این #پست هر شب تکرار میشود
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
...:
🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻
( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀
💚دائم سوره قلهو اللهاحد را بخوانید
و ثوابش را هدیه کنید به #امام_زمان
💔این کار عمر شما را با برکت میکند
و
💔 مورد توجه خاص حضرت
قرار میگیرید•
#آیتالله_بهجت رحمه الله علیه⚘
❤️✨هروقتمیریرختخوابٺ
یهسلامۍهمبهامامزمانٺبده
۵دقیقهباهاشحرفبزن
چهمیشودیهشبیبهیادکسیباشیمکه
هرشببهیادمانهست...
🌺سلامتی #امام_زمان عج و تعجیل در ظهورش #صلوات🌺
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران آسمانی.ارواح مومنین.و شهدا، فقها،دانشمندان، آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#صفحه_186 سوره مبارکه
#انفال
#سوره_8
#جزء_10
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
186-anfal-ar-parhizgar.mp3
1.16M
#ترتیل #صفحه_186 سوره مبارکه #انفال
#سوره_8
#جزء_10
قاری: #پرهیزکار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_ترجمه #صفحه_186 سوره مبارکه #انفال
#سوره_8
#جزء_10
نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه
(https://erfan.ir)
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
186-anfal-fa-ansarian.mp3
4.56M
#صوت_ترجمه #صفحه_186
سوره مبارکه #انفال
#سوره_8
#جزء_10
منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_تفسیر #صفحه_186 سوره مبارکه #انفال
#سوره_8
#جزء_10
از کتاب تفسیر یک جلدی مبین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
186-anfal-ta-1.mp3
5.49M
#صوت_تفسیر #صفحه_186 سوره مبارکه #انفال
بخش اول
#سوره_8
#جزء_10
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
186-anfal-ta-2.mp3
4.2M
#صوت_تفسیر #صفحه_186 سوره مبارکه #انفال
بخش دوم
#سوره_8
#جزء_10
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°
@zohoreshgh
❣﷽❣
☀️ #صبح_خودراباسلام_به_14معصوم (ع) #شروع_کنیم😊
✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️
❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨
✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺
برای دریافت دعا و زیارتهای مورد نظر روب لینک بزنید
#زیارت_ناحیه_مقدسه 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100396
#زیارٺ_عاشـورا 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100397
#حدیث #کساء👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100398
#دعــاے_عهـــد 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100399
#دعای_ششم #صحیفه #سجادیه👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100400
#زیارت #جامعه_کبیره 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100401
#دعای_عدیله👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100402
#دعای_جوشن_صغیر👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100403
#دعای_یستشیر👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/103866
#امام_زمان_عج
🌹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
دعای هر روز ماه صفر .mp3
429.7K
🤲 #دعای_هر_روز_ماه_صفر
بدان كه ماه صفر معروف به نحوست است و براى رفع نحوست هيچ چيز بهتر از صدقه دادن و ادعيه و استعاذات وارده نيست اگر کسی خواهد که محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز 🔟 ده مرتبه این دعا را بخواند
☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️
یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
اى سخت نیرو، و سخت کیفر، اى عزیز، اى عزیز، اى عزیز، همه آفریدگانت در برابر عظمت خوار گشته، مرا از شهر آفریدگانت کفایت کن، اى نیکوکار، اى زیباکار، اى نعمت بخش، اى افزون کن، اى که معبودى جز تو نیست، منزّهى تو، من از ستمکارانم، پس دعایش را مستجاب کردیم، و او را [اشاره به رهایى حضرت یونس از دل ماهى] از اندوه نجات دادیم، و این چنین مؤمنان را نجات مى دهیم، درود خدا بر محمّد و خاندان پاک و پاکیزه اش
📚 مفاتیح الجنان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سلام_ارباب_خوبم🤚🌸
براے سیـنہ زدن رخصتے بده آقا
بہ دسٺ خستہ مـن قدرتے بده آقا
شبیـہ سـال گذشتہ دوباره آمده ام
براے خوب شدن فرصتے بده آقا
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#سلام_امام_زمانم
سُرمه ی عشق تو دیدم
که دیوانه شدم
از سرِ مستیِ خودْ
راهیِ میخانه شدم
مهدیا با تو که هستم
چه نیازم به کسی
از همه دل زدم و
با همه بیگانه شدم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
روشن از روی تو چشم و دل روز؛
صبح از نام "تو" دم زد که دمید
#جانم_فدای_رهبر
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سلام_حضرت_آقا
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💓|↫#ریحانہ
شھیدآوینیمیگفت:
بالینمیخواهم...
