که زیر لب عبارتی نامفهوم میگفت به فکر فرو رفت، او هم صادق را می خواست و هم نمی خواست به منیژه باج بدهد، پس سخت در فکر فرو رفت. عمه خانم نمی دونست چقدر گذشته و با صدای گریهٔ صادق به خود آمد، از جا بلند شد و همانطور که دست به پایش که انگار خواب رفته بود و به مور مور افتاده بود میکشید گفت: اومدم عزیزم، من تو رو از دست نمی دم. انگار که عمه خانم همان دخترک تخس پنجاه سال پیش بود و صادق هم عروسکی که نمی خواست به کسی او را بدهد. سفره شام را پهن کرد و در هال را باز کرد و صدا زد: منیژه!هدیه پاشین بیاین شام...و دوباره باصدای بلند تری گفت: منیژژژژژه ...که در اتاق بازشد و مادر و دختر،شلنگ و تخته زنان جلو آمدند. بوی قورمه سبزی و برنج ایرانی توی فضای خانه پیچیده بود، منیژه وارد خانه شد و همانطور که نفسش را بالا می کشید گفت: به به! عجب بویی پیچیده و هدیه خودش را به صادق که توی یه پتوی قرمز رنگ کنار سفره راحت خوابیده بود رفت. عمه خانم به هدیه اشاره کرد و گفت: بیدارش نکنی عزیزم، بچه کوچک باید همه اش خواب باشه تا خوب رشد کنه و بزرگ شه. منیژه سر سفره نشست و گفت: عمه خانم انگار تصمیم خودت را گرفتی هاا عمه خانم پارچ دوغ را روی سفره گذاشت و نشست و گفت: آره، خیلی فکر کردم، آخرش به ابن نتیجه رسیدم که حرفت را قبول کنم، منتها شرط داره... منیژه که باورش نمیشد عمه خانم به این راحتی قبول کنه گفت: چه شرطی؟! عمه خانم دیز پلو راجلو داد و همانطور که با اشاره، برنج تعارف می کرد گفت: من نصف حجره را بهت میدم، اما نه الان و نه به نام تو...نصف حجره را سر سال، یعنی وقتی صادق یک سالش شد بهت میدم اما به نام هدیه میزنم نه تو... ولی توی این یک سال، اداره کردن اونجا را به عهده تو میزارم، یعنی میری مشغول کار میشی، خدا را شکر زبون چرب و نرمی داری و از پس فروش چند تکه لباس برمیای، هر چی سود کردی نصف تو و نصف من...چطوره؟! منیژه تکه ای نان کند و توی دهنش گذاشت، اون خوب میفهمید که عمه خانم به این راحتی از مال و منالش نمیگذره و حتما میخواد توی این یک سال یه نقشه سوار کنه،پس گفت: حرف شما درست...اما.. عمه خانم وسط حرف منیژه دوید و گفت: اما و اگر و... نداره، مگه تو نبودی التماس می کردی که بزارم تو حجره کار کنی، خوب حالا کار کن، آخرشم نصفش مال هدیه است.. منیژه بشقابش را پر از برنج کرد و گفت: باشه، توی این یک سال هم همه توی همین ساختمان زندگی کنیم نه اینکه ما را بفرستی اتاق انباری رو حیاط... عمه خانم که انگار به هدفش رسیده بود، نگاهی به صادق کرد و‌گفت: باشه قبول.. 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۸۶۴ 🌷 🔺۷. مع
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 ۸۶۵🌷 🌿شرح قرآنی دعای ندبه🌿 🔶‌فراز چهل و چهارم 🥀لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوَی بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لا تُرَی وَ لا أَسْمَعَ لَکَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ الْبَلْوَی وَ لا یَنَالَکَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لا شَکْوَی؛ ای کاش می‌دانستم خانه ات در کجا قرار گرفته، بلکه می‌دانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکی؟ آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن، یا در زمین ذی طوایی؟ بر من سخت است که مردم را می‌بینم، ولی تو دیده نمی شوی، و از تو نمی شنوم صدای محسوسی و نه راز و نیازی، بر من سخت است که تو را بدون من گرفتاری فرا گیرد و از من به تو فریاد و شکایتی نرسد.🥀 💠از این فراز به بعد انتظار و ناله‌های فراق از دوری و غیبت امام زمان علیه السلام شدّت می‌گیرد و در ضمن آن به مطالبی نیز پرداخته شده است. ✅نکته‌ها 🔺۱. امام دوازدهم، حضرت مهدی علیه السلام غایب شده است و بنابر صدها حدیث معتبر برای تشکیل یک حکومت عدل جهانی ظهور خواهد کرد. البتّه غیبت حضرت در دو مرحله بوده است: غیبت کوتاه (صغری) و غیبت طولانی و بلند (کبری). در مرحله اول که حدود هفتاد سال به طول انجامید، شیعیان به واسطه چهار نفر به عنوان نایب خاص، با حضرت ارتباط داشته و امور دینی خود را به فرمان امام انجام می‌دادند تا آنکه حضرت مهدی علیه السلام به چهارمین نایب خود فرمودند: تا چند روز دیگر تو از دنیا می‌روی و پس از تو دیگر شخص خاصّی میان من و مردم واسطه نیست، بلکه شیعیان موظفند به دانشمندان دینی رجوع کرده و به حکم آنان عمل کنند. آنان حجّت من بر مردم هستند همان طور که من حجّت خدا بر آنان هستم. از آن زمان غیبت طولانی حضرت آغاز گشته و هنوز ادامه دارد. 🔺۲. امام صادق علیه السلام فرمود: لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِیرَةٌ وَ الْأُخْرَی طَوِیلَةٌ الْغَیْبَةُ الْأُولَی لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِیعَتِهِ وَ الْأُخْرَی لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِیهِ؛برای حضرت قائم علیه السلام دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری دراز، در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جای آن حضرت خبر ندارند، و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جای او خبر ندارند. 🔺۳. دیدن امام زمان علیه السلام و رؤیت جمال نورانیش، دل و چشمانی پاک می‌خواهد، اگر کسی چنین شرایطی را داشته باشد، دیدار امام برایش غیر ممکن نیست، امام با شیعیان و دوستانش مهربان است. البتّه در این میان باید مراقب مدّعیان دروغین مهدویّت نیز بود و مواظب باشیم تا از افرادی که به دروغ ادّعای ملاقات و زیارت امام زمان علیه السلام را دارند، فریب نخوریم. 🔺۴. سدیر صیرفی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می‌فرمود: همانا صاحب الامر علیه السلام به جناب یوسف علیه السلام شباهت‌هایی دارد، به حضرت عرض کردم: گویا امر زندگی یا امر غیبت آن حضرت را یاد می‌کنید، فرمود: این امت چه چیز را انکار می‌کنند؟! همانا برادران یوسف نواده گان و فرزندان پیغمبران بودند و با او (در مصر) تجارت و معامله کردند و سخن گفتند. همچنین ایشان برادر او و او برادر ایشان بود، با وجود این همه او را نشناختند تا آنکه خودش گفت: «من یوسفم و این برادر من است». پس چرا لعنت شدگان این امت انکار می‌کنند که خدای عزّ و جلّ در یک زمانی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد. (یعنی او را تا مدتی غایب کند که چون او را ببینند نشناسند). همانا یوسف سلطان (مشهور و مقتدر) مصر بود و فاصله میان او و پدرش هجده روز راه بود، اگر می‌خواست پدرش را آگاه کند می‌توانست، ولی یعقوب و فرزندانش پس از دریافت مژده یوسف، فاصله میان ده خود و شهر مصر را در مدت نه روز پیمودند. پس این امت چرا انکار می‌کنند که خدای- جلّ و عزّ- با حجت خود همان کند که با یوسف کرد، به طوری که او در بازارهای ایشان راه رود و پا روی فرش آنها گذارد (با وجود این او را نشناسند) تا خدا در باره او اجازه دهد، چنانکه به یوسف اجازه فرمود و آنها گفتند: همین تو خود یوسف هستی؟!! گفت: من یوسفم. عج 👈 .... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
جاده ظهور.mp3
9.08M
✔️ چرا مدعی هستید اربعین، جاده‌ی ظهور امام زمان علیه‌السلام است؟ | @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
قرب به اهل بیت ۲۱.mp3
11.16M
✘ سلول تخم برای اینکه بتواند تبدیل به جنین شود ابتدا در جای مناسبی از رحم جایگزین می‌شود تا رشد کند. شما با یک فرمول ساده می‌توانید بفهمید در جای مناسبی از رحم دنیا جایگزین شده‌اید و در حال رشد هستید یا خیر؟ مجموعه (علیهم‌االسلام) ۲۱ | @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
05 Shoghe Behesht (1403-05-03) Mashhad Moghadas.mp3
29.82M
🔈 🔰 جلسه پنجم * پا گذاشتن بر روی برخی تمایلات و خواسته‌ها؛ راه رسیدن به بهشت [1:44] * سختی‌های دنیا اختصاصی به مؤمنین ندارد، بلکه کافرین هم در سختی هستند [5:01] * مزد بهشتی مؤمن به هنگام فقر و تنگدستی [7:08] * توصیف بهشت در بیان پیامبر اکرم (صل‌الله‌علیه‌وآله) [11:23] * شنیدن موسیقی بهشتی؛ مزد ترک موسیقی حرام در دنیا [14:21] * پیامبر اکرم (صل‌الله‌علیه‌وآله): صدای حلقه در بهشت "یا علی" است [21:54] * ثواب های عظیمِ نهفته در اعمال به ظاهر کوچک [24:45] * امام صادق (علیه‌السلام): با دست خودم زائر امام رضا (علیه‌السلام) را به بهشت می‌برم [27:40] * تأثیر مصیبت امام حسین (علیه‌السلام) بر آسمان و زمین [35:50] * همه بندگان در قیامت گریان‌اند مگر چشمی که بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه کرده [38:00] * غوغای ورود حضرت صدیقه طاهره (سلام‌الله‌علیها) به صحنه قیامت و کیفیت انتقام از قاتلان اباعبدالله (علیه‌السلام) [43:06] ⏰ مدت زمان: ۵۶:۱۵ 📆 ۱۴۰۳/۰۵/۰۳ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
14_Goriz_Az_Rajim_1401_05_30_Moharram_1444_aminikhaah.ir.mp3
28.33M
⭕️سلسله مباحث « » ✅جلسه چهاردهم 🛑راز پناه بردن به خدا از شیطان چیست؟ 🛑چه کسانی از رگبار شیطان در امانند؟ 🛑شاخص محک رشد معنوی چیست؟ 🛑 توکل یعنی چه؟ 🛑 ریشه همه بدی ها چیست؟ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
27.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔺امام حسین رو از مردم نگیرید! (قسمت سوم) ❗️چه کسایی دارن امام حسین رو از مردم می‌گیرن؟! ‼️ حجاب که مهم نیست که!! 📹 برشی از جلسه سخنرانی سجاد رستمعلی (مسئول اندیشکده علوم و فناوری‌های نرم انقلاب اسلامی) در محرم الحرام سال ۱۴۰۲ 🎞 مشاهده فیلم کامل جلسه سخنرانی در کانال آپارات اندیشکده ادامه دارد... إن‌شاءالله. @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🔥يوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ "الدخان؛۱۶" ⛔️روزى كه دست به حمله مى‏ زنيم همان حمله بزرگ [آنگاه] ما ، انتقام گيرنده‌ايم . . .🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🪧🇵🇸 🪧🔥 🪧🇵🇸 🪧🇵🇸 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 سایت و شهرهای بالستیکی کرمانشاه ، خرم آباد ، اهواز ، شیراز ، تبریز به مدار عملیاتی و آماده باش ۱۰۰ در ۱۰۰ درآمدند 🔻انتظار می‌رود حمله ای بی نظیر و مستقیم از درون خاک ایران علیه سرزمین های اشغالی حتمی و قطعی باشد. 🪧🇵🇸 🪧🔥 🪧🇵🇸 🪧🇵🇸 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♨️نگاه تمام جهان به فلسطینه بازتاب تصویر پرچم فلسطین روی پیکر شهید هنیه در عینک رهبر انقلاب 🪧🇵🇸 🪧🇵🇸 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♨️توییت استاد رائفی پور صهیونیست ها در رعب و وحشت از انتقام سخت ایران به روایت خودشان... 😁😁😁 🪧🇵🇸 🪧🇵🇸 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️سیّدحسن نصرالله خطاب به صهیونیست‌ها: خوشحالی شما کوتاه است، نمیفهمید چه خط قرمزی را رد کردید! 🪧🇵🇸 🪧🇵🇸 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 (هفتگی) اعضای محترم ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ رو آغاز می کنیم.🌷 😍 💠 روزهای جمعه«ختم قرآن» برای خشنودی و سلامتی و تعجیل در فرج مولا و هدیه به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و تمام اموات مومنین و مومنات و سلامتی مریضان و به نیت شفای بیمار مد نظر صاحب خونه شدن تمامی مستاجرها و آزادی زندانیان بی گناه و دوری از گناه و ازدواج و خوشبختی جوانان و موفقیت در درس و دانشگاه و به نیت بچه دار شدن زوجینی که نمیتوانند بچه دار بشن و همچنین حوائج شخصی و همچنین به نیت برای نجات از شر فتنه های آخر الزمان و در امان بودن و نگه داشتن دین و ایمانمان همچنین به نیت وهمچنین هدیه 🌺✨✨🌺✨ و همچنین حاجت روایـــے شما دوستـان برگزار می شود . 🔷عزیزان جهت اتمام ختم همکاری کنند 💠 دوستان جزو هایی که تیک کنارشون خورده انتخاب شده هستند بقیه رو انتخاب کنید 💠 جزء مورد نظر رو به شخصی مدیریت اعلام کنید 💠 💠 فرصت خواندن جزو:از امروز تا جمعه هفته آینده 📖🔰«««﷽»»»🔰📖 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن،اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن با توکلـ به نامـ اعظمتـ یا رحمانـ یا رحیمـ ﷽📖 ) کاربر خانم نجفی ﷽📖 ) کاربر خانم نجفی ﷽📖 ) کاربر خانم امیدی ﷽📖 ) کاربر خانم فاطمه رضایی ﷽📖 ) کاربر خانم فاطمه رضایی ﷽📖 ) کاربر خانم امیدی ﷽📖 ) کاربر خانم میرزایی ﷽📖 ) کاربر خانم محمدی ﷽📖 ) کاربر خانم زهرا اعتباری ﷽📖 ) کاربر خانم میرزایی _🔰____🔰____🔰_____🔰_ ﷽📖 ) کاربر خانم یا ابا الصالح ﷽📖 ) کاربر خانم فرضی ﷽📖 ) کاربر خانم اشرفی ﷽📖 ) کاربر خانم فرضی ﷽📖 ) کاربر خانم سادات ﷽📖 ) کاربر خانم فاطمه براتی ﷽📖 ) کاربر خانم خدایی نسب ﷽📖 ) کاربر خانم قنبری ﷽📖 ) کاربر خانم قنبری ﷽📖 ) کاربر خانم قنبری _🔰____🔰_____🔰_____🔰_ ﷽📖 ) کاربر خانم مولوی ﷽📖 ) کاربر خانم قنبری ﷽📖 ) کاربر خانم اسکندری ﷽📖 ) کاربر خانم نرگس فراهانی ﷽📖 ) کاربر خانم عبداله پور ﷽📖 ) کاربر خانم عبداله پور ﷽📖 ) کاربر خانم مهدیا ﷽📖 ) کاربر خانم امیدی ﷽📖 ) کاربر خانم امیدی ﷽📖 ) کاربر خانم نجفی ❣ الّلهُــــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣ به لطف دوستان ختم کامل قران انجام وبه پیشگاه مقدس آقا صاحب الزمان (عج) هدیه خواهد شد. 