اینپوتینھایکھنہھممیٺواند ❥
مرابہآسمانھاببرد
منھم بالی نمیخواھم...
بیشكبا'چـادرم'میتوانممسافرِآسمانھاباشم
چادرمن،بالپروازمَناسٺ.🌱
「قـولِمنبہشـہـداچـادرمہ」
#ریحانه #حجاب
#چادر #عفاف
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#لبیڪ_یا_حسیݧ❤️
جز با خیال عشق تو دردم دوا نشد
چون من کسی به درد غمت مبتلا نشد
این #اربعین خدا نکند که بگویمت
آقا دوباره قسمت من #کربلا نشد
#اللهم_ارزقنا_زیارت_الاربعین❤️
#10_روز تا #اربعین💔🥀
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مداحی_آنلاین_باورش_آقا_برام_سخته.mp3
8.22M
🔳 #شور #جاماندگان #اربعین
🌴باورش آقا سخته برام
🌴چون نذاشتی #کربلا بیام
🎤 #جواد_مقدم
👌بسیار دلنشین
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر۲ #قسمت_یازدهم🎬: صادق با آقای مددی به سمت روستایی از توابع محروم کرمان بود، حرکت کردند
#دست_تقدیر۲
#قسمت_دوازدهم🎬:
دکتر محرابی طوری ایستاده بود و مغز صادق را نشانه رفته بود که صادق کوچکترین حرکتی نمی توانست بکند.
دکتر، صادق را به جلو هل داد و در عقب اتاق را باز کرد و با اشاره به ماشین سفید رنگی که کنار در پارک شده بود گفت: سوار ماشین بشو و پشت رول بنشین.
صادق بدون اینکه حرفی بزند دستور را اجرا کرد، انگار خودش هم دوست داشت بداند پایان این ماجرا جویی به کجا می کشد و از طرفی حرفهای دکتر محرابی او را گیج کرده بود، صحبت هایش بوی گروگان گیری میداد، گویا او خود گروگانی دست دیگری داشت و به اشتباه صادق را گروگان گرفته بود.
سوار ماشین شدند و صادق ماشین را روشن کرد و با اشاره دکتر حرکت کردند، ماشین درست از راهی پشت مرکز بهداشت داخل جاده شد و آقای مددی هم بدون اینکه بداند نیروی زبده اطلاعاتیشان ربوده شده است، جلوی در مرکز بهداشت به انتظار نشسته بود.
ماشین داخل جاده شد و دکتر محرابی همانطور که با اسلحه صادق را نشانه رفته بود گفت: گوشی؟!
صادق نگاهی به او انداخت و گفت: به خدا اشتباه گرفتی، من اونی که خیال می کنی نیستم...
دکتر محرابی فریادی زد و گفت: نشنیدی چی گفتم؟! گوشیت را بده...
صادق همانطور که دستش به فرمان بود گوشی را از جیبش بیرون آورد و دکتر محرابی گوشی را از دست او قاپید و در یک لحظه شیشه ماشین را پایین کشید و گوشی را به بیرون پرت کرد.
صادق مشت گره کرده اش را روی فرمان ماشین کوبید و گفت: چرا گوشی را انداختی؟! چرا بدون اینکه بفهمی من کی هستم چی هستم، زود منو قضاوت کردی هااا...
دکتر محرابی همانطور که با چشم های درشت و مشکی رنگش به او خیره شده بود گفت: فکر کردی نشناختمت؟! همون دفعه اول که توی اون روستای سیستان خودت را به عنوان مریض قالب کردی بهت مشکوک شدم و الانم که به حساب خودت تغییر چهره دادی، من شناختمت جناااب..
صادق زهر خندی زد و گفت: اشتباه گرفتی برادر من! فکر کردی مثلا من کی هستم؟!
کیسان نفسش را محکم بیرون داد وگفت: حدسش راحت هست تو کی هستی! تو یه جاسوس هستی که قراره حرکات منو به بالا دستی هات گزارش کنی و ببینی اگر کن یه ذره پام را کج گذاشتم و خلاف خواسته اونا رفتار کردم، راپورت بدی و مادر بیچاره منو اذیت کنند...
صادق با شنیدن نام مادر از زبان کیسان انگار بندی درون دلش پاره شد، با لحنی غمگین گفت: اشتباه می کنی دکتر محرابی...درسته دفعه اول به خاطر ماجراجویی وارد قضیه شدم اما نه از طرف اون کسایی که مد نظر تو هست، اما این دفعه یک حس دیگه منو کشوند اینجا، یه حس همخونی...
دکتر محرابی اوفی کرد و گفت: اینقدر نقش بازی نکن، منو و تو چه همخونی میتونیم داشته باشیم؟!
اصلا تو از کجا به این سرعت رد منو میزنی؟ تو کی هست هااا...
ماشین در جاده به پیش می رفت، صادق خیره به انتهای جاده ای بی انتها ، دست برد داخل یقه اش و همانطور که گردنبند را بیرون میکشید گفت: گردنبند گردنت را بیرون بیار و همزمان که گردنبند را در مشتش فشار میداد گفت: اسم مادر من محیاست...اسم مادر تو چیست؟!
با شنیدن اسم محیا دکتر کیسان آشکارا یکه ای خورد و گفت...
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
فصل دوم
✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر۲ #قسمت_دوازدهم🎬: دکتر محرابی طوری ایستاده بود و مغز صادق را نشانه رفته بود که صادق کوچک
#دست_تقدیر۲
#قسمت_سیزدهم🎬:
دکتر کیسان با شک و تردید به صادق نگاهی کرد و گفت: محیا؟! تو...تو این اسم را از کجا می دونی؟! یعنی شماها اینقدر توی زندگی من و مادرم سرک کشیدین که حتی به رازهای مخفی ما هم آگاهید و میخوایید به ما پاتک بزنید؟!
صادق اوفی کرد و گفت: چرا من هر چی میگم اشتباه گرفتی باورت نمیشه و بعد مشتش را باز کرد و گفت: اینو چی می گی؟!
کیسان با چشم های از حدقه بیرون زده صادق را نگاهی کرد و بعد زنجیر گردنش را بیرون آورد و کنار مال صادق گرفت و گفت: اینا که یکی هستن..
صادق اشاره ای کرد و گفت: رنگشون هم نشون میده قدمتشون مثل هم هست.
کیسان باز با لحنی مشکوک گفت: اینم نمیشه دلیل، شما راحت میتونستین این زنجیر را ببینید و نمونه اش را تهیه کنید..
صادق با لحنی محکم طرف دیگر پلاک را نشان داد، پشت هر دوشون حرف M حک شده بود و گفت: اینو چی میگی؟!
کیسان که انگار گیج شده بود گفت: منظورت چیه از این حرفا؟!
صادق لبخندی زد و گفت: یعنی همانطور که پدرمون متوجه شده، من و تو برادریم از یک مادر و پدر این دوتا وان یکاد هم با هم میخرن و اول اسم مامان و بابا را پشتشون حک میکنند..