💠 جزء مورد نظر رو به شخصی مدیریت اعلام کنید 💠 دوست عزیزی که جزء سی رو میخونه ان شاءالله ختم قرآن رو هم بخونه بی زحمت 😍🌸 تعجیل در ظهور و سلامتی امام زمان عج 14 مرتبه 😍🌸 اجرکم عندالله🌺🌺🌺 💠 ♥️تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ➖➖➖➖➖➖: @zohoreshgh 👤ارتباط با مدیریت: 🌸 دوستان عزیز برای انتخاب و اعلام شماره جزءهای قرآنی لطفا عضو گروه بشید.🌸 👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1145241787C9085a19747 مورخ 🌺✨🌺✨🌺✨🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_484897422556790927.mp3
6.39M
❤️ 😍 قرآن به جز از وصف علي آيه ندارد ايمان به جز ازعشق علي پايه ندارد گفتم بروم سايه لطفش بنشينم گفتا كه علي نور بود سايه ندارد ترجمه و متن دعا 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/237 متن ترجمه و دعای 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/243 عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
زیارت‌آل‌یاسین+دعا۩فرهمند.mp3
7.37M
🎤 بانوای گرم استادفرهمند 🌹 🌹 نام تو را میبرم قلبم غریبی میکند چشم انتظاری در دلم درد عجیبی می کند تعجیل در ظهور 14 مرتبه متن دعا👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/111 متن و ترجمه دعا👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/229 عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_5785009438028989691.m4a
3.38M
سيدابن طاووس مي فرمايد اگراز هرعملي در غافل شدي از :صلوات غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است 💎 * فواید عجیب صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی+متن صلوات* 🎗️ *۱- دعای حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شامل او خواهد شد*. 🎗️ *۲- موجب نجات از فتنه های آخر الزمان خواهد شد*. 🎗️ *۳- دعا واستغفار ملائکه شامل او خواهد شد.* 🎗️   *۴- موجب وسعت روزی می شود.* 🎗️ *۵- موجب آمرزش گناهان انسان می شود* 🎗️  *۶_ نور امام زمان* *در دل انسان زیاد می شود* 🎗️ *۷- از گرفتاری های عالم آخرت نجات پیدا خواهد کرد* 🎗️ *۸- بدون حساب یا باحساب آسان به بهشت خواهد رفت* 🎗️ *۹- کارهای بد او به خوبی مبدل می شود.* 🎗️ *۱۰- موجب برطرف شدن غصه و اندوه می شود.*  🎗️ *۱۱- موجب کمال ایمان می شود.* 🎗️ *۱۲- موجب اجابت دعا می شود.*  🎗️ *۱۳-موجب دفع بلا می شود.*  🎗️ *۱۴-مادامی که مشغول دعاست مشمول رحمت خداوند خواهد بود* 🌸 *صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی رو می توانیم هر روز بخوانیم* *این صلوات معجزه می کند به فضل الهی.* خواندن سوره و در عصر هر کدوم 100بار توصیه شده 💌 متن دعا 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/62 متن و ترجمه دعا👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/222 *اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الفَرَج بِحَقِّ زِینَب کُبری* عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 پیشگویی ۳۰ سال قبل مرد نورانی و انقلابی ، مرحوم آیت الله رضوان الله تعالی علیه 👌چقدر زیبا بیان فرمودند ... ⚘❤❤⚘ 🪧 🪧 🪧 🪧🇵🇸 🪧🇵🇸 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️