کیسان با تعجب گفت: اول اسم پدرمون؟! هر دوش که یک حرف هست
صادق گفت: نمی دونم تو فکر می کنی اسم پدرت چی هست اما واقعیت اینه که اسم مادرمون محیا و پدرمون مهدی ست هر دوتاش میم داره دیگه...
کیسان دستهٔ اسلحه را توی دستش فشار داد و گفت: پدر من اسمش مزاحم الصائب که به ابو معروف، شهرت داره و اسم منم معروف هست، نامی که پدرم روم گذاشت، درسته من با دایه ام زندگی می کردم و خیلی کم پدر و مادرم را می دیدم اما هم چهره شان را به یاد دارم هم اسمشان را، پس برای من این حرفهای شما جز حیله ای بیش نیست.
صادق با صدای بلند فریاد زد: من نمی دونم ابو معروف کی هست اما اونطور که پدرم از راه دور تشخیص داد تو پسرشی دارم میگم ما با هم برادریم، اسم پدرمون مهدی و مادرمان محیاست، مادرم محیا وقت جنگ انگار اسیر میشه و اونزمان باردار بوده، تو...تو برادر منی چرا باور نمی کنی؟!
کیسان اسلحه را روی زانوش گذاشت سرش را به دو طرف تکون داد و گفت: نه امکان نداره! بعد یک لحظه سکوت کرد و یکدفعه انگار چیزی به ذهنش رسیده باشه گفت: بریم کرمان خونه من، من به لپ تاپم وصل بشم، آخه اوندفعه ازت آزمایش گرفتم ژنتیکت را در آوردم از خودمم دارم، مقایسه میکنم ببینم ما با هم برادریم یا نه؟!
اگر برادر بودیم که من تسلیمم و اگر نبودیم باید فاتحه خودت را بخونی
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
فصل دوم
✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر۲ #قسمت_سیزدهم🎬: دکتر کیسان با شک و تردید به صادق نگاهی کرد و گفت: محیا؟! تو...تو این اس
#دست_تقدیر۲
#قسمت_چهاردهم🎬:
ماشین به سرعت در جاده پیش میرفت و سکوت در بین دو برادر حکفرما بود،گاهی کیسان نگاهی به صادق می انداخت و حس شکی خوره وار به جانش افتاده بود، از یک طرف حرفهای صادق او را به عالمی می برد که خانواده ای گرم دارد و از طرفی فکر میکرد اینها همه اش حیله و نیرنگی ست از سوی موساد تا او را در منگنه قرار دهند، اما...اما نام اصلی مادر کیسان را کسی جز او و مادرش نمی دانست، او سالهای کودکی را در حسرت دیدار خانواده می گذارند، نمی دانست به چه گناهی عقوبت شده و چرا تقدیرش این بود که دور از پدر و مادر پیش دایه بزرگ شود، اما هر چه فکر می کرد در کودکی محبتی از پدرش ندیده بود اما در دیدارهای گهگاهی با مادرش، محبتهای خالصانه او را شاهد بود، گریه های شوق مادر از دیدن خودش را و بوسه های شیرینش را هیچوقت فراموش نمی کرد.
همیشه میدانست یک راز مگویی در جریان هست اما چه بود؟! نمی دانست، حالا با این حرف های صادق او سردرگم شده بود، نمی دانست چه چیزی درست است و چه چیزی اشتباه است.
بعد از ساعتی رانندگی بالاخره به کرمان رسیدند و صادق با راهنمایی کیسان یک راست به سمت سوییت کوچکی که از قبل اجاره کرده بود رفت.
ماشین را جلوی در پارک کرد، کیسان سوئیچ را از روی ماشین برداشت خودش پیاده شد و با اسلحه اشاره کرد که صادق پیاده شود،صادق که امیدوار بود تا دقایقی دیگر حقیقت روشن شود و بینشان گل و بلبل شود،سری تکان داد و باشه ای گفت، اما قبل از پیاده شدن، دستگاه ردیاب و میکروفن کوچکی را که روی صفحه الکترونیکی بسیار ریزی تعبیه شده بود را با یک حرکت زیر فرمان ماشین چسپاند و پیاده شد.
داخل سوئیت شدند، کیسان که انگار هنوز هم به صادق مشکوک بود اشاره کرد که پشت به او بغل دیوار بایستد و شروع به بازرسی بدنی صادق کرد و در حین بازرسی متوجه جسم سختی بغل ساق پای صادق شد و سریع دست برد و اسلحه کمری را که صادق آنجا مخفی کرده بود بیرون کشید و فریاد زد: من گفتم تو مشکوکی...تو...تو از جان من چه می خواهی؟! من که به اربابانت گفتم دارم کارها را طبق خواسته آنان پیش میبرم، اما میبینم باز هم به من اطمینان ندارند، به خدا قسم اگر بلایی سر مادرم بیاورید تمام اطلاعاتی را که دارم در کل دنیا پخش می کنم و پرده از جنایات شما جانیان برمی دارم و برای همه رومیکنم که چه نقشه ای برای ملت های بیچارهٔ سراسر دنیا کشیده اید..
صادق از شنیدن این حرفها و آن حرکت کیسان شوکه شده بود و گفت: داری اشتباه می کنی برادر! مگر قرار نشد ژنتیک مرا...
کیسان با مشت روی سینهٔ صادق کوبید و گفت: دستت برام رو شده، نمی دونم اون اطلاعات را از کجا آوردی اما میدونم تو یک جاسوس بدبختی که نمی فهمی برای چه جانیانی کار می کنی و بعد همانطور را صادق را نشانه رفته بود به سمت اوپن آشپزخانه رفت و گفت: از جایت تکان بخوری یک گلوله توی مغزت خالی می کنم، من قصد جنگ وگریز با اربابانت را نداشتم اما چاره برایم نگذاشتید.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
فصل دوم
✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۸۷۶🌷 🌿شرح قرآنی د
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌷 #مهدی_شناسی
🔺۱۰. اطاعت از حاکمی واجب است که مؤمن و از خود مردم با ایمان باشد: «أَطِیعُوا... مِنْکُمْ».
🔺۱۱. نشانه ایمان واقعی، مراجعه به خدا و رسول، هنگام بالا گرفتن درگیری هاست و اطاعت در شرایط عادی کار مهمی نیست: «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ».
🔺۱۲. یکی از وظایف حکومت اسلامی ایجاد وحدت و حل درگیریها است: «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ... ».
🔺۱۳. دین کامل باید برای همه ی اختلافها راه حل داشته باشد: «فِی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ».
🔺۱۴. پذیرش فرمان از حکومتهای غیر الهی و طاغوت، حرام است: «فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ».
🔺۱۵. اگر همه فرقه ها، قرآن و سنت را مَرجع بدانند، اختلافها حل شده، وحدت و یکپارچگی حاکم میشود: «فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ».
🔺۱۶. مخالفان با احکام خدا و رسول و الهی باید در ایمان خود شک کنند: «إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ... ».
🔺۱۷. برنامه عملی اسلام بر اساس برنامه اعتقادی آن است: «أَطِیعُوا... إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ» به عبارت دیگر ایمان به خدا و قیامت، پشتوانه ی اجرایی احکام اسلام و مایه ی پرهیز از نافرمانی خدا و رسول است.
🔺۱۸. حضرت علی علیه السلام درباره حقوق متقابل امام و امت فرمود:
هر یک از من و شما بر یکدیگر حقوقی داریم؛ اما حق من بر شما این است که شما به پیمان و بیعت خود وفادار باشید: «الوفاء بالبیعة»؛ در حضور و غیاب من (در نزد من حاضر باشید یا نباشید) نصیحت کننده و خیرخواه باشید: «والنصیحة فی المشهد والمغیب»، و هر وقت شما را فراخواندم اجابت کنید: «والاجابة حین ادعوکم... ».
همچنین آن حضرت به مردم میفرمود:
و لکم علیّ من الحقّ مثل الّذی لی علیکم؛ شما بر من حق دارید به همان اندازه که من بر شما حق دارم.
🔺۱۹. امام سجاد علیه السلام در اول رساله حقوق، حق امام را از واجب ترین حقوق معرفی میکند: «و اوجبها علیک حقّ ائمتک».
🔺۲۰. امام صادق علیه السلام مردم را به مراجعه به فقها سفارش میکرد و میفرمود: کسی که فتوا و قضاوت فقها را رد کند، گویا ما را رد کرده و هر که ما را رد کند، گویا به خدا شرک ورزیده است.
🔺۲۱. بر اساس روایات، مردم در برابر امام معصوم سه مسئولیّت دارند:
اول. شناخت امام، آن هم با دلایل روشن و ویژگیهای برجسته که یک رهبر معصوم باید داشته باشد: «معرفة الامام».
دوم. تسلیم فرمان آن بزرگواران به طوری که سخنان آنان را به دل بپذیرد: «و التسلیم لهم فیما ورد علیهم».
سوم. در اختلافات به آن بزرگواران مراجعه و آنان را حَکم و داور قرار دهند: «و الرّد علیهم فیما اختلفوا».
🔺۲۲. امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارشان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر که دوست دارد به دین من متمسّک شود و پس از من در کشتی نجات سوار شود، باید که به علی بن ابی طالب اقتدا کند و دشمنش را دشمن بدارد و دوستش را دوست بدارد که او وصی من و جانشین من بر امتم در حیات و ممات من است، و او امام هر مسلمان و امیر هر مؤمن پس از من است. قول او قول من و امر او امر من و نهی او نهی من است، و پیرو او پیرو من و یاور او یاور من و فروگزار او فروگزار من است. سپس فرمود: هر که پس از من با علی مفارقت کند، مرا نخواهد دید و من نیز روز قیامت او را نخواهم دید، و هر که با علی مخالفت کند، خداوند بهشت را بر او حرام کرده و جایگاه او را آتش قرار داده است و آن بد جایگاهی است، و کسی که علی را فروگزارد، خداوند او را در روزی که بر وی در آید فرو خواهد گذاشت و هر که علی را نصرت کند، خداوند او را در روز قیامت نصرت نماید و حجتش را هنگام بازخواست تلقین وی فرماید، سپس فرمود: حسن و حسین دو امام امت من پس از پدرشان و سید جوانان اهل بهشت هستند و مادرشان سرور زنان عالم و پدرشان سرور اوصیا هستند، و از فرزندان حسین نه تن امامند که نهمین آنها قائم از فرزندان من است؛ طاعت آنان طاعت من و معصیت ایشان معصیت من است، از منکرین فضل و ضایع کنندگان حرمت او به خدا شکایت میکنم و خداوند بهترین ولی و ناصر برای عترتم و ائمّه امّتم میباشد و بهترین منتقم از منکرین ایشان است.
#مهدی_شناسی
#قسمت_876
#شرح_دعای_ندبه
#امام_زمان
#استاد_قرائتی
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌸 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌸
🌸یادی کنیم از تمام کسانیکه در بین ما نیستند
🌿ولی دعاهاشون هنوز کار گشاست
🌸و یادشون همیشه با ماست
🌿و جاشون بین ما خالیه
🌸دلمون خیلی وقتها هواشونو میکنه
🌿اما دیدارشون میفته به قیامت
🌸شاخه گلی به زیبایی یک
🌿فاتحه و صلوات تقدیمشون کنیم
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️چرا اذیت #امام_زمان(عج) میکنی؟
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙آیت الله #سید_جواد_حیدری
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️